من شعرو اصلاح کردم. شما هم باید با "م" شروع کنی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Printable View
من شعرو اصلاح کردم. شما هم باید با "م" شروع کنی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
می خواهم برايت قصه ای بخوانم
تا بخوابی
اگر اين صداها بگذارند
اينجا که آسمان اين همه ابری ست
زير اين همه رگبار
تو چرا می باری ؟
یک گل بهار نیست
صد گل بهار نیست
حتی هزار باغ پر از گل بهار نیست
وقتی
پرنده ها همه خونین بال
وقتی ترانه ها همه اشک آلود
وقتی ستاره ها همه خاموشند....
دلیلی روشن خواستی
ماه را نشانت دادم
تو فقط انگشت اشاره مرا می دیدی
دلیلی روشن خواستی
بال گشودم
برایت قطره ای روشن از خورشید بازآوردم
گفتی : چون در دست تو است ،
خورشید نیست
دستان سوخته ام را پنهان میکنم
بی دلیل
می روم
میگریزم روز و شب از نور
تا نتابد سایه ام بر خک
در اتاق تیره ام با پنجه لرزان
راه می بندم بر وزنها
می خزم در گوشه ای تنها
ای هزاران روح سرگردان
گرد من لغزیده در امواج تاریکی
سایه من کو ؟
نور وحشت می درخشد در بلور بانگ خاموشم
سایه من کو ؟
سایه من کو ؟
البته شعرتون را همین چند روز پیش داشتیم ها
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولی پایان گرفت امشب
سقوط و گریه و ناله
کنار پنجره ، دیگر
نه گلدانی ، نه آلاله
همان بهتر که من امشب
ندیدم اشک چشمانت
زدم یک بوسه بر عکست
خدا یار و نگهدارت
واو مي رفت و ميگفت اين سخن را
مرا ديگر نخوا هي ديد برگرد
از دست نکته سنجی :27:نقل قول:
تو شمع انجمني يكزبان و يك دل شو
خيال و كوشش پروانه بين و خندان باش
شبی از آغوش مهربان مادرش به خانه تان آمد
صبح بیداری آنقدر با دو چشم مبحوت نگاهش کردی
که غرق گریه شد
براش از درختان کوچک خانه تان انار چیدی
و توی دامن گلدارش انداختی
چشم هاش که می خندیدند دلت شاد می شد
در کدام قاب به دنیا می آییم؟
در کدام قاب ادامه می یابیم؟
سپید در این همه سیاهی.
در این همه سیاهی.
این همه سیاهی.
همه سیاهی.
سیاهی.