-
. . .
ا
اسم اینجا ر و سه نقطه میزارم نقطه یعنی پایان اما سه نقطه یعنی داستان ادامه داره داستان زندگی ادامه داره چه ما بخواهیم چه نخواییم این داستان ادامه داره
پس بهتر امیدواره به اینده نگاه کنیم شاید چون چاره ای جز این نداریم شاید چون زندگی از ما این و می خواد . زندگی زیبا نیست! این تلاش ماست برای ساختن
لحظه هامون که زندگی رو باارزش میکنه
ا
-
اومدم تو تاپیک به خاطر 3 نقطه ولی بدجوی اشتباه کردم !
-
.
مـــن عشق کاشتم و
اشک درو کردم . . .
.
-
.
.
.
تو به من گفتی
تو
گفتی شعر بگو
و بگو از دل یار
و بهار
تو به من گفتی
تو
من هم شعر تو را گفتم
تو
از دلم گفتم از تو
از بهار
از تو
ونمی دانم چرا شعرم
پرشد از (( تو))
و نه تنها شعرم
زندگیم هم نیز
.
...
-
.
دلتنـــگـ روزهـــاییـ هستمـ که کسیـ را دوستـــ داشتمـ . . .
.
-
خیلی ها دوسم داشتند برای خیلی ها مهم بودم .. به خیلی ها محبت کردم .. خیلی وقت ها دلم گرفته لحاف رو کشیدم رو سرم و..
خیلی ها بدی کردند بهم .. دوست داشتن خیلی ها رو نتونستم بهشون جواب بدم .. خیلی وقت ها عصبانی شدم داد زدم .. واسه تنها عشق
زندگیم فهمیدم بازیچه بودم قلبم شکست .. مادرم و ازار دادم ... از ته دل شادی کنان زیر بارون دوویدم .. فکر دل و ناراحت کردن این و اون خیلی کردم
واسه یک جرعه عشق شهر و بهم ریختم .. خیلی ها رو ناباورانه بخشیدم ..خیلی وقت ها بیشتر وقت ها اکثرا
اما همه اینا نشونست که میخوام برم جلو ..ادامه بدم ..بجنگم ..با تمام ناامیدیم با تمام یاس م با سری افکنده اما میخوام برم جلو ..همه این داستان ها
یعنی در تمامیت خودم زندگی کردم ..تو همون سهم خودم تلاش کردم
میخوام بازم عاشق بشم با اینکه باختم
میخوام باز هم بخندم با این که بارها خندیدم
میخوام باز هم گریه کنم با اینکه بارها گریستم
میخوام ادامه بدم ..
میخوام زندگی کنم !
-
کمتر از یک ساعت پیش
توی اتوبوس
بعد از فیلم جدایی نادر از سیمین
بغل دستیم به نظرت چند سالمه ؟
خواستم بگم حوالی 40 41 دلم نیومد نمیدونم چرا ما زن ها چرا غرور احمقانه ای نسبت به زیبایی و جوانی داریم .. گفتم 29 گفت بیشتر گفتم 35 گفت 41 سالمه به تعارف گفتم اصلا بهتون نمیخوره و خاتمه بحث
چند لحظه سکوت شد
یهو گفت من عاشقش بودم ولی طلاق گرفتم ازش .. هر وقت میومد خونه صدای ماشینش و که میشنیدم انگار دنیارو بهم دادن اما طلاق گرفتم
گفتم چرا ؟
گفت : بهم خیانت کرد ..خودشم باورش نمیشد که من بتونم ترکش کنم اما قسم خورده بودم اگه خیانت کرد ترکش کنم .. 11 سال عاشقانه زندگی کردیم نهایت قهرمون نیم ساعت بود
میدونی بهم چی گفت ؟ گفت تو خوشگل نیستی قد بلند نیستی خوش هیکل نیستی خوش تیپ نیستی
موندم چی بگم ؟ اصلا چی میتونستم بگم ؟! به سطح شعوره مرده چی میشد گفت ؟ واقعا چی میشد گفت
از خاطره هاشون با چه لذت عاشقونه ای حرف میزد اصلا انگار وقتی داشت از مرده حرف میزد صداش میخندید اما ترکش کرده بود و دیگه هم حاضر نبود بهش برگرده
!
-
چرا تو این دنیایی که از هر دنیای واقعی ای واقعی تریم باید اواتارمون اسممون هویت مون دروغی باشه ؟!
یعنی نشون دادن خود واقعی مون اینقدر ترسناکه که تصویرمون و با ی اواتار عکس فلان کسک از همه پنهون کنیم ؟!
-
میکشم می جنگم با زمین با زمان ازارم میدند باز میجنگم با زمین با زمان هی ازارم میدند هی میبخشم هی می بخشم
اما یک روز که ازارها از حدش گذشت نگاه میکنم سکوت میکنم دوباره سکوت میکنم
بعد .. درو باز میکنم و برای همیشه میرم و دیگه هیچ وقت بر نمیگردم تا حسرت ذره ای محبت من تا ابد رو دلش بمونه
من قانون ساده ای دارم یا دوست دارم یا دوست دارم
وقتی دوست دارم دنیا رو به پای عشقم میریزم با زمین و زمان به خاطرش میجنگم شهرو بهم میریزم
اما وقتی دیگه دوسش ندارم فقط نگاه میکنم و سکوت ! در و باز میکنم برای همیشه میرم ! برای همیشه ! تا ابد !
-
.
یـ روزیـ
یـ روزیـ کــه خیلیـ دور نیستـ
بلند میشمـ رو پنجــه پا و
تــو رو جوریـ میبوسمـ که خدا همـ بهتـ حسودیـ کنه
مخاطبـ شعرهایـ فردایـ منـ !