دوست میدارم من این نالیدن دلسوز را
تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را
شب همه شب انتظار صبح رویی میرود
کان صباحت نیست این صبح جهان افروز را
Printable View
دوست میدارم من این نالیدن دلسوز را
تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را
شب همه شب انتظار صبح رویی میرود
کان صباحت نیست این صبح جهان افروز را
آرامش روح من در اين دير خراب
هرگز نشود فراهم الا به شراب
هر روز كه نوشم آنچه بايد نوشيد
آن روز ز عمر خود نيارم به حساب
آرزو دارم مرگت را ببينم
بر مزارت دسته هاي گل بچينم
آرزو دارم ببينم
پر گناهي در دوزخي و رو سياهي
بگذار تا مقابل روی تو بگذریمنقل قول:
آرامش روح من در اين دير خراب
هرگز نشود فراهم الا به شراب
هر روز كه نوشم آنچه بايد نوشيد
آن روز ز عمر خود نيارم به حساب
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوقست در جدایی و جورست در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
من از روييدن خار بر ديوار دانستم
كه ناكس كس نمي گردد بدين بالا نشيني ها
آتش سردی که بگدازد درون سنگ را
هرکرا بودست آه سرد، میداندکه چیست
بازی عشقست کاینجا عاقلان در شش درند
عقل کی منصوبهی این نرد میداند که چیست
قطرهای از بادهی عشقست سد دریای زهر
هر که یک پیمانهی زین میخورد، میداند که چیست
ترسیدمو پشت بر وطن کردم، گفتم منو طالع نگونسارمنقل قول:
:)
تو را در دل درخت مهرباني
به چه ماند؟به بوستان خزاني
مرا در دل درخت مهرباني
به چه ماند؟ به سرو بوستاني
یار من آن که لطف خداوند یار اوست
بیداد و داد و رد و قبول اختیار اوست
دریای عشق را به حقیقت کنار نیست
ور هست پیش اهل حقیقت کنار اوست
در این سرا بچه
ایا
زورق تشنگی است
آنچه مرا به سوی شما می راند.
یا خود
زمزمه شماست
ومن نه به خود می روم
که زمزمه شما
به جانب خویشم می خواند؟
نخل من ای واحه من!
در پناه شما چشمه سار خنکی هست
که خاطره اش عریانم می کند