-
سلام دوستان اين تمرين رو من از يك سايت پيدا كردم اين تمرين رو يك بار هم كه شد امتحان كنين ضرر نداره تمرينهاي ريلكسيشن رو همه كه بلدين .قبلش انجام بدين.
موفق باشين
---------------
از اينجا به بعد مال من نيست
-----------------------------------------------
پرواز روح
این روش به نام چشم ابر می باشد و یکی از بهترین روش های خروج روح از بدن می باشد .
خب ما ریلاکسیشن را البته فقط یک روش را به شما آموختیم و فکر می کنم که حداقل هشتادوشش درصد بتوانند از این سیستم استفاده کنند و در ادامه ما کلا نیاز به آرامش جسم و روان ( روح ) داریم .
خوب وقتی کاملا ما از لحاظ جسمی و روحی ریلاکس شده ایم و در اوج این رخوت و بیحسی و سنگینی قرار گرفتیم در ذهن تصور می کنیم کنار دریایی نیمه ابری ایستاده ایم و سعی کنید در طول ساحل کمی قدم بزنید و مثلا کمی شن را بردارید و آرام بر زمین بریزید و بعد کمی در داخل آب گرم دریا و زیر نور گرم خورشید , شنا کنید و سعی کنید خود را با شنا کردن خسته کنید , انگار واقعا شنا کرده اید و البته این شنا می تواند از یک تا ده دقیقه طول بکشد و بعد از آن از آب بیرون آمده و روی شن های گرم بنشینید و سعی کنید گرمای شن ها را احساس کنید و بعد روی این شن و ماسه گرم دراز بکشید و به ابر های تکه تکه نگاه کنید و بعد از لحظاتی چشمانتان را ببندید ولی سعی کنید صدای دریا را بشنوید و حتی گرمای خورشید را روی بدنتان احساس کنید این هم از یک تا سه دقیقه زمان لازم دارد ولی خوب در افراد متفاوت است و بعد این گرمای خورشید به قدری گرم خواهد شد که شما مانند یک بخار از بدنتان فاصله گرفته و بدنتان را که روی ساحل افتاده است می بینید و این شمایید که به سمت بالا می روید و حدودا وقتی که بیست متر از بدنتان بالاتر رفتید بیکباره کل بدن خود را مانند دانه های شن و ماسه ریز میبینید , انگار مجسمه ای در همان شکل شما روی زمین درست کرده اند و کم کم احساس می کنید که باد تندی شروع به وزیدن می کند و جسم شما را روی زمین متلاشی می کند , شاید دیده اید که چگونه دانه های شن به هوا پرت شده و نا پدید می گردد و وقتی این باد بدن مثالی شما را برد , شما با سرعت زیاد بیکباره به سمت ابر ها کشیده شده و در آن محو خواهید شد و شما مانند چیزی میشوید که جسمی ندارد و فقط به صورتی مناظر را از بالا به پایین می بیند . البته خیلی ها وقتی جسمشان را به دست وزش باد متلاشی کردند نا گهان به احساس خروج از بدن شده اند و بعضی ها وقتی به سمت ابرها کشیده شده اند این پدیده برایشان اتفاق افتاده است و اشخاصی هم هستند که با قدم زدن در این محیط مجازی به این حس رسیده اند , چون برخی از افراد زمینه و استعداد خاصی دارند و خیلی راحت تر از بدن جدا می شوند و قویه تخیولشان به خوبی کار می کند .
این روش یکی از فوق العاده ترین روشهاست و تا شما روشی را تمرین نکنید بیکباره نمی توانید استفاده کنید ولی در بعضی موارد خاص هایی وجود دارد .
مرغ باق ملکوتم نی ام از عالم خاک .......... دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم
-
سلام دیر جان میدونی موضوع تلقین چیه وقتی شما توی حالت معمولی یه چیزی را به خودتون تلقین میکنید که انجام بدید چون حواستون بهخیلیچیزهاست فکرتون اونا نمیگیره به قول معروف از این گوش میشنوید از اون گوش رد میشه میرهحالا وقتی شما به اخرین حد خلسه برسید یعنی جایی که بدن دیگه اگه یه سوزن تو اون فرو کنن دیگه حس نمیکنه در اون مرحله است که دیگه هر چی بگید البته چند مرتبه از طرف ذهن پذیرفته میشه حالا اگه بدن به اون حالت نرسه باز هم میشه تلقین کرد اما اون اثری که اون حالت روی ما میزاره دیگه نداره اما بازم مفیده تلقین در هر حالتی که انجام بشه اثر داره ولی ممکنه کاری که در چند ثانیه تو حالت خواب انجام میشه در بیداری نیاز به یکسال تمرین داره
راستی از مطلبی که گذاشتی ممنون
-
از دوستای عزیزم مرسدس،سوشیانت خبری نیست
نایت مار و مهدی،یاسمین متین،علیرضا،تام بوی،هم که دارند کم پیدا میشن لطفا مطلب بزارید از تجربه هاتون استفاده کنیم
منتظرتونم
-
سلام zolgharnein
خيلي ممنون از اين كه قوت قلب به من مي دين من از چه راهي مي تونم باشما خصوصي صحبت كنم اگر دوست داشتين الان توي يا هو مسنجر هستم با هم يك گپي بزنيم
التماس دعا
-
معالجه لکنت زبان از طریق هیپنوتیزم
این مطلب بر گرفته از کتاب روانشناسی کابوک ترجمه فصل 35 صحفه 183 تا 186 کتاب دکتر وان پلت stammeringبرای دوست عزیزی که در مورد لکنت زبان به ما ایمیل زده بودند
دکتر، اقای الروتز بمن نوشت "من خوشحال می شوم ،اگر شما بتوانید کاری برای این بیمار مبتلا به لکنت زبان انجام دهید"جوان خوش قیافه ای است ولی همین ناراحتی در صحبت کردنش او را در زندگی عقب انداخته است،الکنت زبانش باعث شده از تر خوردهای اجتماعی بپرهیزد و از رفتن بکار وااشتغال اجتناب کند.وقتی که الروتز شروع به بیان داستان زندگیش کرد ، معلوم شد چقدر ناراحت است زیرا که خیلی به سختی می توانست صحبت کند. تلاش وتقلای زیادی می کرد که صخبت کند ولی به همان نسبت کلمات به سحتی از دهانش خارج می شد.
به آقای آلروتز گفتم ، که با فشار صحبت نکند ، بلکه کلمات را آرام ، آهسته، ملایم، با کشش وآهنگدار بیان کند.عملا تمام کسانی که مبتلا به لکنت زبان هستند چنانچه ملایم با تانی و آرام صحبت کنند و حروف کلمات را قدری بکشند، می توانند بدون لکنت صحبت کنند.
بطوری که بعدا خواهیم دید علت لکنت زبان مربوط به فشار و انقباض عضلات و اعصاب دستگاه تکلم است،چنانچه این کشش وفشار از بین برود الروتز می تواند براحتی صحبت کند.
به شکلی که اضهار می داشت ، در سراسر زندگی اش دچار لکنت زبان بوده است، بهیچوجه نمی توانست حادثه ای را که باعث لکنت زبانش شده بیاد بیاورد . فقط خاطرات بسیار زیادی داشت از اینکه لکنت زبانش موجب بدبختی های بزرگی در زندگی اش شده است.
در مدرسه وضعیتی بدی داشت،برخی اوزگاران اورامدل شوخی و خنده فرلرمی دادندو سایر شاگردان هر یک بنوبه خود موجب اذیت و آزلرش می شدند ، خواندن کتاب در کلاس عفریتی بود که جسم و جان او را در چنگال می گرفت.
وقتی دوران تحصل را تمام کرد،بهترین روشی که بنطرش می رسید دوری از اجتناع و اجتناب از مردم بود .
خرید کردن ایجاد ناراحتی بزرگی برای او می کرد زیرا تصور می نمود که هنگام خرید همه مردم میاستند و به او نگاه می کنند که او چگونه با زور وفشار کلمه ای را از دهان خارج می کند و........................
عجیب این بود که هر وقت آقای الروتز تنها بود و می خواست با سگش صحبت مند اصلا دچار لکنت نمی شد و مثل اشخاص معمولی صحبت می کرد و بعلاوه بخوبی وبه تنهایی با خودش صحبت کند یا کتاب بخواند و از این موضوع مات ومتحییر مانده بود که چرا در تنهایی یا هنگام صحبت با سگش برای مدتی لکنتش بکلی رفع می شود ولی در اجتماع ودر حضور دیگران قادر به صحبت کردن نبود .
بهر حال برای اقای الروتز تعریف شد ، که علت اینکه چرا در تنهائی با سگش میتواند صحبت کند، ولی در اجتماع نمی تواند صحبت کند، این است که مطمئن است که سگش نمی تواند از او عیب وایراد بگیرد بنابراین هنگام صحبت با سگش خود را نمی ترساند و واز ایراد هم نمی ترسید این موضوع ،وجود مردم عامل محرکی برای لکنت زبان او شده بود ، که پاسخ این باز تاب لکنت بود ، هنگام صحبت با مردم می ترسید که دچار اکنت شود . بدین ترتیب هر وقت می خواست با مردم با تلفن صحبت کند ،بطور خودکار و انعکاسی دچار اکنت می شد .
نکته دیگر اینکه هر چه او بیشتر و سختتر بلاش می کرد ، وضع لکنتش بدتر می شد ولی هر وقت ملایمتر وبدون فشار عضلانی صحبت میکرد ،لکنت رفع می شد.
دوستان ادامه این مبحث را دو سه روز ایینده می نویسم و چطور مداوای این بیماری را توضیح خواهم داد.
پس تا چند روز دیگه و ائامه مطلب شما را به حق و حقیقت می سپارم. حیدر. ح
منبع:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اميدوارم براي اعضا مفيد باشه
-
-
-
سلام همه دوستان
من يكي دوروزه سر كار شيفت بودم نتونستم مطالب رو دنبال كنم
دير جان و ذوالقرنين عزيز مطالبتون جالب بود
هيپنوتيزم در كشور ما:
هيپنوتيزم متاسفانه در كشور ما اصلا رشد قابل توجهي نداشته و علتش هم يكسري باورهاي غلط وتعصبات خشك مذهبي بوده در صورتي كه متاسفانه برخي علما و فقها بدون اينكه اصلا اطلاعي در اين زمينه داشته ياشند و تنها از طريق شايعاتي كه بين مردم منتشر ميشه اونا رد ميكنند به باور بعضي مردم كسي كه هيپنوتيزم ميشه اختيارش بطور كلي از دستش خارج ميشه و در اختيار هيپنوتيزور قرار مي گيره در صورتي كه اصلا اينطور نيست و هيپنوتيزم شونده هر موقع كه دستوري خلاف رفتار عادي خود دريافت كنه بيدار ميشه
براي مثال اگه به يه شخصي كه خجالتيه و مثلا توي عروسي و مجالس نميرقصه اگه در حال هيپنوز بگن پا شو برقص اين كارو نميكنه و فورا بيدار ميشه
نتيجه اين شده كه الان در اكثر كشورهاي غربي از هيذنوتيزم براي بهبود بسياري از بيماري هاي رواني و حتي جسمي استفاده ميكنند و در كشور ما متاسفانه با توجه به حجم بالاي مشكلات رواني جوانان ما اين علم هنوز در زمره علوم جادو جملي قرار داره
خود من در بيمارستان كار ميكنم والان ميبينم نسبت به دو سه سال قبل بيماراني كه مشكل رواني دارند چندين برابر شده
و باز هم متاسفانه سيل داروهاي اعصاب و روان به بازار سرازير شده و مردم از مجبوري و بدون توجه به زيانهاي اين داروها از اونها مصرف ميكنند
دو سه سال قبل كسي اصلا روش نميشد بگه من ميخوام دكتر روانپزشك برم!! چون ميترسيد بهش بگن روانيه
ولي الان سر نوبت هاش دعواست
هيپنوتيزم به هيجوجه علم عجيب و جادويي نيست حتي جادو هم عجيب نيست!! چون ما قواعد و قوانينشو كشف نكرديم عجيب و جادو يي بنظر ميرسه
كساني در همين كشور ما براي شناساندن اين علم ونجات مليون ها نفر از مشكلات روحي رواني تلاشها كردند ولي تلاش انها ثمري نداد و خود گمنام از اين دنيا رفتند يكي از انها دكتر طاووسي (كابوك )بود
هيپنوتيزم يه وسيله اي واسه تكامله
هيپنوتيزم بطور خلاصه يعني تمركز
وقتي شما غرق تماشاي تلويزيون هستين و فيلم هيجان انگيزي داره ميزاره شما صدا هاي اطراف رو نميشنويد اين يه نوع هينوتيزمه
وقتي حواس متمركز ميشه ذهن از افكار مزاحم خالي ميشه اونوقت ذهن قدرت فوق العاده پيدا ميكنه جلوي نا خو داگاه ما افكار مزاحم قرار دارن اگه اونا كنار برن ناخود اگاه پيدا ميشه
حالا اين نا خوداگاه چيه؟
ناخوداگاه محل ذخيره تمامي چيزهييه كه انسان در طول عمرش ديده و تجربه كرده مثل يه دوربين فيلمبرداريه مو به مو حوادث رو ثبت ميكنه
حالا اگه بتونين به اون دسترسي پيدا كنين حساب كنين چي ميشه!!اون موقع مثلا ميتونين مثلا بگين 10سال قبل فلان روز فلان ساعت داشتين چي كار ميكردين!!!
من براي مطالعه هم از هيپنوز استفاده ميكنم چند بار كليد ذهني رو تكرار ميكنم وارد خلسه كه شدم كتاب خوندن رو شروع ميكنم من با اين روش يه صفحه رو توي 10تا 15 ىقيقه (بطور كامل )حفظ ميكنم
فراموشي كامل اصلا وجود نداره فراموشي انتقال داده ها از خوداگاه به ناخواگاهه فراموشي هم يه نعمت خدادادي كه بعضي ها ازش گله ميكنن اگه فراموشي نبود خاطرات تلخ ما همينجور جلوي چشم ما حركت ميكردن وذهن ما رو مشغول ميكردن
فهلا خسته شدم بقيش براي بعد
راستي اين كرخت شدن هم كه دير جان گفته بود بايد بگم كه با يه بار دو بار كه نميشه من وسطهاي ماه دوم بود كه بدنم شروع به كرخت شدن كرد پس فعلا عجله نكن البته استعداد ها فرق ميكنه
_
ديشب من از طريق بختك تو خواب هوشيار شدم البته سؤ كار بودم و تو محل كارم يه تابي خودم جاي شما خالي ولي زود بيدار شدم
من هر موقع تلقينات اثر نكنه خيالي نيست بختك كه به سراغم اومد تو خواب هوشيار ميشم چون من خيلي دچار بختك ميشم
هر چند اون يه دقيقه اي كه بختك شروع ميشه جونم ميخواد بياد بالا ولي خوب ميشه تحملش كرد
-
منم کتاب کابوک را خوندم
جالب بود برام
ولی یک مشکلی که دارم دلم میخواد نداشته باشم!
من نمیتونم به اون حال ریلکس برسم!
در ابتدا به طور ناگهانی پاهام شروع میکنن به قلقک شدن (مثله بعد از وقتی که پا خواب رفته)
و بعد یک حالتی پیدا میکنم مثله وقتی که آدم را با طناب آویزون کردن باشن از پشت! و در حالت حرکت های نوسانی باشم
ولی این حالت مدت زیادی طول نمیکشه
حدودا 2 دقیقه بعد از این حالت در میام و دیگه هیچ کاری نمیتونم بکنم
مشکلم از کجاست؟
آیا میتونید یک راهی ارائه بدین که صد در صد توش بتونم حداقل خودم را ریلکس کنم؟
-
عليرضا جان علايمي كه گفتين حالت شروع ريلكسه ولي چرا از بين ميره شايد نياز به تمرين بيشتري دارين ميشه بگين چه مدته تمرين ميكني
همچنين ميتوني از كليد ذهني استفاده كني يا دستاتو تو هم قفل كني و تلقين كني كه هر موقع اين كارو كردي بدنت كاملا ريلكس ميشه اون موقع بعد از يه مدت بدون نياز به تمركز و با تكرار كليد ذهني راحت ميتوني بدنتو ريلكس كني اين كارو حتما امتحان كن ضرر نميكني
موفق