غمگینم غمگین !
نیدونم به کدوم بدبختی بخندم واسه کدووم خوشبختی سگ دو بزنم !
با این حال میدون از اخر سهم من همون بدبختی سابقه !:41:
غمگینم غمگین !
نیدونم به کدوم بدبختی بخندم واسه کدووم خوشبختی سگ دو بزنم !
با این حال میدون از اخر سهم من همون بدبختی سابقه !:41:
دیـر یـا زود حـملـه خـواهنـد کـرد ...
خـاطـراتـی کـه زبـان ِ آدمیـزاد نـمی فـهمـند!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
می خواهم با کسی رهسپار شوم که دوستش می دارمنمی خواهم بهای این همراهی را با حساب و کتاب بسنجَمیا در اندیشه خوب و بَدَش باشم.نمی خواهم بدانم دوستم می دارد یا نه.می خواهم بروم با آنکه دوستش می دارم.
تنم گرم است
سَرم گرم است
هوا هم گرم تر امّا
دلم سرد است و گرما هم بدان جا ره نمی یابد
چشان خسته ام دیگر به امیدت نمی خوابد
تو دل کندیتو دل بردیتو من را سخت آزردی
نگو ای نازنین من
نگو بی من نمی مردی!
هزار ســال نوری هم که از عاشقانه هــایمان بگذرد
باز میان این کهکشــان غربـــــت ُ تنهــایی
تـــو
تکـــ ستــاره ی شب هــای تــار منـــــی
3>
.
وقتی می گویم دلم گرفته است
یعنی دلم گرفته است
حتما باید فروغ باشم تا جدی بگیری؟
.
دیگر ملالی نیست جز نداشتنت ٬نخواستنت
٬
راندنت٬باختنت٬رفتنت٬نماند نت٬
با او و هزاران اوی دیگر بودنت٬
بدون مکث پاسخ منفی دادنت.و عشقی نیست
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
میدانی وقتی فکر می کنم ٬ می بینم تمام زیبایی های فصلهای گذشته را به تو مدیونم.
تویی که بار سفر بسته ای ، سفری بی بازگشت.
تویی که مرا با این هوا آشنا کردی ، هوایی که بی تو دیگر سنگین است.
حالا ، من می مانم و مرور خاطرات گذشته و امید اینکه روزی دوباره بیایی و با هم در این هوا نفس بکشیم.......
آخر قصه را بردار و با خودت ببر...
همان يکي بود و يکي نبود...
همان گنبد کبود را براي من بگذار...
در فکر شروعي دوباره ام...
من بودم و هنوز کس ديگري نبود...
ما دوماهي قرمزيم
روزگار مي گذرانيم
در يك وجب و
چهار انگشت آب
قانع به تكه نان خشكي كه
بي منت ميريزند برسرما
ودلخوش به اينكه
خدا بياد ماست
بازم پاییـــــــــــــــــــز اومده
فصل عاشقی بارون
فصل عشق و شادی و مهر
فصل بوی عطــــــــــر بارون
فصلی که همیــــــشه داره
ابر و باد و نم بارون
فصلی که میشه گذر کرد
همیشه یه عمــــر تو بارون
فصلی که زندگـــــی میده
به تن سرد خیابون
فصلی که همیشه مياد
صـــــدای پاش توی ناودون
به چه فصلی و چه حــــالی
حالی از صدای بارون
حالی از عشــــقی همیشه
عشــــــقی که دارم ز بارون...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
افسوس واسه تو ای دل ساده
که هر کسی واست عقده ای فرستاده
هر کی که اومد جلوت گفت دلسوز توئه
حالا می بینی باعث غم امروز توئه
عشق و نفرت دو روی یک سکه اند ؛
من لبه سکه .
سکه و مرا تلنگری کافیست ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چیزی شبیه یک تیغ ماهــی !
درست اینجــا توی گلوم
نه بالا میارمش نه میره پائین
+لعنت به تو بغض لعنتی
همیشه یادتون باشه...
شرط دل دادن دل گرفتنه وگرنه
یکی بی دل میشه......
یکی دودل!!!!!!!
چه سخت ...
هم پاییز باشد
هم ابر باشد !
هم باران باشد ..!
هم خیابان ِ خیس باشد
امـــــا
نه تـــــو باشی
نه دستی برای فشردن باشد !
نه پایی برای قدم زدن باشد و
نه نگاهـــی برای زل زدن
سـرد اسـت و مـن تـنهایـم...
چه جمـلـه ای... پـر از ڪلیـشه ... پــر از تـهوع ...
جـای ِگـرمے نـشستـه ای و مے خوانـے :
"ســرد اسـت..."
یـخ نمـی ڪنـے...
حس نمی کنـے...
ڪه مـن بـرای نـوشتـن ِهمیـن دو ڪلمـه
چـه سرمایـے را گـذرانـدم...
به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی رنج را نباید امتداد داد
باید مثل یک چاقو که چیزها را میبرد و از میانشان میگذرد
از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی . . .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ع
ش
ق
عقلت رو برده
شیفتش شدی
قلبت آخرسر نشکنه
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گاهــی حجــم ِ دلــــتنـگی هایــم
آن قــَــــدر زیـاد میشود
که دنیــــا
با تمام ِ وسعتش
برایـَم تنگ میشود ...
... ... دلتنــگـم...
دلتنـــــگ کسی کـــــه
گردش روزگــــارش به من که رسیــــد
از حرکـت ایستـاد...
دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را ندید...
دلتنگ ِ خود َم...
خودی که مدتهــــ ــــ ــاست گم اش کـرده ام ...
گذشت، دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم
حالا یک بار از شهر می رویم
یک بار از دیار … یک بار از یاد … یک بار از دل … و یک بار از دست
دلتنــگـم........
امــروز ،
آرام تـــریـن
لــحظـﮧ ﮯ دلـگـیـــر کننــده ﮯ
نــاب ِ دنیــاســت ..
" مهــدیــﮧ لطیــفـﮯ "
آسمانم ابری است
جای تو
"باران"
......
می آید!
من خیس
میشوم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این روزهای خوب
دلم حسابی خنک است و شاد
خنک خنک ... شاد شاد
خنکی پاییز و شادی بهار را
سنجاق کرده ام
ـ با دقت ـ
به روزگار احساسم
در آن نفس كه بميرم، در آرزوي تو باشم
بدان اميد دهم جان، كه خاك كوي تو باشم.........
روزهای بارونی رو خیلی دوست دارم...
معلوم نمیشه منتظرِ تاکسی هستی
یا آواره خیابونها !؟
بخارِ توی هوا مالِ سرماست
یا دودِ سیگار !؟
روی گونه ات اشک نشسته
یا دونه های بارون!!؟؟
پاییز و باران و سیگار با هم دنیای عجیبیست....
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رنگ سال گذشته را دارد
همه لحظه های امسالم
سیصد و شصت و پنج حسرت را
همچنان میکشم به دنبالم ...
گوشی ام
یک گوشه
بغ کرده!
تمام زندگیم
سایلنت ...
تنهایی ات را به حراج نذار،فصلش که برسه به قیمت می خرند...
"راستی خدا"
دلم هوای دیروز را کرده
هوای روزهای کودکی را
دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم
آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد
دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم
الفبای زندگی را
میخواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی که دل شکستم و دلم را شکستند
دلم میخواهد این بار اگر گلی را دیدم
آن را نچینم
دلم میخواهد ...
می شود باز هم کودک شد؟؟؟؟
راستی خدا!
دلم فردا هوای امروز را می کند؟
دل آسمون بدجور شکسته
تمام ابرها می گریند
بیچاره این دل من
فقط دو دیده برای گریاندن دارد...
یک روز رسَـــد غــَــ ـــ ـمی بـــه اندازه ی کوه
یک روز رسَـــد نِشـــاط به انـــدازه دَشتـــ ـــ ـ
افســـانه زندگـی چنین اســـت گلـَم
در سایه ی کوه باید از دَشت گـُذشتــــ ــ ـ
دلم تا عشقباز آمد، در او جز غم نمیبینم
دل بی غم کجا جویم، که در عالم نمیبینم
دمی با همدمی خرم ز جانم بر نمیآید
دمم با جان برآید چون که یک همدم نمیبینم
مرا رازیست اندر دل، به خون دیده پروردم
ولیکن با که گویم راز، چون محرم نمیبینم
قناعت میکنم با درد، چون درمان نمییابم
تحمل میکنم با زخم، چون مرهم نمیبینم
خوشا و خرما آن دل که هست از عشق، بیگانه
که من تا آشنا گشتم، دل خرم نمیبینم
نم چشم، آبروی من ببرد از بس که میگریم
چرا گریم کز آن حاصل، برون از نم نمیبینم **
از اینـجــایـﮯ کـﮧ مـن هستــم و نــگاه مـﮯ کـنــم ،
جمعـﮧ و شنبــﮧ ، صبــح و بعـد از ظهـر نــدارد
درهــم اسـت
همـﮧ اش هم دلـگـیــــــر/ ..
آدمـ هـا کـه /عـوض/ مي شونـد ...
از \سـلام\ و \شـب بـخيـر\ گـفتـنشان مـي شود ايـن را فـهميـد!
از \حـرف هـا\ و \نـگاه هـا\
از گـودال هـاي ِ عـميـقي کـه بيـن ِ تــو و خـودشان مي کـَـنـند
و تـويـش را پُــر از دليـل مـي کُنـند ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعضی وقتا هست که دوست داری کنارت باشه . . .
محکم بغلت کنه . . .
بذاره اشک بریزی تا آروم شی . . .
بعدآروم تو گوشت بگه:
.
.
.
«دیوونه من که باهاتم»
همیشه به انتهای گریه که میرسم صدای ساده ی فروغ از نهایت شب را می شنوم
صدای غروب غزال ها را
صدای بوق بوق نبودن تو را در تلفن
آرام تر که شدم
شعری از دفاتر دریا میخوانم
و به انعکاس صدایم در آیینه اتاق
خیره میشوم
در برودت این همه حیرت
کجا مانده ای آخر؟
دلم تنگ است ...
دلم اندازه ی حجم قفس تنگ است
سکوت از کوچه لبریز است
صدایم خیس و بارانیست
نمیدانم چرا در قلب من پاییز طولانیست ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دلتنگــی هــایم را آنقدر وجب کرده امـــ
که از حفظ شده امـــ
خط به خط این فـــاصله را
روزهای بارونی رو خیلی دوست دارم ....
معلوم نمیشه منتظر تاکسی هستی یا آواره خیابونها ؟!
بخار توی هوا مالِ سرماست؛ یا دود سیگار ؟!
روی گونه ات اشکه یا دونه های بارون ...!!!
.
گــاه بــا خــود می اندیشــم ...
بایــد دم تمامـی ســـرابهـا را داشــت
تـــا
خیــــال آب را از مـــا پــس نگیـــرنـد ... !
.