چنان دل كن دم از دنيا كه شكلم شكل تنهاييست ببين مرگ مرا درخويشكه مرگ من تماشايست [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Printable View
چنان دل كن دم از دنيا كه شكلم شكل تنهاييست ببين مرگ مرا درخويشكه مرگ من تماشايست [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به كعبه گفتم تو از خاكي منم ازخاك، چرا بايد به دور تو بگردم. ندا آمد تو با پا آمدي بايد بگردي، برو با دل بيا تامن بگردم!
ممنون...:11:
به خاطر اس ام اس های قشنگتون...
خورشید را باور دارم حتی اگر نتابد
به عشق ایمان دارم حتی اگر ان را حس نکنم
به خدا ایمان دارم حتی اگر سکوت کرده باشد...
کاش می شد سرزمین عشق را در میان گام ها تقسیم کرد ، کاش می شد با نگاه شاپرک عشق را بر آسمان تفهیم کرد ، کاش می شد با دو چشم عاطفه قلب سرد آسمان را ناز کرد ، کاش می شد با پری از برگ یاس تا طلوع سرخ گل پرواز کرد
عشق مهمان مودبی است که ورود خویش را با ضربان قلب اعلام می کند
کاش قلبم در د پنهانی نداشت چهره ام رنگ پریشانی نداشت کاش برگهای آخر تقویم عشق حرفی از یک روز بارانی نداشت کاش می شد راه عشق را بی خطر پیمود و قربانی نداشت
گفتمش آغاز درد عشق چیست؟ گفت آغازش سراسر بندگیست گفتمش پایان آن را هم بگو گفت پایانش همه شرمندگیست گفتمش درماندردم را بگو گفت درمانی ندارد، بی دواست گفتمش یک اندکی تسکین آن گفت تسکینش همه سوز و فناست
عشق یعنی پاکی و صدق و صفا خود شناسی حق شناسی از وفا
عشق یعنی دور بودن از خطا بنده بودن خلوت دل با خدا
عشق یعنی نفس را گردن زدن پاک و طاهر گشتن روح و بدن
عشق یعنی صیقل زنگار دل دیدن اسرار غیب در جام دل
شیرین ترین لحظات زندگی لحظاتی است كه در دوستی رفاقت و عشق سپری می شود اما بهترین و مفیدترین لحظات زندگی لحظاتی است كه در آن تجربه تازه ای می آموزی و بردانش تو افزوده می شود.
در وجودم چیزی هست که تو را نجوا می کند ... و تنها عشق مرا رها می کند ... و نور آن نگاهی ست که تو به من روا می کنی ... پس عشق و نور را از من دریغ نکن و بر من بتاب که بی عشق تو ؛ بی نگاه تو ؛ بی تو رو به غروب رهسپارم .... مرا به طلوعی دیگر برسان ....
خدا و انسان و عشق ، این است امانتی که بر دوش ما سنگینی می کند
بگذار سر به سینهء من تا بگویمت اندوه چیست عشق کدامست غم کجاست بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان عمریست در هوای تو از آشیان جداست بگذار سر به سینهء من تا که بشنوی آهنگ اشتیاق دلی درد مند را شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق آزار این رمیدهء سر در کمند را
نگاه کن! شهر تاریک است .چراغی روشن نیست .کسی امشب !به فکر صبح فردا نیست .عشق مرده ؛صداقت سوخته ؛عاطفه پژمرده؛ ایمان گمشده ؛ وجدان خوابیده ....می شود شهر را نورانی کرد چراغی روشن کرد و به فکر صبح فردا بود عشق را دوباره زنده کرد عاطفه دوباره می روید
زمان به من اموخت : که دست دادن معنی رفاقت نیست ، بوسیدن قول ماندن نیست ، و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست
آدم ها به هم گل می دهند ، چون معنای حقیقی عشق در گل ها نهفته است . كسی كه بكوشد صاحب گلی شود ، پژمردن زیبایی اش را هم خواهد دید . اما اگر به همین بسنده كند كه گلی را در دشتی بنگرد ، همواره با او خواهد ماند. چون آن گل با عصر هنگام ، با غروب خورشید ، با بوی زمین خیس و با ابرهای افق آمیخته است ...
از بهار پرسیدم عشق یعنی چه؟گفت تازه شكفته ام هنوز نمیدانم
از تابستان پرسیدم عشق یعنی چه؟گفت درگرمای وجودش غرقم نمیدانم
از پاییز پرسیدم عشق یعنی چه؟گفت در هزار رنگ آن باخته ام نمیدانم
از زمستان پرسیدم عشق یعنی چه؟گفت سرد است و بی رنگ
اگر مایلیم پیام عشق را بشنویم ، بایستی خود نیز این پیام را ارسال کنیم . برای روشن نگاه داشتن چراغ ناچاریم در آن نفت بریزیم
عشق را وارد کلام کنیم تا به هر عابری سلام کنیم و به هر چهره ای تبسم داشت ما به آن چهره احترام کنیم
زندگی در سلام و پاسخ اوست. عمر را صرف این پیام کنیم .عابری شاید عاشقی باشد پس به هر عابری سلام کنی
سر هر قبرئ صلیبئ میگذارند تا نشانگر آن قبر باشد منهم بر گردنت صلیبئ مئ آویزم تا همه بدانند كه گورستان عشق من قلب توست
عشق هر چه بیشتر باشد به زبان آوردنش دشوارتر است و سر آدمی هرچه گران بار تر باشد ژرفای خاموشی را بیشتر می جوید .
هیچگاه نگذار در کوهپایه های عشق کسی دستت را بگیرد که احساس میکنی در ارتفاعات آنرا رها خواهد کرد
و اكنون با تو بگویم كه كار با عشق چیست؟ كار با عشق آن است كه پارچه ای را ببافی بدین امید كه معشوق تو آن را بر تن خواهد كرد. كار با عشق آن است كه خانه ای را با خشت محبت بنا كنی بدین امید كه محبوب تو در آن زندگی خواهد كرد. كار با عشق آن است كه دانه ای را با لطف و مهربانی بكاری و حاصل آنرا با لذت درو كنی چنانكه گویی معشوق تو آنرا تناول خواهد كرد و بالاخره كار با عشق آن است كه هرچیز را با نفس خویش جان دهی و بدانی كه پاكان و قدیسان عالم به تو می نگرند.
«جبران خلیل جبران»
گفتمش آغاز درد عشق چیست گفت آغازش سراسر بندگیست گفتمش پایان آن را هم بگو گفت پایانش همه شرمندگیست گفتمش درمان دردم را بگو گفت درمانی ندارد بی دواست گفتمش یک اندکی تسکین آن گفت تسکینش همه سوز و فنا ست
گویند که مکتب عشق را 10 کلاس است 1-نگاه 2-عشق 3-مهر و محبت 4-عاطفه و احساس 5-دوستی 6-خواستن 7-نامزدی 8-ازدواج 9-زندگی 10-مرگ!!!
سازنده ترین کلمه((گذشت)) است...آن را تمرین کن. پرمعنی ترین کلمه((ما)) است...آن را به کار بر. عمیق ترین کلمه((عشق)) است...به آن ارج بده. بی رحم ترین کلمه(( تنفر)) است...با آن بازی نکن. خودخواهانه ترین کلمه((من)) است...از آن حذر کن. نا پایدارترین کلمه((خشم)) است...آن را فرو بر. بازدارنده ترین کلمه((ترس)) است...با آن مقابله کن. با نشاط ترین کلمه ((کار)) است...به آن بپرداز. پوچ ترین کلمه((طمع)) است...آن را بکش. سازنده ترین کلمه((صبر)) است...برای داشتنش دعا...
عشق مثل آب میمونه.....که میتونی توی دستت قایمش کنی..آخرش یه روز دستت رو باز میکنی میبینی نیست... قطره قطره چکیده بی انکه بفهمی.. اما دستت پر از خاطره است.
انسان لحظه ای بالغ میشود که به جای حاجتمند بودن، عشق بورزد. در این لحظه او شروع میکند به لبریز شدن و تقسیم کردن با دیگران؛ او روی دنده بخشش می افتد. مساله مورد تاکید کاملا متفاوت است. در مورد اولی، تاکید بر این است که چطور بیشتر دریافت کند و در مورد دومی، تاکید بر این است که چطور بیشتر بدهد و چطور بی قید و شرط ببخشد.
>>> از تعلیمات اوشو
عشق فراموش كردن نیست بلكه بخشیدن است، عشق گوش دادن نیست بلكه درك كردن است، عشق دیدن نیست بلكه احساس كردن است ، عشق جا زدن و كنار كشیدن نیست بلكه صبر داشتن و ادامه دادن است-->
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم -*- وقت پرپر شدنش سوز و نوایی نکنیم -*- پر پروانه شکستن هنر انسان نیست -*- گر شکستیم ز غفلت ، من و مایی نکنیم -*- یادمان باشد سر سجاده عشق -*- جز برای دل محبوب دعایی نکنیم -*- یادمان باشید اگر خاطرمان تنها ماند -*- طلب عشق ز هر بی سرو پایی نکنیم
تکه های قلبم را
با تو قسمت میکنم
شاید هیچ اثری بر این سرمای زمستانی
نداشته باشد اما........
برای لحظه ای می توانی
گرمای عشق واقعی را
در دستانت حس کنی!!!
خواستم عشق رو تو دستام بگیرم ، ولی جا نشد . پس گذاشتمش تو جیبم ، ولی جا نشد . در كیفمو باز كردم ، ولی جا نشد . تصمیم گرفتم ببرمش توی اتاق ، ولی جا نشد . بنابراین یه خونه براش گرفتم ، ولی جا نشد . با خودم گفتم : یه باغ ! آره ! ولی جا نشد . پس گذاشتمش توی قلبم ، حالا دیگه جاش خوبه خوبه ... تازه می فهمم این كه می گن دل آدم می تونه از دنیا هم بزرگتر باشه یعنی چی
عشق آمدو شد چو خونم اندر رگ و پوست تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست
اجزای وجود من همه دوست گرفت نامیست زمن باقی و دیگر همه اوست
ای كه می پرسی نشان عشق چیست! عشق چیزی جز ظهور مهر نیست عشق یعنی مهر بی چون و چرا ، عشق یعنی كوشش بی ادعا ، عشق یعنی مهر بی اما اگر ، عشق یعنی رفتن با پای سر ، عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست ، عشق یعنی جان من قربان اوست ، عشق یعنی خواندن از چشمان او حرفهای دل بدون گفتگو ، عشق یعنی عاشق بی زحمتی ، عشق یعنی بوسه بی شهوتی ، عشق یار مهربان زندگی بادبان و نردبان زندگی.
از بهار پرسیدم عشق یعنی چه؟ گفت تازه شكفته ام هنوز نمیدانم. از تابستان پرسیدم عشق یعنی چه؟ گفت درگرمای وجودش غرقم نمیدانم. از پاییز پرسیدم عشق یعنی چه؟ گفت در هزار رنگ آن باخته ام نمیدانم. از زمستان پرسیدم عشق یعنی چه؟گفت سرد است و بی رنگ.
آری خداوند عشق را در قلب انسان به ودیعه نهاد تا دوست بدارد تا بهانه ای باشد برای محبت، برای جان دادن، برای یکی شدن، برای ... آری عشق را بهانه ای برای مقاصد پوچ و عبث خویش قرار ندهیم که عشق را سازگاری با ریا نیست. پس عشق را به زنجیر مکشیم.
یادم باشد :
خدا عشق است
یادم باشد :
زبان صحبت با خدا تنها زبان دل است
یادم باشد :
خدا به دل آدم ها نگاه می کنه
یادم باشد :
به خدا دروغ نگم
یادم باشد :
زندگی را جشن بگیرم هرچند خسته باشم
عشق آن است كه هر چه بیشتر ارزانی داری ، سرشارتر شود و هر گاه آنرا در مشت گیری آسانتر از كفت رود ... پروازش ده تا كه پایدار بماند !
عشق ناتمام میگوید: من تو را دوست دارم چون به تو نیاز دارم .
عشق تمام میگوید: من به تو نیاز دارم چون تو را دوست دارم .
پیری مانع از عشق نیست اما عشق تا حدودی مانع از پیریست