مگه اینجا ملک شخصیه که بگه نیاد ؟ اتفاقا ایشون جز بروبچز پای اینجاست.نقل قول:
Printable View
مگه اینجا ملک شخصیه که بگه نیاد ؟ اتفاقا ایشون جز بروبچز پای اینجاست.نقل قول:
اقا دمت گرم اصل خنده بودنقل قول:
ماله مام اینطوری بود
ما کلا تو ساختمون قبلی کل واحد ها فامیل بودیم یکی دایی یکی خاله خلاصه به خاطر همین هم کلید هر واحد همیشه روی در بود و هر کی میخواست مثل خر وارد میشد در هم نمیزد
یه روز ما تا دیدیم خونه خالیه کلید رو برداشتیم و یه Cd از همونا که خودتون می دونید گزاشتم
داشتم با کیف میدیدم که در زدن tv رو خاموش کردم در رو باز کردم و دیدم خواهرمه وقتی داش می رفت کلید رو گذاشت رو در اما من نفهمیدم داشتم با خیال راحت نگاه میکردم که دیدم در باز شد (Tv ما هم جایی که هر کی بیاد تو میبینه) خواهر اومد تو فیلم هم داره پخش میشه سریع پریدم چشاشو گرفتم تا نبینه بعد همون جوری بردمش دم کنترل تا خاموشش کردم
بد جور گرخیده بودم اما اونم بروش نیاورد
خب دارم دیگه!!!نقل قول:
ممنون!:11:
زبونتو گاز بگیر!!:27: :دی
یاد یه سوتی افتادم:
تازه برای شلوارم کمربند گرفته بودم. (نه که گشاد باشه برای قشنگی) بعد از چند روز رفتم بیرون تنها. کلی هم مثل همیشه خودم رو گرفته بودم. بعد دیدم همه دارن یه طوری بهم نگاه میکنن. فکر کردم مشکلی دارن و محل ندادم و بعد از حدود 3 ساعت رفتم خونه. چشمتون روز بد نبینه. یادم رفته بود کمربندم رو ببندم و طی این همه راه همش از پشتم آویزون بوده!!!:18:
کارا خدا!!!!:27:نقل قول:
پس خلافکار هم بودی!!! :دی (غیر از سوتیست):31:نقل قول:
منم باور نکردم.:21::27:نقل قول:
اما خداییش قشنگ بود!:11:
منم یه بار توی استخر ضایع شدم و همش زیر آب سیر میکردم!:31:نقل قول:
به نظر من که اگه فقط اینجا سوتی داده بشه بدون نقل قول خیلی تاپیک خشک میشه. شما هم اگه خیلی ناراحتین میتونین پستهای منو نخونین.نقل قول:
:11::11::11:نقل قول:
تایید میشه!:11:نقل قول:
امروز با خواهرم که به سلیقه من اعتماد داره رفتیم کفش براش بخریم. دم در یه کفش فروشی وایسادیم و کفشهاشو دید میزدیم. یارو اومد دم در تا ببینه که خواهرم چی میپسنده. خوارم گفت فرنوش کدوم خوبه؟ منم گفتم برو این یکی رو یه پایی بزن!!!:18: یارو نامرد هم که فکر کرد ما خیلی تو کف خودمونیم و انگار منتظر آتو بود زد زیر خنده.:18::19:
تعریف کن به نظر جالب میاد :دینقل قول:
منم یه بار توی استخر ضایع شدم و همش زیر آب سیر میکردم!
عجب راه حلی به ذهنت رسیدا من اگه تو اون شرایط بودم هول میکردم با لگد میرفتم تو تلویزیون ...نقل قول:
شوما لطف داری!!:11::11::11:نقل قول:
میشه حدس زد خب , جمله ی آخر (حسابی به فلاکت افتادیم ) رو بخوای به زبون پسرا بگی چی میگی؟:31:نقل قول:
چرا حرف منو نقل قول میکنی؟؟؟ من شوخی کردم :دینقل قول:
خیلی چیزا میشه گفت :31:نقل قول:
میخوام ببینم در چه حدیه!!!!!:21:
:27::27::27::27::27:نقل قول:
زیاد به سوتی شبیه نیست و به نظرم خنده دار نیست. اما خب چون اصرار میکنی::31: :دینقل قول:
من قبلا که خیلی میرفتم شنا و استخر و اینا. حدود 10 سالم بود. با مامانم رفته بودیم به صورت آزاد بعد از یه دوره طولانی کلاس. بعد من با دوتا از دخترها که دو غلو هم بودن داشتیم بازی میکردیم که به من گفتن تو برو بالا و ما توی اب میمونیم. تو این چیزه(نمیدونم اسمش چیه اما از ایناس که اگه کسی داشت غرق میشد بهش بدن تا بیاد بالا) رو پرت کن خیلی دور که ما دوتا با هم مسابقه بذاریم ببینیم که کی زودتر بهش میرسه. منم گفتم باشه.وقتی پرتش کردم چشمتون روز بد نبینه دیدم اصلا چیزی پرت نشد!!:18: بعد دیدم جیغ یکیشون بلند شده و از سرشم خون میاد!!:18:اون خواهرشم که این یکیو از آب اورد بیرون و اومدن رو سکو کنار استخر. نجات غریقها هم اومدن و کمک. منم که خجالت زده شدم با مامانم دو تایی زفتیم لباسامونو پوشیدیم تا دختره رو ببریم بیمارستانی جایی که اونا گفتن نمیخواد بیاین. بعد دوباره رفتیم تو آب که یکی از ناجیها صدام زد که چرا اون نجاتیه رو برداشتی و نباید بر میداشتی. منم گفتم خب اونا بهم گفتن بردارش. (مغفل بودن!!) بعد هم تا آخر وقت همش زیر آب سیر میکردم!:19:
تایید میشه!:11: فکر کنم منظورش همون جمله اول بود!نقل قول:
:دی سوتی چشمی داد!:31::27:
خب ما که دختریم به چی این سوتی بخندیم؟!!:18: :دی :31:نقل قول:
فکر کنم برداشت اقایون از پست قبلیت چیزه دیگه بود که خواستار توضیحات بیشتر شدند :دینقل قول:
کاملا تایید میشه!!!!!!!!!نقل قول:
فکر کنم برداشت اقایون از پست قبلیت چیزه دیگه بود که خواستار توضیحات بیشتر شدند :دی
اتفاقا منم اولش همین فکر رو کردم و توضیحم هم به خاطر همین بود!!! (حتی اگه چیز دیگه ای هم بود!!!!)
من یه دونه آقا هستم :دی ای بابا از خودش که محرومیم . برداشتم نمیتونیم بکنیم :دی ؟نقل قول:
ما اومدیم یه خودشیرینی کنیم حالا تو گیر بده :دینقل قول:
شما راحت باشنقل قول:
ولی فعلا که تیرت خطا رفت :دی
بله شما هم به ما تیکه بنداز اشکال نداره :دینقل قول:
یه سوتی همین الان... اومدم با تلفن اتاقم شماره خونه دوستمو بگیرم بهش بگم من امشب نمیرم پیشش اشتباهی شماره خونه خودمون رو گرفتم:18: ( در اتاقم بسته بود و صدای آهنگم تقریبا بلند بود صدای زنگ رو نشنیدم ) بعد دیدم یه نفر خواب آلود گوشی رو گرفته میگه بفرمایید. منم گفتم : مهران تویی ؟ خواب بودی دهن تورو سرویس و .... مقداری فحش نثارش کردم.... همینطوری در حین ادای کلمات محبت آمیز بودم که یهو دیدم در اتاقم باز شد پدرم گوشی به دست تو چارچوب در وایساده داره اینجوری منو نگاه میکنه :angry: ( توضیح اینکه شماره خونه این دوستم خیلی شبیه شماره خونه ماست ) هیچی نگفت بهم :دی براش عادی شده ....
به ذهنم نرسید حرکت کاملا از روی غریزه انجام شد خودم نقشی نداشتمنقل قول:
فرنوش جان دوقلو درسته . یکی به نفعه پسرا .نقل قول:
چه میکنه این غریزه انسانی....نقل قول:
بیا... حالا میاد از من سوتی لپی میگیره . خودشون سرشار از انواع سوتی هستن :دینقل قول:
اقا دیدی بهت گفتم ، بازم پای دوستات اومد وسط .نقل قول:
من دوست و رفیق زیاد دارم البته الان یه تعدادشون رو فر دادم ولی در کل هستن یه چندتایی مشوق ما هستن در امر خطیر سوتی دادن...
سلام
چند وقت بود نیومده بودم
حالا عوصش یه سوتی دادم ماه
چند روز پیش رفته بودیم دکتر از این دکتر ها که چند ماهه وقت میده و چند تا چند تا راه می ده تو
وقتی نوبت ما شد بابام با منشی رفتم تو و من موندم بیرون (بیمار من بودم )
نمی دوم برای چی توی اتاق یه نفر را بیشتر راه نیمی دادند
حلا من موندم پشت در از این ور هل می دادم و منشیه هم (مرد بود ) از اون ور نمی زاشت برم تو
حالا توی مطب هم پر بود و من هم هی می گفتم آقا آقا مریپ منم
چشمتون روز بد نبینه وقتی رفتم تو دیدم از اینها به در وصله که خودش در را میبنده (نمی دوم اسمش چیه )
اینقدر ضایعه ین سوتی که باور کردنش سخته
وقتی کارمون تموم شد من را بگو سرم و انداختم زیر و ز گوشه ی مطب رفتم
هنوز هم که یادم می افته خندم می گیره
غیر از سوتیت که جنبه ی قضایی داشت. آواتارت هم جنبه ی سیاسی داره هااااااااا.:13:نقل قول:
همه گفتن ما هم میگیم البته این سوتی شاید خنده دار نباشه ولی نزدیک بود جنگ جهانی سوم رو به وجود بیارم
داستان از این قرراه که ما یه بچه محل داریم که واقعا بچه خوشکله یه روز ما اینو با دوزو طرفندو ... اوردیمش خونه و براش cd خفن گذاشتیم که ... آره منظورم همون CD هاست که فکر میکنین وسطای فیلم بود که شنیدیم بیرون سر و صدای زیادی میاد منم سریع دستگاهو در همون وضعیت خاموش کردم رفتیم بیرون دیدیم که بچه های یه محل دیگه اومدن عربده کشی خلاصه دعوا تموم شد ما هم رفتیم با رفقا پارک سرگرم بحث در مورد دعوا و کتک خوردن فلانی بودیم که بابام زنگ زد به گوشیم گفت پاشو بیا خاله و عمه ودختر خاله ها و پسر خاله ها خلاصه ایل و طایفه موم اومده بودن خونه من هنوز حواسم نیود که اون Cd کذایی تو دستگاه است آروم راه افتادیم رفتیم خونه پس از خوش و بش نشستم تو همون اتاقی که مهمونا بودن آقام به داداشم که کنار دستگاه نشسته بود گفت یه سیدی شاد بذار نگاه کنیم منم داشتم با پسر خالم صحبت میکردم که دیدم روی صفحه تلویزیون نوشت WARNING یه هو با سرعتی که شاید از سرعت نور 100 کیلومتر کمتر بود به سمت دستگاه رفتم و cd رو در اوردم گفتم این cd ویروس داره دستگاهو خراب میکنه در اوردم رفتم کوچه شکوندمش ......... نمیدنین که که چه اوضاعی بود هر چند یه سریها متوجه شدن داستان چیه ولی در کل بد جوری فلاکت رفتیم .
من یه بار تا مامانم اینا اومدن خونه اومدم Eject رو بزنم رو LCD دستگاه نوشت ERROR و سی دی در حال پخش بود ولی دستگاه کار نمیکرد.:19:
جالبه دیگه بعد از اون ماجرا دستگاه اینطوری نشده و قبلش هم نشده بود.
این بنده ی خدا هنوز زیاد سوتی نمیده. سوتی های بقیه رو تحلیل میکنه تا یه چیزی یاد بگیره.نقل قول:
ببخشید یه درخواست از خانم frnsh اگه امکان داره بعد هر سوتی نیاین و سوتی را تفسیر کنین....
باعث میشه که صفحات الکی بره بالا بدون اینکه چیز خاصی توش دیده بشه
ممنون
همین کار رو هم نکنه دیگه زندگی بدون سوتی چی میشه؟؟؟ متالیکا رو ببین چه شاده...:8:
آقایون منظورت متالیکاست دیگه:9:نقل قول:
فکر کنم برداشت اقایون از پست قبلیت چیزه دیگه بود که خواستار توضیحات بیشتر شدند :دی
منم نفهمیدم سوتی FRNSH کجاش بود. :22:خب اون رو برداشتی چه ربطی به سر دو قلوهه داشت؟ گفتم حتما غرق میشه میخندیم.:24:نقل قول:
من یه دونه آقا هستم :دی ای بابا از خودش که محرومیم . برداشتم نمیتونیم بکنیم :دی ؟
سخنی از خودم: تیر پسرها خطا نمیره. اگر هم رفت مطمئن باش یکی دیگه رو کور میکنه. :دی:21::27:نقل قول:
شما راحت باش
ولی فعلا که تیرت خطا رفت :دی
__________________________________________________ __________________________
سوتی دادم در حد شماره 10 بارسلونا:34:
دیشب تو پارک (همه ی سوتیهام شده تو پارک. اقا به خدا ما تو پارک زندگی نمیکنیم) با بچه ها نشسته بودیم. رفته بودیم تو نخ یک اهنگ linkin Park که توش آفریقایی های سوء تغذیه رو نشون میداد.
صداش بلند بود و دو تا صندلی کنار ما که دختر بودن داشتن سرک میکشیدن ببینن چی نگاه میکنیم.
آهنگ که تمام شد بحث رفت رو آفریقا و سوء تغذیه و نلسون ماندلا و باقالی پلو
من یهو با یه حس شبیه آدمای متفکر (اومدم جلوی دخترها کلاس بزارم) گفتم:
اون عکاسه یادتونه که عکس گرفته بود از بچه هه که داشته میمرده. گفتن خب. گفتم خودکشی کرد.
بعد بقیه پرسیدن چرا؟
منم شروع کردم: گفتم یه بچه آفریقایی بوده از بس سوء تغذیه داشته؛ داشته میمرده و شغال ها بالا سرش پرواز میکردن تا وقتی بمیره بخورنش.:42:
این عکاسه هم عکس گرفته و بعدش افسردگی گرفته و خودکشی کرده.
یهو دختره نامرد گفت از کی تا حالا آقای فیلسوف شغال پرواز میکنه.:47:
یکم تفکر کردم گفتم من کی گفتم شغال. منظورم کفتار بود.:15:
همه زدن زیر خنده.
بعدا فهمیدم لاشخور بودن.
خوب بود نگفتم کرگردن.:16:
____________________________
یه بار یکی از دوستام داشت با GFش صحبت میکرد. با لهجه ی بسیار با کلاس (یه چیزی شبیه پشتو با ته مایه ی تهرانی)
بلند بلند هم حرف میزد.
یهو گفت:
حالا مارو میبینی خودت رو میزنی به علی کوچه چپ دیگه.
بعد گوشی رو سریع قطع کرد گفت دیدی چطوری آبروی چند صد سالمو بردم.
سلام به بچه ها [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دو سوتي يادم اومد...گفتم بنويسم كه تايپك بياد بالا ملت حال كنند [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يه روز دوستم زنگ زد گفت كجايي گفتم پارك سر كوچه نشستيم گفت كه ميخوام برم كفش بخرم ميايي؟؟؟؟گفتم بيا اينجا با ماشين ميريم همين كه اومديم سوار ماشين بشيم چهار تا ديگه از بچه ها اومدن گفتن كجا ميريد گفتيم ميريم كفش بخريم گفتن ما هم ميايم كمكتون [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خلاصه رسيديم به كفش فروشي كه كل مغازش 3 متره!!!!!! 6 نفر رفتيم داخلشو شروع كرديم به كفش پسند كردن واسه رفيقمون البته با 98 درصد غلضت مسخره بازي....... يهو ديديم يه دختره اومده داخل مغازه كفش بخره مثل اينكه خيلي هم عجله داشت... ميخواست چسي بياد چند تا كفش امتحان كرد يه كفش كه برداشت پاش كرد نميدونم چه جور بود فكر ميكردي برعكس پا كرده .....من گفتم يارو را نگاه كنيد چه جور كفش پا كرده .......ديدم همه نگام كردند به من زدند زير خنده بعدشم كه رفتيم تو ماشين از بچه نفري يك پس گردني خورديم .......
سوتی هات بسی زیبا هست... راستی به من نگید متالیکا جوگیر میشم. بگید کیان ...نقل قول:
نه دیگه اینا یاد دادنی نیست باید تجربه داشته باشی! :دینقل قول:
چشم متالیکا جان [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نه بیا و برداشت هم بکن!!! :دی:31:نقل قول:
:11::11::11:نقل قول:
پس خدا در این موارد هم کمک میکنه!!!!:27:نقل قول:
:19::19::19: اشکال نداره. سوتی بگیر دلت شاد باشه!:11::31:نقل قول:
کارا خدا!!!!:21:نقل قول:
مرسی. :11: سوتیستی از خودتونه!:11::31:نقل قول:
چقدر مغفل داری!!!!:18:نقل قول:
[quote=ebicross;2764511]
خدا که به همه کمک نمیکنه!!!:27: مخصوصا در این موارد!!!!:21:نقل قول:
من یه بار تا مامانم اینا اومدن خونه اومدم Eject رو بزنم رو LCD دستگاه نوشت ERROR و سی دی در حال پخش بود ولی دستگاه کار نمیکرد.:19:
جالبه دیگه بعد از اون ماجرا دستگاه اینطوری نشده و قبلش هم نشده بود.
تایید میشه!:11: اینقدر حال میده سر کلاس سوتی بشینی و همش بخندی!:8:نقل قول:
این بنده ی خدا هنوز زیاد سوتی نمیده. سوتی های بقیه رو تحلیل میکنه تا یه چیزی یاد بگیره.
همین کار رو هم نکنه دیگه زندگی بدون سوتی چی میشه؟؟؟ متالیکا رو ببین چه شاده...:8:
اینم تایید میشه!! :11: فکر کنم ایشون داره بال در میاره! سوتیست!:27:
اگه یارو غرق شده بود که من الان تو زندان بودم!!! :دینقل قول:
منم نفهمیدم سوتی FRNSH کجاش بود. :22:خب اون رو برداشتی چه ربطی به سر دو قلوهه داشت؟ گفتم حتما غرق میشه میخندیم.:24:
اما قبلش که گفتم خنده دار نیست.:13:
تایید میشه! :27: از نوع سوتی بر علیه خود!:21:نقل قول:
سخنی از خودم: تیر پسرها خطا نمیره. اگر هم رفت مطمئن باش یکی دیگه رو کور میکنه. :دی:21::27:
چند تا دختر بودن؟ به اندازشون به نفع دخترا!!!:21::27:نقل قول:
خوب بود نگفتم کرگردن.:16:
:18: آخه من تازگی خیلی درسم خوب شده. خیلی خوب دارم میخونم و تقریبا آمار سوتیهام رفته بالا خداییش!:11:نقل قول:
ممنون از معلمهای عزیزمون. من اولش که اومدم توی این کلاس دریغ از یه سوتی که بدم اما الان....:31:
من یه پسرخاله دارم که الان 30 سالشه و زن و بچه هم داره. یه کم هم مشکلات ذهنی داره. یه روز با داداشش اومده بود خونمون و داشت با داداشم حرف میزد. داشتن سر ماشینو اینا بحث میکردن که وقتی تموم شد بحثشون گفت: نمیده داداشم گفت: چی نمیده؟:18: گفت: خط نمیده. داداشم گفت: چی خط نمیده؟:18: گفت: موبایلهای اعتباری تو گردنه رخ خط نمیده. داداشم: ها؟ گردنه رخ کجاس؟ بعد هم پسرخالم به صورت کاملا جدی براش توضیح داد که گردنه رخ کجاس و اینا.
از این موضوع که گذشت ما همیشه تو خونه هر وقت کسی حرف بی ربطی به موضوع میزنه میگیم تو گردنه رخ سیر میکنی؟:18:
یه بار داداش همین پسر خالم که الان 20 سالشه اومد خونمون. بعد داشتیم حکم بازی میکردیم 4 نفره. یهو پسرخالم گفت: راستی دیدین این ماشین کمریها چقدر گرون شده؟:18: یهو منم که اصلا آفساید بودم بهش گفتم شهرام تو توی گردنه رخ سیر میکنی؟ اونم اینطوری شد::18::18::18::18::18::18:
امروز با خواهرم داشتیم از کلاس زبان بر میگشتیم. تو راه داشتیم چیزایی رو که یاد گرفته بودیم رو برای هم میگفتیم. بعد به من گفت این لغت چه معنی میده؟ منم یکم فکر کردم و نمیدونستم. (با اینکه 3 ترم ازم پایینتره اما خیلی لغت بلده. خب خداییش 6 سال هم ازم بزرگتره!!!) بعد بهم گفت این میشه. منم گفتم چه خوب لغتها یادت میمونه. بعد بهم گفت: من امونت تینگزها خوب یادم میمونم. قاطی کرده بود: Amount/ things !!!!!! یعنی اومدم ازش تعریف کنما!!!!!
عجیبه که اینجا اینقدر خلوته!!
یه سوتی آنلاین همین الان دادم:
توی تاپیک عکسهای جوجه من بحث داشت به حیوونهای دیگه مثل کفتر و ماهی و ... کشیده میشد. بچه ها گفتن یکی بره یه تاپیک با نام عکسهای حیوانات خانگی بزنه. منم رفتم یه تاپیک با اسم گالری عکسهای حیوونهای خونگی زدم!!!!
سلام علیکم ایها الرجال و انساء
یه سوتی امروز دادم یکی دیروز
اول دومی رو میگم
سوار موتور داشتم توی خیابون ویراژ میدادم که یه دفعه یه گربه پرید جلوم !! اومدم ترمز رو بگیرم از بس هول کردم جای ترمز کلاج رو اشتب گرفتم و زدم به گربه بیچاره !! البته از ته دل یه میـــــــــــــو دردناک کشید !! و افتاد توی جوب ولی عجیب این گربه طوریش نشد!!! و پاشذ خودشو تکوند و راشو کشید رفت خونشون پیش مامانش اینا
حالا اون یکی
من امروز مسئول انگشت نگاری برای پرسنل جدید الورود شدم !! خوب مشتری اول ما یه خانم با کلاس بودش! زنگ زدند که یه خانمی اومده بیا اطلاعاتشو وارد سیستم کن !! مام اومدیم پایین دیدیم عجب چیزی هست!! بعد از سلام و خسته نباشی و اینا و اینا گفتیم بد نیست یه کلاسی بزاریم خیلی موقر و متین خودمو نشون دادم با لبخند ملیحی ! ازش پرسیدم رشته ش رو و کی اومده و اینا بعد کلید اتاق رو در آوردم و انداختم توی در ولی هر کار کردم در باز نشد لامصب انگار کلید اصلا مال این در نبود! عرق از سر رو روم می ریخت بعد از کلی کشتی گرفتن با در کلید رو در آوردم و گفتم مثل اینکه کلید مال این در نیست برگشتم برم بالا دیدم دختره صدام کرد و گفت این در که باز ه!!!!
گفتی گربه یاد یک چیزی افتادم!نقل قول:
یک شب تو راهرو تاریک بود درم باز بود داشتم از پله ها میرفتم بالا که دیدم پام و گزاشتم رو چیزی که یک صدایی داد!
نگاه کردم دیدم یک بچه گربه کوچولو بود!
تفلی دوید رفت ولی روز بعد دیدم...:41:
ظهر تقریبا ساعت 12بود.رفتم مغازه صاحبش تو حس و حال مشتری رد کردن بود. یکی چند تا جنس( مواد غذایی) رو اورد و اتقاقی به دکدمه ی مهتابی خورد و روشن شد. یکی از مشتری ها گفت : مهتابی روشن شد !
صاحب مغازه گفت : لامپ اضافی خاموش !!
و رفت خاموشش کنه من در اومدم گفتم: خوب چه ربطی داشت؟ اینکه لامپ نیست مهتابیه!!!
ییهویی دیدم همه کلم اجمعین دارن میخندن تازه فهمیدم که چی گفتم!!
بی مزه بود ؟
امروز داشتم با تلفن ثابت خونه زنگ می زدم جائی که مخابرات یه سوتی داد تاریخی
فرمود : مشترک گرامی اعتبار شما اتمام گردیده لطفا نسبت به تمدید ان اقدام بفرمائید
نکته : تمام جملات یادم نموند ولی این پیغام که برای اعتباری ها هست را داد
نکته 2 : شاید جمله ها فرق کنه ولی همین را گفت
یه سوتی بزرگ هم از سایت کمیاب آنلاین . همتون دیگه باید این سایت رو بشناسید . چند وقتیه که این سایت هر 30 روز به قید قرعه به یکی از اونایی که عضو شدن لپتاپ جایزه میده . ولی مشکل اینجاست که روز 18 هر ماه قرعه کشی میکنن . حالا هر کی گفت سوتیش کجاست ؟
*******************
یه سوژه خنده دیگه هم پیدا کردم
از Javad_Ed عزیز معذرت میخوام . قصدم مسخره کردن نیستکد:http://forum.p30world.com/showpost.php?p=2770124&postcount=4
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
ای قاتل!! :13::19::18:نقل قول:
اگه عذاب وجدان هم نداری دیگه هیچی!!!:18::21::27:
یه چیزی بگم؟ آخه اومدی کجا میپرسی حدس بزنین؟ آخه اینجه که همه سوتی میدن IQ شون نمیکشه!!!!:27::18::21::11: میشه خودت جوابو بگی؟ :31:نقل قول:
امروز با بابام و داداشم داشتیم میرفتیم دکتر. بابام خیلی به داداشم گیر میده که آروم برو چون خودش خیلی آروم میره!:19: بعد داداشم هم برای رفتنه خیلی زور زد که آروم بره (تو اتوبان). برای رفتنه بابام گفت حقا که رانندگی رو از من به ارث بردی!!!!!!
برای برگشتنه داداشم دیگه نتونست خودشو کنترل کنه و سریع رفت. منم حال میکردم!!:31: بعد بابام بهش گفت من به عمرم اینقدر سریع نرفتم. :18: داداشم گفت پس ژنتیکی نیست!
سلام
وقت ندارم فکر کنم امشب سری جدید سوتی هامو بنویسم بچه ها انگار سوتی ندارن دیگه ماشالله افزایش میزان آی کیو