کاملا موافقم،کلی حالم گرفته شد،دلمون به یه امیر جعفری خوش بود که اون هم به بدبختیش انداختنقل قول:
اغما هم داره دست الیاس رو میشه،اینجور که معلومه بردیا عاشق شوهر قبلیشه،ببینیم تغییری در تصمیمش میگیره یا نه!!!!!
Printable View
کاملا موافقم،کلی حالم گرفته شد،دلمون به یه امیر جعفری خوش بود که اون هم به بدبختیش انداختنقل قول:
اغما هم داره دست الیاس رو میشه،اینجور که معلومه بردیا عاشق شوهر قبلیشه،ببینیم تغییری در تصمیمش میگیره یا نه!!!!!
سلام
این روزهای اخری اغما بهتر شده و میوه ممنوعه بد...
اصلا خوشم نیومد این میوه ممنوعه اینجوری شده
تزریق اخلاقگرایی با کمی احترام / یادداشتی بر مجموعه میوه ممنوعه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سینمای ما - ساسان امیر کلالی: تا حالا فيلم هندي ديده ايد؟ مگر مي شود كسي فيلم هندي نديده باشد. همه مي دانند كه ورود دستگاه ويدئو به خانه هاي ما با فيلم هاي هندي شكل گرفت و قبلترها هم سينماها كم فيلم هندي نمايش نمي دادند.( حتمآ با خودتان مي گوييد كه مي خواهم ميوه ممنوعه را يك فيلم هندي بنامم. اندكي صبر كنيد قصدم اين نيست. ) پس بگذاريد سوالم را تغيير دهم. فيلمهاي هندي چه ويژگيهايي دارند كه تا بدين حد براي تماشاگر ايراني جذاب به نظر مي رسند؟ ( با اينكه علاقمندان فيلمهاي هندي در گذشته اكثريت تماشاگران را تشكيل مي دادند، ليكن همچنان طيف وسيعي را شامل مي شوند ) طبيعتا قرار نيست اين سوال بحث مركزي ما باشد ولي براي اينكه به بحث اصلي برسيم چند ويژگي را نام مي برم. ماجراي عشق پسر و دختر در انواع و اقسام آن و موانعي كه بر سر راه رسيدن آنها به يكديگر وجود دارد مانند مخالفت پدر با دختر ويژگي اصلي اين فيلمهاست.
فقر، بدبختي و بدبياري يكي از شخصيتهاي فيلم مانند درگذشت پدر و مادر و زن و بچه و... و همچنين دعواي پدر و پسر. در واقع اين اتفاقات بخش اعظمي حوادث زندگي پيرامون ما را شامل مي شود. و از آن جایي كه ما مردم جزو مردمان ممالك شرقي محسوب مي شويم علاقه زيادي به تماشاي ماجراهاي زندگي خودمان و همچنين ابراز همدردي با شخصيتهاي درمانده فيلمها داريم. زماني كه سينماگران ما شاهد محبوبيت فيلمهاي هندي بين مشتاقان سينما بودند، دست به كپي و تقليد از اين سينما و آوردن موضوعاتي مشابه در فيلمهاي ايراني زدند. و ژانري در سينماي ايران شكل گرفت كه اگر اشتباه نكنم هوشنگ كاووسي ( منتقد معروف آن زمان ) نام فيلمفارسي را براي آن انتخاب كرد. و اين سينما جايگزيني شد براي فيلمهاي هندي. امروزه همچنان فيلمفارسي و فيلم هندي در بين علاقمندان ايراني حرف اول را مي زنند. حالا فهميديد چرا نگفتم ميوه ممنوعه فيلم هنديست. هر چه باشد حس وطن دوستي ما ايجاب مي كند تا زمانيكه پديده هاي وطني موجود است حتي المقدور از نام آنها استفاده كنيم. بله سريال ميوه ممنوعه را جزو طبقه فيلمفارسي ها مي دانم. به دليل حضور همان مولفه هاي آشناي فيلم فارسي. در اين سريال ما شاهد يك ماجراي عشقي بين دختر و پسري هستيم كه پدر دختر(حاج يونس( با ازدواج آنها مخالف است. شاهد بدبختي هاي يك آدم ورشكسته بنام شايگان هستيم. همچنين از دست دادن خانواده يكي از شخصيتها در زير آوار زلزله كه نام اين شخصيت در سريال مصطفي است.
دعواي زن و شوهر كه تا پاي طلاق هم ادامه مي يابد ( يعني همان خواهر غزاله كه متاسفانه نامش را فراموش كردم ). و البته خط اصلي داستان كه مربوط به يك مثلث عشقي است: یعنی علاقه يونس به فتوحي و فرزاد به هستي. پس بد نيست ما هم با نامي تحت عنوان سريالفارسي را بر سر زبانها بيندازيم. چرا كه از اين دست سريالها كم نداريم.
ولي بايد بگويم ميوه ممنوعه نسبت به سريالهاي همانند خودش يك سر و گردن بالاتر است. و اين را بايستي مديون كارگرداني حسن فتحي بدانيم. كارگرداني كه كم كم خودش را بعنوان يك سريال ساز حرفه اي معرفي مي كند ( شب دهم، ملاصدرا،مدار صفر درجه). اين كارگردان توانسته با بهره گيري از توانايي ها و تجارب خودش از يك داستان تكراري ، يك سريال شيك و تماشاگر پسند بسازد. مثلا افزودن ماجراي ناپديد شدن شايگان ( كه ظاهرا بستر اصلي سريال است ولي اگر دقيق بنگريم به اين نتيجه مي رسيم كه در واقع زمينه سازي براي موضوع مهمتري مثل ايجاد علاقه يك پيرمرد به دختري جوان بوده و در نهايت همين موضوع به خط اصلي سريال تبديل مي شود ) و همچنين حضور يك بازپرس كه سعي زيادي در زرنگ نشان دادن خود دارد، و اینها همه تمهيداتي است كه كشش سريال را افزايش داده است. راستش را بخواهيد وقتي فهميدم قرار است در ماه رمضان سريالي تحت عنوان ميوه ممنوعه پخش شود با خود فكر مي كردم كه سريال ماورايي امسال قرار است اين يكي باشد. كه خوشبختانه اين گونه نبود. ولي اين خوشحالي ما باعث نمي شود كه از عنوان اين سريال و اين كه اين عنوان چقدر با موضوع سريال همخواني دارد براحتي بگذريم. اين عنوان ما را به ياد قضيه آدم و حوا مي اندازد و دعواي قديمي مردها با زنها كه سقوط ابدي بشر را تقصير زنها مي دانند. ولي در اين سريال شخصيتي كه انگشت اتهام به سوي اوست يك مرد است( حاج يونس ) . و ظلمي كه او به همسرش روا مي دارد، او را بعنوان يك شخصيت منفور نزد تماشاگران زن معرفي مي كند ( حداقل در خانه ما كه وضع بدين منوال است. همين ديشب بود كه خاله ام با عصبانيت خطاب به حاج يونس گفت مرتيكه بي شعور خجالت نمي كشه! ). و خب انتخاب این اسم با آن ماجرا همخواني ندارد. به هر صورت عنوان هايي كه براي سريالها انتخاب مي شوند بايستي خودشان تماشاگر جذب كنند هرچند با موضوع سريال همخواني نداشته باشند. نكته اي كه در مورد سريال بابستي بدان اشاره كرد شخصيت پردازي هاي قابل قبولي است كه سعي كرده از دسته بندي كردن آدم هاي خوب و بد جلوگيري كند و در واقع رفتارهاي هر كدام از شخصيتها را با اتفاقاتي كه در زندگي براي آنها رخ داده توجيه كند. كه اين امر را در ايجاد علاقه حاج يونس به هستي ( اشتباه نكنيد تصوير سازي شخصيت حاج يونس بعنوان يك شخصيت خاكستري مشكلي ندارد. منفور بودن او نزد خانمها ريشه در تاريخ روابط زن و مرد دارد ) و تصميم هستي براي سركيسه كردن حاج يونس به وضوح مي بينيم. مي ماند شخصيت جلال فتوحي كه تنها آدم بد سريال است.
در مورد اين يكي بايد بگويم كمي اهمال صورت گرفته ، چون هنوز متوجه اين نشده ايم كه چرا پسر حاج يونس فتوحي اي كه مدام از مال حلال صحبت مي كند، اين گونه به تصوير كشيده شده. به نظر مي رسد حسن فتحي با آگاهي از روند سريال سازي در ماه رمضان دست به انتخاب بازيگراني حرفه اي زده كه عمده وقت و توانش را صرف بازي گرفتن از آنها نكند. ولي بازي ساير بازيگران در مقايسه با حرفه اي هاي سريال ( علي نصيريان، گوهر خيرانديش، هانيه توسلي و امير جعفري ) به هيچ وجه همخواني ندارد و در سطحي بسيار پايين قرار دارد. به هر صورت صداقتي كه در ساخت سريال ميوه ممنوعه وجودداشته نتيجه اش رضايت عمومي تماشاگران از سريال است. هرچند يك سريالفارسي بيش نیست، ولي از ديگر سريالهايي كه قراراست در آنها تزريق اخلاق گرايي * بدون هيچ پشتوانه محكمي صورت بگيرد كه بهتر است! --------
* تزريق اخلاق گرايي : اين تركيب را از منتقد محبوبم جواد طوسي قرض گرفتم.
منبع خبر : سینمای ما
منم حالم گرفته شد خیلی دیگه نامردی بود:13:
اگه قرار باشه آدم اینقدر الکی بمیره که همه قاتل می شدن:31:
موافقم با نظرت!!... کسی جوابی نداره برای این حرف؟؟...:33:نقل قول:
آره،الکی مردن داره توی این سریالها زیاد میشه،مثل توی اون اغما که نزول خوره افتاد و مردنقل قول:
اگه اینجوری بود،قدیما توی مدرسه هر دعوایی می شد چندتا کشته داشت!!!
نمی دونم چرا توی این فیلمها اینقدر روی مرگ آنی تاکید دارن
حیف شد این خانم بردیا کشته شد. وگرنه میتونستیم امیدوار باشیم که با دکتر پژوهان ازدواج کنه و پری خانم هم علاوه بر یه شوهر یه مادر خوب هم پیدا کنه!!
انشاالله که نمرده و بیهوش شده!!
:31::31:نقل قول:
انشاالله که نمرده و بیهوش شده!!
ولی به به نظر من خوب شد مرد اصلا ازش خوشم نمیومد
نقدی متفاوت از تصویر شیطان
"شیطان تلویزیون" دست "ابلیس" را از پشت بسته است
خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: در "اغماء" شاهد شیطانی دیگر هستیم که به اصطلاح دست شیطان اصلی را از پشت میبندد، اما باید توجه داشت که القاء تلقی جسمانی و انسانی برای شیطان میتواند منشاء آسیبهای فرهنگی دینی در جامعه شود.جوانان نسل قدیم به یاد دارند که در روزگاری نه چندان دور ماه رمضان طعم و رنگی خاص در رسانه ملی داشت. در دهه شصت در ماه رمضان حتی پخش فیلم ها و سریال های خارجی (به خاطر وجود بازیگران زن خارجی) از تلویزیون متوقف و پخش محدود موسیقی محدودتر می شد. تلویزیون سعی می کرد در ماه رمضان کمتر مزاحم عبادت و طاعات مردم شود، گویی انگار تلویزیون هم روزه دار بود.
اما از آغاز دهه هفتاد و با فراگیر شدن رسانه تلویزیون در کشور که با تولد زنجیره ای شبکه های تلویزیونی همراه شد رویکرد صدا و سیما "جلب حداکثری مخاطب" شد و تلویزیون با همه شبکه هایش با همه قوا به میدان آمد تا مردم اسیر ویدئو و ماهواره نشوند.
نکته قابل توجه این بود که عطش حضور و جلب مخاطب حتی ماه مبارک رمضان را ـ با همه خاص بودنش ـ دربر گرفت و از میانه های دهه هفتاد بود که سریال های به اصطلاح "مناسبتی" برای ماه رمضان هم روی آنتن رفت و حتی به مرور، سیاست "میخکوب کردن سر سفره افطار" با پخش مسلسل وار سریال های مناسبتی از شبکه های مختلف چنان با جدیت در دستور کار قرار گرفت که در سال های اخیر حتی اعتراض برخی متدینین را هم برانگیخت و آنها سریال های تلویزیون را دلیل کم رونقی مساجد توصیف کردند.
با نگاهی گذرا به سریالهای مذهبی که سالهای اخیر از سیما پخش شده میتوان نتیجه گرفت سریالهای مذهبی تلویزیون ابتدا رویکردی مستقیم داشت: اقتباس از کتابهای شهید مطهری، داستانهایی در نکوهش ثروتاندوزی و لزوم توجه به فقرا با چاشنی همیشگی و ایرانیپسند خواستگاری و ازدواج خوراک مناسبتیسازان و نویسندگان سریالها بود
با نگاهی گذرا به سریال های مذهبی که طی سال های اخیر از سیما پخش شده، می توان این نتیجه را گرفت که سریال های مذهبی تلویزیون در ابتدا رویکردی مستقیم داشت: اقتباس از کتاب های شهید مطهری، داستان هایی در نکوهش ثروت اندوزی و لزوم توجه به فقرا با چاشنی همیشگی و ایرانیپسند (!) "خواستگاری و ازدواج" خوراک مناسبتیسازان و نویسندگان این سریال ها بود.
اما از دو سال قبل به نظر می رسد مدیران صدا و سیما تصمیم گرفته اند با احتیاط از رویکرد مستقیم و روش های ساده برای ساخت سریال های مذهبی عبور و از روش ها و شیوه های غیرمستقیم تر، عمیق تر و پیچیده تر برای انتقال پیام های مذهبی استفاده کنند، ساخت سریال "او یک فرشته بود" آغازی بر این روند بود.
برای نخستین بار در این سریال، شیطان به مظهر بدی و پلیدی حضوری فیزیکی و مستقیم در سکانس های تلویزیونی داشت و پرسوناژها را مستقیما وسوسه می کرد! سریال "آخرین گناه" هم ادامه همین رویکرد بود، اما در رمضان 86 سریال "اغماء" یک نقطه عطف در این رویکرد بود، مهمترین محور جذابیت سریال "اغماء" باز هم حضور "شیطان" در متن سریال بود، اما تفاوتی که شیطان امسال با شیطان "او یک فرشته بود" دارد این بود که شیطان "اغماء" (الیاس) به مراتب ماهرتر و ریاکارتر و جذابتر است!
***سه گانه "خدا، انسان، شیطان" را می توان اسطوره ای ترین و فطری ترین و حتی قدیمی ترین سه گانه بشریت، فارغ و فراتر از نژاد و مذهب و فرهنگ و ... دانست، مفاهیمی چون "نیکی و بدی، وسوسه، گناه، عذاب، ریاضت و ..." به قدری در ذات و وجود انسان آمیخته شده است که همواره به اشکال مختلف در همه فرهنگ ها و تمدن های بشری جاری بوده است.
این سه گانه اسرارآمیز خیلی زود راه خود را از "فلسفه" به "هنر" باز کرد، در عصر مدرنیته و ماشین، با وجود همه جذابیتهای تمدن جدید، این سه گانه اساطیری همچنان پیشتاز ذهن و خیال و تصویر انسان است، به طوری که حتی سینما و تلویزیون هم ، به عنوان "دو هنر نوین قرن جدید"، کاملا تحت تاثیر آن قرار گرفته اند.
اما تصویر و تصوری که از "شیطان" در قرآن کریم به عنوان معتبرترین منبع دینی اسلامی ارائه می شود، دو بخش یا دوره دارد، بخش اول شامل "دیالوگ های خدا و شیطان در مورد سجده بر انسان و نافرمانی و رانده شدن شیطان از درگاه الهی و سپس فریفتن آدم و حوا در بهشت توسط شیطان و رانده شدن آدم از بهشت" است.
در این دوره شیطان تجسمی ملموس و عینی دارد، مستقیم و بیواسطه حضور دارد و با خدا و انسان گفتگو می کند، اما بعد از هبوط آدم و حوا به زمین و "مهلتی" که به شیطان داده می شود، تجسم و نقش آفرینی شیطان کاملا تغییر می یابد. به عبارت دیگر، شیطان زمینی حکایت دیگری از جنس دیگری دارد.
قرآن کریم، شیطان را دشمنی آشکار برای آدمیان توصیف می کند که دارای "ابزارهایی" است (از جمله قمار و شراب) و با آن آدمیان را وسوسه می کند و در اموال و فرزندان آدم شریک می شود.
اما در سریال هایی چون "اغماء" شاهد شیطانی دیگر هستیم که به اصطلاح دست شیطان اصلی را از پشت می بندد! هر چند به دلیل تازگی و جذابیت سوژه، مخاطبان بیشتری جذب "اغماء" می شوند، ولی باید توجه داشت که القا تلقی جسمانی و انسانی برای شیطان (از رسانه رسمی کشور) می تواند منشاء آسیب های فرهنگی دینی در جامعه شود، به این معنی که مخاطبان "اغماء"دیده در کوچه و خیابان دنبال الیاس بگردند و برای شیطان، اختیار و قدرت عجیب تصور کنند.
در صورتی که توجه به خودسازی و تزکیه نفس یکی از اصولی ترین آموزه های دینی است که در این نوع نگاه به شیطان به محاق می رود و فراموش می شود، ضمن اینکه با توجه به آیاتی از قرآن که به الهام فجور و تقوی به "نفس" انسان اشاره دارد، نباید مبداء و منشاء همه گناهان را "شیطان" دانست.***اینکه تلویزیون به عنوان فراگیرترین و رسمی ترین رسانه کشور در پربیننده ترین برنامه های خود سریال هایی با مضمون "شیطان و ماوراء" را به مخاطبان خود عرضه می کند، فارغ از همه نکات منفی می تواند این خاصیت را داشته باشد که شروعی برای تغییر ذائقه مخاطب ایرانی و ارتقاء سلیقه مخاطب عام باشد.
واقعیت این است که سینما و تلویزیون ایران با وجود ظرفیت ها و فرصت های بسیار برای تجربه ژانرهای جدید چون "ژانر ماوراء، فلسفی و فیلم های روانشناختانه" هنوز به نوعی اسیر ستاره ها و میراث فیلمفارسی و داستان های نخ نمای عشقی و نوع سخیفی از عاطفه ورزی قرار دارد، تحریک و قلقک ذائقه عام فارسی توسط تلویزیون و با سوژه ای پیچیده و جذاب چون "شیطان" می تواند شروعی برای سینمای ماوراء در ایران باشد.
نگاهی به "اغماء" ـ 3
سعی کردم در "اغماء" مادری متفاوت باشم
در برخی کارها کارگردان از من میخواهد نقش مادری را بازی کنم که در فلان مجموعه بازی کردهام، اما سیروس مقدم از من خواست در "اغماء" متفاوت از مادرهایی باشم که تاکنون بودهام.شیرین بینا درباره دلایل پذیرش نقش مولود در مجموعه "اغماء" با توجه به کم حجم بودن و آماده نبودن فیلمنامه به خبرنگار مهر گفت: "وقتی سیروس مقدم از من برای این مجموعه دعوت به کار کرد حدود یکساعت و نیم درباره کاراکتر مولود با من صحبت کرد. گرچه فیلمنامه آماده نبود، اما کاراکتر را برایم کاملاً جا انداختند. من هم بعد از شنیدن خط سیر قصه، از کاراکتر مولود خوشم آمد، چرا که جای بازی داشت و مقدم هم به من گفت جزو کاراکترهای بیادماندنی مجموعه میشود."
وی درباره پرداخت کم به شخصیت مولود افزود: "اگر چه نقش کوتاه است، اما موتور محرکه کل مجموعه است، چرا که بعد از مرگش پیامدهایی برای همسرش طه پژوهان به وجود میآید. در واقع کم حجم بودن این کاراکتر برایم اهمیت نداشت، بلکه نقش مهم بود. علاوه بر آن به خاطر فوت مادرم در شرایطی هم نبودم که نقشم بیشتر از این باشد. درباره پرداخت بیشتر به کاراکتر مولود هم باید اشاره کنم به هر حال نویسنده تا این حد در کار به آن پرداخته بود."
بازیگر نقش مولود در ادامه خاطرنشان ساخت: "اما با توجه به بازخوردهای مردم، فکر میکنم باید فلاش بکهای شخصیت مولود در طول کار باید بیشتر میشد. مردم توقع دارند بیشتر شخصیت مولود را در طول کار میدیدند، اما بعد از مرگش این کاراکتر دیده نمیشود و جای خالی ارتباطهای حسی که میتوانست در فلاشبکها با دکتر پژوهان و دخترش داشته باشد، احساس میشود. بینندگان نیاز او را احساس میکنند."
بینا درباره اینکه شما همیشه نقش مثبت بازی میکنید و مولود چه ویژگیهایی متفاوتی از کارهای دیگرتان داشت گفت: "در این مجموعه مادری متفاوت هستم، مادری بیمار که سعی میکند اطرافیانش از زجری که میکشد مطلع نشوند. او خیلی صبور است. البته تا به حال پیش آمده که وقتی به کاری میروم، کارگردان از من میخواهد نقش همان مادری را بازی کنم که در فلان مجموعه بازی کردم، اما سیروس مقدم در "اغماء" این را از من نخواست و خواست تا مولود متفاوت از مادرهایی باشد که بازی کردم."
وی در ادامه افزود: "البته وقتی برای مجموعه دعوت شدم، قرار شد مولود دو قسمت حضور داشته باشد، اما بعد از مدتی دوستان تصمیم گرفتند که مولود پنج قسمت باشد. از سوی دیگر باید قبول کرد که کارهای مناسبتی با فشردگی کار میشود و عوامل از کارگردان گرفته تا مابقی بازیگران و عوامل تمام تلاش خود را برای مجموعه تلویزیونی "اغماء" میکنند و فکر میکنم مردم هم ارتباط خوبی با آن برقرار کردند."
شیرین بینا هم اکنون در تله فیلم "پازل" به کارگردانی علی غفاری بازی میکند. همچنین مشغول تمرین نمایش "امپراتور و آنجلو" برای جشنواره تئاتر فجر به کارگردانی امیر دژاکام است.
نگاهی به "اغماء" ـ 4 "اغماء" داستان مبارزه انسان با نفس است / تمام ضعفها متوجه کمبود وقت است
عبدالرضا اکبری معتقد است اگر مجموعه "اغماء" در فرصتی مناسب ساخته میشد مسلماً جای کار بیشتری داشت، چرا که دست روی مسائل اخلاقی مورد نیاز مردم گذاشته است.بازیگر نقش قدیانی در مجموعه "اغماء" درباره دلایل حضور در این مجموعه با توجه به آماده نبودن فیلمنامه به خبرنگار مهر گفت: "حضور سیروس مقدم به عنوان کارگردان و رضا جودی تهیهکننده و اعتمادی که به این دو نفر داشتم، منجر به پذیرش نقش قدیانی شد. آنها از دوستان قدیمی من هستند و کار را حرفهای انجام میدهند. از سوی دیگر برای رسیدن به حس کاراکتری در مجموعه یا فیلم مسلماً به خواندن فیلمنامه و تجربه شخصی اکتفا میکنیم."
وی در ادامه افزود: "در مجموعه "اغماء" هم مقدم توضیحاتی درباره نقش داد و سر صحنه سعی کردم آنچه او از کاراکتر قدیانی میخواهد را پیاده کنم. البته هماهنگیهای لازم بین نویسندگان و کارگردان وجود داشت و من هم با اعتماد به دوستان شخصیت قدیانی را ایفا کردم."
اکبری با اشاره به ویژگیهای نقش خود گفت: "قدیانی فردی متمول است که تمام امکانات لازم را برای تنها فرزندش رز فراهم میکند و از سوی دیگر چالشهایی بین او و فرزندش به وجود میآید. این کاراکتر و محوریت مجموعه "اغماء" که سعی داشت قصه مبارزه انسان را با نفس نشان دهد برایم جذابیت داشت."
این بازیگر درباره اینکه چرا پدر و مادر رز در برخی صحنهها بینهایت ساده نشان داده میشوند که حتی برای مخاطب هم قابل هضم نیست، توضیح داد: "دلیل این مسئله به این میگردد که مسائل عاطفی برای پدر و مادر رز حاکم شده و ناخودآگاه منطق رنگ خود را از دست داده و ما سادگی مطلق پدر و مادر رز را میبینیم. علاوه بر آن ما با رز طرف هستیم که روحاش را شیطان تسخیر کرده و مسیر شیطان را طی میکند."
اکبری درباره مجموعه "اغماء" هم گفت: "به نظرم موضوع این مجموعه جای کار دارد. اگر در یک فرصت مناسب و با فکر بازتر این مجموعه ساخته میشد مسلماً بهتر بود، چرا که این مجموعه دست روی یکسری مسائل اخلاقی میگذارد که مردم ما در حال حاضر به آن نیاز دارند. زمان کم مانع از این شد که به فضای کار کاراکتر قدیانی پرداخته شود و مخاطب در برخی مواقع دیالوگهای تلفنی او را برای کارش میشنود و تمام این مسائل به وقت کم برمیگشت."
/ نگاهی به "اغماء" ـ 5 /
شخصیت جودت در انبوه پروندههای "اغماء" رها شد
جودت جزو شخصیتهای اصلی "اغماء" است، اما باز شدن پروندههای مختلف در مجموعه مثل پرونده رز و ... باعث شد به این شخصیت کمتر پرداخته و در حقیقت جودت رها شود.ایرج نوذری درباره حضور در نقش دکتر جودت در مجموعه "اغماء" به خبرنگار مهر گفت: "قبلاً مجموعه "ریحانه" را با سیروس مقدم کار کرده بودم و تجربه خوبی با او داشتم. مقدم از دوستان نزدیک من است. وقتی افشین سنگچاپ هم با من تماس گرفت اولین نکتهای که یادوآوری کرد این بود که مقدم دلشان برای شما تنگ شده و میخواهند شما را ببینند."
وی در ادامه افزود: "در اولین جلسهای که با هم درباره نقش دکتر جودت صحبت کردیم، به خاطر اطمینانی که به سیروس مقدم داشتم و شناخت از سوابق کاریشان، بازی در این مجموعه را پذیرفتم، چرا که وی به تعهدات اخلاقی خود عمل میکند. بنابراین بدون نگرانی نقش را پذیرفتم. البته باید بگویم از چندی پیش تصمیم گرفتم دیگر نقشهای خاکستری و منفی بازی نکنم و این را هم سیروس مقدم میداند. دکتر جودت هم نقشی مثبت خاص است."
بازیگر نقش دکتر جودت خاطرنشان ساخت: "دکتر جودت فردی است که در او میتوانیم تولد عشق را شاهد باشیم. در سال گذشته هم حدود 20 نقش خاکستری و منفی پیشنهاد شد که نپذیرفتم، اما وقتی مقدم درباره کاراکتر دکتر جودت برایم توضیح داد، احساس کردم نقش مثبت خاص است، به همین دلیل بازی را پذیرفتم."
وی درباره اینکه چرا نقش دکتر جودت در اواسط کار رها شد و ما دیگر او را ندیدیم، گفت: "اگر در تیتراژ دقت کرده باشید اسم من با واو میآید. البته جزو کاراکترهای اصلی است. از سوی دیگر باز شدن پروندههای دیگر در مجموعه "اغماء" مثل پرونده رز و ... باعث شد به کاراکتر دکتر جودت کمتر پرداخته شود. اگر تعداد قسمتهای این مجموعه بیشتر بود و زمان تولید تا این حد فشرده نبود، مسلماً به کاراکتر دکتر جودت پرداخت بیشتری میشد."
نوذری ادامه داد: "نظرسنجیهای صدا و سیما نشان میدهد "اغماء" بر صدر مجموعههای ماه رمضان قرار دارد. با فشاری که روی گروه است همه تلاش خود را میکنند تا کار خوب انجام شود. کمرنگ شدن نقش دکتر جودت هم به باز شدن پروندههای دیگر برمیگردد. البته برای ایفای نقش دکتر جودت به مقدم پیشنهاد دادم برای مدتی به بیمارستان بروم تا با نحوه برخورد یک پزشک متخصص مغز و اعصاب با بیمار آشنا شوم. مقدم هم پذیرفت خودش و امین تارخ هم چند جلسهای به بیمارستان رفتند."
وی در پاسخ به این سئوال که با توجه به اینکه قبل از تولید برای آشنایی به فضای بیمارستان رفته بودید و کار کارشناس پزشکی داشتند، اما عدهای از پزشکان به برخی کارهایی که پزشکان مجموعه انجام میدهند معترضند، گفت: "گروه تمام تلاش خود را انجام دادند. بپرداختن به تمام ریزهکاریهای پزشکی در مجموعههای دیگر هم پیش آمده، اما چون این مجموعه در حال حاضر بیننده زیادی دارد، زیر ذره بین است."
شكرانه ديشب تموم شد ولي واقعا ضعيف و بدون نتيجه . اصلا معلوم نشد شخصيت هاي سريال چي شدن .
سلام
ببخشید بالاخره این حامد(توی شکرانه)ذختر عمو یش را پیدا کرد؟
این دختره-نادیا-کی بود اخر؟
ممنون
صحنه مضروب شدن بدیا !
فاصله بردیا و ضارب : 1/5 متر
طول دست ضارب در بیشترین حالت: 1 متر
طی یک عملیات ریاضی پیچیده :
-5 = 1/5-1
به اثبات میرسد که امکان برخورد چاقو به بردیا وجود نداشته. اگر تیزی را 10cm هم حساب کنیم باز هم هنوز جا دارد ...
:31:
خونی شدن دست ضارب نیز غیر ممکن بود. زیرا تنها یک ضربه زد و اینکه فشار زیادی هم وارد نکرد. پس غیر ممکن است که خون به این سرعت به بیرون تراوش کند !
فقط میوه ممنوعه ! خیلی حساب شده و خوش ساخت
شکرانه واقعا برای تلویزیون برگشت به 20 سال قبل بود!
یه وجب خاک= کلیشه در کلیشه !
اغما بازی زیبای تارخ قابل نحسین هست و
اما خود سریال باز هم کلیشه ای از حضور شیطان
سلام
dariushiraz
دوست عزیز
معرفی لینک دانلود
فقط تو زیر شاخه دانلود
اوونم به صورت مستقیم
نه لینک وبسایت و وبلاگ و فرومهای دیگه
+
لینک رو کد کنید
+...
ممنون
به نظرم بد ترین و مسخره ترین قسمت میوه ممنوعه رو امشب دیدیم.:41:
البته بستگی داره چطور تموم بشه !!نقل قول:
این 4 تا سریات ماه رمضون هم تمام بشن
دیگه تلویزیون به لعنت خدا هم نمی ارزه !!!:31:
من با این صحنه چپ شدن پراید تو میوه ممنوعه مشکل دارم
اول اینکه این صحه تکراری بود! توتقاطه شبیه همین صحنه رو و خیلی بهتر اجرا کرده بودند
دوم اینکه چطوری پراید منحرف شد ؟ اون که داشت مسیر مستقیم رو میرفت ؟ . مانعی جلوش نبود؟
واقعاً موندم که بین میوه ممنوعه واغماویک وجب خاک کدوم رو انتخاب کنم
با این وضع فجیعی که بردیا مجروح شده حتماً میره تو اغماء... ولی جراح بزرگ نجاتش میده!!نقل قول:
من حدسم اینه ...:46:
خب،ماه رمضان تمام شد و سریالهای این ماه دوتاشون تمام شده و دوتاشون هم امشب تمام میشه
خب ، این آخر کاری دوستان بیان در مورد پایان سریالها نظر بدن،که آیا از این نحوه تمام شدن سریالها راضی هستن یا نه.همچنین به نظرشون چطور تموم میشد بهتر بود
در ضمن کسانی که توی نظر سنجی شرکت نکردن دیگه موقع تصمیم گیری رسیده،هرچند میوه ممنوعه با 20رای تا این لحظه جلو هست
ميگم اين آخرين قسمت اغما بود؟
نقل قول:
بله آخرین قسمت بود :41:
ببخشید این اسم واقعی سوسن توی فیلم یک وجب خاک و اسم واقعی آرام توی همون فیلم چیه ؟
اغما بهترینه هرچند درست و حسابی تموم نشد
اخرین قسمت " میوه ی ممنوعه " فردا ست ...نقل قول:
خب،ماه رمضان تمام شد و سریالهای این ماه دوتاشون تمام شده و دوتاشون هم امشب تمام میشه
درسته،فکر نمی کردم سیستم آبیاری صداوسیما اینقدر قوی باشهنقل قول:
هانيه توسلي دختري است گرم، صميمي و شوخ و شنگ اما در لحظه محکم و قاطع، دقيقاً به همين دليل هم هست که بسياري وي را خودخواه مي دانند که اصلاً درست نيست. اين بازيگر ايراني متولد ماه خرداد است و به همين دليل بر دو لايه يي بودن وجود خويش معترف است؛ گرم و صميمي اما در همان دم قاطع. تقريباً مي توان گفت بازي خانم توسلي ريشه درهمين پارادوکس نهاد وجود وي دارد. بعد از گرفتن سکانس بازجوي «ميوه ممنوعه» با وي به گفت وگو نشستيم اما سرشار از انرژي بود. اين بازيگر حرف هاي بسياري براي گفتن دارد، رمان «دميان» شاهکار هرمان هسه را از بر است. اعتراف هم بايد کرد شخصيتي چون مادر دميان در او متبلور است هرچند خود اين گفته را قبول ندارد.
قبل از هرچيز از نحوه ورودتان به سريال ميوه ممنوعه بگوييد؟
آقاي کيومرث مرادي با من تماس گرفتند و پيشنهاد بازي در سريال را دادند، اول گفتم نه اما بعداً که فهميدم کارگردان آقاي فتحي است بيشتر تعمق کردم، دو هفته يي طول کشيد تا بر ترديدم فائق شدم. در اين مدت با آقاي فتحي بحث هاي زيادي کرديم و تصميم به حضور در سريال گرفتم.
تاثيري هم روي نوشتن نقش داشتيد؟
بله بعد از خواندن چند قسمت اوليه، من هم پيشنهادات خودم را دادم، پيشنهادات من روي کليت شخصيت تاثيري نداشت و در همان حد جزئيات شخصيت هستي بود، مثلاً من پازل نقاشي جيغ مانش را اضافه کردم.
حالا به نظر خودتان در عالم واقعيت امکان دارد هستي تا بدين حد مثبت باشد؟
مثبته؟، اينکه به حاج يونس مي گويد بايد زنت را طلاق بدهي يا همه اموالت را خيرات کني... هستي شرايطي را پيش پاي حاجي مي گذارد که وي بگويد نه، اما در عين حال مي خواهد از او انتقام هم بگيرد، شخصيت هاي صددرصد مثبت در اين کار غزاله و مصطفي هستند که ديگر خيلي آرماني و مثبت اند که باورپذير نيستند. ولي من اين شخصيت هستي را خيلي دوست دارم و جاه طلبي، مهرباني، اخم و... رفتار خاص خويش را دارد.
نترسيديد از اينکه کاري اينچنين سريع و مناسبتي انجام بدهيد؟
ترس وجود داشت به دليل وجود سريال هاي سطح پايين. هرچند تک و توک سريال هاي خوبي چون وفا را داشتيم. البته کار ضعيف در سينما هم وجود دارد ولي نه به اندازه تلويزيون. وقتي کارگردان کار خود را بلد است، وقتي آقاي عليرضا کاظمي پور و عليرضا نادري دو نويسنده قدر در حال نوشتن هستند و وقتي گروه همگي مچ هستند ديگر ترديدي باقي نمي ماند. زودتر هم سريال وفا را تجربه کرده بودم.
در کنار بازيگر قدري چون علي نصيريان قرار گرفتن چگونه تجربه يي است؟
حقيقتاً بازي شان فوق العاده است. حرکات ريز صورت و کنش هاي به موقع ايشان عالي است. خودم در حال ديدن سريال با تمام وجود از بازي ايشان لذت بردم. واقعاً شانس آوردم در اين سريال هم بازي ايشان شدم. شور و شوق و انرژي بسياري در بازي با آقاي نصيريان دارم، پشت صحنه هم مردي فوق العاده مودب، سنگين و منضبط هستند. بعضي هنرپيشه ها بدجنسي هايي دارند که باعث لطمه خوردن به بازي طرف مقابلشان مي شود اما آقاي نصيريان با کمال ميل فضا را آماده واکنش بازيگر مقابلش مي کند؛ بي هيچ هراسي...
الان که کار در حال پخش است کار خود را مي پسنديد؟
کار را دوست دارم و فکر مي کنم يکي از بهترين سريال هاي مناسبتي چند سال اخير بوده. شخصيت هستي را دوست دارم و ديالوگ هاي کار خيلي خوب است. دکوپاژ، ميزانسن و کارگرداني فتحي با توجه به فشار کار عالي بوده يا طراحي صحنه آقاي فروتن و فيلمبرداري آقاي احمدي، نمي گويم کار بي نقصي است اما در کل خوشحالم که در آن بازي کردم.
در سينما و به خصوص تلويزيون هميشه بانوان بازيگر انگار مکمل بودند، يعني فرع در مقابل اصل يا همان قانون مردسالاري جامعه...
من اصلاً اين نظر را قبول ندارم، اين چيزي که شما مي گوييد تا نيمه هاي دهه 70 غالب بود اما از نيمه هاي دهه 70 تا به امروز اين مردسالاري نمانده، ما مي بينيم چقدر کارمند و تحصيلکرده خانم در کشور داريم حتي در رده هاي بالاي مديريتي کشور، همين تغيير و تحول در سينما و تلويزيون هم اتفاق افتاده است. در فيلم هايي مثل سارا، دوزن، شوکران، کافه ستاره و خيلي از فيلم هاي ديگر خانم ها نقش محوري اند. بيننده ديگر نمي تواند قبول کند زن در فيلم تنها چاي بياورد و از کادر خارج شود. زن ها به شدت باهوش تر شدند. در همين سريال، هستي يک کارخانه را مي چرخاند و فکر مي کنم موجي از بانوان هنرمند و تحصيلکرده در کشور خلق شدند که در آينده نزديک بسيار بيشتر نمود خواهند داشت.
مثل اينکه از سريال قطعاتي سانسور شدند؟
نمي دانم چه دليل منطقي دارد بعضي ديالوگ ها که هيچ مشکلي هم ندارند حذف مي شوند، مي دانيد ما الان سه ماه است پشت سر هم روزي 15 ساعت با فشار کار کرديم بعد پلاني که اين همه انرژي برايش صرف کرديم تلويزيون مي گويد بايد در بياوريد، اين همه انرژي صرف کرديم، من هم قبول دارم تلويزيون رسانه گسترده يي است و بايد بسيار محتاط بود اما نکته اينجاست چيزهايي که حذف شدند مشکلي نداشتند، مثلاً در ملاقات هستي و قدسي؛ خانم قدسي ديالوگي را مي گويد و من واکنش نشان مي دهم وقتي ديالوگ قدسي حذف مي شود پس من به چه چيزي واکنش نشان دادم يعني بازي ام خراب مي شود. فکر مي کنم اگر مي خواهند حذف کنند بهتر آن است که کل سکانس را حذف کنند.
خب فکر مي کنيد دليل اين کار چيه؟
اين مساله را ديگر شما خبرنگارها بهتر از همه بايد بدانيد، حالا نمي دانم چقدر واقعي است ولي مي گويند بسياري از خانواده ها از ديدن اين سريال نگران شدند، براي اينکه حاج يونس از زنش مي خواهد که طلاق بگيرد. نگاهي به اطراف خويش بکنيم چند درصد مردهاي جامعه ما اين کار را پنهاني مي کنند؟، اتفاقاً حاج يونس خيلي آدم پاکي است که صادقانه پيش زنش اعتراف مي کند ولي بسياري از مردان جامعه ما زندگي دوگانه پنهاني دارند، من فکر مي کنم اگر کساني ترسيدند، همين مرداني هستند که پنهاني تجديد فراش کردند تا ظاهر را حفظ کنند و رياکارانه کار خود را ادامه دهند، متاسفانه فکر مي کنم اينقدر ريا در جامعه ما جاري است که اگر رو شود اتفاقات ريشه يي رخ خواهد داد.
خود همين حاج يونس به نظر شما کار اشتباهي نمي کند، آخر چگونه مي توان چنين ناعدالتي را قبول کرد بعد 30 سال زندگي مشترک، خانم قدسي طلاق بگيرد...
نه، به نظر من مشکل نيست، حاج يونس اين سريال خيلي پاکه... او خود پيش قدسي اعتراف مي کند، من اصلاً نمي خواهم از اين موقعيت که بسيار دردناک است دفاع کنم ولي موقعيتي است که پيش آمده. مردي پاک و باايمان عاشق دختري هم سن بچه خودش شده است. يک زن و شوهر بعد از 30 سال زندگي ديگر دوست هم مي شوند و از عالم عشق خارج مي شوند و چنين موقعيت هاي دردناکي پيش مي آيد،
که زن ناچاراً بايد قبول بکند، نه؟، اين کجا کاري انساني و عادلانه است؟،
وقتي حاج يونس با قدسي درد دل مي کند که من عاشق شدم يعني اينکه دوست خوبم به من بگو که من چه خاکي به سرم بريزم، من نمي خواهم از اين موقعيت دفاع کنم ولي اين تنگنايي است که درام سريال را شکل داده است. من هم از جمله خودتان استفاده مي کنم استثنا اتفاق مي افتد.
پ.ن.چون مصاحبه طولانی بود قسمتی رو که مربوط به سریال بود گذاشتم.برای خوندن بقیه ی مصاحبه میتونید به [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مراجعه کنید.
هستی به هوش میاید.یونس هم با شاخه گلی با قدسی اشتی می کند.
در هر صورت هیچکدام صاحبدلان نشد.
عوامل اغماء در گفت و گو با فارس/5
جودي:قضاوت درباره مجموعه «اغماء» زود است
خبرگزاري فارس: تهيهكننده مجموعه تلويزيوني «اغماء» گفت: بهتر است مخاطبان تا پايان مجموعه صبر كنند، قضاوت فعلا زود است.
رضا جودي در گفت و گو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس گفت: در مورد مجموعههاي تلويزيوني هر كس ميتواند استنباطي داشته باشد و جذابيت هنر تصوير نيز همين است اما بايد تا پايان صبر كرد و نه تنها در مورد سريال «اغماء» بلكه در مورد هر سريالي اين نكته بايد مورد توجه قرار گيرد و همانطور كه از نامش برميآيد، سريال است.
وي افزود: بهتر است مخاطب براي قضاوت كردن تا قسمتهاي پاياني صبر كند زيرا ما يك عمل كاشت داريم كه بناست آن را برداشت كنيم. درست مانند دانه گندمي كه آن را مي كاريم و جوانه مي زند ولي نميدانيم كه اين محصول سبز ميشود؟ رشد ميكند يا خير كه ما آن را برداشت كنيم.
وي در ادامه گفت: اصول داستان بر موارد علمي استوار شده است هم در بخش ديني و هم در بخش علمي و هيچ جاي اين داستان رواج خرافه پرستي نيست. كجاي قصه قهرمان داستان كه فوق تخصص جراحي مغز دارد با استفاده از خرافهپرستي و يا انرژي درماني بيمار خود را درمان كرده است؟ شما در جاي جاي داستان مي بينيد كه اتكاء بر دانش و علم پزشكي حرف اول را ميزند و علي رغم اينكه دكتر پژوهان با تكيه بر الهامات الياس پيش ميرود، باز هم تيغ جراحي و دانش پزشكي است كه حرف اول را مي زند.
وي تصريح كرد: اگر غير از اين بود ما بايد الياس را در اتاق عمل ميديديم كه هدايتگر است و همه كارها را انجام ميدهد. سازمان صدا و سيما روي فيلمنامهها در طول يكسال به شدت نظارت ميكند و هر قسمت ديده شده و كنترل ميشود.
نه بابا كي گفت تمام شد اگر تمام ميشد ميزد اخرين قسمتنقل قول:
نزد
--------------------------
اين اغما اخرين قسمتش كسي نمي داند ساعت چنده؟ همان 19:30 يا 20 است؟
من قبلا تو یکی از پستام تو همین تاپیک گفتم ایرانی ها فیلم رو خوب شروع می کنن ولی آخرش رو ...
آخه اغما آخرین قسمتش چی بود که تحویل بیننده ها دادن واقعا متاسم برای خودم که از بی کاری و علافی این سریال رو می دیدم
ولی میوه ممنوعه خیلی ردیفه
هستی داشت داش جلالمون رو می کشت خوب شد حقش بود ولی آخرش به احتمال زیاد خوب می شه
این تهیه کنندگان اغما رسما همه رو گذاشتن سرکار
همه فکر میکردیم دیشب تموم شده،حتی امروز تو دانشگاه داشتیم در موردش بحث می کردیم که چه الکی تموم شد
اما نه تنها دیشب تمام نشد بلکه مثل اینکه امشب هم تمام نشد!
یکی به نظرم مشکل توی تدوین و آماده کردن فیلم داشتن،چون چندشب توی ماه رمضان پخش نکردن برای همین 30 قسمت تا آخر ماه رمضان تمام نشد
كي گفته تمام شده هنوز ماندهنقل قول:
امروز كه داد
فردا هم هنوز مانده
تازه بايد دكتر پژوهان سر پري عمل كند:31:
حدسش رو ميزدم که اغما ديشب نبايد قسمت آخر باشه.
آره امشب منم جا خوردم
پس کی قراره این سریال مزخرف رو تمومش کنن؟
امشب فرزاد مخ رز رو داشت می زد خیلی خنده بود مخصوصا جایی که رزه جو گیر شده بود باید هر چی زودتر تمومش کنن وگرنه خودم تمومش می کنم:31:
آخرین خبر:
الان شبکه 2 زیرنویس کرد که آخرین قسمت میوه ممنوعه امشب ساعت 23:30 پخش خواهد شد
مدير كل آسيبهاي اجتماعي بهزيستي در گفت و گو با فارس:
ميوه ممنوعه، بياعتمادي به مردان را در خانواده ترويج ميكند
خبرگزاري فارس: مديركل امور آسيب ديدگان اجتماعي بهزيستي گفت: سريال ميوه ممنوعه با پيامهاي منفي و تلخ موجب تهديد اركان خانوادهها و ترويج بي اعتمادي زنان نسبت به مردان در خانوادهها ميشود.
حسن موسوي چلك در گفت و گو با خبرنگار اجتماعي فارس، افزود: سريال ميوه ممنوعه تنها فيلمي است كه در ماه مبارك رمضان همه جا در مورد آن صحبت ميشود و نقدهايي كه از جانب مردم در مورد آن ميشنويم نشان ميدهد كه بازتاب و اثر مثبتي در جامعه نداشته است زيرا تعامل منطقي بين اعضاي خانواده را نشان نميدهد.
وي ادامه داد: ممكن است خانوادههاي معدودي در سطح جامعه ما چنين شرايطي داشته باشند كه در آنها روابط منطقي وجود نداشته باشد و يك پدر متدين نتواند بچههاي سالمي تربيت كند به طوري كه پسر به ظاهر متدينش كلاهبردار شود اما چنين پديدهاي به هيچوجه در جامعه ما فراگير نيست و نبايد در رسانه ملي و در سطح كلان چنين مسائلي ترويج شود.
موسوي چلك اضافه كرد: اين سريال موجب تقويت ريا در خانواده به خصوص خانوادههاي مذهبي پولدار ميشود و نشان ميدهد كه آدمهاي دينداري كه سالها به عبادت پرداختهاند دينشان عمق زيادي ندارد و با يك نگاه همه آنچه بودهاند از بين ميرود در حالي كه واقعيت جامعه ما غير از اين است.
مدير كل امور آسيب ديدگان اجتماعي بهزيستي گفت: سريال ميوه ممنوعه فضاي اعتماد به مردها را در خانواده ها از بين ميبرد و پيام منفي ديگر آن اين است كه زنان نبايد به مردانشان كه بايد براي كار در بيرون از خانه باشند اعتماد كنند، از طرفي نشان ميدهد كاركردن زنان در خارج از خانه موجب بروز خلاء در خانه ميشود و زمينه رفتن به سراغ ازدواج مجدد را براي مرداني كه زن شاغل دارند فراهم ميكند.
وي اضافه كرد: گر چه آمار طلاق در جامعه با رشد 12درصدي در حال افزايش است اما نبايد با انتشار پيامهاي منفي و تلخ مانند سريال ميوه ممنوعه در جامعه اين فضا را تشديد كنيم و عدم پايبندي به مردان به خصوص مردان متدين را در جامعه ترويج كنيم.
وي افزود: پيام منفي ديگر اين سريال اين است كه نشان ميدهد فرزند آخر خانواده كه پشت كنكوري است و براي ورود به دانشگاه تلاش ميكند فردي سوسول، بي اعتماد به نفس و آماده خور است و اين توهين به افرادي است كه اهل درس و كتاب هستند.
موسوي چلك گفت: من نميدانم چرا براي هوشيار كردن مردم، كارگردانها و برنامه سازان فقط به دنبال بيان پيامهاي تلخ به جامعه هستند و مثلاً به جاي آنكه در مورد اعتياد بگويند بلاي خانمانسوز جامعه است از آن طرف فضاهاي تلخ را نشان ميدهند.
وي افزود: به نظر من براي ساخت سريال ميوه ممنوعه كار كارشناسي انجام نشده است و اگر هم شده اطلاعات اوليه آن كارشناسي و درست نبوده است.