-
مرسی پوریا جان از زحمتی که می کشی
البته خیلی از دو بیتی هایی که همه ما اینجا می ذاریم از وسط یک شعر انتخاب شده و موردی هم نداره
اما من چند پست اخر شما را که خوندم احساس کردم با چند مورد جا افتادگی دارم شعر کامل فروغ را پشت سر هم می خونم
درسته همه شعرای فروغ قشنگه
اما این جور پشت سر هم قرار دادن دو بیتی از یک شعر ( 3 ، 4 تکه از یک شعر پشت سر هم ) فکر نکنم با هدف تاپیک جور در بیاد
برای قرار دادن یک شعر کامل می تونی از تاپیک مشاعره هم استفاده کنی
بازم ممنون
-
سلام اقای magmagf.
میدونی که پیدا کردن دو بیتی تک کار خیلی مشکلی هست و نوشتن شعر کامل هم توی یک پست خیلی مشکله.
در نظر دارم به تاپیک مشاعره هم سری بزنم. ممنون از کمک و راهنمایی خوبت.
-
با «نه» شنيدن از تو كه من كم نميشوم!
مجنوننمـــاي مــردم عالم نميشوم
اين اوّليـــن خطاي تو، حوّاي سنگدل
پنداشــــتي بدون تو آدم نميشوم
-
در حیرتم از مرام این مردم پست
این طایفه زنده کش مرده پرست
تا هست به ذلت بکشندش ز جفا
تا مرد به عزت ببرندش سر دست
-
گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غره بدان مشو که می می نخوری
صد لقمه خوری که می غلامست آنرا
-
من امشب خلوتی با یار دارم
که از سودای جنت عار دارم
سراپا کارم اوباشی و رندیست
کجا از کار خود انکار دارم
-
در راه عشق هرچه قدم بیشتر زدم
از خار غم به جان و جگر نیشتر زدم
از عشق او نصیب من این شد که در غمش
گه پیرهن دریدم و گاهی به سر زدم
-
با خيال تو لحظه ها گذشت
از نگاه تو آينه شکست
در نبود تو، بی حضور تو
اين غبار غم روی دل نشست
-
سحر خندد به نور زرد فانوس
پرستويي دهد بر جفت خود بوس
نگاهم ميدود بر سينه راه
ترا ديگر نخواهم ديد افسوس
-
هر گه که تیر جور و جفا در کمان کنی
از کین وجود خسته ما را نشان کنی
بر هر ولا بلا ز پی ازمایش است
اینک ستاده ایم اگر امتحان کنی
-
بنمای گاه گاهی بر عاشقان جمالی
تا زان جمال یابد این عشقشان کمالی
در هجر روی و موییت هر صبح و شام کردم
از موی همچو مویی وز ناله ممچو نالی
-
نخواهم سایه در پای تو باشد
نه یک همسایه همپای تو باشد
جهانی مختصر خواهم که در وی
همی جای من و جای تو باشد
-
گل روی تو را هر گه کنم یاد
چو بلبل بر کشم از سینه فریاد
ز من مجنون تر نا دیده لیلی
ز تو شیرینتر نشنیده فرهاد
-
چو باید کرد یاران حل مشکل
که مقتولم من از هجران قاتل
دل اندر ارزویش مرد و شد نیست
ولی هست ارزویش زنده در دل
-
مرا صد سنگ از این کوه است بر دل
که شد بین من و دلدار حایل
از این اشک روان و اب دیده
مدامم بر لب دریاست منزل
-
بتا با تو بیا بنشسته باشیم
چو جان و دل به هم پیوسته باشیم
به سوی یکدگر بگشاده دیده
به روی غیر در را بسته باشیم
-
از فقر و فنا تاج بسر خواهم کرد
در بحر بقا سیر و نظر خواهم کرد
لنگر ز تبرزین و شراع از خرقه
با کشتی کشکول سفر خواهم کرد
-
اوقات شریف ای به جهالت شده جفت
از هر نحوی صرف تو کردیم به مفت
تلخی به سرشت و تلخ باشد ثمرت
در شان تو هست انچه فردوسی گفت
-
اي بس كه نباشيم و جهان خواهد بود
ني نام ز ما و ني نشان خواهد بود
زين پيش نبوديم و نبد هيچ خلل
زين پس چو نباشيم همان خواهد بود
(حكيم عمر خيام )
-
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند
-
بر هم چو میزد ان سر زلفین مشکبار
با ما سر چه داشت بهر خدا بگو
هر کس که گفت خاک در دوست توتیاست
گو این سخن معاینه در چشم ما بگو
-
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو
-
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هر کس که این ندارد حقا که ان ندارد
با هیچ کس نشانی زان دل ستان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
-
پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد
وان راز که در دل بنهفتم به در افتاد
از راه نظر مرغ دلم گشت هواگیر
ای دیده نگه کن که به دام که در افتاد
-
برو به کار خود ای واعظ این چه فریاد است
مرا فتاده دل از ره تو را چه افتادست
میان او که خدا افریده است از هیچ
دقیقه ایست که هیچ افریده نگشادست
-
گر دل دل ماست جمله بیدرد مباد
در کار جنون و عشق دلسرد مباد
آنکس که فزایدش غمی بر سر غم
یارب که ز غم به دامنش گرد مباد
-
ای نسیم سحر ارامگه یار کجاست
منزل ان مه عاشق کش عیار کجاست
شب تار است و ره دادی ایمن در پیش
اتش طور کجا موعد دیدار کجاست
-
شوریده سری چو من در این شهر مباد
آزرده دلی چو من در این دهر مباد
اندوه گرفته سخت در چنگ مرا
چون من دگری به پنجه قهر مباد!
-
باده کو تا خرد این دعوی بی جا ببرد
بیخودی اید و ننگ خودی از ما ببرد
خوش بهشتیست خرابات کسی کان بگذاشت
دوزخ حسرت جاوید ز دنیا ببرد
-
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید
-
یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند
بودیم به یک شراب در مجلس انس
یک دور زما بیشترک مست شدند
-
انچه کردی انچه گفتی غایت مطلوب بود
هر چه گفتی خوب گفتی هرچه کردی خوب بود
من چرا در عشق اندیشم ز سنگ طعن غیر
انکه مجنون بود اینش در جهان سرکوب بود
-
عمرت دراز باد که ما را فراق تو
خوش میبرد به زاری و خوش زار میکشد
مجروح را جراحت و بیمار را مرض
عشاق را مفارقت یار میکشد
-
امشب غم من ز باده کمتر شده است
عقل و دل و دین در سر ساغر شده است
من مست و دو جام دیده لبریز زاشک
معذورم اگر که دامنی تر شده است!
-
دیگر من و شکایت ان بی وفا از او
هیچم امیدواری مهر و وفا مناند
سوی مصاحبان تو هرگز کسی ندید
کز انفعال چشم تو بر پشت پا نماند
-
به راز عشق زبان در میان نمیباشد
زبان ببند که انجا بیان نمیباشد
میان عاشق و معشوق یک کرشمه بس است
بیان حال به کام و زبان نمیباشد
-
ایول بابا پروفشنال.
ای همنفسان بودن و اسودن ما چیست
یاران همه کردند سفر بودن ما چیست
بشتاب رفیقا که عزیزان همه رفتند
ساکن شدن و راه نپیمودن ما چیست
-
به طعنه پیش سگی گفت گربه کای مسکین
قبیله تو بسی تیره روز و ناشادند
میان کوی بخسبی و استخوان خواهی
بد اختری چو تو را کاشکی نمیزادند
-
بلبلی شیفته میگفت به گل
که جمال تو چراغ چمن است
گفت امروز که زیبا و خوشم
رخ من شاهد هر انجمن است
شاهد هر انجمن است یا شاهد هر تاپیک است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
-
ماییم که اصل شادی و کان غمیم
سرمایه دادیم و نهاد ستمیم
پستیم و بلندیم و کمالیم و کمیم
آیینه زنگ خورده و جام جمیم