مشقت نیرزد جهان داشتن............گرفتن بشمشیر و بگذاشتن
باین پنج روز اقامت مناز............باندیشه تدبیر رفتن بساز
Printable View
مشقت نیرزد جهان داشتن............گرفتن بشمشیر و بگذاشتن
باین پنج روز اقامت مناز............باندیشه تدبیر رفتن بساز
زندگي دام نيست
عشق دام نيست
حتي مرگ دام نيست
چرا كه ياران گمشده آزادند
آزاد و پاك
کسی خسبد آسوده در زیر گل............که خسبند ازو مردم آسوده دل
غم خویش در زندگی خور که خویش.........بمرده نپردازد از حرص خویش
نخواهی که باشی پراکنده دل............پراکندگان را ز خاطر مهل
شعر زیبایی استنقل قول:
تو سریال مدار صفر درجه هم شهاب حسینی خوندش
یه سئوال من ترجمه شاملو رو ازاین شعر دارم که با این مقدار زیادی متفاوت است مثلا به جای واژه "کسانی" از واژه " زنانی" استفاده کرده است
این ترجمه که شما قرار داده اید برای چه مترجمی است؟
سلام مهرداد جاننقل قول:
متاسفانه نمی دونم از چه کسی هست ترجمه اش شاعر اصلی فکر کنم «پل اِلیووارت» باشه ولی
لبخنده بهار نخنداندم، که مننقل قول:
لبخنده های دلکش او را ندیده ام
بیزارم از نسیم نوازشگر بهار
چون تا کنون نوازش او را ندیده ام
مبخشای بر هرکجا ظالمیست...............که رحمت بر او ظلم بر عالمیست
جهانسوز را کشته بهتر چراغ...............یکی به در آتش که خلقی به داغ
هر آنکس که بر دزد رحمت کند..............ببازوی خود کاروان می زند
جفاپیشگان را بده سر بباد..............ستم بر ستم پیشه عدلست و داد
دادم برسید که دیوانه شدم
دیوانه روی تو و هستی خود
دیگر مرا مخوان
ای دور دست خاطرات سرد
فارغ شدم من از خیال تو
از پنجه های آهنین درد
بگذر از این سودازده، که هیچ
در سر نمی دارد هوای تو
آسوده می روم به راه خویش
دیگر نمی خوانم برای تو
و تنها تو بودی در کنارم
هیچ کس مثل تو نیست مهربانم