به نظرم نقطه ی اوج این قسمت نه گفتن مختار به حکومت کوفه و عکس العمل ابن زبیر بود. ترکوند.
یادمه "درقسمت بعد خواهید دید" هفته ی قبل یه جا سلیمان پیرهنشو پاره میکرد. ولی تو این قسمت نبود.:18:
Printable View
به نظرم نقطه ی اوج این قسمت نه گفتن مختار به حکومت کوفه و عکس العمل ابن زبیر بود. ترکوند.
یادمه "درقسمت بعد خواهید دید" هفته ی قبل یه جا سلیمان پیرهنشو پاره میکرد. ولی تو این قسمت نبود.:18:
بَخِ بخِ یا مختار
چقدر این کلام اشنا بود////
مگه چقدر پول خرج کردند؟نقل قول:
این پول از کجا تامین شده؟
نقل قول:
غیر از سوار کاری اون فرد، به خود اسب اگر توجه می کردید، به اندامش، به نوع دوندگی و ... متوجه می شید که واقعا اسب اصیلی هست. با چه سرعتی هم می تاخت. همونطور که قبلا ذکر کردم از امکانات زیادی در فیلم استفاده شده.
خوب البته به پای فیلم های اکشن هالیود نمی رسه. ولی ایران در ابتدای کار هست.
ناگفتههايي از كارگردان مختارنامه؛
ميرباقري: عقايد شيعي ميتواند انديشه مهم جهان امروز باشد
خبرگزاري فارس: سيدداود ميرباقري، كارگردان سريال مختارنامه معتقد است: عقايد شيعي ميتواند يكي از انديشههاي مهم جهان امروز باشد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرگزاري فارس از سمنان روابط عمومي صدا و سيماي مركز سمنان تصميم گرفت مصاحبهاي را از ميرباقري منتشر كند.
* استاد ميرباقري از چه زماني با سينما، تئاتر و نمايش آشنا شد؟
- علاقه من هم مثل همه نسلهاي خودم از زمان نوجواني و جواني با رفتن به سينما شكل گرفت.
برخورد با اين پرده جادويي و اعجاز و حيرتش و اثري كه ايجاد ميكرد، پديدهاي بود كه هم سن و سالهاي من را ميتوانست جذب و شيفته خودش كند.
اما به دليل بافت فرهنگي و اعتقادي كه در جامعه قبل از انقلاب نسبت به سينما وجود داشت، بروز اين علاقه آسان نبود خصوصاً اينكه در خانواده مذهبي هم متولد شده و رشد كرده بودم و در واقع اينكه به عنوان يك هدف بخواهد دنبال شود، امكانپذير نبود.
لاجرم اين علاقه با من بود و هر از گاهي كه وقت ميكردم، قاچاقي و دزدانه سينما ميرفتم تا اينكه تحصيلاتم را ادامه دادم و به دانشگاه رفتم.
در دانشگاه بود كه در سال 56 به صورت جديتر از طريق فعاليتهاي فوقبرنامه دانشجويي با هنر و مقوله نمايش و سينما جديتر و واقعيتر مواجه شدم و رفته رفته اين علاقه در من شكل رو به رشدي داشت.
در آن دوران يك سري ضرورتها و همچنين بروز انقلاب فرهنگي كه ضرورتهاي انقلاب بود، مرا وادار كرد به رشته معدن و بخش تحصيلات دانشگاهي كمتر اهميت دهم و به دنبال راهي بروم كه براي بيان عقايد و انديشههاي انقلاب اسلامي گامهاي بهتري را بردارم.
بيشتر در حوزه هنر و به ويژه نمايش متمركز شدم و در اين حوزه حدود سه سال كار مستمر كردم و در كلاسهاي فشردهاي كه مثل يك دوره دانشگاهي در تئاتر شهر تشكيل شده بود، شركت كردم و موفق شدم اين دورهها را سپري كنم و بعد هم به صورت حرفهاي كارم را آغاز كردم و اين گونه تحصيلاتم در دانشگاه ناتمام ماند.
اين اجمالي بود از اينكه چگونه آمدم و چگونه جذب سينما و تئاتر شدم.
* براي ما از كارهاي بعد از انقلاب بگوييد؟ سريال امام علي (ع) به عنوان يكي از سريالهاي فاخري بود كه شما توليد كرديد و ازآن آزمون هم سربلند بيرون آمديد.
- ضرورتها ما را وادار كرد كه به سمت حوزه مذهبي بياييم، شايد يك بخش مهمش همين بود كه انديشههاي مذهبي تا حدودي در حوزه هنر مهجور مانده بود.
بالاخره يكي بايد باشد تا اين بار را بدوش بكشد؛ آن هم با توجه به اهميتي كه رسانه سينما و تئاتر در دوران معاصر دارد، خوب خيلي حيف بود كه به اين گونه فعاليتها نپردازيم.
به هر حال اين شخصيتهاي مذهبي خودمان، الگوهايمان، پيشوايان و حوزه معارف دين هميشه براي من مسئله بود كه ميشود يك روزي شرايطي به وجود بيايد و امكاناتي باشد تا بتوانم طرح مسئله كنم و مسائلي رو كه دوست داريم، سوژههايي را كه دوست داريم، سوژههايي كه با عقايد ما گره خورده و واقعا سرنشتساز و خيلي در زندگي ما مهم است را مطرح كنيم.
اسم «علي» در هر جاي زندگي ما حضور پرقدرتي دارد و چطور ميشود براي بزرگيش نتوانيم كاري كنيم.
محدوديتها و مشكلاتي هم در اين حوزه وجود داشت، ولي به هر حال ما توانستيم در همان شرايط با توجه به محدوديتهايي كه داشتيم طرح مسئله كنيم.
بالاخره سريال امام علي (ع) را شما ديديد و با همه مشكلاتي را كه داشتيم توفيقي دست داد و سريال در آن حد و بضاعت انديشه و افكار ما ساخته شد و شكر خدا كه مورد توجه هم قرار گرفت.
مسير كارهاي تاريخي من هم ريشه در همين مسئله دارد؛ بعد از امام علي، سريال تاريخي معصوميت از دست رفته را به شكل تئاتر و نمايشي ساختم.
سلمان فارسي در برنامهام بود و شخصيتهايي كه من خيلي به آنها علاقه دارم و آنها قسمت نشد و شرايطش پيش نيامد و قسمت ما مختار شد.
* براي ما از ويژگيهاي سريال مختارنامه بگوييد؟
- مختارنامه يك موضوع بسيار حساس و به لحاظ تاريخي به دليل اينكه نخستين قيام شيعي است كه بعد از قيام عاشورا به ثمر ميرسد و موفق ميشود به اهدافش دست پيدا بكند، حائز اهميت است.
به هرحال توليد مختارنامه بهانهاي براي طرح نام امام حسين (ع) و انديشه ايشان بود.
اما به لحاظ ساختاري، مختارنامه ويژگيهاي خيلي جذابي دارد و براي خود من حداقل اينطور بوده است و اميدوارم كه اين مجموعه توانسته باشد در اجرا شكل خودش را به دست بياورد.
مختارنامه در ساختارش خيلي موضوع اكتيو و فعال و دراماتيكي و خيلي كشمكش و درگيري دارد و شما ميدانيد كه در كار سينمايي به اصطلاح كشمكش و درگيري و اينطور وقايع خيلي نقش تعيينكننده دارد و در جذابتر كردن كار و در ايجاد يك ريتم خيلي مهم است.
اميدوارم كه اينطور شده باشد؛ هرچه بلد بوديم و هرچه تجربه داشتيم را استفاده كرديم.
من و همه هنرمنداني كه كنار ما هستند و تعدادشان هم كم نيست، واقعا ميتوانم بگويم كه همه، متخصصان تراز اول سينماي ايران هستند و در اين كار كنار هم جمع شدهاند.
* حرف آخر شما ...
- در اين حرفه كوچكترين هستم و تازه در اين مرحله فهميدم كه كجا ايستادهام و اگر مثلا چند سال پيش كه مختارنامه را آغاز كردم، امروز شروع ميكردم آن را طور ديگري ميساختم.
شخصاً تصورم اين است كه هرچه در اين حوزه تلاش و فعاليت ميكنم، بيشتر تجربه كسب ميكنم.
اي كاش اين تجربه را كه امروز دارم، در زمان ساخت امام علي داشتم؛ به هر حال 30 سال از انقلاب گذشت و من به سهم خودم تلاش كردم تا حدودي بتوانم بخشي از آرمانها و عقايد انقلاب را بيان كنم تا جايي كه وسعم ميرسيد و تا جايي كه امكان طرحش وجود داشت، تلاش كردم.
اگر به تاريخچه كارهاي من نگاه كنيد مثل رعنا، گرگها و بعضي جاها نمادين، جاي مستقيم سعي كردم با اشكال و ساختارهاي ويژه به مسائلي كه به هرحال از ضروريات انقلاب است، بپردازم.
نميدانم چقدر موفق بودم اما آرزو ميكنم همه كساني كه در اين حوزه فعاليت ميكنند بتوانند يك روزي به موفقيتهاي خوبي دست پيدا كنند.
ما بضاعت مطرح شدن در جهان را داريم با انديشهاي كه همراه ماست. فقط بايد راه حرف زدن امروز را با مخاطب جهاني پيدا كنيم.
حرفها و عقايد ما، عقايد ناب و سازنده و نجاتبخشي است.
سينما و تلويزيون و كارهاي نمايشي در واقع يك دروازه و معبر براي رسيدن به آن ايدهآل و آرمان است.
من فكر ميكنم افكار ما مهجور مانده و اگر كار و تلاش كنيم عقايد شيعي ميتواند يكي از انديشههاي مهم در جهان امروز باشد.
دلیل عدم تایید رسمی قیام مختار توسط امام سجاد(ع) چه بود؟
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حجتالاسلام سیدمحمود طباطبایینژاد، سرپرست گروه تحقیقاتی دانشنامه ۱۴ جلدی امامحسین (ع):
درباره اینکه آیا مختار شیعه بوده یا نه، باید گفت که در آن زمان شیعهای که ما امروز آن را مطرح میکنیم، خیلی ملموس نبود. در حقیقت بعد از امام صادق(ع) و ائمه متأخر، تفکر شیعه بسط یافته است. ما حتی شیعه ۶ امامی و ۷ امامی داریم و تا زمان امام رضا(ع)، شیعه انشقاقاتی پیدا میکند. به همین دلیل شیعه در آن زمان، افرادی بودند که طرفدار اهل بیت(ع) و حکومت آنان بودند و این خیلی روشن نیست که بگوییم که آنها شیعه دوازده امامی بودند. نه درباره مختار و نه درباره خیلیهای دیگر.
حتی در مورد آنها که در کربلا حضور داشتند، نمیتوانیم بگوییم ـ مانند آنچه که ما از شیعه میفهمیم ـ شیعه بودند یا نه.
مختار در آن زمان بیشتر به مثابه اینکه محب اهل بیت(ع) و طرفدار آنان بود، شیعه محسوب میشود. او از محبین اهل بیت(ع) و از طرفداران خط اهل بیت(ع) بود و در آن شکی نیست و به خاطر این طرفداری به زندان رفت؛ اما امام سجاد(ع) از اینکه قتله امام حسین(ع) به دست مختار کشته شدند، دلش شاد و خوشحال شد و این به طور قطع است.
تقریباً تنها جایی که اهل بیت(ع) بعد از واقعه عاشورا یک حالت جشن کوچک، همراه با پخش میوه برگزار کردند، زمانی بود که مختار، سر عبیداللهبن زیاد ـ شاید هم همراه با سر عمر سعد ـ را برای امام سجاد(ع)، فرستاد، امام(ع) خیلی خوشحال شد و نقل است که مختار را دعا کرد و فرمود؛ «جزى الله المختار خیرا» و در مدینه بین شیعیان و یا مردم اطراف خود میوه پخش کردند و جشنمانندی را برگزار کردند و گفتند که من از خدا میخواستم تا چنین روزی اتفاق بیفتد.
بنابراین اینکه مختار، اصل کارش در جهت سرکوب قتله امام حسین(ع) مورد تأیید بوده، در آن شکی نیست؛ اما اینکه بگوییم که امام سجاد(ع) تا چه حد این قیام را تأیید کرد، باید گفت که اگر ما حتی در ظاهر تأییدیهای هم نداشتیم، نمیتوانستیم بگوییم که ائمه یا امام سجاد(ع) مخالف کار مختار بودند؛ مگر اینکه ادله مخالف پیدا شود. ولی صرف عدم تأیید دلیل مخالفت نیست؛ زیرا به خاطر اینکه ائمه(ع) در محدودیت بسیار زیاد بودند.
آن زمان در جامعه اسلامی چند جناح پدیدار شده بود. یکی؛ «عبداللهبن زبیر» که حجاز در دست او بود. دیگری؛ شام بود که باقیمانده بنیامیه آنجا بودند و بعد از مختار ظهور کرد. در حقیقت مختار، کوفه را از دست فرماندار ابنزبیر درآورد. بنابراین اصطکاک شدیدی بین مختار و ابنزبیر وجود داشت و امام سجاد(ع) در مدینه، تحت حاکمیت شدید ابنزبیر حضور داشت.
تأیید علنی و رسمی امام سجاد(ع) از مختار به معنی مقابله با ابنزبیر است که چند خصوصیت بارز داشت. یکی اینکه به شدت مخالف اهل بیت(ع) بود. وقتی که او حاکم بود و نماز جمعه را میخواند، به هیچ عنوان اسم پیامبر(ص) را نمیآورد. وقتی علت را جویا شدند، گفت که اهل بیت(ع) پیامبر(ص) خوشحال میشوند و یا اینکه از آن استفاده میکنند و من اسم پیامبر(ص) را به زبان نمیآورم و حتی طبق حدیثی که از امام علی(ع) بیان شده، عبداللهبنزبیر باعث شد تا زبیر با آن همه سابقه در اسلام منحرف شود. ویژگی دیگر ابنزبیر خشونت بود. ماجرایی معروف است که محمدبن حنفیه و ابنعباس و گروهی از بنیهاشم را کنار زمزم جمع کرد و گفت که یا باید با من بیعت کنید یا شما را با آتش میسوزانم! هیزم هم برای این کار جمعآوری کرده بود که مختار نیرو فرستاد و آنها را آزاد کرد.
بنابراین از یک سو امام سجاد(ع) به شدت تحت فشار و در مدینه محدود بود و اگر هم میخواست، برای ایشان امکان تأیید رسمی ـ با توجه به اینکه اهل بیت(ع) در کربلا ضربه سهمگینی متحمل شده بودند ـ مشکل بود و گرفتار امور خطرناک شدن، چندان صلاح نبود. علاوه بر اینکه قیام مختار در «کوفه» یعنی در نقطهای صورت گرفت که مردم آن مطمئن نبودند. همانطور که سرانجام در قضیه کربلا کوتاه آمدند و امام را تنها گذاشتند.
مختار قیامش در کوفه بود. نسبت به شام و حجاز مناطق کمتری در اختیار داشت و قیام وی نیز تا آخر تثبیت نشد و سرانجام کشته شد. پس قیام خیلی تثبیت شدهای نبود که امام سجاد(ع) ـ ولو اینکه بخواهد ـ برای آن هزینه کند و این هزینه به صلاح هم باشد، پس حتی اگر ما تأییدی نداشتیم، در حقیقت نمیتوانیم بگوییم مورد تأیید نیست؛ اما اینکه بگوییم درصد این تأیید چقدر است، خیلی نمیتوان در تاریخ اظهارنظر قطعی کرد.
چون هم روایات مؤید مختار و هم روایاتی در مقابلش است. هرچند روایات مؤید بیشتر است و تلقی علمای شیعه این بوده که مختار را شخصیت مثبتی بدانند؛ به خاطر اینکه کار بسیار بزرگی کرده بود، مثل آیتالله خویی که وقتی در کتاب رجال، در باره مختار بحث میکند، روایاتی را که مختار را تأیید میکنند ترجیح میدهد که اتفاقاً در یکی از روایات آمده که امام سجاد(ع) این وظیفه را به محمدبن حنفیه سپردند و به او فرمود که وی در رابطه با مختار عمل کند.
همچنین آیتالله خویی این موضوع را که مختار مؤسس فرقه «کیسانیه» است رد میکند؛ اما به هر حال ما حتی در انقلاب اسلامی خودمان نیز که به رهبری فقیه عادل شکل گرفت، هم در اول انقلاب و هم اکنون، نمیتوانیم بگوییم که هیچ تخلفی نکردهایم و هیچ تخلفی صورت نگرفته و قاعدتاً در قیام مختار هم تخلفاتی صورت گرفته است؛ اما نباید فراموش کنیم که این مباحث مطروحه در خصوص نحوه انتقام مختار را نمیتوان باور کرد.
نمیتوان روایات نحوه انتقام مختار را پذیرفت، چون معمولاً در مورد این ماجراها به قول ما ایرانیها «یک کلاغ، چهل کلاغ» میشود. یک جریان حاد صورت گرفت و مختار علیه اشراف قیام کرد و با همراهی ایرانیان به اشراف کوفه و اشراف عرب ضربههای سختی وارد کرد و این زمینه بسیاری از حرف و حدیثها را ایجاد میکند؛ ولو اینکه بخشی از آن میتواند واقعی باشد؛ ولی ماحصل این است که مختار، برخی از اعمالش از جمله به جزا رساندن قتله امام حسین(ع) خیلی خوب بوده و این مقدار و اصلش مورد تأیید اهل بیت(ع) و بنیهاشم بوده و دل آنها را شاد کرده بود به طوری که بعد از چند سال ناراحتی، اهل بیت(ع) برای اولین بار شاد شدند.
اما اینکه مختار هم کارهایش و فعالیتهایش مخلصانه بوده، چند درصدش از روی قدرتطلبی بود و چقدر نقص در کارش بوده به نظرم هیچ مورخی نمیتواند دراینباره اظهارنظر قطعی داشته باشد.
مختار دو بار در قصرش در کوفه محاصره شد. یک بار زمانی که تازه روی کار آمده بود و مصلحت نمیدید که با اشراف کوفه و قتله امام حسین(ع) در بیفتد. پیش از او توابین به سمت شام حرکت کردند و در نبرد با سپاه شام به فرماندهی عبداللهبن زیاد شکست خورده و عمده آنها کشته شدند. مختار هم ابتدا مصلحت ندید که در کوفه با قتله که خیلی از آنها از اشراف و سرشناسان بودند، برخورد کند. بنابراین سپاهی را به فرماندهی ابراهیمبن مالک – که فرزند مالک اشتر نخعی، بسیار شجاع و نقطه قوت مختار بود ـ مجهز کرد و به سمت شام فرستاد. اشراف کوفه که میدانستند مختار بالاخره با آنها درگیر خواهد شد، از فرصت خالی شدن کوفه از سپاه مختار، استفاده و دارالاماره کوفه را محاصره کردند تا مختار را دستگیر کنند و به قتل برسانند.
مختار در همان زمان به ابراهیمبن مالک پیغام میدهد و محاصرهکنندگان را معطل میکند و قبل از اینکه آنها بتوانند به مختار دسترسی پیدا کنند، ابراهیمبن مالک بازمیگردد. بعد از آنکه مشخص میشود که قتله به فکر توطئه هستند و اگر مختار سراغشان نرود، آنها به سراغ مختار خواهند رفت؛ کشتن قتله آغاز میشود.
بعد از سرکوبی قتله، دوباره سپاه مختار به فرماندهی ابراهیمبن مالک در حوالی شام در منطقه نهر خازر، با سپاه شام به فرماندهی عبیداللهبن زیاد درگیر و پیروز میشود و جالب است که عبیداللهبن زیاد در سال ۶۷ هجری و روز عاشورا کشته میشود. یعنی درست ۶ سال بعد از شهادت امام حسین(ع) در همان روز به دست خود ابراهیمبن مالک کشته میشود که بعد سرش را برای مختار میفرستد و مختار هم آن را برای امام سجاد(ع) ارسال میکند که ایشان و بنیهاشم خوشحال میشوند.
بسیاری از سران سپاه شام که در جنایات عاشورا در غارت و مسایل دیگر نقش داشتند، همه در این جنگ کشته میشوند. بعد که این اتفاق میافتد، ابراهیم در همان مناطق میماند و به کوفه بازنمیگردد.
ظاهراً بین مختار و ابراهیم اختلافی وجود داشت که ابراهیم حاضر به بازگشت به کوفه نمیشود و در همان مناطقی که تسخیر کرده بود ـ موصل و اطراف آن ـ باقی ماند. اشراف بار دیگر به فکر میروند که به نحوی شر مختار را از سر خود رفع کنند و از مصعب که برادر عبداللهبن زبیر و حاکم بصره بود، درخواست میکنند که با مختار بجنگد و این بار مصعب با مختار میجنگد و مختار را شکست میدهد. مختار به دارالاماره پناهنده میشود و برای بار دوم در دارالاماره محاصره میشود. حدود ۵ هزار نفر از سپاهیانش، خودشان را تسلیم میکنند که همه توسط مصعب گردن زده میشوند و خود مختار هم در نبرد کشته میشود.
از جنایاتی که در آن روز اتفاق میافتد ـ با اینکه در آن زمان مرسوم نبود متعرض زنان شوند ـ این است که یکی از زنان مختار از شوهرش تبری میجوید؛ ولی همسر دیگرش از مختار تعریف میکند و به همین دلیل، به دستور مصعب کشته میشود.
بسیاری از سپاهیان مختار ایرانی بودند و مختار به هر حال در حمله سپاه مصعب، برادر عبداللهبن زبیر کشته میشود. همانطور که گفته شد در آن زمان ۳ جناح بود که یک جناح به وسیله ابنزبیر از بین رفت و پس از چندی سپاه عبدالملک به فرماندهی حجاج میآید و بساط ابنزبیر را برمیچیند و ابنزبیر در مکه کشته میشود و دوباره شام به کل سرزمینهای اسلامی حاکم میشود.
گفتوگوي ايسنا با انوشيروان ارجمند ـ بازيگر «مختارنامه»
«داوود ميرباقري بايد بر تمام سريالهاي تاريخي اين مملكت نظارت داشته باشد»
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انوشيروان ارجمند كه در سريال «مختارنامه» نقش رفاعه بن شداد را ايفا ميكند، دربارهي بازي در اين سريال گفت: من با كارهاي تاريخي و خصوصا سريالهايي كه به تاريخ صدر اسلام مربوط ميشوند آشنايي دارم، پس بي دليل نبوده كه داوود ميرباقري براي سومين بار مرا براي همكاري دعوت كرد.
اين بازيگر در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي شخصيتي يادآور شد: در «مختارنامه» نقش رفاعه بن شداد را بازي ميكنم؛ او يكي از پنج نفري است كه بعد از مرگ سليمان بن صرد خزايي باقي ميماند و در حقيقت جز سران دستهاي ميشود كه گروه يا لثارات الحسين را تشكيل ميدهند.
وي در ادامه در پاسخ به پرسش ايسنا دربارهي تفاوت بازي در سريالهاي تاريخي و سريالهاي معمول تلويزيون، گفت: بازي كردن در كارهاي تاريخي بسيار با بازي در سريالهايي كه قصههاي روز دارند، متفاوت است. در كار تاريخي، بازيگر بايد حتما دانش لازم را داشته باشد و تاريخ را بشناسد. حلول كردن در وجود كساني كه در گذشته بودند راههايي دارد؛ به خصوص بازي كردن در نقش منفي انگيزههايي ميخواهد و بسيار دشوار است، چون راه يافتن به چيزي كه با مكنونات قلبي بازيگر تفاوت دارد، بسيار سخت است.
انوشيروان ارجمند افزود: بنابراين بازيگر بايد تاريخ را بشناسد و بضاعتهاي بيان و دانش بازيگري را داشته باشد تا بتواند از عهدهي كار برآيد.
بازيگر نقش «رفاعه بن شداد» دربارهي همكاري با داوود ميرباقري، خاطرنشان كرد: اغراق نيست اگر بگويم هوشمندترين و باسوادترين كسي كه ميتواند دركارهاي تاريخي نظر بدهد داوود ميرباقري است. پسزمينهي ذهني من اين است كه بر هر كار تاريخي كه در اين مملكت انجام ميشود، ميرباقري بايد نظارت داشته باشد.
وي ادامه داد: سازمانها و نهادهايي كه ميخواهند چنين فيلمهايي را بسازند بايد از نظرات داوود ميرباقري برخوردار شوند. چون او ديدگاه گسترده و بينش والايي دارد كه ميتواند در اين زمينه موثر باشد.
انوشيروان ارجمند دربارهي آخرين كارهايي كه در آنها ايفاي نقش كرده است، گفت: درسريال «او سنه پادشاهي» به كارگرداني امرالله احمدجو بازي كردهام. ساخت سريال «كيمياي خاك» نيز به تازگي به اتمام رسيده و قرار است به زودي پخش شود.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مختار ثقفی چگونه تکثیر شد؟
خبرآنلاین نوشت:
فیلمنامه سریال مختارنامه سرشار از ایدههای جالب و عجیب و غریبی بود که هنگام مطالعه آن ذهن بازیگران و عوامل را درگیر میکرد. بازیگرها از این صحنههای جالب خوششان میآمد اما عوامل اجرایی کار از خودشان سوال میکردند: «چی تو ذهن کارگردانه؟ چطور باید این صحنه رو خلق کرد؟»
به نوشته رضا استادی مدیر روابط عمومی سریال مختارنامه از این دست صحنهها در مختار کم نبوده و نیست. صحنه کابوس مختار که در آن مارهای دوزخی به دنبال او میافتند، مجازات قاتلان دشت کربلا، سوزاندن هاشمیان در آتش، غرق شدن دارالاماره کوفه در خون، تخت پرنده عبدالله بن زبیر و...، برخی از این صحنهها است که در قسمتهای گذشته بیننده آن بودید.
اما برخی از این صحنهها با وجود سادگی ظاهری آن، چند گروه را برای مدتی طولانی درگیر خود میکرد. یکی از این صحنههای به ظاهر ساده اما سخت مربوط به قسمت شانزدهم سریال است. جایی که مختار ثقفی ، پیش از آنکه نقشه آل زبیر برای قتل او به نتیجه برسد، از مکه فرار میکند و با ساختن 5 مختار قلابی، دست آل زبیر را در پوست گردو میگذارد.
مختار قهرمانی است که همیشه از همه جلوتر است و حتی میتواند حاکم نیرنگ باز و حیلهگری همچون عبدالله بن زبیر را هم فریب دهد.
به همین دلیل پیش از آنکه عبدالله بن زبیر نقشه دستگیری او را بکشد، از مکه فرار کرده و پیش از آنکه بخواهند از مادرش به عنوان طعمهای برای دستگیری او استفاده کنند، مادرش را نیز از طائف کوچ میدهد. حالا او بدلهایی برای خودش ساخته که به شدت شبیه او هستند.
برای فیلمبرداری این صحنه نیاز به 5 بازیگر بود که بتوانند در نقش مختارهای قلابی حضور پیدا کنند. مختار بدلی به نام «عباس اوصانلو» داشت که گهگاه به جای او مقابل دوربین میرفت. اوصانلو از اعضای گروه بدلکاری و از نظر فیزیک بدنی شبیه فریبرز عرب نیا بود. برای یافتن چهار بدل دیگر، گروه کارگردانی با علیرضا فتحی سرپرست گروه بدلکاران تماس گرفت. شاید باور کردنی نباشد که برای همین سکانس ساده از بیش از 30 نفر تست گرفته شد.
این سی نفر افرادی بودند که از نظر جثه و هیکل شبیه فریبرز عرب نیا بودند. پس از آن نوبت به تست گریم این بازیگران رسید تا ببینند گریم مشابه مختار بر چهره آنها می نشیدند یا نه؟! قرار بود چهره این بازیگران از نزدیک هم نشان داده شود که در نهایت تصمیم گرفته شد با نماهای میانی چهره آنها نمایش داده شود.
در نهایت علی نوری زاده، رضا سنگ دوینی، حمید حمیدی، میلاد نیازی فر و عباس اوصلانلو شدند 5 بدل مختار! اما کار مهمتری مانده بود. پس از این مرحله نوبت به دوختن لباس برای این افراد رسید. تمام مراحلی که در مورد دوخت لباس مختارنامه صورت گرفته بود، درخصوص لباس این 5 نفر نیز اتفاق افتاد اما مشکل این بود که این بخش از لباس های مختار، چند سال قبل دوخته شده بود و به همین دلیل نه پارچه آن موجود بود و نه چرمی که در ساخت زره از آن استفاده شده بود. حالا کار جدیدی برای گروه تدارکات ایجاد شده بود و روزهای زیادی، دستیاران تدارکات با چند نمونه پارچه و چرم به بازارهای مختلف مراجعه می کردند تا ببینند آیا می توانند پارچه و چرم مشابه را پیدا کنند یا خیر؟
این تلاش ها که تنها گوشه ای از تلاش های سازندگان سریال مختارنامه است، فقط به این دلیل انجام شد که اصطلاحا «منطق داستان» درست از آب دربیاید و مخاطب باور کند مختار قهرمانی است که می تواند از همه جلو بزند و به همین دلیل شایسته رهبری یک قیام بزرگ است.
---------- Post added at 08:09 PM ---------- Previous post was at 08:05 PM ----------
فریبرز عرب نیا در پشت صحنه مختار
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه سرچی بزنی 2030 تا سایت لینک دانلود گذاشتن .upersia.org ، iranproud.com ، mihanmovieنقل قول:
fantabe , .....
نویسندش میگه 10 میلیارد.یه جا دیگه خوندم 20 میلیارد حالا شما حساب کن 15 میلیارد.نقل قول:
از جیب ملتنقل قول:
این پول از کجا تامین شده؟