اتفاقن خیلی هم ربط داره . وقتی جبر محیطی باعث انقراض نسلی از موجودات میشه این رو به ما نشون میده که این موجود دچار ضعف هایی بوده که در مواجه با جبر محیط کم آورده و باعث انقراض اون موجودات و یا نسل های دیگه شده .نقل قول:
انقراض موجودات مختلف تناقضی با خلقت هوشمند نداره.
علت این تناقض این هست که شما خودتون رو جای خالق قرار میدین و میگین من اگر خالق بودم موجودی خلق نمیکردم که منقرض بشه !!
پس چون با عقل من جور در نمیاد، پس هوشمند نیست.
آنچه به عنوان فلسفه خلقت انسان نام برده شده، تدبر انسان در طبیعت و جهان آفرینش هست و اینکه ما بفهمیم موجوداتی بودن و منقرض شدن و علل انقراضشون رو کشف کنیم در واقع گامی برای پیشرفت علم و غلبه بر طبیعت هست، ارتباطی با غیرهوشمندانه بودنش نداره.
شما ممکنه بگی مریض شدن انسان هم نوعی از غیرهوشمندیه، من اگر موجودی خلق میکردم نمیذاشتم مریض بشه.
مطمئنا اگر با فرض شما جلو بریم، ربات خلق خواهیم کرد،نه انسانی که مدام در حال تکاپو و نبرد با طبیعت هست.
در صورتی که با تعریف خلقت هوشمند با خالقی با علم بی نهایت ما باید خروجی با حداکثر کیفیت ممکن رو داشته باشیم که هیچ مشکل و کمی و کاستی نداشته باشه ولی در عمل می بینیم که اینطور نیست .
تولد نوزادان ناقص و معلول هم یکی دیگر از نشانه هایی است که به ما نشون میده هیچ مغز متفکر و هوشمند و خلقت منظمی در کار نیست .
فلسفه مورد نظر شاید برای شما جوابگو و کافی باشه ولی در بعضی دیدگاه ها با دیدن انقراض نسل ها و تولد موجودات ناقص هستن کسانی که خارج از چرخه جهان بینی دینی و ایدئولوژیک به قضایا نگاه میکنن . از طرف دیگه شما این دیدگاهتون کاملن مذهبی است که خدا میگه ما همه موجودات رو برای مصرف انسان آفریدیم .
که باز هم نشان دهنده تفکر خود برتر بینی بین انسان و حیوان و پنداشتن اینکه ما اشرف مخلوقات هستیم !
البته من فرضی برای خلقت در حد متعالی نمی بینم چون که روند طبیعت این نیست ولی با تعریف مربوطه خالق هوشمند با علم بی نهایت میتونست انسانی خلق کنه که نسبت به هر چیزی ایمن باشه و از هر نظر کامل [طبق تعریفی که ما برای علم بی نهایت و هوشمندی بی انتها در نظر داریم]
همین تولد فرزندان ناقص و معلول در بین انسان و دیگر حیوانات میتونه یکی دیگه از نشانه های بی نظمی باشه که هوش و علم بی نهایت رو زیر سوال میبره که چطور چیزی با این همه علم و هوش موجوداتش در بدو تولد ناقص بوجود میان .
به فرض خواسته که انسان با بررسی اونا به دلیلش پی ببره و پیشرفت کنه ولی چرا بعد از پیشرفت علم همچنان شاهد تولد بچه ها و موجودات ناقص و معلول هستیم ؟
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
در مورد خلقت انسان و حوا داستان های موثقی وجود نداره، اما شمارو ارجاع میدم به یک نمونه (آیه 59 سوره آل عمران)، بدون بحث مذهبی و راستی آزمایی.
در واقع مثل عيسى نزد خدا همچون خلقت آدم است كه او را از خاك آفريد سپس بدو گفت باش پس وجود يافت.
در مورد خلقت عیسی مراحل تدریجی در شکم مادر طی شده و سپس او متولد شده، زارت در کار نیست که اون رو به خلقت آدم تشبیه میکنه وگرنه این دو رو بهم تشبیه نمیکرد.
زارت در کار نیست، بلکه روندی متفاوت از آنچه علم به آن تا این لحظه با عنوان فرگشت رسیده هست.
اتفاقن خیلی واضح خلقت انسان و حوا تعریف شده .
تولد عیسا ریطی به فرگشت و پیدایش انسان نداره و بحث پیدایش انسان به شدت گسترده تر از تولد عیساست و من نمی دونم طبق چه منطق و اصولی تولد رو با فرگشت در یک مقایس قرار دادین ؟!