موسیقی درمانی در درمان پارینسون و آلزایمر
وسیقیدرمانی برای درمان انواع بیماریها مورد استفاده قرار میگیرد. دامنه كاربردی این روش، فقط به بیماریهایی كه به نوعی به كاهش یا فقدان حافظه ارتباط میكنند، محدود نیست؛ بلكه افرادی هم كه از اختلالات حركتی، مخصوصاً پاركینسون رنج میبرند، از موسیقیدرمانی بهره خواهند برد.
تحقیقاتی كه در بیمارستان بث آبراهام(Beth Abraham) انجام شدهاند نشان میدهند كه بیماران قبلاً به پاركینسون، برای سازماندهی و اجرای حركاتی كه در اثر بیماری از دست دادهاند، با استفاده از موسیقی درمانی، به نیروی جدیدی دست مییابند. البته همه ملودیها قادر نیستند چنین تأثیری را بر بیمار پاركینسونی بگذارند.
موسیقی باید در هر بیماری حركت ویژهای، از جمله راه رفتن را تحریك كند و بدیهی است كه در بیماران مختلف با توجه به روحیه و شخصیت او، باید از ملودی خاصی استفاده كرد. برای بیماری كه قرار است از نظر جسمی حركت كند، ریتم باید انگیزشی و ملودی برای او آشنا باشد تا بتواند خارج از جلسه موسیقیدرمانی نیز از آن استفاده كند.
مایكل تانت (Michael Thaunt) مدیر پروژه دانشگاهی ایالتی كلرادو، در بولتن گردهمایی كوچك كاخ سفید درباره كهنسالی و موسیقیدرمانی (سال ۱۹۹۴) میگوید: «نتایج این كنفرانس بر بازسازی سیستم عصبی تأثیر خواهد گذاشت زیرا این نتایج نشان میدهند كه عناصر ویژهای از موسیقی، تأثیر خاصی روی سیستمهای حركتی بدن دارند. بیماری كه دچار پاركینسون بود، پس از سه هفته موسیقیدرمانی، توانست قدمهای بلندتری بردارد و تعادل بدنش تا ۲۵ درصد بالا رفت. این بررسیها نشان میدهند كه ریتم شنیداری میتواند بر سیستمهای حركتی بدن تأثیر زیادی بگذارد و در حركات بدن بیمار، تعادل ایجاد كند.»
در مورد بیمارانی كه دچار آلزایمر هستند، باید نكات ایمنی فراوانی را رعایت كرد، زیرا برخی از انواع موسیقی در آنها ایجاد اضطراب و عكسالعمل شدید میكند. به دو نمونه از این بیماران اشاره میكنیم:
۱) روانشناسی میگفت كه در واحد مراقبت از بیماران آلزایمری، موسیقیای كه با نی انبانه نواخته میشود، حداقل نتایج موفقیتآمیز را به همراه دارد. در این نوع جلسات قرار نیست حافظه افراد را به آنها برگردانند، زیرا شنونده هیچ ارتباطی با موسیقی برقرار نمیكند و بنابراین نمیتواند به حافظه درازمدت خود دست پیدا كند، بلكه در این جلسات سعی میشود كیفیت زندگی بیمار را بالا ببرند. ولی هنگام نواختن نی انبانه فقط خشم و عصبانیت آنها زیاد شد. موفقترین جلسات آنهایی بودند كه برای بیماران موسیقی كلاسیك یا سرودهای مذهبی پخش شدند.
۲) در جلسات بیماران آلزایمری باید پیوسته آمادگی داشته باشیم كه بیمار خاطرات مثبت یا منفی خود را به یاد بیاورد. بث آبراهام از زنی تعریف میكند كه وقتی برایش موسیقی والس پخش كردند، گریه كرد. بث تا آن روز نمیدانست كه زن در اردوگاه اسرای جنگی بوده و موقعی كه او را شكنجه میدادند، برایش موسیقی والس پخش میكردند.
یكی از مؤسساتی كه به طور مستمر و پیگیر در زمینه تأثیر موسیقیدرمانی بر حافظه و بیماری آلزایمر تحقیق میكند، مؤسسه ملی موسیقیدرمانی است كه انواع بروشورها و تحقیقات را برای علاقهمندان سراسر جهان ارسال میكند.
بهترین موسیقی برای درمان بیماران كدام است؟ رزمری باككر (Rosemary Bakker) میگوید:
«من به تجربه دریافتهام موسیقیای كه بیمار در سالهای نخستین زندگی به آن خو كرده، بهترین اثر درمانی را روی او دارد. به این ترتیب، انسان متوجه میشود كه هر فردی واقعاً از چه چیزی لذت میبرد. رواندرمانگرهای ما با سلیقه بیماران آشنا هستند و میدانند چه چیزی به دردشان میخورد. موسیقیهای سبك قدیمی، معمولاً محبوبیت بیشتری دارند. موسیقی سبك، كمتر بیماران را دچار اضطراب و خشم میكند. بعضی از بیماران سالخورده، به سرودهای مذهبی واكنش خوبی نشان میدهند.
در مورد این بیماران، بدترین انتخاب، موسیقیهای راك، جاز، پولكا و موسیقیهای رزمی میهنی است (مخصوصاً مارشهای نظامی). اگر میخواهید بیمار آلزایمری حسابی جوش بیاورد، برایش از این نوع موسیقیها پخش كنید!»
پروین قائمی
پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر
کاربرد موسیقی در فیزیوتراپی
ترکیب موسیقی با فیزیوتراپی ممکن است تمام انواع درد را تحت تاثیر قرار دهد که تغییر رفتار را در همان زمان ، ممکن و نتیجتاً باعث ایجاد احساس بهبودی در بیمار می گردد.
ارتباط بین سلامت انسان و موسیقی قرنها مورد بحث بوده است . خاصیتهای درمانی موسیقی نه تنها فرایند های فیزیولوژیکی ، بلکه سیستم سایکو نورو-ایمونولوژیک را نیز تحت تاثیر قرار میدهد .
درد اخطاریست که میگوید بدن ما از بعضی صدمات رنج میبرد . پذیرفته شده ترین تعریف متعلق است به Melzack & Wall که درد را بعنوان * یک تجربه عاطفی و حسی ناخوشایند مربوط به آسیب واقعی یا بالقوه بافت * تعریف کرده اند . Honington & Kiff درد را با داشتن جزء فیزیکی ، عاطفی و عقلی ، توصیف کرده اند .در نظر گرفتن جزء حسی درد ، به تنهایی ، فقط قسمتی از مشکل را حل میکند .
عوامل روانی نقش مهمی را در درد ایفا میکنند . عوامل مشارکت کننده عبارتند از : فاکتورهای فرهنگی ، آستانه درد ، تجربه های قبلی درد ، اهمیت موقعیتها ، احساس تسلط بر درد ، اضطراب و ...
مطالعات آزمایشگاهی ، بطورپیوسته اشاره میکنند که وجود اضطراب اهمیت زیادی در بروز درد دارد . Lepanto دریافت که زمانیکه فرد بر موقعیت تسلط دارد ، درد راحتتر تحمل میشود و افزایش اضطراب آستانه درد را پایین میآورد.
● تحقیق روی موسیقی و درد
Rider بیان میکند که موسیقی هایی که باعث آرامش میشوند (موسیقی های آرام) ، برای شرایط دردناک مفیدترند تا موسیقی های محرک . این می رساند که موسیقی با ریتم آرام میتواند به بدن و ذهن آرامش ببخشد . Bailey پیشنهاد میکند که موسیقی ممکن است از طریق تقویت آرامش ، تغییر خلق و احساس تسلط بر موقعیت ، درد و رنج را درمان کند.
● ترکیب موسیقی و فیزیوتراپی
اعمال فیزیوتراپی که باعث از بین رفتن درد میشوند ، بطور اولیه تکنیکهای modulation حسی هستند و عمدتا جنبه فیزیکی درد را درمان میکنند . فیزیوتراپی مرسوم ، یک درمان فیزیکی است که هدفش بهبود کیفیت مراقبتهای بهداشتی میباشد . بهر حال ، ما باید بدنبال دستیابی به روشهایی کلی تر و همه جانبه برای درمان باشیم . ترویج موسیقی بعنوان جزئی از درمان ، نه تنها ابعاد روانشناختی درد را مورد توجه قرار میدهد ، بلکه ما را قادر میسازد که دیدگاهی جامعتر در مراقبت از بیمار داشته باشیم .
مهار درد با رسیدن دو تحریک حسی بطور همزمان به مغز افزایش می یابد . Melzack & Wallفکر میکردند که سلولهای بینابینی T در سیستم عصبی مرکزی تحت تاثیرعوامل زیادی قرار میگیرند . استفاده از موسیقی ، همانگونه که منجر به آسودگی و کاهش میزان ترس و افسردگی میگردد ، مهار درد را نیز افزایش می دهد . بعلاوه ، تمرکز کاهش یافته و خاطره های ناخوشایند قبلی محو میشوند . در همین زمان ارتباط بین بیمار و درمانگر بهبود می یابد .
مدل ترکیبی همچنین می تواند سیکل درد را قطع کند . سیکل درد با قرار گرفتن در فشارهای عصبی و ترس ، قویترمیگردد . علاوه بر این ، موسیقی موجب افزایش اندورفین ها در مغز شده که خود باعث تغییر خلق می شود و نهایتاً در تقابل با رفتارهای منفی عمل می نماید . بنا براین موسیقی موانع و سدها را برمیدارد و اجازه می دهد که تکنیکهای رفع درد در درمان فیزیوتراپی از اثر بیشتری برخوردار باشد .
● نتیجه گیری و نتایج تحقیق:
روشن است که این شروع یک استفاده وسیع و بسیار مفید از موسیقی بعنوان یک وسیله در حوزه فیزیوتراپی می باشد؛ خصوصاً در مواردیکه مشکل بیمار درد و اضطراب است . موسیقی می تواند در میزان بهبودی کمک کننده بوده و بنابراین در ذخیره وقت و هزینه موثر باشد . تغییرات معنی داری در تجربه درد توسط بیمار در اولین روز درمان دیده شد. گروه مورد آزمایش که هم فیزیوتراپی و هم موسیقی برای درمانشان استفاده شد، در روز بعد از درمان ، درد خیلی کمی را گزارش کردند. بعلاوه گروه مورد آزمایش در روز چهارم شروع درمان، بطور معنی داری شدت درد کمتری را حس می نمودند . با ناباوری دیده شد که بیماران نه تنها آرام می شوند، بلکه رفتار منفی آنها کاهش یافته و در شرایط خاص ، رفتار مناسب و بهتری از خود نشان می دهند .
مدل ترکیبی فقط منحصر به یک جنبه از درد نیست، بلکه راههای مناسبتر دسترسی به درمان جامع را هم ممکن می سازد .
صدا و موسیقی خاص، اثر ترکیبی بسیار بیشتری نسبت به سایر تکنیکهای sensory - module دارند. ترکیب موسیقی با فیزیوتراپی ممکن است تمام انواع درد را تحت تاثیر قرار دهد که تغییر رفتار را در همان زمان، ممکن و نتیجتاً باعث ایجاد احساس بهبودی در بیمار می گردد .
به نقل از
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سحر میرشاهی
بانک مقالات فارسی
موسیقی و تاثیرات متفاوت آن بر انسان ( نقش درمان کننده)
در مغز انسان مركزی برای دریافت موسیقی وجود دارد كه درست در پشت پیشانی قرار دارد، و از قضا این همان نقطهای است كه وظیفه یادگیری و ابراز احساسات انسان را نیز بر عهده دارد.به همین دلیل بین موسیقی، یادگیری، و كنترل و ابراز احساسات رابطه مستقیمی وجود دارد.دانشمندان آمریكایی میگویند كه افراد در موارد مختلف واكنش های متفاوتی به یك موسیقی مشابه نشان میدهند كه احتمال داده میشود كه یك دلیل این امر، شرایط احساسی گوناگون انسانها در زمان های متفاوت باشد. اما آیا تنها شرایط احساسی ماست كه باعث شفابخشی یا بیماری زایی موسیقی در وجود ما میشود؟ یا این مساله به ذات موسیقی و نوع آن نیز بر می گردد؟اولین مطلبی كه باید بدانیم این است كه اصلا چه اتفاقی می افتد كه یك موسیقی در ذهن ما جای میگیرد؟دانشمندان دانشگاه دارتموث در نیوهمپشایر در این باره میگویند: علت تكرار شدن ناخودآگاه برخی قطعات موسیقی در ذهن انسان به ناحیهای در قشر جلویی مغز باز میگردد.این ناحیه از مغر مسوول یادآوری قطعات موسیقی است كه فرد در گذشته شنیده و با ناحیه گیجگاهی در ارتباط است.ناحیه گیجگاهی نیز خود وظیفه پردازش صداهای اولیه و ساده، استدلال و همچنین یادآوری خاطرات را بر عهده دارد و حالا باید بدانیم كه چه موسیقی در مغز ما ایجاد آرامش و در جسم ما نوید درمان میدهد و چه نوع موسیقی منجر به استرس و در نتیجه بیماری میگردد.
* موسیقی و نقش درمانی آن
رونالد هاس استاد دانشگاه موتسارت شهر سالزبورگ اتریش میگوید از طریق موسیقی میتوان مصونیت انسانها را در برابر بیماریها تقویت كرد، دردها را كاهش داد و از بروز حوادث جلوگیری به عمل آورد.
تحقیقاتی كه وی انجام داده است نشان میدهد كه باید به انواع موسیقی در درمان بیماریها توجه شود.
* موسیقی شرق و درمان كوفتگی و سردرد
همین آقای هاس در تحقیقی كه انجام داده، به این نتیجه رسیده كه براساس شواهد تجربی برخی از ملودهای قدیمی مشرق زمین برای از بین بردن سردردها و كوفتگی بدن موثر است.وی میگوید: حدود ۸۰۰ سال پس از میلاد مسیح، در برخی از مراكز درمانی مشرق زمین،از موسیقی برای درمان دردها استفاده میشده است.
* كمك موسیقی به كاستن از خطر آلزایمر
در تحقیقی هم كه دانشمندان آمریكایی انجام دادند مشخص شده است كه مطالعه ، نواختن موسیقی و انجام بازیهایی مثل شطرنج با كاهش خطر ابتلا به آلزایمر در افراد مسن موثر است
* به هنگام گرفتن رگ گیری كودك موسیقی فراموش نشود
نتایج تحقیقی كه در خرمآباد انجام شده هم نشان میدهد كه استفاده از موسیقیهای مخصوص كودكان باعث انحراف ذهن آنان نسبت به درد ناشی از اقدامات تهاجمی كوتاه مدت مثل رگگیری میشود.
"رگگیری" یكی از شایعترین اقدامات دردناك پزشكی است و به صورت مكرر بعنوان لازمه و مقدمه تشخیص یا درمان بیماریها مورد استفاده قرار میگیرد.این تحقیق كه بر روی ۳۰ كودك شش تا ۱۲ ساله مبتلا به تالاسمی در بیمارستان شهید مدنی خرمآباد انجام شده، نشان میدهد كه شدت درد رگگیری در كودكانی كه فكرشان در زمان رگگیری به سمت موسیقی كودكان معطوف شده به طور معنیداری كمتر از سایر روشها بوده است.
* موسیقی و افزایش توان یادگیری
محققان هنگ كنگی هم با مطالعهای به مقایسه كودكانی كه تحت آموزش موسیقی قرار داشتند با دیگر كودكان پرداختند و به این نتیجه رسیدند كه كوكانی كه در گذشته تحت آموزش موسیقی قرار گرفته بودند حافظه شفاهی بسیار قویتری دارند و میتوانند لغات بیشتری را از فهرست خوانده شده به یاد بیاورند و در هر سنجش، بهتر از سنجش قبل عمل میكنند.
* تداوم آموزش موسیقی به افزایش حافظه میانجامد
همین محققان روانشناس هنگ كنگی عقیده دارند آموزش موسیقی نیم كره چپ مغز را تحریك میكند و یادگیری شفاهی نیز توسط همین قسمت از مغز انسان كنترل میشود.مطالعات بعدی این محققان نشان داد بهبود حافظه انسان با ادامه یادگیری موسیقی، ادامه پیدا میكند و با توقف آموزش موسیقی متوقف میشود.
* شنیدن موسیقی هماهنگ با ضرباهنگ قلب آرام بخش است
یك محقق ژاپنی در دانشگاه ناگویا نیز به این نكته پی برده كه شنیدن موسیقیهایی كه برمبنای ضرباهنگ قلب تدوین شدهاند، در آرامش اعصاب و كاستن تنش افراد موثر است.این محقق از ۲۲ داوطلب خواست كه در اتاقی به پاسخگویی یك سلسله پرسش كه مرتب سختتر میشد، بپردازند.برای نیمی از داوطلبان، موسیقی متكی به ضرباهنگ قلب آنان پخش شد و دیگران در سكوت به حل مسائل ادامه دادند.پرسشهای تنظیم شده در پرسشنامه به منظور اندازه گیری میزان استرس و اضطراب داوطلبان و احساس خستگی آنان تدوین شده بود.نتایج حاصله از پاسخها حكایت از آن داشت داوطلبانی كه به موسیقی قلب خود گوش می دادهاند به مراتب از آرامش بیشتری برخوردار بودهاند.
*موسیقی هوش و عواطف روحی افراد را تقویت میكند
یك محقق دانشگاه علوم پزشكی تبریز هم میگوید كه موسیقی، دقت، هوش، حس مشاهده، استنباط و عواطف روحی انسان را تقویت میكند.كبری پرون میگوید، تحقیقاتی كه در بخش مراقبتهای ویژه انجام گرفته نشان میدهد كه موسیقی به میزان قابل توجهی در تسكین وتقلیل وضعیت بحرانی بیمارانی كه در بخش آی سی یو بستری بودهاند، تاثیر داشته است.سامانه اعصاب انسان به محركهای موزیكال پاسخ مثبت میدهد و عملا موسیقی در تغییر حالت بیماران موثر است.وی افزود، استفاده از موسیقی باعث آرامش روحی، بهبود وضعیت ذهنی ، كاهش اثرات استرسهای وارده میشود و به افراد در برقراری ارتباط، اتحاد و تطابق كمك می كند.
انجمن درمانگران ایران