از انتقام زیردستان برحذر باشید . چو بد کردی مباش ایمن ز آفات , که واجب شد طبیعت را مکافات
سلام
با زيردستانتون خوش رفتار باشيد .
فكر نکنید چون ضعیف هستند نمیتونند جوابِ ظلم شما رو بدند .
ازتون یه جوری انتقام میگیرند که اصلاً نفهمید از کجا ضربه خوردید .
بنده یه همکار بسیار مغرور و متکبر داشتم . گاهی با هم میرفتیم به جاهائی که قلیون و آبمیوه و چای و قهوه و اینها دارند .
کارکنانشون هم یا مصری هستند یا هندی یا بنگلادشی یا فیلیبینی و غیره .
این دوستِ سابقِ ما همیشه طوری باهاشون حرف میزد و رفتار میکرد و دستور میداد که آدم با مستخدمش هم اونجوری حرف نمیزنه .
سرشون داد میزد , چرا جواب نمیدی؟ , مگه کری ؟ , چرا صدات میزنم زود نمیای ؟ , این رو عوض کن , این سرده , این گرمه , یاللا برو عوضش کن و از این جور حرفها .
نصیحتهای ما هم به جائی نرسید و دست آخر به همین دلیل باهاش دیگه جائی نرفتیم اما خودش میرفت.
بعد از چهار سال دیگه اقامتش رو کنسل کرد و از کویت رفت .
چند ماه بعد از رفتنش ما با چند تا دوستان رفتیم به همون کافی شاپ که قبلاً باهاش میرفتیم و سالها پاتوقش بود .
وقتی فهمیدند که دیگه از کویت رفته خوشحال شدند که از شرش راحت شدند .
اما مسئله فقط به همین جا ختم نشد .
یکی از بچه هایِ مصریِ کافی شاپ گفت :
یکی از هموطناش که از ظلمش به تنگ اومده بوده , هر بار یه جوری ازش انتقام میگرفته مخفیانه .
توی آبمیوه و قهوه اش تف مینداخته توی آشپزخونه .
بعدش که نوشیدنی رو میذاشته روی میزش و شروع به خوردنش میکرده از دور و از توی آشپزخونه مخفیانه نگاهش میکرده و میخندیده .
البته اونی که این کارها رو میکرده دیگه رفته بود از اونجا و بعداً با تلفن این چیزها رو برای همکارش تعریف کرده .
کاش موضوع فقط همین بود .
اون مصری به همکارش گفته توی غذاش و نوشیدنیش ( معذرت میخوام ) محتویات بینی و اخ تف میریخته و حتی ادرار مىکرده و كلی لذت میبرده که اینجوری ازش انتقام میگیره .
============================================
اونهائی هم که توی خونه هاشون با مستخدماشون رفتار درستی نداشتند هم بدجوری ضربه خوردند از انتقامشون .
در عربستان یک مستخدمِ زن ( خادِمَة ) که باهاش مثل برده رفتار میکردند و کتکش میزدند , بالاخره چنان انتقامی از آقا و خانوم میگیره که جبران ناپذیر هست . سر هر دو بچه ی کوچکشون رو بریده با کارد آشپزخونه
عکسها و خبرهاش در نت هست
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یکیشون هم در شب خواستگاریِ دخترشون , اون رو کشته و در بازجوئی گفته :
هر کاری میخواین با من بکنین . من دیگه انتقامم رو از این خانواده ی ظالم گرفتم و راحت شدم .
خادمه ی یک خانواده ی ثروتمندِ ظالم هم مدتها ( معذرت میخوام ) ادرار میکرده توی غذاشون تا اینکه دوربین مخفی میذارند توی آشپزخونه و جاهای دیگه و وقتی مىبینند چطوری این همه مدت ادرار مىداده به خوردشون همشون شوکه شده بودند .
کلیپهاش توی یوتیوب هست .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اگر لینک کار نمیکنه توی گوگل بنویسید خادمة تبول
روزنامه ها و اینترنت پر هست از خبرها و کلیپهای کسانی که ظلم کردند به زیردستانشون و بهایِ سنگینی پرداخت کردند برای این ظلم و غرور و تکبرشون و حتى جانشون رو از دست دادند .
با زیردستانتون خوش رفتار باشید و اگر از اونها خلافی دیدین فقط قانون رو اجرا کنین در موردشون و از قدرتتون سوء استفاده نکنین که ضرر میکنین .
اگر کارگر دارین , کارمند دارین , مستخدم دارین , از اونها در حدِ توانشون و در چهارچوب قانون کار بگیرید و اگر درست کار نمیکنند با خوشروئی و در تنهائی تذکر بدین بهشون و اگر باز هم درست کار نکردند فقط قانون رو اجرا کنین ( اخطار کتبی - اخطار کتبی نهائی به اخراج در صورت تکرار - اخراج از کار با پرداختِ حقِ قانونیشون ) .
توهین نکنین . داد نزنین , فحش ندین , دست بلند نکنین روشون .
کاری نکنین که زیردستانتون شما رو دشمن حساب کنند که بدجوری ضرر میکنین .
شما هر چقدر هم که قوی و ثروتمند باشین باز هم کلی نقطه ضعف دارین که راحت میشه به استفاده از اونها بهتون ضربه زد .
اطلاعاتی که باید همه بدانند اما گفتنش راحت و آسان نیست ( قسمتِ اول )
سلام
خلاصه ی مطلب :
اگر دختر کوچک دارین یا خواهر کوچک دارین , بدونین مسئولیت بزرگی به گردنتونه و باید طوری باهاش رفتار کنین که برای برطرف کردنِ نیاز عاطفیش پناه نبره به غریبه ها یا آشناهای خطرناک وگرنه ممکنه کار به جای باریک بکشه .
=======================================
اطلاعات بیشتر برای علاقنمدان:
بنده بارها در مهمانیها یا پیک نیک یا پارک یا اتوبوس و تاکسی و هواپیما و خیابان و غیره , با دختر بچه های کم سن سالی روبرو شدم که فقط 7 تا 12 یا 13 یا 14 سال سن داشتند اما نگاهشون به غریبه ها نگاه معمولی نیست و یا رفتارشون طوری هست انگار که تمایل زیادی به ارتباط برقرار کردن با جنس مخالف رو دارند .
هدف اونها از این کار ارتباط جن سی نیست بلکه فقط دوست دارند یه ارتباط عاطفی داشته باشند .
میزانِ تمایلِ دختر بچه ها به این ارتباط عاطفی به یک اندازه نیست همونطور که بعضی بچه ها زودتر راه می افتند یا زودتر زبونشون باز میشه یا قدشون از هم سنهاشون بلندتره یا چثه ی درشت تری دارند , این نیاز عاطفی هم مقدارش در دختربچه ها فرق میکنه .
اگر خواهر کوچک دارین یا دختر کوچک ( بین 6 تا 16 سال ) باید خیلی مراقب باشین
هیییییچ کسی به اندازه یک پدرِ فهمیده و پخته نمیتونه این نیاز عاطفی رو برای دخترش فراهم کنه تا به فکر ارتباط با دیگران نیافته
این دختر بچه ها تشنه ی توجهِ عاطفی هستند و دستِ خودشون هم نیست .
دوست دارند یک جنس مخالف با اونها حرف بزنه , حرفهای قشنگ بهشون بگه ( خوشکل من , نازنازی , دوست دارم و غیره ) , اون رو در آغوش بگیره , نازش کنه , دستش و صورتش رو ببوسه , بشوندش توی بغلش , موهاش رو شانه کنه , باهاش بازی کنه , به حرفش گوش بده , توی خیابون دستش رو بگیره .
اشتباهِ بزرگ وقتی رخ میده که پدر بلد نباشه به این نیاز دختر بچه پاسخ بده و درنتیجه دختر هم میگرده تا یه نفر دیگه رو پیدا کنه .
بدبختی و خطرها از همین جا شروع میشه . وقتی که یک گرگ انسان نما که چه بسا از بستگانِ نزدیک هم باشه توجه دختر رو جلب میکنه و اون گرگ صفت متوجه نیاز دختر میشه.
اون دختر بچه به همه چیز فکر میکنه جز ارتباط جن سی در حالیکه اون گرگِ آدم نما به چیزی فکر نمیکنه جز ارتباط جن سی .
اگر کسی دختر رو دور نکنه از اون آدم پست و رذل , دیگه فقط خدا میدونه کار به کجا کشیده بشه و اون دختر بچه که اصلاً به فکرش هم خطور نمیکرده که چه خطر بزرگی در انتظارشه , یک وقت به خود میاد که کلی مشکلات براش بوجود اومده که یا به خانوادش خبر میده و کار به کلانتری و پزشک قانونی و دادگاه و اینها میکشه یا خیلی بدتر از اینها پیش میاد که گفتنی نیست اما همه کم و بیش خبر دارند ازش
اگر دختر دارین یا خواهر کوچک دارین , خوب درک کنین که چقدر موضوع حساس و خطرناک هست
رفتارش رو تحت نظر بگیرین , چه برنامه ها و فیلمهائی رو نگاه میکنه , به چه صحنه هائی خیره میشه , توی خیابون و مهمونیها به چی یا چه کسانی بیشتر نگاه میکنه , توی کتابها و دفترهای درسی چی میکشه , چقدر دوست داره مورد توجه جنس مخالف باشه , چطور لباسی دوست داره .
اگر پی بردین که از دخترهائی هست که تمایل زیادی به رابطه ی عاطفی داره , مبادا دعواش کنین . شما با این کار نمیتونین تمایلهای عاطفیش رو کنترل کنین بلکه بدتر میشه و از شما فاصله میگیره و مخفیانه کارهاش رو انجام میده .
پدر باید از همون موقع که دخترش فقط دو سه سال داره طوری باهاش رفتار کنه که به بودنِ با پدرش علاقمند بشه و نیاز عاطفیش رو با بودنِ با پدرش برطرف کنه .
بعضی پدرها بدبختانه این نیاز عاطفی رو بد میفهمند و کارشون به رابطه ی جن سی با دختر خودشون کشیده میشه و دختر بیچاره هم چون کوچیکه درک نمیکنه که چه اشتباهی داره مرتکب میشه .
روزنامه ها و اینترنت و برنامه های تلوزیون و اخبارها پر هست از خبرهای سوء استفاده پدر یا برادر یا دائی یا عمو یا حتی پدر بزرگ و اقوام و غریبه ها از دختربچه هائی که تمایلشون به ارتباط عاطفی زیاده و سوء استفاده شده ازشون و یا روانی میشند یا کشته میشند یا خودکشی میکنند یا به فساد و فحشا کشیده میشند و غیره .
اگر جائی با اینجور دخترها روبرو شدین , جوانمرد باشین و عاقلانه با این موقعیت کنار بباین و اگر لازم شد به پدرش یا مادرش موضوع رو در میان بذارید و بگین دخترتون تمایل به برقراری ارتباط با دیگران داره . مراقبش باشین خصوصاً پدرش باید درست بهش بفهمونین که دخترش کار خطائی انجام نمیده که تمایل به ارتباط عاطفی داره و فقط باید درست باهاش برخورد کنه تا دختر به پدر علاقمند باشه برای نیاز عاطفیش تا زمانی که حدود 17 یا 18 ساله بشه و درک کنه که باید حد و مرزی رو برای حفظ خودش رعایت کنه تا از خطرها در امان بمونه و در نهایت ازدواج کنه بدون اینکه خاطره ها و تجربه های تلخ و عذاب دهنده داشته باشه از دوران کودکیش و نوجوانیش .
پدر همونطور که باید برای همسرش خوشبو و مرتب و تمیز و جذاب باشه , باید برای دخترش هم جذاب باشه تا وقتی احساس میکنه به عاطفه و محبت نیاز داره بره پیش پدرش . پدر هم باید خوب درک کرده باشه که دخترش احتیاج داره در آغوش گرفتن و نوازش و بوس و حرف قشنگ , نه ارتباط نامشروع .
خیلی چیزهای دیگه در مورد جزئیات این موضوع هست اما متاسفانه نمیشه راحت و بی پرده بیانش کرد .
بدبختانه در بعضی خانواده ها , خودِ پدر و مادر رفتار درستی ندارند و بی پرده در مورد مسائل جن سی حرف میزنند جلوی بچه ها و دسترسیشون به کانالها و سایتهای مبتذل رو آسون میکنند که باعث از بین رفتن شرم و حیای بچه ها در این مسائل میشه که راه رو برای آلوده شدنِ اخلاقشون و ارتباطهای کثیف و خانمان برانداز فراهم میکنه .
خودتون با توجه به اینکه چقدر فکرتون روشن هست و چقدر احساس مسئولیت دارین , در زندگیتون با بقیه ی این اطلاعات روبرو میشین . فقط سعی کنین که حد و مرز رو در ارتباط با فرزندانتون کاملاً رعایت کنین تا در مرحله ی پدری و مادری پیروز و موفق باشید .
تجربیاتی که داشتید و می تونه به بقیه توی زندگی کمک کنه اینجا بیان کنید(نقل قو...
سعی کنید تاجایی که امکان داره خوردن فست فود مخصوصا سوسیس و کالباس به همراه نوشابه را از عادت غذایی تون حذف کنید چون ای کاش فقط ضرر رژیمی داشتند واقعا معلوم نیست چه نجاستی توشون میریزن دیگه خودتون بهتر می دونید...
به زمانی بود بهترین وعده غذایی من این اشغال ها بود دوران دانشجویی هیچکس به اندازه من به شرکت هایدا سود نرسوند ولی تو این ۵-۶ سالی که این مواد رو از رژیم غذاییم حذف کردم علاوه بر جسم از نظر روحی هم تاثیر مثبتش رو حس می کنم حالا می فهمم چقدر به خودم ضرر رسوندم
خودم تو این زمینه بیشتر از روش NLP استفاده کردم ولی بیشتر از همه همراهی اعضای خانواده بخصوص مادر و همسر برای از بین بردن این رژیم بد تاثیرگذار هست
Sent from my iPhone using Tapatalk
با دقت و حوصله بخونید . ضرر نمىکنید
سلام
امروزه دیگه کمتر خانواده ای رو میتونین پیدا کنین که به نحوی با مشکل اعتیاد به مواد مخدر و معتاد درگیر نباشند
یا خودشون توی خونه معتاد دارند یا همسایه معتاد دارند یا بستگان نزدیک معتاد یا همکار معتاد یا دوست معتاد .
این قاعده رو فراموش نکنید :
معتاد تا تحت فشارِ شدید نباشه صد سااااال به فکر ترک اعتیاد نمىافته .
دلسوزیِ شما برای فردِ معتاد چیزی جز ادامه ی اعتیادش و بیشتر غرق شدن و بیشتر آلوده شدنش رو به بار نمیاره .
اگر دوستش دارین و براش اهمیت قائلید و میخواید بهش عاقلانه کمک کنید باید مجبورش کنین به فکر ترک کردن بیافته .
نباید بهش پول بدین بگین داداشمه گناه داره , پسرمه گناه داره , دخترمه تحمل سختی کشیدنش رو ندارم . همسرمه طاقت درد کشیدنش رو ندارم .
این افکار شما با افکار اون بی وجدانی که برای اولین بار مواد رو بهش داد فرق چندانی نداره .
اون معتادش کرد و شما کمکش میکنین تا معتاد بمونه و بیشتر و بیشتر آلوده بشه و ترک کردنش سخت تر و سخت تر بشه .
باید همه ی اطرافیانش رو قانع کنین که یکصدا این رو بهش بگن:
اشتباه کردی و امتحان کردی و گرفتار شدی و معتاد شدی اما توی این خونه و این خانواده جائی برای معتاد وجود نداره . باید ترک کنی .
فقط دو راه داری :
یا درد و رنج کشیدنش رو بکشی یا درد و رنج و وسوسه های نکشیدنش رو بکشی .هر عقلِ سالمی میگه راه دوم صد بار بهتر از راه اوله .
یا ترک کنی
بذار فقط وسوسه های کشیدنش گهگاهی عذابت بده . این خیلی بهتر از اینه که با کشیدنش هم خودت رو نابود کنی هم اقتصاد خانوادت رو نابود کنی هم به آبرو و حیثیتِ خودت و خانوادت صدمه بزنی هم خودت در منجلاب و لجن زار اعتیاد دست و پا بزنی .
بهش بگین تو بکشی نعشه ای نکشی هم نعشه ای!!!! . اینه حکایتِ اعتیادِ تو .
ما دیگه تحمل وجود معتاد رو نداریم . باید ترک کنی و پاک بشی و پاک هم بمونی تا آخر عمرت .غیر از این هم راهی وجود نداره .
برای پاک شدن و پاک موندنت هر کار قانونی و درستی که بتونیم انجام میدیم اما اگر نخوای پاک بشی و پاک بمونی دیگه روی ما حساب نکن چون ما نه دوستِ نادانِ تو هستیم نه دشمنِ دانا تا بشینیم و دست روی دست بذاریم تا تو روز به روز خودت و ما رو به نابودی بکشی .
اگر حرفتون رو جدی نگرفت به خواهش و التماس و حتی گریه هم شده متوسل بشین اما ولش نکنین .
اگر با زبون خوش قانع نشد باید کم کم لحن صحبتتون رو عوض کنین و با شدت باهاش رفتار کنین تا موضوع رو جدی بگیره .
اگر از نظر مالی و تهیه ی مواد به شما وابسته هست باید ظرف یک ماه پول رو تدرجاً کم کنید تا به صفر برسه .
اگر تهدیدتون کرد بهش رحم نکنین . به پلیس خبر بدین و بکشینش توی کلانتری و ماجرا رو به افسر کلانتری خبر بدین و بگین هر چی خواهش و تمنّی کردیم قبول نکرد . ما دیگه نمیتونیم وجود معتاد رو در خانواده تحمل کنیم . اگر بخواد ترک کنه و دیگه پاک بمونه ما باهاش هستیم وگرنه ولش نمیکنیم و شما باید تکلیف ما رو باهاش مشخص کنین .
اگر تعهد داد که ترک میکنه , یک لحظه هم امونش ندین . باید از همون لحظه شروع کنه به ترک کردن ( یک ضرب یا تدریجی ) . به هر حال دیگه بهش فرصت ندین بگه از فردا , از هفته دیگه و اینا .
باید دستتون رو پیش بگیرین و حسابی بذارینش توی فشار شدید وگرنه صد سال به فکر ترک کردن نمیافته .
اگر نان آور خانواده هست هم اصلاً نترسین .
بهش فشار بیارین با همین روشها تا از معتاد بودن خودش متنفر بشه .
اگر لازم شد از قدرت کسانی که قدرتشون برای فشار و تهدید از شما بیشتره استفاده کنین .
========================================
و شما دوست عزیز که مواد مصرف نکردی تا حالا اما از مواد وحشت نداری و بدت نمیاد و احساس خطر نمیکنی , بدون که خیلی موقعیتت خطرناکه چون همه چیز از همون نترسیدن و امتحان کردن شروع میشه .
================-===================
در مهمونیها و جاهای مناسب , سر صحبت رو باز کنین و این سوالها رو مطرح کنین :
1- وقتی اسم مواد مخدر رو میشنوید چی در ذهنتون تداعی میکنه ؟
2- یاد چی میافتید ؟
3- چه احساسی بهتون دست میده ؟
4- اگه عزیزترین عزیزت در لحظه های خوش زندگی مواد رو به اسم دوای درد یا برای لذت یا افزایش استقامت و یا افزایش قدرت جن سی بهت داد و گفت امتحان کن چکار میکنی ؟
باید قبل از اینکه کسی مواد بده دستتون بدونین که عکس العمل صحیح چی هست وگرنه در اون لحظه که مواد میدن دستتون , امکانِ فریب خوردن و تصمیم اشتباه گرفتن و امتحان کردن خیلی زیاده چون احساس خطر نمیکنید
کسی که مواد بهتون تعارف میکنه یا پیشنهاد میده , یا دوست فوق العاده نادان هست یا دشمن فوق العاده دانا که کمر به نابودیِ شما بسته و غیر از این هم نیست .
به همه این دو تا رو توصیه کنین و نگین لزومی نداره . لزوم داره خیلی هم لزوم داره چون وضع خرابه و اعتیاد رسیده به بچه های 13/14 ساله .
1- به همه بگین باید باید باید از شنیدن اسم مواد و استفاده و امتحانش چنان وحشت داشته باشی که مثل موش بلرزی . این ترس از هشیاری و خردمندی هست نه از ضعف .
2- هرگز هرگز هرگز امتحان نکن چون لذت داره و چه بسا از همون بار اول اسیرِ لذتش بشی و بری برای معتاد شدن .
فقط با اجرای همین دو جمله و توصیه به دیگران و نشرش در جامعه خودتون و هر کسی رو که به این دو جمله عمل میکنه رو تا آخر عمر از اعتیاد در امان نگه دارین .
===========================================
بنده جوانی رو میشناختم که در یک خانواده ی اشرافی زندگی میکرد و از وقتی 3 سالش بوده پدرش معتاد به تـریاک بود .
این بچه در سن 16 سالگی تریاک رو امتحان کرد و معتاد شد و بعدش تریـاک میخورد چون نمیتونست توی خونه بساط کشیدنش رو راه بندازه ( منقل و ذغال و وافـور ) و بعدش رسید به جائی که شیره میخورد ( طبق گفته ی خودش ) و بعدش هروئیـنی شد و بعدش کـراکی .
چند بار ترک کرد اما دوباره میرفت میکشید و معتاد میشدچون نتونست زجر نکشیدنش رو تحمل کنه .
آخرین بار با اصرار و فشار خانوادش رفت یه جائی به اسم تولدِ دوباره و ترک کرده .
یک بار دیدمش پرسیدم تو چطوری تو 16 سالگی تریا ک کشیدی ؟؟؟!!!
گفت من از بچگی میدیدم بابام توی خونه یا توی مهمونیها و مسافرت خیلی اشرافی و با کلاس !!!! تـریاک میکشه . همین موضوع در ذهن من جا انداخت که تـریاک کشیدن از نشانه های باکلاس بودنه و اصلاً ازش ترسی نداشتم و همون احساسِ اشتباه فریبم داد و امتحان کردم و لذت بردم و تکرار کردم و معتاد شدم چون وقتی بهم گفتند بکش احساس بزرگی و مرد شدن و باکلاس شدن بهم دست داد نه احساس ترس و وحشت .
همون جوون الان 5 ساله که زیر خروارها خاک خوابیده بخاطر استفاده ی بیش از حد از کـراک .
وقتی از دنیا رفت 33 سالش بود و زندگیش همش درد و رنج بود برای خودش و خانوادش و دیگران .
فقط مواد فروشها ازش سود بردند چون خودش یه بار به بنده گفت تا حالا حدودِ 20 ملیون تومن پول خرج کردم برایِ مواد .
در نشر این اطلاعات بین مردم سهیم بشین . کاری کنین مردم یاد بگیرند که وقتی کسی چیزی بهشون میده و میگه بکش خوب بشی , بکش روشن شی , بکش تا حالت جا بیاد , بکش تا لذت ببری از دنیا , بکش تا احساس کنم رفیقمی !!! و غیره , در اون لحظه فوراً متوجه بشند که این همون لحظه ی خطرناک هست که باید ازش فرار کنه با تمام قدرت .
محاله از نشر این اطلاعات سود نبرید .