Printable View
Sheldon : This sandwich is an unmitigated disaster
I asked for turkey and roast beef with lettuce and Swiss on whole wheat
-What did they give you?
Sheldon: turkey and roast beef with Swiss and lettuce on whole wheat
.
.
.
It’s the right ingredients but in the wrong order
((((( :
The Big Bang Theory 1x14
Penny: What are you doing?
Sheldon: AFK. I’m playing Age of Conan, an online multiplayer game set in the universe of Robert E. Howard’s Conan the Barbarian.
Penny: Oh.
Sheldon: Sheldor, back online.
Penny: What’s AFK?
Sheldon: AFK. Away from keyboard.
Penny: Oh I see.
Sheldon: What does that stand for?
شلدون فکر میکنه که پنی میگه: OIC -- واسه همین میپرسه OIC مخفف چیه؟!
Penny: Oh, I see?
Sheldon: Yes, but what does it stand for?
(((((((:
فصل 2 قسمت 3
یکی از فان ترین و کمدی ترین دیالوگ های سریال های ایرانی:
جای که پوریا پورسرخ تیر خورده و حامد بهداد که در نقش مافوقش بالای جنازه میاد و میگه:
حامد بهداد : اقای پوریا بلند شو اقا,اقای پوریا بلند شو. زشته برای ما حرف درمیارن اقا!!!!!!!!
پاشو بَده برای ما اقــــــــــــــا!!!!!! این دسـتـــــــــور نظامیه......:16:
سقوط آزاد - علیرضا امینی
شب دهم
همیشه یا نمیرسیم یا وقتی میرسیم که دیگه خیلی دیر شده
همه ی ما با شیطان معامله نمیکنیم ... بعضی از ما خود شبطانیم ...!!!!
Hidden Palms
Lost
season1
Jack and John_when they are talking together in the middle of jungle and jack is really upset
Jack:I'm getting crazy
John:no Jack,you are not
Jack:how do you say that?
John:because a crazy man never thinks he is getting crazy,he thinks he is wise
این دیالوگ رو از اپیزود جدید Walking Dead دوست داشتم ... (به خصوص بخش آبی)
Glen : I forgot that they’re dangerous. I don’t care if they’re sick people or dead people, they’re dangerous. And then I realized something else. That I don’t want you in danger ever. So I hate to blow your dad’s big secret, but I’m sick of secrets. Secrets get you killed. And I’d rather have you pissed off at me and alive than liking me and dead
ترجمه :
گلن: فراموش کردم که زامبی‌ها خطرناکن. برام مهم نیست که اینا بیمارن یا مرده‌ی متحرک، مهم اینه که خطرناکن! بعد، یه چیز دیگه یادم اومد. اینکه من هیچ وقت نمی‌خوام تو توی خطر بیفتی! من متنفرم از اینکه راز بزرگ پدرت رو فاش کنم! اما دیگه از رازها خسته شدم. همین رازها بودن که داشتن تو رو به کشتن می‌دادن! من ترجیح میدم از دستم عصبانی باشی و زنده بمونی، تا اینکه منو دوست داشته باشی، اما دیگه پیشم نباشی
بیژن ایرانی : ملت مریض ، حکومت مریض بدنیا می آورد...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[در چشم باد - مسعود جعفری‌جوزانی]
امروز داشتم واسه ی چندمین بار فرار از زندان رو میدیدم به یه دیالوگ جالب برخوردم:
زندان سونا
ماهون به مایکل:
امروز,روز ِ اولِ باقیمانده ی زندگی ماست.
The Walking Dead . 2×4 . Cherokee Rose
کـارول : گـل ؟
دریـل : رز وحشـیه .
دریـل : داستـانش اینطـوریه کـه وقتی سربـازهـا آمریکـایی داشتن سرخپوستهـا رو از قلمـروشـون بیرون میکـردن ، مـادر هـای قبیلـه ی چِروکـی خیلی گریه کـردند چون بچه هـاشـونو در طول راه بخـاطـر بیمـاری ، غـارت و گـرسنگـی از دست دادن ، خیلـی هـاشـون از بین رفتن و بزرگـان قبیلـه دعـا کـردن بـرای متعـالی کـردن روح مـادرهـا نشـانه ای بفرستـه کـه بهشـون قدرت و امـید بده و روز بعـد این گـل رُز جـایی کـه اشک مـادر هـا میریخـت رشـد کـرد ، اونقـدر احمـق نیستـم کـه فک کنـم ایـن گـل بـرای برادر مـن رشد کـرده بـاشه ، ولـی اطمینـان دارم کـه برای دختـر کوچولوی تـو رویـیده .
تبریز در مه
زمانی ایران.ایران بود.اروپا .اروپا نبود
مش قاسم(زنده یادپرویز فنی‌زاده): غیاث آبادیا همشون ناموس پرستن...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[دائی‌جان ناپلئون 1355 - ناصر تقوایی]
?When did life become something you buy
quoted from Hung
Jim : the best way to get over a women isto get under another one..
اکوردینگ تو جیم
مختار نامه
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مختار: لا حَولَ ولا قُوّةَ إلاّ باللّه ؛ دنیا با همه ی عظمت و زیباییش روزی خواهد مرد. و خورشید و ستارگان با همه فروغشان تاریک خواهند شد. کوه ها با تمام بلندا و غرورشان فرو خواهند ریخت و آبی دریاها کدر شده، آبشان به جوشش در خواهد آمد و سبزی جنگلها به سرخی خواهد گرایید. چونان آهن گداخته در کوره ، در چونان هنگامه ای، آدمی مورچه ای را ماند که آب در خانه اش افتاده و او آسیمه سر در پی مأمنی می دود، می دود، می دود... و کجاست جنت المأوی؟ پلی را بین خود و بهشت خدایش مانع می بیند و این پل گاه پهن است و گاه باریک. گاه صاف است و گاه پیچاپیچ. گاه تیز و گاه لغزان. اعمال ما در این دنیا، کم و کیف ما آن را معین می کند. برای حکام جور چونان تار مو باریک است و لغزان و لغزان و لغزان.
Family Guy S07 - E04
برایان و پیتر رفتند نیویورک و در محل برج های تجارت جهانی فروریخته (Ground Zero) ایستادند تا ادای احترام کنند.
پیتر: پس اینجا جاییه که اولین انسان ایدز گرفت!
برایان: پیتر، اینجا جای حمله های تروریستی 11 سپتامبره
-اوه .. پس صدام حسین این کار رو کرده؟
-نه
-ارتش عراق؟
-نه
-آدمای عراقی؟
-نه
-اون خانمی که یه بار به عراق سر زده بود؟
-نه، پیتر هیچ ربطی به عراق نداشت، یه تعدادی از عربستان سعودی، لبنان و مصر که از طرف یک فرد سعودی که در افعانستان زندگی میکنه و پاکستانی ها بهش پناه دادند [بن لادن] این کار رو کردند
- پس... منطورت اینه که باید حمله کنیم به ... ایران ؟
Sheldon: (Answering phone) Hello. Yes, the elevator’s out of order you’ll have to use the stairs. Of course you can. Pizza dates back to the 16th century, while the first elevator was not installed until 1852. That means that for over 300 years, people carried pizzas up stairs. Be part of that proud tradition.
شلدون تلفن رو بر میداره: سلام.
بله ، آسانسور خرابه، باید از پله ها استفاده کنید.
البته که میتونید. قدمت پیتزا برمیگرده به قرن 16 درحالی که اولین آسانسور سال 1852 استفاده شد.
این یعنی اینکه طی 300 سال مردم پیتزاهارو از طریق پله ها بالا می بردند.
سعی کن بخشی از این سنت افتخار آمیز باش!!
(((((((((:
فصل 4 قسمت 9 - The Big Bang Theory
این قسمت فوق العادست
Sheldon: What is the best number? By the way, there’s only one correct answer.
Raj: Five million, three hundred eighteen thousand and eight?
Sheldon: Wrong. The best number is 73. You’re probably wondering why.
Leonard: No.
Howard: Uh-uh.
Raj: We’re good.
Sheldon: 73 is the 21st prime number. Its mirror, 37, is the 12th, and its mirror, 21, is the product of multiplying, hang on to your hats, seven and three. Eh? Eh? Did I lie?
شلدون: بهترین عدد چیه؟! اینم بگم که فقط یه جواب درست وجود داره!
راج: پنج میلیون سیصد و هیجده هزارو هشت؟!!
شلدون : اشتباهه، بهترین عدد 73 ست. حتما میخواید بپرسید چرا؟
لئونارد: نه
هاوارد: نههه
راج: لازم نکرده
شلدون ادامه میده: 73 بیست و یکمین عدد اوله، برعکسش 37، 12 امین عدد، و برعکس اون 21 حاصلضرب - خوب دقت کنید - 3 و 7 ه. ها؟ ها؟ اشتباه میکنم؟ ((((((((((((:
Raj: Just for the record, when you enter five million three hundred eighteen thousand and eight in a calculator, upside-down it spells boobies
راج: فقط جهت اطلاع بگم که اگر پنج میلیون و سبصد و هجده هزارو هشت رو وارد ماشین حساب کنید، و وارونش کنید "Boobies" خونده میشه ((((((:
پدر ژپتو به پینوکیو : پینوکیو چوبی بمون دنیای آدما سنگیه
I'm A Father, A Son, A Serial Killer - Dexter
"من یه پدر, پسر, و قاتل سریالی ام" - دکستر
Cuddy: Dr. Hamilton already called and asked for your team. and by team I don't mean you
دکتر همیلتون تماس گرفته و از تیم تو درخواست کرده. و از تیم منظورم تو نیست.House: Like I always say, there's no"I" in team. There's a me though if you jumble it up
همونطور که همیشه گفتم، من (I) در تیم وجود نداره. البته یکدونه من "me" از توش در میاد اگه به همش بریزی.
House
جهانگیر شاه :میبینیم که ما هنوز زنده ایم,بر شما حکومت میکنیم,توی سرتان هم میزنیم...!!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قهوه تلخ - مهران مدیری
Marge: Homer, sitting that close to the TV can't be good for you
هومر، اینقدر نزدیک به تلوزیون نشستن نمیتونه برات خوب باشه
Homer : talking when the TV is on can't be good for you
صحبت کردن( تو ) وقتی تلوزیون روشنه هم نمی تونه برای تو خوب باشه ( با لحن تهدید )
The Simpsons
هيولاي تازمينيا اومده خونه دافی داک و باگز بانی.موقعی که باگز بانی میره خرید,هيولاي تازمينيا قاطی میکنه و همه جا رو بهم میریزه.داک هم از خونه فرار میکنه.همین موقع باگز داره خرید ها رو از ماشین میاره.
داک هر کاری میکنه نمیتونه باگز رو از وارد شدن به خونه پشیمون بکنه.
داک:از اون جايي که اين آخرين باريه که زنده مي بينمت,چند تا چيز هست که مي خوام بهت بگم.
اون دفعه رو يادت مي ياد که يه نفر تمامِ شکلات هاي هالووين رو خورد ؟و من گفتم که بايد کار آدم فضايي ها باشه ؟
کار خودم بود.... .
و يادته اون دفعه يه نفر اون همه فيلم کرايه کرده بود؟و من گفتم که بايد کار آدم فضايي ها باشه ؟
اون هم کار خودم بود... .
اون دفعه رو يادته که آدم فضايي ها دزديده بودنت و من اصرار مي کردم که کار خودم بوده ؟
دروغ گفتم ! کار آدم فضايي ها بود!
The Looney Tunes Show S01 E08
پدربزرگ استن چون سنش زیاده میخواد خودشو بکشه اما نمیتونه.پس...
پدربزرگ:میخای 1دلار پول دربیاری بیلی؟!
استن:اسم من بیلی نیست,من استن هستم.
پدربزرگ:لعنتی میخای 1دلار گیر بیاری یا نه؟!
استن:البته!
پدربزرگ:تو فقط باید یه کاری برای من بکنی.
استن:من شما رو نمیکشم!
پدربزرگ:چرا نه؟؟
استن:من اینطوری توی دردسر میافتم.
پدربزرگ:من وقتی جوون بودم بابابزرگ خودم رو کشتم!
استن:منو تنها بزار پدربزرگ.
پدربزرگ:اون جوانان دوره ما کجا رفتند؟ بچه های الان حتی نمیتونن بابابزرگشون رو هم بکشند!!
South Park S01 E06
سریال Nikita...
فصل دوم اپیزود 10 :
پرسی : we cant know where we are going until we know where we came
... and it's not an easy journey
it can be painful,arduous....but if we have the courage to face the truth it could lead to the right path
and that's something we all seek
محتوای مخفی: s8
بری: بند همه کفش هام رو درآوردی؟
رنی:آره،البته همه چاقوها ،تیغ های اصلاح،قرص ها ،مواد شوینده و پرده حمومت رو برداشتم!
بری:چطور می تونم با پرده حموم ،خودم رو بکشم؟
رنی:نمی تونی! فقط به نظرم زشت بود!
.
.
.
Desperate Housewives
یادم نیست کدوم فیلم بود ولی حیلی برام جالب بود :
مادر - چرا لگد به بخت خودت میزنی ؟
پسر - چون زورم زیاده !
این سریال رو ندیدم ولی این دیالوگش جالب بود :))
"Fill out a form? Fill out a form? You mean fill IN a form! What has everyone suddenly turned American?" -
Hugh Laurie in A Bit of Fry and Laurie
چندتا دیالوگ قشنگ از Smallville:
Oliver: You know i wanted to... I wanted to have ur ability to bring justice to the world without having to worry about getting killed in the process...
Clark: Oliver, u do a lot of good in this world. U don't need to be indestructible to be a hero...
الیور: میدونی من میخواستم نیروهای تو رو داشته باشم تا بتونم عدالت رو به دنیا عرضه کنم بدون اینکه نگران این باشم که توی این جریان کشته بشم!
کلارک: الیور، تو کلی کار خوب توی این دنیا انجام میدی. تو نیازی نداری که فناناپذیر باشی تا یه قهرمان بشی!
Smallville-S6 E7
=============
Clark: Mom what if a part of who Lex is,is becuz of me? what if i gave up on him too
soon?
Martha: U'll never give up on anyone Clark, becuz ur greatest strength might also be ur greatest weakness, ur hope!
کلارک: مامان نکنه یه قسمتی از لکس به خاطر منه؟ نکنه من خیلی زود بیخیالش شدم؟
مارتا: تو هیچ وقت بیخیال کسی نمیشی کلارک، چون قویترین قسمتت ممکنه ضعیف ترین قسمتت هم باشه، امیدت!
Smallville-S06 E19
==============
Oliver queen: I survived for two years on an island by myself, Clark! When it wasn't pouring rain, it was blistering sun! There were mosquitoes that ate me alive! It's okay, because you know what? It made me strong. You may be invincible, but you are not fearless, are you? You're afraid to trust your friends, and you're afraid to face who you were really meant to be. You're afraid of everything. Maybe you haven't been put to the test yet. Maybe your island's still out there, Clark.
الیور کویین: من دو سال توی یه جزیره تنهایی زنده موندم کلارک! وقتی که بارونی نمیبارید،خورشیدش تاول میورد! پشه هایی بودن که منو زنده خوردن! اما طوری نیست، میدونی چرا؟ چون اینا منو قوی کرد! تو ممکنه شکست ناپذیر باشی، اما تو شجاع نیستی، هستی؟ تو میترسی که به دوستات اعتماد کنی، و تو میترسی با چیزی که باید باشی مواجه بشی! تو از همه چیز میترسی. شاید تو هنوز توی یه آزمایش قرار داده نشدی، شاید جزیره ی تو هنوز اون بیرونه، کلارک!
Smallville-S08E03
===============
-Trust me son, which kills u, makes u stronger!
بهم اعتماد کن پسرم! چیزی که تو رو بکشه تو رو قویتر میکنه! (: دی)
Smallville-S08E08
دکستر داره در مورد جردن که یک سخنرانه و تلاش میکنه مردم رو تغییر بده صحبت میکنه.
Dexter: Jordan promises change, but he also he also accepts credit card
دکستر: جردن قول تغییر دادن رو داده( قول برگرداندن بقیه پول رو داده )، ولی اون کارت اعتباری هم قبول میکنه
change هم معنی تغییر داره هم بقیه پول
Dexter
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ارتش روم داره میاد
ميدونستيم همچين روزي ميرسه
بعضيا از اومدنش ميترسيدن
بعضيا براش لحظه شماري ميکردن
در حالي که عده اي هم تفکر عميقتري دارن
که اين لحظه
مقدر شده بود که اينجور باشه
من قول دادم
به همتون , زماني که منزل باتياتوس
سقوط کرد
که لرزيدن روم رو ميبينيم.....
Spartacus Vengeance S02E01
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«چه دفاعی از خودم بکنم جناب قاضی من بی دفاعم... من شریف تربیت شدم من شریف بزرگ شدم... نه کسی منو می شناخت... نه کسی بنده رو می دید... نه ثروتمند بودم و نه هیچ چیز دیگر... همهٔ سهم بنده از زندگی کار کردن در زیر زمین ادارهٔ بایگانی بود لای پرونده ها... من ساده بودم من همه چیز رو باور می کردم، من با هیچ کس مخالفت نمی کردم... سرم به کار خودم بود و شریف بودم... من نمی خواستم به بانک برم، من نمی تونستم طبابت کنم، من نمی تونستم سرهنگ باشم، من نمی خواستم شعر بگم، من مقاومت کردم تا حد توانم... اما من توانم کم بود... بنده ضعیف بودم، برای خودم ضعیف بودم و برای دیگران... و من به همه احترام می گذاشتم... من به همه احترام می گذاشتم، و من شروع کردم به بازی کردن... و من شروع کردم به سرگرم شدن... و بعضی وقت ها یادم رفت که کجام... و همهٔ این هایی که می گند مال من نیست، حق من نیست... و من اشتباهی ام... من از اولش هم اشتباهی بودم... بله من یادم رفت که این ها مال من نیست و من اشتباهی ام، تقصیر من بود... تقصیر دیگران هم بود... اما خدایا تو شاهدی که من هیچ چیزی رو برای خودم برنداشتم.... من هیچ چیز رو توی جیبم نذاشتم... من از سهم کسی نزدم... من فقط اشتباهی بودم... خدایا تو شاهدی که من چیزی رو خراب نکردم... خدایا تو شاهدی که من کسی رو اذیت نکردم... من فقط اشتباهی بودم... چه دفاعی از خودم بکنم؟... من بی دفاعم... حالا من مانده ام و تقاص این همه اشتباه دیگران و بازیگوشی خودم... جناب قاضی من از هیچ کس توقعی ندارم... خدایا تو منو ببخش...من اشتباهی بودم!!!...»
این دیالوگ یه خرده قدیمیه اما فقط میخواستم بگم دیالوگی بود تاریخی از مهران مدیری عزیز...
گفتگوی بین ربات 61 و فضایی‌ها :
- سالگرد ازدواج به مراسمی میگن که زن و شوهر درست در روزی که با هم ازدواج کردن، می‌گیرن تا نشون بدن که هنوز خوشحالن، ولی مراسمی که در روز مرگ یه نفر گرفته میشه، اسمش سالگرد نیست، سال‌مرگه. سالمرگ به مراسمی میگن که درست در روز مرگ یه نفر گرفته میشه تا نشون بدن هنوز بابت از دست دادنش ناراحتن.
- شاید گفت سالمرگ ازدواج ؟!
- نه، سالمرگ ازدواج روزی برگزار میشه که در اون زن و شوهری با هم ازدواج کرده باشن و در همون روز هم با هم مرده باشن. با مراسم این روز نشون میدن که هم خوشحالن، هم ناراحت :دی
- منظورش بالگرد نبوده؟
- نه، بالگرد وسیله‌ای نقلیه با ظرفیت چهار سرنشینه که بالا میره و پرواز میکنه
- بال‌مرگ چی ؟
- اون وسیله‌ی نقلیه‌ای با ظرفیت چهار سرنشینه که بالا میره، ولی حتماً سقوط میکنه :دی
(نقل به مضمون)
مسافران / رامبد جوان
موریارتی : نه... تو یه ادم معمولی ایی...تو سمت فرشته هایی...
شرلوک : شاید سمت فرشته ها باشم ولی حتی واسه یه لحظه هم فکر نکن که یکی از اونام...
شرلوک/فصل2 / قسمت 3
شاید این یه دیالوگ فراموش نشدنی نباشه ولی من خیلی ازش خوشم اومد.
سریال V، فصل دوم، قسمت ششم:
اریکا اونز: I got you into this because I needed a warrior. But I've kept you caged. Not anymore.
هابز: You've got me, erica... Come what bloody may.
حالت چطوره؟
اونجا جاييه که قديما "والتر" مي خوابيد
از کجا مي دوني؟
به سلامتي فاجعه اي که از بيخ گوشمون گذشت
يا حداقل به تاخير افتاد
ما يه پرونده داشتيم
يه زوج تو آپارتمان 6بي
زني که همسرش رو از دست داده بود
بعدش، من اومدم اينجا
و اونوقت رفتيم طبقه بالا
يادم مياد
امکان نداره
پيتر"، من "ويليام بل" رو يادم مياد"
يادم مياد رفتم اونور که تورو برگردونم
جکسونويل" رو يادمه"
و وقتي که اولين بار بوسيدمت و روشناييت رو ديدم
...يادم مياد
تو رفتي تو اون دستگاه و
ميترسيدي که ممکنه بميري
اوليويا"، من نمي دونم اينجا چه خبره"
اما حتماً يه اشکالي پيش اومده
يادم مياد. خودمون رو يادم مياد
همه چيز رو يادم مياد
Fringe , sesion 4, Episode 13
House : Your testosterone levels are below Bieber
house m.d
اين سريال خانه ي اجاره اي رو من ديدم يكي 2 قسمتش رو ... ظاهرا كار بدي نيستش ... اين ديالوگش خيلي خنده دار بود :
خانوم X _ هميشه دوست داشتم يه عروسي بگيرم كه كاراي خونمون رو انجام بده ... ظرفا رو بشوره ... رخت چركاي من و پسرامو بشوره ... واسم غذا درست كنه ... صبحانم رو بياره رو تخت بده بهم و منو ماساژ بده !: دی
خانوم Y _ ببينم شما احيانا به سريال اوشين ! خيلي علاقه نداشتي؟! : دی
خانوم X _ چرا اتفاقا ! شما از كجا حدس زدي ؟!
خانوم Y _ هيچي ! همينطوري گفتم : دی
خانه ي اجاره اي