دوش بيماري چشم تو ببرد از دستم××××ليكن از لطف بست صورت جان مي بستم
Printable View
دوش بيماري چشم تو ببرد از دستم××××ليكن از لطف بست صورت جان مي بستم
من ندانسته غزل می گفتم
او به من میخندید
من به چشمانش
او به دیوانگیم......
مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید
که کفر از شرم یار من مسلمان وار میآید
با سلام
حضرت حافظ مي فرمايند :
دل و ديـنم شدو دلبـــر بملامــت برخـاســـــــت
گفت با ما منشيــن كز تو سلامت برخـاســـــت
كه شنيدي كه در ين بزم و مي خوش بنشست
كه نه در آخــر صحـبـت به ندامــت برخـاســـــت
تا شمع بلندش به افق روشن شد
جان پر نكشيد جز به پروانه دوست
زان خانه كه خون عاشقان مي ريزد
رفتيم برادران به كاشانه دوست
اندوه نهفته از نگاه دشمن
گفتيم كه سر نهيم بر شانه دوست
زنجير مياوريد و تهمت مزنيد
بس باد بگوييد كه : ديوانه دوست
پيمانه همان بود كه با دوست زديم
پيمان نشكستيم ز پيمانه دوست
مرغي كه هزار دام دشمن بدريد
بنگر كه چه دل خوش است با دانه دوست
ما قصه نبرديم به پايان و شب است
با باده سحر كن تو به افسانه دوست
تو خورشیدی و یا زهره و یا ماهی نمی دانم
وزین سر گشته مجنون چه می خواهی نمی دانم
در این درگاه بیچونی همه لطف است و موزونی
چه صحرایی, چه خضرایی, چه در گاهی نمی دانم
من از پشت شب های بی خاطره
من از پشت زندان غم آمدم
من از آرزوهای دور و دراز
من از خواب چشمان غم آمدم
تو تعبیر رویای نادیده ای
تو نوری که بر سایه تابیده ای
تو یک آسمان بخشش بی طلب
تو بر خاک تردید باریده ای
تو یک خاک در کوچه ی زندگی
تو یک کوچه در شهر آزادگی
تو یک شهر در سرزمین حضور
تویی راز بودن به این سادگی
مرا با نگاهت به رویا ببر
مرا تا تماشای دریا ببر
دلم قطره ای بی تپش در سراب
مرا تا تماشای دریا ببر.
-------------------------------------
امیدوارم تکراری نباشه!!!!
رونق ساز و سر آواز و سرودی دگری
آفرین بر تو که مجموعه چندیدن هنری
یک رنگی و بوی تازه از عشق بگیر
پر سوز ترین گدازه از عشق بگیر
در هر نفسی که می تپی ای دل من
یادت نرود اجازه از عشق بگیر.
سلام
.....
روزی خواهد آمد
روزی که کاج جای خالی نگاه مرا حس کند
روزی که قدم های کشدار یک بیهوده را پله های قدیمی حیاط دیگر حس نکند
روزی خواهد آمد
روزی که هیچ کس از غم من گلایه نخواهد کرد
روزی که هیچ دستی دست های استخوانی مرا گرم نخواهد کرد
روزی که سایه ای در امتداد یک کوچه خواهد افتاد
و سایه ای دیگر خم خواهد شد و خواهد گریست
روزی که صدای خنده های پریشان مرا هیچ کس نخواهد شنید
روزی شادمانه
روزی غمناک
روزی سرد،گرم،مه آلود
روزی که دیگر ............................................
ومن در انتظار آن روزم
--------------------