نقل قول:
ممنون عزیز
دیگه چیزی داخاش ننوشته؟؟؟؟؟ که مهم باشه؟؟
Printable View
نقل قول:
ممنون عزیز
دیگه چیزی داخاش ننوشته؟؟؟؟؟ که مهم باشه؟؟
اميدوارم...نقل قول:
اميدوارم...نقل قول:
مطمئن باش ماه ديگه مياد..شك نكن...نقل قول:
تيتر ماهنامه پيام گستر
محسن چاووشي در شب شيشه اي
من كه چشم اب نميخوره ، از اين جربزه ها ندارن
عزيز من چي ميگم شما چي ميگي...يه كم به حرفي كه ميزني دقت كن...به نظر من كه بحث بي فايده هست...نقل قول:
نه عزيزم اگه مجوز گرفته بود ، تازه الان درگير البوم كفتر چاهي بود
انقدر شاخ نشده بود كه كسي بخواد خرخرشو بجوئه
در ضمن شب شيشه اي امشب از دست نديد...ديشب رشيدپور گفت كه فردا يعني امروز 100% بهرام رادان خواهد امد... امشب چه شود...
امروز همشهری جوان در قسمت پیامهای کوتاه نوشته بود :
فیلم سنتوری با صدای محسن چاووشی اکران می شود
داشتم هنيطوري تو اينترنت چرخ ميزدم كه به اين عكس و مطلب برخوردم...
اين مطلب از مجله بهرام رادان و خود او هست كه جديدا ديگه منتشر نميشه...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
لطفاً جمیعاً مدتی سکوت کنیم!
چندی پیش گروهی از هواداران «محسن چاووشی» سعی کردند با تهیه طوماری اینترنتی خطاب به مسئولان مرکز موسیقی وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی، اعتراض خود را به عدم صدور مجوز صدا به این خواننده زیرزمینی، ابراز کنند. این که آیا چنین حرکت هایی در مسئولان مملکتی ما تاثیری خواهد داشت یا نه، موضوع این مطلب نیست. اما طبق گزارش های پراکنده، اخبار خوشی به گوش هواداران چاووشی رسیده که در درستی بعضی از آن ها شبهه ای وجود ندارد.
مهم ترین گزارش ها را سایت خبری «رادیو فردا» و هفته نامه «همشهری جوان» منتشر کردند؛ «سیامک رحمانی» در یادداشت اعتراضی خود، لا به لای بحث درباره مضحکه «مجاز یا غیرمجاز»ها، خبر را تایید کرده بود. رادیو فردا هم در گزارشی مفصل، با قطعیت خبر از «پیوستن چاووشی به کلوب مجازها» داد.
نکته جالب توجه، سکوت رسانه ها در این رابطه است. چطور خبرنگاران با وجود چنین سوژه جالب توجهی دست روی دست گذاشته اند؟! ماجرا واضح است: گویا چاووشی نه تنها از صحبت در این رابطه منع شده بلکه از دوستان خبرنگار خود هم خواسته چیزی در این مورد ننویسند. شرکت منتشر کننده آلبوم او هم دلش نمی خواهد پیش از بیرون آمدن این کاست، حساسیت کسی برانگیخته و منجر به خفه شدن آلبوم در نطفه شود!
به هرحال تا امروز این اتفاق در حد خبرهایی کوتاه و گنگ منعکس شده و همه خبرنگاران چشم انتظار انتشار آلبوم کذایی اند تا بعد بشود با «چاووشی مجاز» مصاحبه کرده و درباره کار جدیدش بنویسند!
منبع:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
موافقم . بیهودستنقل قول:
بهتره در صفحه بررسی موسیقی ایران نظراتم بیان می کنم
خوب ديشب بهرام رادان به شب شيشه اي اومد...عجب قيافه خفني هم داره..!!
در مورد فيلم سنتوري كه خيلي صحبت شد و از اين بابت خوشحالم...ولي از اينكه از محسن صحبتي نشد خيلي ناراحت...البته فكر ميكنم بهش گفته بودن كه درباره محسن صحبت نكنه...
يه نكته خيلي خنده دار اينه كه :
ديشب صحنه مربوط به گرفتن سيمرغ بهرام رادان رو نشون داد و هنگامي كه صحبتش داشتن پخش ميكردن تنها صحنه اي كه حذف كردن صحنه مربوط به تشكر بهرام رادان از محسن چاووشي بود كه همه ميدونيد كه وقتي اسم محسن برد همه با سوت و كف محسن تشويق كردن و اگر خيلي پيگير جشنواره بوديد بايد بدونيد كه حتي يك زن در ميان جمعيت بلند شد و داد زده بود كه محسن چاووشي بهترين خواننده ايران و جهان هست...وقتي كه ديدم اين صحنه رو نشون ندادن اعصابم خرد شد...
متن كامل برنامه شب شيشه اي ديشب
مهمان برنامه: آقای بهرام رادان _ بازیگرسینما -خانمها آقایان ،دخترها پسرها سلام شب بخیر خوشحال هستیم که در یک شب اردیبهشتی دیگر در خدمت شما هستیم. -بنا به قولی که به شما داده بودم امشب یکی از بهترین جوانان سینمای ایران مهمان شب شیشه ای است،کسی است که روند رو به رشدی در سینمای ایران به سرعت طی کرد،بازی در فیلم «شورعشق» اتفاقاً اولین فیلمی بودکه زرشک زرین هم گرفت که تا به حال فقط یک دوره زرشک زرین اعطاء کردند که در آن موقع خیلی هم عصبانی شدند که این چه کاری است،او یکبار در سازمان ملی جوانان به عنوان جوان برتر هم انتخاب شد، آقای بهرام رادان سلام شب بخیر. من هم سلام میکنم و شب بخیر میگویم خدمت شما و بینندگان عزیز . نظر سنجی امشب -کدام مورد تاثیر بیشتری در موفقیت آقای رادان در بازیگری داشت؟ 1-دانش بازیگری 2-فیزیک مناسب 3-شانس حرفه ای 4-هر سه مورد -آقای رادان زمانی که برای اولین بار در جلوی دوربین سینماظاهر شدید فکر میکردید که کم کم روبروی بزرگان دوربین ایران قرار بگیرید،یا ورود به سینما برای شما تفنن و تجربه ای متفاوت بود ؟ من بارها گفتم که تفریح بود،اینقدر تفریح که بیشتر مثل یک شوخی بود،یکسری که دور هم جمع شدیم و رفتیم کلاس بازیگری وحتی خجالت می کشیدیم که بگوییم مامی رویم کلاس بازیگری،میگفتیم میریم کلاس کامپیوتر، و زمانی هم که انتخاب شدم من 3،2 هفته بیشتر کلاس نرفته بودم و بعد از پشت شیشه های کلاس 3،2 نفر آمدند و باهم صحبت کردند و ما هم مشغول بازیگری بودیم ولی آنها صدای مارا نمی شنیدند و بعد من را به همدیگر نشان دادند و بعد از کلاس آمدند جلو یک آدرسی به من دادند و من هم به آن آدرس رفتم،که تا مدتها بعد هم تا2 شب قبل از فیلمبرداری من نمیدانستم که نقش چندم هستم فقط فکر میکردم که باید یک حضوری در این فیلم داشته باشم سناریو «شور عشق »را به من دادند و من هم خواندم و بعد نقشی را که به من گفتند من دیدم که این نقش در سناریو چقدر زیاد است بعد فهمیدم که نقش اول است و بدون تمرین یادم است که اولین پلانی که از من گرفتنداولین پلانی است که در فیلم است. -چقدر هم آن موقع چهره شمامتفاوت تر از الان بود. به دلیل اینکه 8،7 سال می گذرد در آن زمان من 20 سال داشتم و بعد آمدم جلوی دوربین و بازی کردم،نمیدانم انگار یک کار عجیب بود. -شاید بدون تمرین بودن و 2،3هفته بیشتر سرکلاس نرفتن باعث شد که شور عشق زرشک طلایی بگیرد. در «شور عشق» هیچ وقت به بازیگرانش لطمه ای نخورد،«شور عشق» فیلمی بود که براساس معیارهای ذائقه ی مخاطب ساخته شده بود،ما فیلمهای وحشتناکتر از«شور عشق»خیلی بیشتر داریم ولی کارشناسان فن نشستند فکر کردند که این فیلمی که رفته و رتبه سوم پرفروش ترین فیلم سال را گرفته است که نه بازیگر معروف دارد و نه کارگردان معروف و نه قصه ی مستحکمی دارد چطور است که ما بیاییم به این زرشک زرین بدهیم در حالی که ما فیلمهای دیگری هم داشتم،البته که در آن سال خیلی حرف سر این بود که چون 2،3 تا فیلم بودند که یکی از آنها به دلیل کارگردان معروف و دیگری به خاطر اینکه تهیه کننده پرنفوذی بوده است.چه بسا من موافق زرشک زرین هم بودم کاش زرشک زرین را به بدترین بازیگر میدادند من خودم اولین نفری بودم که دلم می خواست کاندید بشوم،چون آدم از شکست هایش درس پیروزی میگیرد نه از پیروزی . -شما چون شکست کم خوردید در سینما الان این حرف را میزنید. نه من اتفاقاً شکست زیاد خوردم. -در کدام فیلمها شکست خوردید؟ «ازدواج صورتی» ،«رز زرد» که خیلی هم فاحش بود،به خاطر اینکه مثلاً وقتی که من رفتم ازدواج صورتی را بازی بکنم از یک جایزه مثل سیمرغ و کارگردانی مثل بهروز افخمی داشتم می آمدم،ببینید من یک سیری را برای خودم گذاشته ام و به بچه هایی که تازه می خواهند بازیگر بشوند همیشه این را می گویم که شما دوره دارید،بازیگرانی که می نشیند تابهروز افخمی، رخشان بنی اعتماد و مسعمود کیمیایی بیایند سراغ آنها اصلاً دیده نمیشوند،من در 6 فیلم اول خودم سعی میکردم کاری بکنم که دیده بشوم یعنی بازی بکنم که در بورس و اکران باشم تا دیده بشوم،تا یکروز بهروز افخمی بیایند به من بگوید که در «گاو خونی» یک ریع آخر فیلم بازی دارید و 75دقیقه قرار است که صحبت بکنید این می شود متفاوت در سینمای ایران بعد بخاطر آن یک ربع به من جایزه می دهند و از طرفی ازدواج صورتی بعد از مسعود کیمیایی و رخشان بنی اعتماد وغیره بازحمت هایی که گروه کشیدند من نمیخواهم که کتمان کنم ،حتماً کارگردان و تهیه کننده زحمت کشید ،کارگردان آن کسی بود که فیلم «دنیا» را کار کرده بود ،من با محمد رضا شریفی نیا یک مسافرتی رفتیم تمام مردم در خارج از کشور ایشان را با فیلم «دنیا» می شناسند و من با همان کارگردان فیلم بعدی ایشان را کار کردم یعنی یک کارگردانی که یک کار موفق کرده بود. من کاری کردم که این فیلم تجاری باشد و یک کاری باشد که موفق باشد ،چون من با بهروز افخمی پاریس بودم برای فیلم «ته دنیا» ،دلیلی که یادم است که من ترغیب شدم که «ازدواج صورتی» را کار کنم این بود که با این جمله ی همیشگی و کلیشه ای که میگویند درست میشود میرویم داخل کار عوض میکنیم که درست که نشد هیچ بدتر هم شد این کار را قبول کردم.من یک اشتباهی که کردم این بود که قرار داد سفید امضایی جلوی من گذاشتند و من مبلغی در آن قرار داد گرفتم،که فکر میکنم اتحادیه تهیه کنندگان بود که یک هفته بعد اطلاعیه ای داد که به تهیه کنندگانی که دست مزد غیر متعارف میدهند تذکر می داد. - شما دست مزد بالایی گرفتید برای آن فیلم؟ بله برای آن موقع مبلغ بالایی بود شاید برای الان مبلغ نرمالی باشد ولی برای آن زمان بالا بود که وقتی من نوشتم روی کاغذ فکر میکردم الان میگویند نه. -همین شکستهایی که شما با جسارت می پذیرید باعث شد که الان تئوریسین ها بگویند که بهرام رادان علی رغم تیپ خیلی خوب و بازیگری، قابل قبول بازیگری نیست که به گیشه کمک بکند فیلمهایی که بهرام رادان بازی میکند حکماً قرار نیست در گیشه بفروشد . نه اصلاً اینجوری نبوده است دوره ی دوم بازیگری من . -منظورتان کجاست؟ بازی متفاوت برای بازی کردن در فیلمهای متفاوت -متفاوت به نظر شما یعنی چه؟ نقش متفاوت یعنی که شما از بچه ی کافی شاپ نشین بالا شهری را بازی بکنی تا جوان شیمیایی قطع نخایی و جوان بسیجی مذهبی، میدانید یعنی اینقدر طیفهای مختلف جوان را بازی کردم و هر نقشی را که به سن من می خورده ارائه دادم و هرچه که در توانم بوده،من در شبهای گذشته یک قسمت کوچکی از برنامه شمارا میدیدم که آقای کیانیان البته برای من خیلی موجود دوست داشتنی است که فرمودند ستاره ها بازیگران تک بعدی هستند،من با این حرف ایشان مخالف هستم،البته اگر بشود اسم ما را ستاره گذاشت که اصلاً ما اینطوری نیستیم ،به خاطر اینکه ستاره تعریف دیگری دارد،اگر ما داریم پیروی میکنیم از سینمای دنیا پس تعریف دیگری دارد زیرا آنها یک دست مزدهای نا متعارفی دارند که این به آنها این امنیت را می دهد که همش دنبال خیریه هستند و بروند ورزش بکنند و غیره ولی در مملکت ما همش به بازیگرها می گویند مواظب باش سعی کن شغل دوم داشته باشی چون بابازیگری تامین آنچنانی نداری. - آقای رادان شما در فرمایشات خود به 3،2 تا نکته اشاره میکنید که خیلی هم خوب است و تعریف از خود هم است . مثلا میگویید که من طیفهای متنوعی را بازی کردم. من تعریف نکردم گفتم که آن کار را بازی کردم حالا خوب یا بد. - من باشمامی خواهم یک مخالفتی کنم که متفاوت بازی کردن نقشهای متفاوت بازی کردن نیست،چون الان در سینمای مامد شده که بازیگری را متفاوت میدانیم که بیاید نقش یک فلج،گدا یامعتاد و امثال اینها را خوب بازی بکند در حالی که به نظر من یک نقش خیلی عادی را هم میشود متفاوت بازی کرد قرار نیست غالب آن نقش خیلی متفاوت باشد . حرف شما اصلاً ربطی به حرف من نداشت موضوع این است که یک بازیگری تشنه ی این باشد که نقشهای متفاوتی را بازی بکند حالا اینکه آن نقشها را خوب بازی میکند یابد این نظرکارشناسی است اما در گود رقابت این ماجرا میرود که نقشهای متفاوتی را بازی بکند. یک نویسنده فیلمنامه وقتی سناریو ای را مینویسد وقتی نقشی را داشته باشی که مثلاً رضارشید پور بازیگر است و میخواهد متفاوت بازی بکند مثلاً اگر30 سالش باشد این نقش فارغ از این که این نقش از یک بچه گدا تا آن بچه میلیونر بالای شهر میداند که رضا رشید پور کرم این ماجرا را دارد که بیاید هر نقشی را بازی بکند ولی بعضی از بازیگرها هستند که البته دوستان من هستند که میگویند نه ما از این قالب در نمی آییم، یک قالب برای خودشان درست کردند،بازیگرانی هستند که حتی دست به آرایش صورتشان هم نمیزنند تصوری که دارند این است که مخاطب ما، مارا بااین قیافه پذیرفته و دوست دارد.البته این فقط مختص ایران نیست مال همه دنیا است ما در سینمای کلاسیک در آن موقع خیلی مطرح بود.من 19 تا فیلم بازی کردم هرکدام به یک شکل است من خودم حواسم به این موضوع بوده که برای مخاطب یک چهره هم جا نیفتد یعنی اینطور نباشد که این چهره از بهرام جا افتاده پس با این چهره جلو برویم .حتی اگر من هم بخواهم آن چهره را تغییر بدهم تهیه کننده نمیگذارد . -من تا اینجای فرمایش شما را موافقم ولی میگویم که همین گریم ها و چهره های مختلف دلیل قدرت یک بازیگر نیست . اصلاً کی از قدرت صحبت کرد. - من میگویم در سیمرغ دادن هایمان و جایزه دادن هایمان به سراغ نقشهایی میرویم که خود آن نقش به لحاظ اجتماعی متفاوت است مثلاً معتاد است فلج یا گدا است برای همین تعریف بد میکنیم از بازیگری پرقدرت . در مورد بازیگری پر قدرت کسی حرف نمیزند. - من میگویم الان بازیگر خوب بازیگری است که بتواند نقشهای خاص را خوب بازی بکند من میگویم اگر یک نقش ساده را هم بتوانی خوب بازی کنی باید دیده بشود و ارزش گذاری بشود . من این حرف شما را قبول دارم اما موضوع این که این نقشها بیشتر دیده میشوند در تمام داوریهای دنیا به این گونه است. مطمئناً وقتی که من میتوانم از اینجا راه بروم تاجایی، یا وقتی که به من نقش یک آدم روی ویلچیر را میدهند من باید خودم را نزدیک کنم به آن آدم روی ویلچیر وقتی که تماشاچی و یک داور نگاه میکند بگوید ببین این آدم سالم است ولی چه خوب نقش یک آدم ویلچیری را بازی میکند .مثلاً کسی مثل امیر قادری همین حرف را میزند که راه رفتن خودش یک بازی کردن است ،ولی بعضی نقشها هستند که آن نقشها جایزه میگیرند .من در زمانی که سر فیلم سنتوری،ساعت 5/1نصف شب داشتم قرارداد می نوشتم که رضا شریفی نیا وقت نداشت،خیلی جالب است، با مدیر برنامه ام داشتیم قرارداد مینوشتیم برگشت یک چیزی در مورد فیلم سنتوری به من گفت،گفتند که سنتوری جایزه میگیرد و اگر نگرفت تو نگرفتی چون این نقش جایزه بگیر است .منظور این نبوده که حالا اگر من یا هرکس دیگر اگر بازی میکرد باید این نقش جایزه میگرفت. ولی قابلیتهای دیده شدن را داشته. -من شنیده ام که شما خیلی کم آداب دوستیابی و رفاقت رابجامی آوری؟ نخیر،من دوستانی دارم که دایره ی خیلی اندکی هستند اما لزوماً این نیست که کم معاشرت میکنم اتفاقاً خیلی زیاد هم معاشرت میکنم بیشتر دوستان من جزء دوستان دبیرستان من هستند. - من شنیده ام که بین بازیگران سینمای ایران شما رفیق صمیمی ندارید. چرا،خانم گلشیفته فراهانی و همسرش -آقای بهرام رادان را در روی بیل بردهای خیابانی زیاد میبینیم در حالی که یک جایی دوری از شما خواندم که اصلاً دوست ندارم روی پرده سینما چهره من باشد . این را برای من بگویید آیا برای شما بیلبردهای خیابانی با پرده سینما فرق میکند یاخیر؟ -بله فرق میکند ولی آن بهرام رادان را که در بیلبردها میبینم من را یاد بهرام رادانی میاندازد که در سینما دیدم.شمااز محبوبیت سینمایی می آیید برای تبلیغ کالایی استفاده میکنید حالا دور از این که آن کالا خوب است یانه،مردم چهره شما را می بینند در کنار آن کالا و میگویند چون حالا آقای بهرام رادان این کالا را تبلیغ کرده پس خوب است . این یک کار تجربه شده است در دنیا،بخصوص در مملکت ماکه خدا کند جلوی این کار را نگیرند یک وسیله ای است برای در آمد بیشترشان و فارغ از مسائل مالی میتوانند بشینند فیلمنامه ها را بخوانند و آن نقشهایی را که دوست دارند کار بکنند موقع هایی میشود که مثل الان که اگر مشکل مالی نداشته باشم 2سال هم کار نمیکنم.من یک فکری دارم،من میخواهم یک فیلمهایی بازی بکنم که بعدها بتوانم جلوی بچه هایم سرم را بالا بگیرم . -این فیلمها چه فیلمهایی هستند مثلاً «گاوخونی»؟ «گاو خونی» خیلی متفاوت است «گاوخونی» برای من یک کلاس صدا بود ،می دانید من چقدر صدایم تغییر کرد بعد از «گاوخونی»؟بخاطر اینکه من تا قبل از بازی در «گاوخونی» خیلی آرام بازی میکردم من در سر «گاوخونی» 3ماه در استودیو بودم اینقدر متن را خوانده بودم که یکبار سر خواندن متن خوابم برد از آن به بعد توانستم که ته جمله هایم را کات بکنم من این ضعف را قبلاً نمی دانستم .سینما تجلی اندیشه ی یک کارگردان است هرچقدر تجلی اندیشه کارگردان باذهن مخاطبی که در سالن نشسته است جلوتر باشد مخاطب بیشتر خوشش می آید از آن فیلم به نظر من استاندارد شاید 20% ماجرا است بقیه اش سلیقه است یعنی اینکه تو که کارگردان هستی چه جوری به زندگی نگاه کردی همانطور به زندگی نگاه کردی که کل مردم نگاه کردند یا همانطور نگاه کردی که خود تو و چند نفر دیگر نگاه کردند برای همین آنقدر استاندارد نیست این فیلمها بارها شده که سناریو را می خوانم بعد می فرستم برای مدیر برنامه ام بعد ایشان میگوید که بهرام این سناریو خوبی است ولی مدتها با هم کشمکش داریم با این که ما 2تا خیلی سلیقه هایمان شبیه به هم است ولی باز بعضی وقتها دچار اختلاف سلیقه میشویم . یک اثر هنری و یک فیلم سینمایی می تواند سالها بعد از اینکه سازنده اش فوت کرد تازه کشف بشود اینطور نیست که مثلاً این را هنرمند برای آن دوره گفته بوده سلیقه ی فرهنگی که دوره خودش بوده آن را نپذیرفته است . - من فکر میکنم همچین فیلم خاصی زیاد در سینما نداریم . به خاطر اینکه مخاطبش را نداریم سالنش را نداریم . -در ادامه بحث بیل برد آقای رادان میفرماید که: من میروم در روی پرده نقره ای سینما فیلمهایی را بازی میکنم که به طبع دوتا شخصیت دارد یکی حقیقی و دیگری حقوقی .شخصیت حقیقی من این است که اینجا نشستم در کل همه ی آدمهای مشهور را میگویم که یکی شخصیت حقیقی آنها است و دیگری شخصیت حقوقی آنها در شخصیت حقوقی خیلی کارها را حق ندارد بکند مثلاً یک بازیگر وقتی سیگار میکشد حق ندارد در خیابان سیگار بکشد به خاطر اینکه مردم میگویند که نگاه کن رشید پور دارد سیگار میکشد آن پسر کوچک از تو یاد میگیرد که سیگار بکشد چون میگوید اگر آن بازیگر دارد میکشد پس حتماً کار خوبی است .ولی حالا آن شخصیت حقیقی در داخل خانه مینواند سیگار بکشد. این شخصیت حقوقی استفاده های متفاوتی برایش است این شخصیت حقوقی همان است که فیلم بازی میکند میرود روی بیل برد و می خواهد یک NGO را ه بیندازد . - شما این کار را می خواهید بکنید؟ خیر من نمیخواهم این کار را بکنم. الان می توانم اسم ببرم از خودم و گلشیفته فراهانی که پای ثابت هستیم.یک NGO راه بیندازند و هر ماه کار درست انجام بدهند حالا این میتواند پاکسازی محیط زیست باشد،می تواند کمک به بچه های یتیم باشد .جواب سئوال شمااین می شود که ما از این استفاده های زیادی میکنیم مثلاً ما یک فیلمی را بازی میکنیم و اگر مردم دوستمان داشته باشند شرکتهای تجاری دنبال ما می آیند و میگویند که مردم از این آقای ایکس خوششان می آید ما می توانیم این کالایمان را بدهیم بهش که به طبع این ،این کالامان هم دوست داشته باشتد من مسئول این نیستم که آن کالا خوب باشد ولی سعی میکنم که از بین پیشنهاد رسیده بهترین آنهارا انتخاب بکنم،در عین حال از آنطرف هم می رویم در کارهای خیریه کاری که استفاده و نفع مان هم به مردم برسد بخاطر اینکه هر چیزی که یک هنرمند دارد از مردم است . - من میگویم برای بازیگر شخصیت حقیقی و حقوقی نمیشود تعریف کرد برای اینکه یک بازیگر در سینمای ایران در بین مردم یک محبوبیت خاصی دارد و نمیشود آن را باتمام مردم دنیا مقایسه کرد چون در تمام دنیا مردمشان نسبت به بازیگرهایشان این حس اعتماد ندارند بازیگر را فقط یک بازیگر میداند به خاطر این حس نستالژیکی دارند. این مردمی که شما میگویید من نمیشناسم . - شاید شما مثل همان کارگردانها اطراف خودتان را میبینید. نه اصلاً چون من بیشتر از شما در مردم هستم. - نخیر قبول ندارم شما فکر میکنید که اگر بهرام رادان عکسش کنار تابلویی باشد مردمی که در یک شهرستان دور افتاده ای این تابلو را میبینند این کالا را بخاطر بهرام رادان باور نمیکنند. یکبار باور میکنند بعد دیگر باور نمیکنند. -خوب همان یکبارکافی است که 400،300هزار تومان پول خرج کنند. - یک قسمتی را پخش میکنیم که در آن بهرام رادان میرود روی سن و سیمرغ بلورین را دریافت میکند خیلی ها گفتند که بهرام رادان بی احترامی کرد به جشنواره و سیمرغش را روی زمین گذاشت و حرفهای تندی زد و حرمت جشنواره و سیمرغ را زیر سئوال برد.بهرام رادان که سیمرغ گرفت چرا اینقدر شدید اعتراض کرد همین هیئت داوران به شما سیمرغ داد . من می خواهم نامه ای که بعدش نوشتم را بخوانم: متن نامه : آنچه مرا برای این داشت تاواضحات 22 بهمن ماه 85 را توضیح بدهم نامه ای بی نام و نشان بود که گویا از جشنواره برای برخی خبر گزاریها و جراید ارسال شده بود پس از خواندن متن عصبی و شتابزده نامه مصمم شدم تا برای روشن شدن افکار عمومی هم که شده شرح واقعه را بیان کنم هرکس که اثری خلق میکند دوست دارد که اثرش مورد قضاوت عادلانه قرار گیرد و در اکثر مواقع بعد از داوری کسانی جایزه نگرفته اند سر به عصیان بر میدارند و از این که جایزه نگرفته اند شکایت دارند زمانی که دیدیم فیلم سنتوری فقط در 2رشته نامزد دریافت جایزه شده است شگفت زده شدیم چرا که بر اساس گفته ی بسیاری از کارشناسان این فن سنتوری بهترین فیلم آقای مهرجویی است حالا اینکه چرا هیئت داوران نظر دیگری داشت بحث سلیقه است و این مقاله مجال آن نیست در خواست این جانب برای بازبینی فیلم در خلوتشان نه طعنه بود و نه کنایه در خواستی بوده که اگر در خلوت خود و بدون هیاهو سنتوری را ببینید آیا همچنان بر سر رأی خود هستید؟و آن را شایسته ی دریافت کاندید های بیشتر میدانید یا خیر آیا این توهین است و تشکیک در وجود رأی صادره توهین به حساب می آید .آنچه از باب گذاشتن سیمرغ روی زمین مطرح شد سخنی بود در باب بی احترامی به سیمرغ ،اولاً که من با مقدس کردن هر چیزی و شیئی و اسمی مخالفم و این را توهین به مقدسات واقعی می دانم در ثانی نمیخواستم موقع صحبت کردن سیمرغ را در آغوش بگیرم چون آن را متعلق به همه ی عوامل فیلم می دانستم از طرفی دیگر چون در کنار میکروفن میزی تعبیه نشده بود تا جایی برای جایزه ام پیدا بکنم.بعداز آنکه خسرو شکیبائی نازنین به هنگام رفتن روی سن آن را بوسید به این فکر کردم که سن برای اهل هنر مکان باارزشی است چون بزرگان و پیش کسوتان بزرگترین تواضعشان بوسیدن خاک صحنه بود قرار دادن جایزه روی فرش قرمز پهن شده روی سن نه تنها توهین نیست بلکه کاری است در باب احترام به ارزش گذاشتن به سیمرغ .گفتم که مهرجویی بزرگ بی نیاز جایزه است و برخی ناراحت شدند منظور من این بود که جایزه نیازمند مهرجویی است دوستان عزیز اعم از هیئت داوران و منتقدان میدانند که در این 7سالی که در خانه ی سینما هستم جزء هیچ فرقه ای و باند و گروهی نبوده و نخواهم بود همیشه مستقل فکر کردم حرف زدم و کار کردم . -سئوالی می پرسم صادقانه بگویید به همه ی این قضایا بعد از این مسئله رسیدید یا از قبل میدانستید؟ از قبل میدانستم و بعدش هم به بیشتربه آن رسیدم . -بهرام جان شما یکی از متفاوترین نقشهایت در «گیلانه» است چیزی که هم مورد توجه منتقدین قرار گرفت و هم خیلی تحسین بر انگیز بود می خواهم بدانم برای رسیدن به این نقش خاص چقدر سعی و تلاش کردی ؟ «گیلانه» فیلم من نبود فیلم خانم معتمد آریا بود و همانطور که از اسمش پیدا است فیلم رنجهای یک زن بود. من فقط در این تابلوی نقاشی حکم بک گراند ماجرا را داشتم حداکثر سعی من این بود که هرچقدر این بک گراند کمتر بتواند خودنمایی بکند می تواند بیشتر کمک بکند به بازیگر اصلی فیلم چون بعضی مواقع ،من خیلی به این ماجرا اعتقاد دارم که بعضی از فیلمها هستند که لزوماً فیلم کس دیگری هستند بقیه نقشها که در کنارش هستند دارند کمک میکنند که بهتر آن نقش دیده بشود یعنی وقتی که من زجرهای اسماعیل را بیشتر به تصویر میکشیدم این کمک را داشتم میکردم که نقش گیلانه بهتر دیده بشود که مادری که در سالن نشسته ببیند که این چه مادر زجر کشیده ای است که همچین بچه ای دارد ولی برای رسیدن به آن نقش کما اینکه از نظر سنی خیلی با من تفاوت داشت من یادم است که ما شاید 15جلسه تست گریم های متفاوت داشتیم خانم بنی اعتماد و معتمد آریا خیلی به من کمک کردند فردی بنام دکتر دبیری که ایشان چقدر به من کمک کردند یک جانباز شیمیایی بود به نام آقای عباس محمدی همه ی اینها دست به دست همدیگر دادند تا من بتوانم کاری را انجام بدهم .موقعی که ما برای این فیلم میرفتیم در خانه و آسایشگاه جانبازها. - من میخواهم حست رو در خصوص نقشی که بازی کردی بیان کنی حس غریبی است هشت ساله برای مملکت جنگیدی رفتی از ناموس و غیرتت دفاع بکنی الان گوشه ی بیمارستان افتادی هیچ کس حتی خانواده ی آنها هم به آنها سر نمی زنند . -چندتا اسم میخواهم به شما بگویم شما نظرتان را بفرمایید. بگذارید من هم راه آقای کیانیان راادامه بدهم .من میخواهم از شما چندتا اسم بپرسم. -بفرمایید. ببین رضا برنامه ای که الان مجری آن هستی برنامه ای است که الان نمونه ی آن در دنیا زیاد است .در مجری گری کسانی را داریم مثل لری کین و اپرا ویمپری .اینها هم مجریانی هستند که با بازیگرها سیاستمدارها و حتی لری کین دایره ی وسیع تری دارد با کسی که بچه اش را کشته صحبت میکند.یک فرقی است میان این دو نفر آن هم این است که لری کین تقریباً سالی 35میلیون دلار دست مزد میگیرد ولی ویمپری سالی 95 میلیون دلار تقریباً سه برابر دلیلش این است که لری کین میاد مینشیند صحبت میکند و مثل شما گاف نمیگیرد میدانید من ازکجای برنامه شماناراحت شدم از آن قسمتی که در برنامه ی باران راجع به ابراهیم حاتمی کیا صحبت کردید من خیلی ناراحت شدم خیلی کار بدی بود. -من یک قسمتی از آن را می پذیرم اگر من بلند بلند نمیگفتم که آقای جهانگیر کوثری همچین حرفی زدند بهتر بود . حالا فرق لری کین و اپرا ویمپری را اگر بخواهیم بدانیم بدین صورت است که فقط اپرا دارد 95 میلون دلار از abcمیگیرد اپرا مهمانهای خود را بزرگ میکند رضابیا سعی بکنیم در کارهایمان از لوله کش و راننده تاکسی گرفته تا من شما و رئیس جمهور در هر کاری که میکنیم بهترین باشیم اگر همه ی اینها فکر کنند که من یک تکلیفی دارم و میخواهم بهترین باشم چه شکلی میشود .رابرت پریش یک مونتور است در سینمای هالیوود این یکی از آن بچه هایی بود که دنبال چارلی چاپلین میدوید و ماهی 7 دلار حقوق میگرفت کتابی دارد که در آن نوشته که مدتها کار کرد در استودیو های مختلف و رفت رسید به دستیار مونتور و رسید به مونتاژ کار و از جان فورد که استاد مسلم سینما است خیلی چیزها یاد گرفت که میدانیم که ایشان رکورد دار اسکار است در تاریخ جهان است .4تا اسکار بهترین کارگردانی گرفته است رابرت پریش میگوید که سالها گذشت و من اسکار گرفتم ،رفتم دیدن جان فورد ،روی یک صندلی چرمی نشسته بود و گفت رابرت شنیدم اسکار گرفتی،گفتم بله قربان،برگشت گفت من 4تا گرفتم و گفت مجسمه ی اسکارت را میبری 25 سنت دو تا کوچه پایین تر می فروشی و 2تا لیوان قهوه میگیری رمز ماندگاری سیمرغ نیست ،رمز ماندگاری وارد شدن در دلهای مردم است . 244890نفر در نظر سنجی شرکت کرده اند. 6%ازمردم به دانش بازیگری آقای رادان برای موفقیت در بازیهایشان رأی دادند . 20%از مردم به فیزیک ظاهری آقای رادان برای موفقیت در بازیهایشان رآی دادند . 16%از مردم به شانس حرفه ای آقای رادان برای موفقیت در بازیهایشان رأی دادند. 57% به هر سه مورد رآی دادند . ممنونم از برنامه تان خدانگهدار. -منو رها کن از این فکر تنهایی شب بخیر خدا نگهدار .
برنامه شب شیشه ای با حضور بهرام رادان به همراه فایل صوتی این برنامه
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دانلود فایل تصویری
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دانلود فایل صوتي
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ممنون مسعود جان.. دستت درد نکنه.. عالی بود....
واقعا نهایت.... است که نامی از محسن نبردند.............
خواهش ميكنم عزيز...نقل قول:
ديگه عادت كرديم ...
اگه اسمی از محسن برده می شد اونوقت جای تعجب بود و بس!
منظورت چيه عزيز؟؟؟نقل قول:
واقعاً اتفاق افتاد؟ Cd های قاچاق «سنتوری» در بازار قاچاق فقط چند دقيقه و شامل چند كليپ است
سينماي ما/ امير كاظمي- "سنتوری" جدیدترین ساخته داریوش مهرجویی، همچنان در انتظار صدور پروانه نمایش است، در این راستا متاسفانه طی چند روز گذشته شاهد بروز حاشیه های نه چندان دلچسب برای این اثر بودیم. به گفته موسسه مهر فراز ( تولید کننده فیلم سنتوری ) از دو روز پیش موضوعی در سطح شهر مطرح شد که باعث تعجب بسیار علاقمندان به سینما شد: " فروخته شدن Cd های قاچاق سنتوری توسط برخی از دست فروشان" . در حالیکه این Cd تنها شامل ۵ کلیپ ۳ دقیقه ای که از اینترنت دانلود شده و چند سکانس اولیه "سنتوری" است که با کیفیت بسیار پایین از روی پرده فیلمبرداری شده . دیگر شایعه ای که در این چند روز برای آخرین اثر داریوش مهرجویی مطرح شد٬ اکران فیلم در لندن قبل از ایران بود که توسط فرازمند ( تهیه کننده ) تکذیب شد. امیدواریم هرچه زودتر با رفع مشکلات اکران "سنتوری"، شاهد تعطیلی بازار داغ شایعات و سوء استفاده های موجود باشیم.
فقط میتونم بگم متاسفم که به خواننده هایی که صداشون و اهنگاشون قابل شنیدن و تحمل نیست مجوز داده میشه ولی به محسن چاووشی که توی صدر پر طرفدارترین خواننده ایرانی هست مجوز نمیدن.
جالب اینجاست که ما چندا خواننده داریم که از اندی تقلید میکنن و راحت بهشون مجوز هم دادن ولی محسن چاووشی نه تنها صداش شبیه هیچ خواننده اینور ابی و اونور ابی نیست بلکه یه سبک جدید از موسیقی مجاز توی کشورمون رو باب کرده که توی این چند سال علاوه بر اینکه اونور ابیها رو از این سبک جدید غافل گیر کردیم. شاهد بودیم که مردم هم دیگه از کارای بچه های(خواننده های) داخل کشورمون توی این یکی دو سال بیشتر استقبال کردن. واقعا نمیدونم دلیل عدم حمایت از محسن چاووشی چیه.
بازم میگم متاسفم. !!
همه داريم همين و ميگيم ، ولي كي گوش ميده؟؟؟نقل قول:
خسته شديم از بس از اين حرف ها زديم...
منظورم اینکه با این همه ظلمی که در حق محسن شدهنقل قول:
حتی اگه اسمشم توی تلویزیون بردن جای تعجب داره
اگر اينطوريه كه تا حالا 9 بار اسم محسن تو همين شب شيشه اي بردن...نقل قول:
خيلي جالبه...
اين وبلاگ استارموزيك چتد روز پيش هك شد ..بعد ديروز دوباره درست شد...بازدوباره هك شد!!!!
این هم یه موزیک توپ از محسن جان جدید
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دمت گرم عزيز...نقل قول:
اين جديد بيد DJ Sezar?!!!
آره خوب مگه خونده بودن خودشون در این آهنگ که دادم هر 3 تا با هم خوندن دقت کن
بابا ايول ...تو عجب حرفه اي هستي...!!!نقل قول:
خوب دو تا خبر خوب يا بد:
اونم اينه كه سايت mchavoshifans و star--music ديگه به كل منحل شدن...
و از اين به بعد سايت [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مرجع رسمي طرفداران هست...خدايييش اين خيلي بهتره....
پایان کار اولین وبسایت هواداران محسن چاوشی
سلام دوستان
این مطلبو واقعا نمیدونم از کجا شروع کنم.دوست داشتم هیچوقت همچین مطلبی رو نمینوشتم و همچین خبری رو نمیدادم ولی چه کنم که اطلاع رسانی این موضوع به عهده این سایت گذاشته شده و ما هم اطاعت امر کردیم.
قطعا هواداران واقعی محسن عزیز این روزا یک خلا بزرگ رو حس کردن یک کمبود که یک بغض عمیق رو حداقل برای من یکی به بار آورد.
و مطمئنا بعد از خوندن این مطلب شما هم همچین حسی رو تجربه خواهید کرد.
این خلا که البته عدم وجودش عده ای رو هم شاد کرده و تبدیل به بازار سو استفاده برای جماعتی شده بسته شدن وبسایت رسمی هواداران محسن چاوشی Mchavoshifans.com و خداحافظی دوست عزیزم حامد یعقوبی مدیر این سایته.
منبعی که از ابتدای راه با محسن بود و بعد از این هم قلبا خواهد بود.منبعی که بدون هیچ چشم داشتی در خدمت محسن و هوادارانش بود.مطمئنم حامد عزیز بعد از خوندن این متن از من خورده خواهد گرفت ولی من نمیتونم این زحمات رو نادیده بگیرم.
زحماتی که هیچ منفعت شخصی نداشت خیلی از شما دوستان حتی بدون اینکه بدونین اسم مدیر این سایت چیه از مطالبش استفاده میکردین و اخبار صحیح و به روز محسن رو دنبال میکردین.حامد جان فقط میتونم بگم این اولین باریه که واژه کم میارم فقط همین.
حتما گفته های نا تمام دوست عزیزم حامد و تیم Mchavoshifans.Com که بصورت مقاله ای برای ما فرستاده شده رو در ادامه متن مطالعه کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم
سخن گفتن از جدایی بسیار سخت است ولی باید پذیرفت سرانجام هر دیدار جداییست.نزدیک به 2 سال است که در کنار شما دوستان عزیز هستیم.شروع کار ما با وبلاگ mchavoshifans بود .وبلاگی که توسط دوست عزیزم حامد ایجاد شده بود. آن زمان مصادف بود با ظهور ستاره ای جدید در آسمان موسیقی پاپ ایران به نام محسن چاوشی.ستاره ای که با وجود ستاره بودنش ومحبوبیت بسیارش ناشناخته بود حتی طرفدارانش نمیدانستند او کیست. اصلا چند ساله است ؟ بچه کجاست؟ موسیقی را از کی شروع کرده؟ الان کجاست؟ داخل ایران یا خارج از کشور؟اشعار کارهایش از کیست؟ آهنگسازی کارهایش با کیست؟ و....... در آن زمان غالب نشریات از انجام مصاحبه با محسن خودداری می کردند والبته خود او هم تمایلی به انجام مصاحبه و امثال آن نداشت چراکه در کل آدم توداری بود واهل حاشیه وجار وجنجال نبوده و نیست. همین ناشناس بودن باعث شد بسیاری از طرفدارانش به فکر ایجاد پایگاههایی برای معرفی و شناساندن بیشتر او کنند که وبلاگ طرفداران هم یکی از آنها بود. از آنجا که سعی کردیم کار تازه ای نسبت به سایر وبلاگ های طرفدار محسن ارائه دهیم وبه خصوص بعد از مطلبی که درباره تهیه کننده آلبوم اول محسن در وبلاگ قرار داده شد پس از مدتی توانستیم با پیگیری خود محسن با وی ارتباط برقرار کنیم واین مسئله موجب شد تا بتوانیم جدید ترین اخبار در مورد ایشان را به اطلاع شما برسانیم. در آن وبلاگ توانستیم با افرادی مثل امیر ارجینی یا حسین صفا مصاحبه کنیم. اولین مصاحبه با شهاب اکبری از آن وبلاگ منتشر شد واولین اخبار از البوم متاسفم نیز همینطور. بعد از اولین ملاقات حضوری با محسن تصمیم گرفتیم این وبلاگ را به سایت تبدیل کنیم تا هم جنبه رسمی تری پیدا کند وهم پایگاهی باشد برای انتشار اخبار صحیح وبدون حاشیه از محسن. با آغاز به کار سایت روند قبلی را البته رسمی تر ادامه دادیم وتا جاییکه امکان داشت از انتشار هر گونه خبر دردسرآور یا حاشیه ساز از محسن جلوگیری کردیم. مصاحبه های متعددی با تیم وهمکاران محسن از جمله امیر ارجینی، حسین صفا، سامان محمد نبی و شهاب اکبری انجام دادیم. تمامی مصاحبه هایی که با خود محسن واعضای تیمش توسط نشریات و رسانه ها انجام می شد در کمترین زمان ممکن در سایت قرار می گرفت. مقاله های متعددی در نقد وبررسی کارهای محسن نوشته و در سایت قرار داده شد از جمله نقد البوم متاسفم و نقد شعر متاسفم اثر حسین صفا(نوشته خانم میم.الف که البته هیچوقت منتشر نشد ولی جنجال زیادی آفرید) مطالب مربوط به جشنواره فیلم فجر و سنتوری و اعتراض به حذف اسم محسن از تیتراژ فیلم، اعتراض جامع اینترنتی به ندادن مجوز به آثارمحسن چاوشی و نامه ای به وزارت ارشاد درمورد صدور مجوز برای محسن چاوشی. در کنار این مطالب تمامی اخبار وموضوعاتی را که به هر نحو درباره وی منتشر می شد بلافاصله در سایت قرار می دادیم.در روزهای پایانی تصمیم بر این شد تا با نوشتن نامه ای به وزارت ارشاد خواستار اعطای مجوز به آثار محسن شویم.متاسفانه تنها عکس العمل ارشاد فیلتر کردن سایت بود. فیلتر کردن تنها جواب ارشاد بود به سوال ساده ای که ما داشتیم. خدا را شکر که ما از ارشاد انتقاد نکرده بودیم وگرنه معلوم نبود چه می شد. در هر صورت سایت در نهایت فیلتر شد و ما هم تصمیم گرفتیم برای همیشه آن را تعطیل کنیم.فیلتر کردن تنها دلیل تعطیلی سایت نبود. در این مدت مشکلات متعددی برای بچه های سایت پیش آمد که الان مجال بیانش نیست تنها به این نکته اکتفا می کنم که آنچنان از نظر مالی وهمچنین زمانی گرفتار بودیم که دیگر رمقی برای ادامه کار نداشتیم. از طرفی متاسفانه تمامی راه های ارتباطی ما با محسن در حال حاضر قطع شده وامکان هیچ گونه تماسی با وی نداریم. متاسفانه از زمان تغییر شماره محسن ارتباط ما با او قطع شده وتماسی هم از طرف وی با مدیریت سایت گرفته نشده وگمان می کنیم در حال حاضربودن ونبودن سایت اهمیتی برای محسن نخواهد داشت. (البته ما سعی کردیم از طریق امیر ارجینی، حسین صفا و ... با محسن ارتباط برقرار کنیم که گویا به آنها سپرده شده بود برای ارتباط با ایشان راهی پیش پای رسانه ها نگذارند) از دور و اطراف خبرهای خوشحال کننده ای درباره محسن می رسید. می گویند مجوز البوم بعدیش به نام یه شاخه نیلوفر را گرفته وقرار است البوم از طرف شرکت اوای باربد منتشر شود. این آرزوی همه طرفداران محسن بود.چیزی بود که از همان اول خواسته به حق وی وطرفدارانش بود.ما از طریق دوست وسرور گرامی حسین صفا جویای این امر شدیم که ایشان هم گرفتن مجوز محسن را تایید کردند.صمیمانه به محسن واعضای تیمش به خصوص حسین صفا و امیر ارجینی تبریک می گوییم وآرزو می کنیم همیشه ودر همه حال موفق و پیروز باشند به محسن چاوشی از صمیم قلب تبریک می گوییم وآرزو داریم هر چه سریعتر آلبومش را البته با مجوز ارشاد در مارکتهای سراسر کشور ببینیم وشاهد موفقیت های روزافزونش باشیم . خوشحالیم که سرانجام مزد زحمات 3 ساله اش راگرفت وامیدواریم نقطه پایانی باشد بر تمام ناراحتی هایش. از تمامی شما دوستان گرامی تقاضا می کنیم ما را به خاطر تمامی کوتاهی ها وکمبود ها و قصورات خواسته وناخواسته مان که باعث رنجش شما شده است به بزرگی خودتان ببخشید.از محسن چاوشی عزیز هم تقا ضا داریم اگر موجب دردسر وآزرده کردن خاطرش شده ایم ما را مورد عفو قرار دهد. از این پس اگر قرار باشد خبر یا مطلب جدیدی توسط دوستان ما به اطلاع شما برسد تنها از طریق همین سایت [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] به اطلاع شما خواهد رسید. قطعا با وجود انبوه وبلاگ ها وسایت ها و نشریاتی که اخرین اخبار مربوط به محسن را منتشر خواهند کرد خلاء نبود ما حس نخواهد شد. البته تجربه ثابت کرده که بهتر است اخبار را از طریق سایت های معتبر دنبال کنید. تنها امیدواریم توانسته باشیم خاطره خوبی در ذهن شما بر جای گذاریم.همگی شما عزیزان را به خدا می سپاریم و برای همه شما آرزوی سلامتی داریم.
منبع: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ممنون مسعود جان....
خیلی غریب بود....
اما خدا رو شکر که محسن مجوزش رو گرفت.....
من كه با اين حال باز فكر نكنم مجوز بگيره...نقل قول:
اين وزارت ارشاد كاراش معلوم نيست....
مثل سنتوري....
اينم يه ارشيو ديگه از اهنگاي محسن چاووشي...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ِيه خبر توپ...
"سنتوري" پروانه نمايش دريافت مي كند
تهران- خبرگزاري كار ايران
فيلم سينمايي "سنتوري" ساخته "داريوش مهرجويي" چند روز آينده پروانه نمايش خود را دريافت مي كند
به گزارش ايلنا، با روشن شدن تكليف اين فيلم ، پروانه نمايش آن توسط اداره نظارت و ارزشيابي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي صادر خواهد شد.
براساس اين گزارش ، به دليل اينكه "محسن چاووشي" ترانه هاي اين فيلم را خوانده، در حالي كه اين خواننده از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مجوز دريافت نكرده است ، "سنتوري" هنوز موفق به دريافت پروانه نمايش نشده است.
اين فيلم پس از دريافت پروانه نمايش به سرعت اكران مي شود وبا توجه به استقبال بسيار زياد مردم و منتقدان پيش بيني مي شود كه اين فيلم از فروش بسيار خوبي برخوردارشود.
براساس نظرات منتقدان وكارشناسان سينما ، "سنتوري" ركورد "اخراجي ها" را خواهد شكست.
"سنتوري" كه هجدهمين فيلم "داريوش مهرجويي" است با بازي "بهرام رادان"، "گلشيفته فراهاني"، "مسعود رايگان"، "محمد سلوكي" و "نسرين مقانلو" مقابل دوربين رفته است.
سنتوري :نوبت ركورد شكني
مصطفي شايسته پخش كننده فيلم سنتوري از سال گذشته واززماني كه اين فيلم را هيچكس نديده بود وقتي فيلم را ديده بود به همه دوستان مطبوعاتي اش گفته بود كه سنتوري بهترين فيلم بعد از انقلاب مهرجويي است و به شدت نيز فروش مي كند.شايسته كه به خاطر پيش بيني معروفش در سال گذشته درباره تحت الشعاع قرار داده شدن جام جهاني توسط فيلم آتش بس مشهور است ،اين بارنيز با قاطعيت بسياري بر پرفروش بودن اين فيلم تاكيددارد.
اين روزها هر خبرنگاري از پخش كننده فيلم سراغ سنتوري را مي گيرد. شايسته در گفت وگو با خبرنگار ما مي گويد :سنتوري پس از گرفته شدن پروانه نمايش به سرعت اكران مي شود.اين روزها اخبار متعددي درباره مشكل سنتوري و صداي محسن چاووشي منتشر مي شود ولي يك فرد مطلع و مسئول دراين زمينه به خبر نگار ما مي گويد :مشكل نمايش اين فيلم به زودي حل مي شود.
او مي گويد :همانطور كه درزمان جشنواره علي رغم هياهو و جنجالهاي فراوان درباره توقيف فيلم سنتوري ،اين فيلم بالاخره درجشنواره بدون هيچ مشكلي نمايش داده شد،سنتوري نيز به زودي با كمترين مشكلي به اكران عمومي در مي آيد.چند هفته پيش اخبار ي منتشر شد كه محسن چاووشي به خاطر برخوردهايي كه بااو صورت گرفته قصددارد ايران را ترك كند ولي بعدها ديگر اخبار جديدتري دراين زمينه منتشر نشد.
سنتوري همه فاكتورهاي لازم براي پرفروش شدن وركورد شكني را دارد ،فيلم برگزيده تماشاگران در جشنواره فجر باآرايي بي نظير ،كارگرداني مطرح،بازيگران مشهور ،يك پخش كننده موفق كه فيلمهاي پرفروشي رااكران كرده و مهم تر از همه سلطان موسيقي ايران محسن چاووشي...
اين اخريه خودم اضافه كردم!!!
منبع: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام مسعود جان....نقل قول:
آخه وقتی اون بنده خدا گفته شاعر های محسن.. خبر رو تایید کرده اند.. منم یقین پیدا کردم....
من هم بدجور منتظرم تا خبر گرفتن مجوز محسن مثل توپ صدا كنه...نقل قول:
اين هم دو تا مطلب جالب از مجله صبح زندگي-نيمه دوم ارديبهشت
چاووشي در كنار شادمهر عقيلي!!!
محسن چاووشي خواننده موسيقي مدتهاست بدون مجوز ترانه ميخواند.البته او اين روزها بسيار ناراحت و دلگير است نه براي اينكه اجازه فعاليت موسيقي به او نميدهند.كه اين مسئله تقريبا براي او عادي شده بلكه قرار است صدايش از روي فيلم سنتوري مهرجويي حذف كنند و بهرام رادان با صداي خودش اواز بخواند تا اين فيلم هم مجوز اكران بگيرد به همين دليل شايعه شده چاووشي شايد براي ادامه فعاليت هنري ايران را ترك كند و به ان سوي ابها برود.بنابراين اگر ديديد يا شنيديد چاووشي در كنار شادمهر عقيلي مشغول به فعاليت شد خيلي تعجب نكنيد...
تو يه صفحه ديگه از اين محله هم عكس بچگي هاي محسن گذاشتن گفتن حدس بزنين اين عكس مربوط به چه كسي هست!!!
در ضمن من 7-8 بار كه اين مجله رو گرفتم تا حالا نشده تو يه شمارش اسم محسن نبره و اگر يادتون باشه پارسال هم يه مصاحبه جالب با محسن كرده بودن...
اولا عذر خواهی میکنم به خاطر اینکه دو سه روز نبودم
دوما تشکر ازهمه دوستان به خاطر مطالب عالی
سوما خداییش یه شاخه نیلوفر اول خرداد میاد یا نه؟
هیچی معلوم نیست عزیز
بعيد ميدونم اول خرداد بياد...
الان داشتم فيلم كافه ستاره رو ميديدم...
فيلم كه اصلا نفهميدم چي بود...نفهميدم داستانش چي بود...هر صحنه دوبار تكرار ميشد..يكي سه بار...6 دقيقه فقط خواب بود...خلاصه اشغالترين فيلمي كه تا حالا ديده بودم...
در حين ديدن فيلم هر چي از دهنم اومد به اين وزارت ارشادي ها گفتم...
عوضي ها نميدونم اين فيلم كافه ستاره هاي دبي بود يا ايران...هر اهنگ از خواننده هاي لس انجلسي بگي توش بود...معين ،قميشي و اهنگ تركي ،خارجي...همه اهنگ ها هم كامل و به طور تابلويي شنيده ميشد...اين رويا تيموريان كه اتفاقا تو سنتوري هم هست قشنگ داره شبكه هاي ماهواره اي رو عوض ميكنه بلند ميشه با اهنگ ميرقصه...يا مثلا به يكي ميگه ماهوارشون بياد درست كنه...
اخه به اين يارو وزير مرتيكه ارشاد چي ميشه گفت...اخه وزير ... اينا هيچ مشكلي ندارن...
صداي محسن چاووشي فقط تو اين دنيا مشكل داره.....