فینال رم؛ جنگ حس و شعر
واقع بين ها و رمانتيک ها به آرزوي خود رسيدند؛ نبرد مسي و رونالدو و بالاتر از آن جنگ يک حس برتر با گروهي شاعر.خوان لاپورتا که قبل از جدال جنجالي چهارشنبه از فينال رويايي تيمش مقابل شياطين سرخ گفته بود، مي تواند پس از شاهکار هنينگ اين داور عاشق موتورسواري و قايقراني، آرزوي خود را فرياد زند. البته آرزوي او چندان آسان رنگ واقعيت نگرفت. در بين اين همه هياهو يک سوال بي جواب مي ماند؛ به چه دليلي رقابت نهايي فصل جاري ليگ قهرمانان را بازي رويايي تمام مردم جهان مي دانيد؟ نفرت آن سوي عشق قرار دارد و در اين نما هستند هواداران تيم هايي که باخت محبوب شما را مي خواهند. مسلماً دوستداران رئال مادريد و ليورپول در پايان فينال ليگ قهرمانان کمي ناراحت شده و پس از تسلط بر اعصاب به زندگي عادي ادامه مي دهند؛ انگار نه انگار که اتفاقي رخ داده است. خب، مي بينيد مصادره کردن تمامي نظريات به سبک دلخواه خودمان و تعميم دادن علايق شخصي به خواست همگاني کار عاقلانه يي نيست. تفاوت حس ناشي از صعود چلسي به فينال با خوشحالي پس از ثبت گل صعود بارسلونا به اندازه تفاوت تلقي هاي موجود درباره سبک بازي قهرمانان دو دوره اخير يورو است. وقتي يونان فاتح يورو 2004 نام گرفت، عده يي از مرگ فوتبال گفتند. چهار سال بعد گروهي ديگر زيبايي يورو 2008 را ناشي از تفوق نهايي اسپانياي زيبا دانستند. اينجا هم اگر چلسي به فينال مي رسيد، عصر برتري ضد بازي (و نه ضد فوتبال که اين دو مولفه با يکديگر تفاوت دارند) بر زيبايي شروع مي شد و حالا که بارسا به منچستريونايتد رسيده، فوتبال هنوز هنر است. هر چه باشد خروجي سبک تهاجمي فيناليست هاي فصل جاري ليگ قهرمانان مي تواند ترسيم گر نماي تاکتيکي ساليان آتي دنياي فوتبال باشد. البته نمي توان با قاطعيت از يک جدال رويايي گفت اما به خرده گيران مي گويم چشمانتان را ببنديد و صحنه هاي زيباي فينال فصل گذشته را به ياد بياوريد.
اصلاً چنين تصوري امکان پذير است؟ فکر نمي کنم. منچستريونايتد شوت هاي زيبايي نواخت يا چلسي جلوه هاي تماشاگرپسندي رو کرد؟ خب، پنالتي تري و ضربه سر رونالدو اندک جذابيت فينال مسکو را رقم زد. هر درامي زيبا نيست و با استناد به اين موضوع حتي شکل گيري زيباترين صحنه هاي تاريخ ورزشگاه لوژينکي، دليل جالب بودن رقابت منچستريونايتد و چلسي به حساب نمي آيد؛ همان طور که حضور جمعي از بهترين بازيکنان شامل رونالدو، مسي (اولين و دومين بازيکن برتر سال 2008) و البته ژاوي و اينيستا به تنهايي دليل جذاب دانستن فينال امسال است. جدا از تمام عوامل و دلايل شخصي، برتري سبک بازي منچستريونايتد و بارسلونا دلايل کافي را براي دوست داشتن بازي نهايي فراهم مي آورد. حتي احتمال قهرماني رئال مادريد هم يک جوک بود. حرف اتلتيکومادريد و مورينيوي اينتر را هم نزنيد. بايرن مقابل بارسا خرد شد و آرسنال چاره يي غير از تعظيم به منچستريونايتد نداشت. ميلان را از ياد بردم؟ نه، آنها اصلاً افتخار تجربه ناکامي مقابل برترين هاي معتبرترين ليگ هاي دنيا را به دست نياوردند. منچستريونايتد فصل گذشته قهرمان انگليس، اروپا و جهان شد و شايد وسط هفته در عنوان پرافتخارترين تيم جزيره با ليورپول شريک شود. در سوي مقابل بارسلونا براي واژه «کمال» هم استانداردهاي بهتري به وجود آورده است. هر چند افسارگسيخته منطق در اين تيم باشگاه هاي زشت (به لحاظ سبک بازي) را به توفيق مقابل جوخه زيباي کاتالان ها رهنمون مي سازد. فرگوسن گروه فعلي را بهترين تيم دوران مربيگري خود مي داند و کارشناسان از بارساي گوارديولا به عنوان باشکوه ترين باشگاه تمام ادوار نام مي برند. بارسا و منچستريونايتد هشت فينال را تجربه کرده اند اما هرگز در بازي نهايي ليگ قهرمانان به مصاف هم نرفته اند. ما در کميت هم به دنبال يک اتفاق بي تکرار مي گرديم. اگر تمام هنر چلسي و بارسلونا در ساختن درام ضربات پنالتي خلاصه مي شود، بارسا و منچستريونايتد قادرند با اتکا بر خاطرات برجاي مانده از جادوي يورک، کول و ريوالدو پيروزي 4 بر صفر و تساوي 2 - 2 يا 3 -3 را رقم بزنند. منچستريونايتد فعلي، عملگرايي خاص فرگي را به بازي رويايي امثال برباتوف، تبس و رونالدو پيوند زده و ثبت 94 گل از 108 گل فصل جاري توسط 3 بازيکن بارسا، زيباترين واژه هاي رمانتيک را بي رنگ جلوه داده است. عدم حضور آبيدال، آلوس و مارکز مصدوم در فينال شايد به کلمات ياراي توصيف بارسا را بدهند اما در اصل موضوع تفاوتي ايجاد نمي شود؛ امکان لذت بردن از جنگ يک حس برتر با شعر سپيد فوتبال.