حافظ وظیفه تو دعا گفتن است وبس
در فکر آن مباش که نشنید یا شنید
Printable View
حافظ وظیفه تو دعا گفتن است وبس
در فکر آن مباش که نشنید یا شنید
دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم
جواب تلخ میزیبد لب لعل شکرخا را
ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست
خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب
برو از خانه گردون به در و نان مطلب
کان سیه کاسه در اخر بکشد مهمان را///
آن کسست اهل بشارت که اشارت داند
نکته ها هست بسی محرم اسرار کجاست
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافهای و در آرزو ببست
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیمست
همواره مرا کوی خرابات مقامست
تو با خدای خود انداز کارودل خوش دار
که رحم نکند مدعی خدا بکند
در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر
عافیت را با نظربازی فراق افتاده بود