به نظرم میتونی.نقل قول:
Printable View
به نظرم میتونی.نقل قول:
کلا از جایی که فعالیت بدنی تو دوره آموزشی زیاده یک آمادگی جسمی اولیه ای ایجاد میکنه ولی طبیعی هست که مدت یک ماه و نیم برای آمادگی جسمانی کافی نیست. ولی اگر خیلی داغون نباشید خیلی مشکلی نخواهید داشت. هرچند به هر حال هر چی بدن آماده تری داشته باشید فعالیت های اونجا براتون راحتتره و من پیشنهاد میکنم اگر وقت و حوصله دارید سعی کنید یه مقدار خودتون را آماده کنید که خیلی اذیت نشید اونجا و با ده تا بشین پاشو دیگه راه نتونید برید.نقل قول:
من خودم از نظر آمادگی جسمی وضعیتم اصلا خوب نبود و هرچند یه مقدار اذیت شدم ولی تو هیچ کاری کم نیاوردم و افتان و خیزان بلاخره همه را طی میکردم.
خشکبار و مغزجات حتما ببرید که هر چی ببرید کمه.
پسته و بادام و کشمش و خرما خشک به طور خاص توصیه میشود.
توصیه من اینه که آبلیمو خانگی و یه مقدار عسل هم ببرید.
کافی میکس هم ببرید برای تنوع خوبه. به ما چایی نپتون و قند دادند و مشکل چایی نداشتیم که من خودم با نبات چوبی هایی که برده بودم چای نبات میخوردم خیلی حال میداد.
لیوان مناسب و قاشق چنگال و کارد میوه خوری هم ببرید.
یه مقدار دارو مثل قرص سرما خوردگی و استامنیوفن و کپسول چرک خشک کن و قرص ضد حساسیت حتما ببرید.کرم ضد آفتاب و وازلین متناسب با محلی که میرید ممکن لازم باشه.مثلا یزد هر دوش لازم بود. چون هم آفتابش شدید بود هم من خودم اونجا پوست خشک شده بود و یه کرم مرطوب کننده یا وازلین داشتن لازم بود(البته خشکی پوست من یه مفدار به خاطر حساسیت پوستی هم که داشتم بود).قطره استیریل چشمی هم داشته باشید برای اطمینان خوبه. همه اینها را برای این میگم که اونجا وقت ندارید برای چیزهای جزئی برید بهداری و باید خود درمانی بکنید.
اگر جایی افتادید که ممکنه در معرض پشه گزیدگی یا عرق سوز شدن باشید چیزهایی برای پیشگیری و درمان ببرید.
کرم موبر هم اگر میان دوره زود ندهند لازم میشه.
دستمال کاغذی و پلاستیک فریزری هم داشته باشید خوبه.
وسایل اضافه و خصوصا لباس اضافه اصلا نبرید که جیره خودش همه چیز داره.از جوراب تا لباس گرم(به جای لباس راحتی قابل استفاده هست) و چفیه و حوله و شامپو و پتو و واکس و فرچه و همه چیز.البته شرت هایی که به عنوان جیره میدن شرت پاچه دار هست و اگر اهلش نیستید شرت ببرید.
ناخنگیر و سوزن و نخ و پونز هم لازم میشه.
خودکار و دفترچه هم به ما دادند ولی اگر ندهند لازم میشه و از جایی که ممکن خودکار گم بشه خودتون خودکار اضافه ببرید.
در بازکن هم ببرید احتمالا لازم میشه برای کنسروهایی که میدن. چون مثلا توی سلف گردان ما برای 600 نفر آدم 10 تا در باز کن میدادند که اسباب دردسر بود.
عکس مواردی که در جیره میدن را میگذارم که چیزهایی که میدن را بدونید و چیز اضافه نبرید.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
البته همه این چیزهایی که گفتم فصل و مکانی که اعزام میشید را در نظر بگیرید.مثلا شاید در مکان های سرد و در زمستان لباس گرم بیشتر لازم بشه(شاید البته!!!)
ضمنا پوتین های مدل جدید نیاز به بند کشی نداره. ولی از جایی که معلوم نیست پوتین مدل جدید گیرتون بیاد یا قدیمی حتما بند کشی پوتین تهیه کنید. چون کسایی که پوتین مدل قدیمی بهشون داده بودند برای پوشید و در آوردن بیچاره میشدن و اگر بند کشی داشتند کارشون خیلی راحت میبود.
قفل برای در کمد و ساک هم داشته باشید+کش برای گتر کردن پاچه شلوار بد نیست.
دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه. ولی بعضی از چیزهایی که گفتم را نبردید هم اونجا از بوفه قابل تهیه هست ولی اگر ببرید هم خیالتون راحته و هم تو روزهای اول دیگه لازم نیست کلی وقت تو صف بوفه بایستید برای تهیه این جور چیزها. ضمن این که ممکنه بوفه تموم بکنه و گیز یک آدم زبون نفهم بیفتید که این که بوفه فلان چیز را تموم کرده حالیش نشه
ضمنا من ساعت مچی دیجیتال زنگدار که نور صفحه هم داشت برای شب برده بودم و خیلی بهم کمک کرد. همین که 5 دقیقه زودتر از بیدار باش بیدار میشدم و لازم نبود کلی وقت تو صف دستشویی بایستم خودش کلی کارم را جلو می انداخت.
سلام
دوستان کد های برج 8 اومد . :n01:
دوست عزیز واقعا نمیدونم چطوری از اطلاعات کاملی که دادی تشکر کنم . مطمئنا خیلی های دیگه هم استفاده بردن.نقل قول:
من مشکل صافی کف پا دارم و باید کفی مخصوص داخل پوتینم بذارم . پوتین هایی که میدن چطور هستن ؟ از نظر سبک بودن و کیفیت ؟
پیشنهاد نمیدین پوتین ارگ که سبک هم هست بخریم ؟
راستی قفل چی پیشنهاد میکنین ببریم ؟ همون خشکباری رو که میگین ممکنه بدزدن ازمون :n02::n02::n02: این قفل های کوچیک هم که انگار دو دندونه بیشتر ندارن و راحت باز میشن. قفل برای کمد چه سایزی ببریم ؟
فقط برای آخرین سوال . من و چند تا از دوستان در یک مرکز آموزشی هستیم . آیا امکان اینکه در یک آسایشگاه باشیم و کنار هم باشیم هست ؟ یعنی خودمون میتونیم کاری کنیم که کنار هم باشیم یا اینکه کامپیوتری و بصورت رندوم انجام میشه و از دست ما خارجه؟
سلام دوستان
1/8 اعزامم نیرو زمینی ارتش 01 تهران
خونمون هم تهران هستش ....شنیدم که کلا جای خوبیه و امکاناتشم خوبه...ولی خواستم از کسایی که تجربه آموزشی رو تو اونجا دارن بپرسم راجع بهش ...و اینکه شنیدم از هفته دوم به صورت روز برگ درمیاد و بعدظهر ساعت 4 مرخصی میدن تا 5 صب روز بعدش....ممنون میشم کسی اگه میدونه توضیح بده....
من هم امروز گرفتم و افتادم 01 (ساکن تهران - مدرک ارشد)
نکته جالب اینه که 3 سال پیش برای معافیت پزشکی اقدام کردم و منو به خاطر اسم خفیف فقط معاف از رزم کردند و همین 01 افتادم که ارشد قبول شدم و رفتم دانشگاه
اما این سری فرستادم چیزی برای معافیت درخواست ندادم
اما توی این برگه وضعیت جسمانی رو نوشتن: آسم خفیف آسم به شرط ثبوت مشمولان مبتلا به بیماریهای ریه و قفسه صدری
این الان یعنی چی؟ معاف از رزمم همچنان یا باید برم معاینات پزشکی انجام بدم؟
یه سرچ تو همین تاپیک بکن صد نفر در مورد 01 توضیح دادن.نقل قول:
01 نه بگو هتل 01 :n06:نقل قول:
سلام دوستان
افتادم 05 کرمان - چجور جائیه؟ (لیسانس نرم افزار)
...................
سلامنقل قول:
پست های مفید در رابطه به 05 کرمان
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این پست ها از این صفحه که قرار دادم دنبال کنید .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام دوستان
من از طرف قرارگاه خاتم پذیرش شدم. باهام تماس گرفتند گفتند سوم آبان ساعت 7 صبح پادگان خاتمی یزد خودمو معرفی کنم. ولی امروز برگ سفید رو رفتم گرفتم نوشته بود یک آبان ساعت 7 صبح شیراز باید باشم. باید شیراز برم یا نه مستقیم برم یزد؟
چی شد دادا؟ کجا افتادی؟ :دینقل قول:
من که امروز رفتم پرینت رو گرفتم و کلی دردسر کشیدم، همون 05 هست که پنج شنبه نظام وظیفه بهم گفت :دی .
شما جایی افتادی که آرزوی ما بود که بیافتیم. معروف به هتل 01 :دی یه سرچ بکنی توی همین تاپیک، در موردش خیلی توضیح دادن ولی باید بگم که بله، درست شنیدی. جای عالی ای هست و شما که تهرانی هستی هم میتونی روز برگ مرخصی بگیری و بری منزل + مزایای مرخصی اول دوره و میان دوره و پایان دوره هم داری تازه :دی خلاصه که برو صفا کن و جای ما خالی باشه اونجا :دی .نقل قول:
شما یعنی معاف از رزم شناخته شدی. اگر شرایطت عادی میبود، مثل بقیه مینوشت که ندارد (دوستان دیگه میتونند تایید کنند) ولی این که اینطوری نوشته یعنی معاف از رزم ولی متاسفانه گویا اینا سرورشون رو عوض کردند و توی سرور جدید، به صورت کامل توی پرینترهای قدیمی ای که پلیس +10 دارند، همه چیز رو نمینویسه و همون یه خط اول رو مینویسه الان من که امروز برگه رو گرفتم، از من اینطوری نوشته:نقل قول:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هر چی میگم خب خانم بقیه اش کو!؟ :دی میگه نمیندازه :n27: سه ساعت تمام امروز من الاف همین شدم، رفتم پلیس +10 های دیگه که آخر سر فهمیدم مشکل از سرورشون و پرینترها هست (قبلا گویا از یه سرور دیگه پرینت میگرفتند که اونجا میتونستند پرینت رو تغییر بدند که به صورت کامل بیافته)، اونا میگفتند که موردی نیست ولی از اونجایی که میترسیدم با این شانس خوبم، توی کرمان (راه دور هستم به هر جهت) مایه ی دردسر بشه برام، آخر رفتم نظام وظیفه اصفهان و اون دستی نوشت و دو تا مهرم زد که منم خیالم تخت باشه:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من بازم دارم از روی حدسیات یا بهتر بگم تجربه ی شخصی خودم، حرف میزنم ولی احتمال زیاد شما هم مثل من هستی ولی پیشنهاد من به شما اینه که به نظام وظیفه تهران مراجعه کنی و برو قسمت پزشکیش، اونجا شماره ی ملیت رو که بهشون بگی، توی سیستم میزنه که ببینه معاف از رزم هستی یا نه (حرف از اعزام مجدد و اینا نزن ولی هستی) و بعد اگر شما هم مثل من کامل جمله ی معاف از رزم قید نشده، بهشون بگو من رفتم پلیس +10 و میگه توی پرینتر ما نمیافته، گفتند بیاییم پیش شما، اون برات دستی مینویسه و میده میبری سرهنگ، برات مهر هم میزنه که دیگه خیالت تخت باشه.
اعزامی کدوم شهر هستی شما؟ منم افتادم 05 کرمان (پنج شنبه از نظام وظیفه پرسیدم و اون بهم گفت برای همین زودتر در موردش تحقیق کردم) شما لطف کن و برو 5 ، 6 صفحه قبل رو بخون و بیا جلو، من در مورد 05 همه چیز رو پرسیدم، از این پست به بعد میتونی پیداشون کنی:نقل قول:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
که دوست خوبمون [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] هم لطف کرده و به صورت کامل جواب سوال ها رو داده، شما بخون و بیا جلو، اگر بازم سوالی داشتی، بپرس, مطمئن باش دوستان کامل پاسخ میدند.
اذیتمون نکن :دی هتل کجا بود :دی هتل: 01 :دی .نقل قول:
نقل قول:
سلام فرقی نمیکند اگر بیاید شیراز رایگان اعزام می شوید
سلام بچه ها من پذیرش گرفته بودم سپاه ولی ظاهرا پذیرش نشدم
امرگز برگه سفیدم رو گرفتم زده پدافند قرارگاه خاتم الانبیا اجا _گروه. پدافند سمنان
چه جور جاییه کسی خبر داره خیلی استرس دارم کمکم کنید
اینم عکس برگه سفیدم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نورآباد - لرستان - فکر کنم تا کرمان 20 ساعتی راه باشه :n37: شانسه دیگه ... (سری قبل افتاده بودم اصلاندوز اردبیل حالا اینجا :n27:)نقل قول:
سلام
دوستان میشه وقتی مشخص شد برای آموزشی کجا افتادیم، دخواست تمدید بدیم که بشه جای دیگه افتاد ؟ شرایطی داره؟
Sent from my H60-L04 using Tapatalk
سلام به تمامی دوستان
ما هم با فوق لیسانس IT افتادیم شهید باهنر کرمان (نیرو انتظامی)
درخواست امریه جهاد هم داشتم که گویا جور نشد (هنوز میگن تا آخر هفته شاید درست بشه!)
دیگه فکر کنم از این بد تر نمی شد. :n30:
سلام بچه ها من پذیرش گرفته بودم سپاه ولی ظاهرا پذیرش نشدم
امرگز برگه سفیدم رو گرفتم زده پدافند قرارگاه خاتم الانبیا اجا _گروه. پدافند سمنان
یعنی ارتشم چه جور جاییه کسی خبر داره؟ خیلی استرس دارم کمکم کنید
اینم عکس برگه سفیدم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عزیزان کسی اینجا هست غایب باشه؟
دیگه باید کرمان رو گذروند دادا :دی چه میشه گفت :n37: .نقل قول:
احتمالش هست، هر چند شانس بسیار کمی دارید ولی اگر دلایل قانع کننده ای مثل پزشکی و ... باشه، شانستون یقینا بیشتر میشه. نمیشه قطعی گفت چون مشخص نیست، بهترین کاری که میتونید انجام بدید، مراجعه هر چه سریعتر به پلیس +10 هستش.نقل قول:
تمدید هم بزنند براتون، احتمال داره که ارگان و محل عوض بشه، یه درصدی رو هم به این بذارید که یا جای بدتری بیافتید یا اینکه باز همین جایی که هستید :دی .
سلام من افتادم باهنر کرمان
مدرکم فوق لیسانس نرم افزار
مجرد
اهل کرمان
کسی میدونه تقسیمات بعد اموزشی باهنر چجوریه؟
دوست عزیز توکلت به خدا باشه. ارتش برای لیسانس ها خیلی خوبه. اینو در نظر بگیر اگه مرزبانی میفتادی چی ؟نقل قول:
سلام من کد مازاد خوردم یعنی چی؟ یکم ابان اعزام هست
سلامنقل قول:
من اعزامی شهریور بودم. نامه ی پزشکی از پزشک مورد اعتماد نظام وظیفه بردم (و البته بهداری ناجا هم باید تائید کنه و ...) ، اعزامم افتاد آبان. البته من مجبور بودم این کارو کنم و توصیه میکنم هرجا افتادین همونو برین ... به هر حال اولین کار اینه که برین پلیس+10 و بگید که میخواید تاریخ اعزامو از طریق مرخصی پزشکی بندازین عقب تا اونام نامه معرفی به پزشک رو بدن
بعد از کد خوردن معمولا روشی بجز روش مرخصی پزشکی جواب نمیده :n01:
روز اعزام یگانتون مشخص میشهنقل قول:
شما روز اعزام معلوم میشه میفتین کجا! دیگه بستگی داره کدوم ارگان نیروهاش کم بیاد ...نقل قول:
سلام دوستان
من برگه اعزام دارم برای ۱.۸.۹۵الان دانشگاه قبول شدم و امروز با نامه ای از دانشگاه رفتم پلیس +10 برای صدور معافیت تحصیلی.اخرش یه برگه با موضوع مجوز ثبت نام موقت بهم دادن و یارو میگفت برو تمامه.الان که میرم تو پرتال نظام وظیفه و کد سخا میزنم هنوز معافیت تحصیلیم اونجا ثبت نشده.این روالش چجوریه ایا طول میکشه در سیستم ثبت بشه یا مشکلی هست؟
مشکلی نیست خودشون برات درستش میکنن.نقل قول:
سلامنقل قول:
فرشاد جان همونجا که تو پ.خ گفتم :n02:
دو ماه هست و زود میگذره . بعد تقسیمات مهمه :n30:
دوستان پاسخ دادند، من فقط بدترین حالت بدشانسی رو هم اضافه کنم :دی اونم اینه که ممکنه شما بری اونجا و بعدا نشه تقسیم بشید، بگند تاریخ اعزامتون بیافته برای دو ماه دیگه. البته در 99 درصد موارد، همون روز تقسیم میشید.نقل قول:
پ.ن: همونطور که گفته میشه کد اضافه ها ممکنه بد شانسی بیارند و جای خوبی تقسیم نشند (اصلا مشخص نیست، بستگی به این داره که اون روز ببینند کجا ظرفیت داره و بتونید برید) ولی یه مزیتی داره و اونم اینه که اگر پارتی دارید، الان بهترین فرصت هست که از بند پ استفاده کنید و خودتون رو جایی بندازید که دوست دارید.
دادا انتظاراتت رو بیار پایین :دی چه انتظاری داری از این ها که اینطور سایتشون لحظه ای به روز باشه :دی ضمنا همونطور که درخواستت گفته ثبت شده، پس طبیعتا خیالت تخت باشه و نگرانی هم نداشته باش.نقل قول:
بد و خوبش میگذره :دی فقط ما باس باهاش همراهی کنیم تا بتونیم بگذرونیم :دی غمت نباشه، دو ماه بیشتر نیست.نقل قول:
قاعدتا پلیس +10 یه برگه میده که ببری دانشگاهنقل قول:
یک کپی ازون برگه نگه دار برای وقتی دفترچه میفرستی
من خودم دفترچه فرستادم دیدم غیبت دارم و اضافه خدمت خوردم
با اون برگه رفتم نظام وظیفه و ماجرا حل شد
هرچند بعدا اواسط ترم هم نظام وظیفه یک نامه برای نظام وظیفه دانشکده میفرسته که فقط با داشتن شماره اون نامه هم میتونی بعد ها دیگه مشکلی پیش نیاد
هر چی فکر میکنم طبق محاسباتم میبینم 2 ماه بیشتر نیست :n02:نقل قول:
این هم برای 05 کرمان / تجربیات + خاطرات (برای یکی دیگست / پ.خ ندید.)
نقل قول:
05 كرمانه حدودا اونروز سه هزار نفر ميخواستند برن خدمت كه به سه دسته تقسيم شدند كه عده اي به لشكرك تهران از شانس خوبشون افتادند عده اي به 08 خاش و ما هم 05 كرمان خلاصه ضرب المثل است كه ميگه از وقتي خورديم سيب زميني شديم سرباز نيروي زميني رفتيم مارو سوار اتوبوس كردند كه بريم كرمان ما ديگه درهاي باشگاه رو بسته بودند نذاشتند ما حداقل با خانواده هامون خداحافظي كنيم روز خيلي بدي بود رفتيم و رفتيم تا از تهران اومديم بيرون دقيقا 18 ساعت راه بود رسيديم به دشت بزرگ و خشك كرمان هوا واقعا گرم بود نميدونستيم كه چه بلاهاي قراره كه سرمون بياد خلاصه نصف شب بود رسيدم كرمان ساعت 3 بود رسيدم دم دژباني 05 كرمان نميدونم چطور بود يه دفعه كه از اتوبوس پياده شديم دندون هامون از شدت سرما ميخورد بهم بعدش دم دژباني بهمون گفتند هرچي داريد تو ساكتون بريزيد بيرون ميخايم بگرديم ماهم ريختيم بيرون نامردا همه چيز رو ريختند بهم و يه سرباز باصداي بلند گفت هركي چاقو داره موبايل داره تحويل بده وگرنه ازش بگيرم يه راست ميفرستم بازداشتگاه يه پسره كه تو شورتش 1100 نوكيا رو قايم كرده بود در آورد داد به دژبانها بعد گفت ساكتون رو جمع كنيد بريد رفتيم داخل پادگان بزرگ بزرگ اندازه يه شهر بود ساعت 4:30 صبح شد آفتاب داشت ميزد بيرون هوا داشت كمي گرم ميشد بعد گفتند هر كي ليوان داره بياره چايي بديم صحبونه چايي با نون و تخم مرغ بود اونم چه نوني خشك خشك مجبور بوديم خورديم خلاصه مارو تقسيم كردن و يگانها همون رو مشخص كردند بعد به ما لباس واكس پوتين دادند تازه اول بدبختي ها مون شروع شد پوتين هاي بهمون دادند كه پاهام داشت توش داغون ميشد همشون سايز 40 بودند تمام خشك خشك ماهم مجبورن بايد مي پوشيديم خيلي سخت بود خيلي با همون لباس شخصي كه تنمون بود به ما بشين پاشو ميدادن خلاصه دو سه روز اول گروهبانهاي وظيفه ميگفتند بايد سنگ و كولوخ ها رو جمع كنيد بعدش تازه تنبيه هاي شبونه شروع ميشد شبها همه رو ميرختن بيرون بشين پاشو حالت شنا ميدادند و ليست دستشون بود و حاضر غايب ميكردن روز چهارم آنكارد كمد و تختخواب رو بهمون گفتند و خيلي چيزهاي ديگه از روز پنجم آموزش شروع شد واي چه آموزشي صبح ها ساعت 4 بيداري بود داد ميزدند برپا برپا بريزد پايين مهتابي ها روشن ميشد بريزين پايين اعصابت به كلي بهم ميخورد خلاصه (واقعا دارم خلاصه براتون تعريف ميكنم) صبح اولين كار رفتن به مسجد براي نماز بود بعد خوردن صبحانه وسوم منطقه نظافت يگان كه براي هركس تقسيم شده بود منطقه نظافت بنده هم كريدور آسايشگاه بود كه بايد يه تي مي كشيدم همين ولي چند نفر دستشويي رو بايد تميز ميكردند چند جلوي يگان
نام گردان ما 3 بود ما گروهان 200 نفر بوديم كه نامش 4 بود كه بهش ميگفتند 34 خلاصه بعد از نظافت مي امودند كمدها و تخت هارو نگاه ميكردند اگر براي كسي خراب بود اذيت ميكردند در حد تيم ملي خلاصه بعد نظافت و ديدن كمدها رفتن به صبح گاه بود بهمون اسلحه ميدادند و ميفرتيم صبحگاه كه سرگرد انقدر حرف ميزد كه دهن سرويس ميشد پاهات مي افتاد ديگه بعدش تازه شروع كلاس و تمرينات ورزشي خفن بود بعد مارو ميبردند توي يگان يه گروهبان جيرفتي داشتيم كه مارو خيلي اذيت كرد مارو به خط ميكرد و ميگفت ديوارو مي بينيد ميگفتيم بله ميگفتد سه شماره ميرد دست ميزنيد ميايد گريمونو در مي آورد سه چهار بار مي فرستاد دور ميل پرچم ديوار خلاصه خيلي اذيتمون ميكردند به چپ چپ به راست راست موقع نهارم كه ميشد اول نماز بعد نهار واي نهار نبود كه ولي از روي ناچاري و گرسنگي ميخورديم نهارها قرمه سبزي با اون لوبيا هاي نپخته و برنج خشك و قيمه بود كه آب خالي بود
و بايد ميخورديم و مرغ هم با برنج قاطي ميكردن و فقط تو برنج استخوان بود كه زير دندونات له ميشد اثري از مرغ نبود اونهاي كه ديدنو خوردن ميفهمن من چي ميگم خلاصه بعد نهار هم يه ربع استراحت بود و بعد افسرها مي اومدند و كلاس درس بود آموزش تفنگ ژ3 چهار كيلويي و درس كمكهاي اوليه و خيلي چيزهاي ديگه كه در خاطرم نيست انگار كه بعدظهرها ميرفتي مدرسه زيلو مي انداختيم زيرمون و كلاس درس و مطلبي كه بهمون مي گفتند يه هفته بعدش امتحان ميگرفتن بعد كلاس ساعت 4:30 بعدازظهر تموم ميشد بعد كلاس ديگه در اختيار خود بوديم البته روزهاي اول بعد كلاس اذيت ميكردن بعد سه چهار هفته اول يه كم در اختيار خود شده بوديم سخت ترين جايي اين خدمت آموزشي نگهباني اش بود شبها و صبح فقط اسحله خونه كه سه پاس داشت اسلحه خونه هم هميشه گير كسهاي مي افتاد كه كو يا شل يا مريض باشند و گير ماها نمي افتاد سخترين نگهباني ها شب بود مثلا نگهبان دستشويي نگهبان آسايشگاه نگهبان در نگهبان يگان نگهبان آبخوري كه واقعا آخرهاي آموزشي هوا ديماه سرد بود واقعا سخت بود صبحها كه تنيبه كه ميشدي هيچي بايد يك روز در ميون هم شبها پست بدي خيلي سخت بود اون تو كرمان كه صبحها تخم مرغ مي پخت شبها سرد سرد واقعا ما بايد قدر اين كرج خودمون رو بدونيم
خلاصه يه ماهي گذشت و رسديم به اواخر آذرماه سه بار هم رفتيم ميدون تير بيرون از پادگان كه واقعا اذيتمون ميكردن اسلحه رو ميگفتند بگذاريد پشت گردنتون بشينيد و پا مرغي بكشيد جلو يا لباسهمونو ميگفتند در بياريد و سينه خيز مارو تو اون خاك داغ مي گفتند بريد واقعا اذيت ميكردن اما با اون رفيق هاي كه در دوران آموزشي داشتيم وباهم تبيه ميشديم مي خنديدم خدمت ميگذشت و نبود ميكشيدم كه كي تموم ميشه بعد خلاصه رسيدم به ديماه به سخت ترين دورانش از يه طرف داشت ديگه تموم ميشد از يك طرف بايد يه مسافت چند كيلومتري رو طي ميكردم و ميرفتم اردو سخت ترين موقعه و سرماي زمستان 86 اگه خاطرتون باشه خلاصه كولي پشتي مون رو بستيم يقلاوي (همون بشقاب) كه در خدمت بهشون ميگن يقلاوي و طناب چادر پتو رو و اسلحه رو برداشتيم و براه افتاديم صبح ساعت 7 كه به راه افتاديم ساعت 12 رسديم يعني خودتون ببينيد كه با اون همه وسيله چه جور مارو هم توراه اذيت هم ميكردند (واقعا دارم خلاصه براتون تعريف ميكنم) چادرها رو زديم سه نفر تو يه چادر خيلي كوچيك ميخابيدم اون بازور جا ميشدم شبها هم خيلي سرد بود سه تا پتو مي انداخيتم بازم داشتيم يخ مي زديم شبها هم نگهبان مي شدي ديگه واويلا بود ديگه اوركت رو ميپوشيدي و دور چادرها قدم ميزدي صبحها هم كه تنبيه و درس همين بعد كه از اردو اومديم دو هفته ديگه تموم ميشد ديگه اذيت و آزارهاشون كم ميشد و ميگفتند ما اينكارهارو ميكرديم كه شما مرد بار بياد و سفت شيد و خيلي چيزهاي ديگه هفته هاي آخر ديگه فقط رژه كار ميكردم تاروز موعد فرا رسيد روز رژه رفتن جلوي امير پادگان و اتمام دوران آموزشي كل پادگان به خط شدند روز ترخيصي هاي گردان 3 بود كه پنج تا گروهان داشت گروهان ماهم بين اين پنجتا اول شد بعد رفتن رژه پيش امير در بلندگو گفت خيلي خوب و ماهم گفتيم سپاس جناب فرداش برگه امريه مون رو به دستمون دادند و از همه داشتيم از همديگه جدا ميشديم همه گريه ميكردند و باهم روبوسي ميكرديم از يكطرف خاطراتي كه باهم داشتيم بايد به فراموشي مي سپرديم و يكطرف هم دلمون واسه خانواده هامون تنگ شده بود به من دوره كد خورده بود و براي ادامه خدمت بايد ميفرستم يگان 06 لشكرك تهران بعضي از بچه ها هم باهم بوديم و يه جا افتاده بوديم بعدش همه باهم خداحافظي كرديم كرماني كه رفتند خودشون بعد تهراني اتوبوس اومد و رفتند ما كرجي ها مونديم سمنان و قزويني ها ساعت 2 بعدازظهر سمناني ها هم اتوبوس اومد رفتند نصف قزويني ها هم اتوبوس اومد و ساعت 5:30 رفتند ما كرجي ها مونديم ساعت 7 شد بالاخره يه اتوبوس اومد دم پادگان و مارو سوار اون كردند خيلي خوشحال بوديم كه به يك مرخصي ده روزه ميرم و آموزشي مون هم تموم شده بالاخره رفتيم توراه اتوبوس نگه داشتند همه بچه ها تو نخ يه ساندويچ يا نوشابه بودند رفتيم و خورديم خيلي خوش گذشت عده اي رباط كريم پياده شدند عده اي اسلامشهر و ماهم كرج بعدش ماشين گرفتيمو اموديم نظرآباد به آغوش گرم خانواده من خيلي عوض شده بودم سياه كچل حداقل 20 كيلو هم وزن كم كرده بودم همه خوشحال شدن كه يه دفعه وراد خونه شدم و شد كه آنچه شد .
سلام به همگی دوستان نیاز به راهنماییتون دارم توی چند پست پیش شرایطمو نوشتم که تنها برادرم به دلیل کم توانی ذهنی اگه خواستین بند و ماده رو هم بگم معاف شد پدرمم هفتاد به بالا داره دو سالی غیبت دارم که قبل ورود به غیبت شرایطو داشت که مشکل غیبتو حل میکنه. برای همین میخوام الان درخواست کفالت بدم اما از جایی میترسم معاف نشم چون شرایطی دارم نمیتونم برم و همچنین یکی اشناها میگفت به این سادگی معاف نمیکنن و باید استشهاد جمع کنی و از این حرفا.خود نظام وظیفه میگفت شدنیه ولی برادرم از اونجایی که مشکل جسمی نداره من مرددد هستم که درخواست بدم یا نه حالا به نظرتون چکار کنم؟
سلامنقل قول:
شانسه ! امکان اینکه کفالت هم ندن هست ! اون غیبتتون هم متاسفانه مشکل ساز خواهد شد ! چون فکر کنم سن معافیت کفالت ، 70 سال تمام هست و شما دو سال قبل مشمول بودید نه الان ! اما بازم شانسه !
اصلا نمیشه صد در صد گفت میگیره یا گفت نمیگیره !
در مورد غیبت پدرم الان ۷۳ هست دو سال پیش ۷۱ بوده پس مشکلی نداره.باز اگه معاف نشم نرم بازم غایب حساب میشم؟
کسی اطلاعی نداشت؟نقل قول:
سلامنقل قول:
من هم شرایطم مثل شماست ولی از اصفهان عازمم.
در مورد تقسیمات قبلا یکی از دوستان (دو ماه پیش) این طوری نوشته:
نقل قول:
تقسیماتش هم مرزبانی یا نیروی انتظامیه
کلا انگار تقسیمات سیستان داره ولی براساس کسایی که به سیستان نزدیک هستند تقسیم میشوند ولی این به این معنی نیست که کسی که مثلا تهرانی یا اصفهانیه پس صد درصد سیستان نمیوفته. یه جورایی شانسی .
خلاصه خدا بزرگه و هرچی خیره ایشاالله همون شه.
دوستان کی باید کچل کنیم؟! :n29:
امکانش هست توی پادگان کچل کنن؟
کی که دست خودتونه. داخل پادگانم میکنن. ولی با یه مایشن سر چند صد نفرو میزنن . دیگه شما که تهش قراره برنی موهاتو . 2-3 روز زودتر خودت بزن.نقل قول: