-
لكه برگي سركوسپورايي غلات Cercospora leaf spot
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بيماري توسط قارچ Cercospora angularis كه از دامنه ميزباني زيادي برخوردار است ، ايجاد مي شود . اين پاتوژن كمتر روي غلات خسارت شديد وارد ميكند . قارچ يك انگل ضعيف است ؛ ولي در شرايط مساعد ، روي غلات ، لكه برگي ايجاد ميكند .
در شرايط گرم و مرطوب شدت بيماري روي گندم و تريتيكاله بيشتر است . بيماري با لكه هاي كوچك مستطيلي يا كشيده با بافت مرده آغاز ميشود. مركز لكه ها تيره رنگ است اندام باردهي قارچ را دسته هاي متعدد كنيدي تيره كه از استروماي درون بافت گياه منشعب شده اند تشكيل مي دهد كنيدي برها معمولاً غير منشعب بوده ، در قسمت پايه آنها حالت تورم مشاهده مي شود .معمولاً رنگ قسمت پاييني كنيدي بر از بخش بالايي آن تيره تر است . كنيدي برها معمولاً 30-70 ميكرون طول دارند و قطر آنها در قسمت پايه 5-9 ميكرون و در انتها 3-4 ميكرون است . كنيديها چماقي شكل و كشيده با كمي انحنا هستند . قطركنيدي در پايه به طرف نوك بتدريج كاهش مي يابد و در انتها به يك ميكرون مي رسد . كنيديها صاف ، شفاف ، داراي 9-17 ديواره عرضي و 50-200 ميكرون طول هستند .
-
بيماري ارگوت(ناخنک) غلات Graminicola Ergot
ارگوت به عنوان يك بيماري مهم در چاودار هميشه مورد توجه بوده است . عامل بيماري به گندم ، ترتيكاله ، جو ، يولاف ، ارزن ،و بسياري از ديگر گونه هاي غلات نيز حمله ميكند . قارچ عامل بيماري Claviceps purpurea است . كه فقط اندامهاي باردهي گياه را مورد حمله قرار داده ، موجب كاهش شديد محصول مي شود . اسكلروتهاي قارچ كه جايگزين دانه در خوشه مي شود، براي انسان و حيوان سمي است. (در انسان نوعی بیماری به نام آتش مقدس یا آتش حضرت آنتونی(ارگوتیسم) ایجاد می کند که انسان فلج میشود، همچنین خونریزی زیادی را ایجاد می کند.) جداسازي اين اندامهاي قارچي از دانه هاي سالم پس ازبرداشت ، بدون استفاده از ادوات ويژه امكان پذير نيست.
ارگوت براحتي قابل تشخيص است . علائم اوليه بيماري در مراحل گلدهي گياه به صورت قطرات مترشحه زردرنگ چسبناك روي گلهاي آلوده ديده مي شود . اين مرحله از بيماري به شبنم عسلي معروف است. پس از رسيدن محصول ، اسكلروتهاي سياه در خوشه ها ديده مي شوند . اسكلروتها پس از خرمنكوبي نيز براحتي از دانه هاي سالم قابل تميز هستند .
قارچ به صورت اسكلروت در روي سطح هاك يا بقاياي گياهي ، زمستانگذراني ميكند در بهار و اوايل تابستان استروماهاي كوچك ساقه مانند از اسكلروت خارج ميشوند. پريتسهاي قارچ در بخش كلاهك مانند انتهاي استروما تشكيل مي شود و آسكوسپورها راتوليد و آزاد ميكنند . آسكوسپورها باعث آلودگي مادگي و تخمدان گياه ميزبان ميشوند. چند روز پس از آلوده شدن گياه قطرات شبنم عسلي كه حاوي كنيديوم قارچ است ، از مادگيهاي آلوده به بيرون تراوش ميكند .حشرات روي شهد موجود نشسته، كنيديهاي قارچ را به ساير گلهاي سالم منتقل كرده ، آلودگي ثانويه را ايجاد ميكنند . كنيديومهاي رسيده ، شفاف ، استوانه اي با انتهاي گرد ، فاقد ديواره عرضي و با ابعاد 5-6*6-9 ميكرون هستند . پس از اتمام مرحله گلدهي گياه ، توليد شبنم عسلي نيز متوقف مي شود در تخمدانهاي آلوده ، جاي دانه ، اسكلروتهاي قارچ توليد ميشود اسكلروتهاي تيره رنگ و شاخي شكل و تقريباً 2-3 برابر دانههاي طبيعي طول دارند .
بيماري ارگوت غلات بيشتر در نواحي سرد و معتدل شايع است . شيوع بيماري ممكن است به علت حساسيت غلات بومي اين مناطق باشد درصد ابتلاي به بيماري در ارقام مختلف متفاوت است . اين اختلاف بيشتر به ساختمان گل و زمان گلدهي گياه مربوط مي شود تا خصوصيات ژنتيكي آن .در گياهاني كه در زمستان گلدهي ، گل براي مدت طولاني تري باز ميماند، درصد ابتلا به بيماري بيشتر است . ميزان آلودگي ممكن است با حذف گراسهاي وحشي موجود در سطح يا اطراف مزرعه ، كاهش يابد .
قابل توجه است که از سختینه قارچ نوعی دارو برای تسهیل زایمان استخراج می شود
-
سياهك خوشه ذرت
در سال 1879 قارچ عامل بيماري از روي نمونهاي كه در سال 1868 از مصر جمعآوري شده بود شرح داده شد. اين بيماري در روي ذرت در ابتدا در سال 1895 در كانزاس گزارش شد و در سال 1920 در كاليفرنيا مشاهده گرديد.
اين بيماري در ايران براي اولين بار در سال 1356 از روي ذرت در اصفهان جمعآوري شده است ولي در سالهاي بعد علاوه بر اصفهان از سيستان و بلوچستان نيز جمعآوري و گزارش شده است. عامل بيماري علاوه بر ذرت روي سورگوم، قياق و بعضي از علفهاي هرز مشاهده شده است. خاكهاي خشك نسبت به خاكهاي مرطوب براي ايجاد آلودگي مناسبتر ميباشند.
نشانههاي بيماري
اولين علائم وقتي مشاهده ميشود كه كاكلها يا ريشكها (Tassels) و خوشههاي ذرت ظاهر ميگردند. ممكن است تمام قسمتهاي خوشه و ريشكها و يا قسمتي از آنها تبديل يه گالهاي حاوي توده اسپور قهوهاي مايل به سياه گردند. گالها در ابتدا توسط غشاء نازكي پوشانده ميشوند كه خيلي سريع غشاء آنها پاره شده و تودههاي اسپور قارچ به صورت پودر در دستههاي آوندي سياهرنگ به طور واضح نمايان ميشوند. وجود اين دستههاي آوندي در گالها يكي از علائم مشخصه اين سياهك آشكار ذرت ميباشد.
عامل بيماري قارچي است به نام Clint (kuhn) Sphacelotheca reiliana كه همنام آن (kuhn) Ustilago reiliana ميباشد.
تليوسپورها به تعداد زياد در داخل گال و به صورت پودري شكل تشكيل ميگردند و به رنگ قهوهاي و مايل به سياه هستند. جدار آنها كلفت، خاردار، عموماً كروي و گاهي نيز گوشهدار و به قطر 9 تا 12 ميكرومتر هستند.
نفوذ قارچ در بوته جوان ذرت به وسيله ميسليوم صورت ميگيرد. ميسليوم قارچ عامل بيماري در داخل بافت ميزبان رشد كرده و توليد گال ميكنند كه پس از تشكيل خوشه و كاكلها ظاهر مي شوند و تليوسپورها با كمك باد و باران پخش ميگردند.
تليوسپورها ميتوانند از فصلي به فصل ديگر در داخل خاك يا روي بذر زنده بمانند و باعث انتقال بيماري ميشوند.
کنترل:
1. حتيالامكان بايد سعي شود با انتخاب بذر از مزارع سالم و غيرآلوده از آلودگي مزارع و اشاعه بيماري چشمگيري به عمل آيد.
2. كندن و سوزاندن بوتههاي آلوده به بيماري نيز يكي از روشهاي جلوگيري از اشاعه بيماري ميباشد.
3. رعايت تناوب زراعي و ضدعفوني بذر بالاخص به وسيله قارچكش كاربوكسين (Carboxin) به نسبت 2 در هزار و يا كاربوكسين تيرام (Thiram+Carboxin) به نسبت 2.5 در هزار قبل از كاشت ميتواند در كاهش ميزان آلودگي و جلوگيري از بروز بيماري تأثير قابل توجهي داشته باشد
-
پوسيدگي زغالي ذرت Maize Charcoal rot
[IMG]v[/IMG]
قارچ عامل بيماري در مناطق آذربايجان، برجن، استان مركزي، اصفهان، خوزستان، مشهد، شيراز و يزد مشاهده شده است.
عامل بیماری Macrophomina phaseoli معمولاً در مرحله گیاهچه یا در هنگام رسیدن گیاه حمله می کند. لکه های قهوه ای آب سوخته که بعداً سیاه می شوند، در رویشه بوجود می آیند.با رسیدن گیاه، قارچ به گره های پائین ساقه حمله می کند وسبب زود رسی و شکستن و پارگی تاج گیاه می شود. تعداد زیادی سختینه های سیاه رنگ روی قسمتهای آوندی ساقه بوجود میآید که توسط همین سختینه ها بیماری بخوبی تشخیص داده می شود.قارچ عامل بیماری، خوشه ها را مورد حمله قرار می دهد و سبب سیاه شدن کامل آن می گردد. انتشار و زمستانگذرانی قارچ بصورت اسکلروت می باشد.
کنترل:
1. حفظ رطوبت خاک در فصل خشک
2. اجتناب از دادن کود ازته به مقدار زیاد
3. استفاده از کود های پتاسه
4. کاهش تراکم ذرت
5. تهیه رقم مقاوم از مراکز تحقیقاتی کشور
-
لکه برگی ذرت Maize leaf spot
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این بیماری به عاملیت قارچ Helminthosporium turcicum به نام بلایت شمالی برگ ذرت معروف است. اولین بار در سال 1876 از ایتالیا و درسال 1369 قارچ عامل را فروتن و رحیمیان از مازندران گزارش کردند.
نشانه های بیماری
ابتدا روی برگهای پائینی لکه های طویل سبز مایل به خاکستری تا حنائی که اندازه آنها تا 15 سانتیمتر می رسد. در ارقامی که دارای ژن HT2 هستند، لکه های طویل زرد به صورت خطی دیده می شود. در آلودگی های شدید برگها قبل از موعد می ریزد. اگر چه خود پوسته بلال آلوده می شود اما خود بلال آلوده نمی گردد. در حالت شدید بیماری امکان مرگ گیاه می باشد.
قارچ عامل بیماری به صورت میسلیوم و کنیدی در برگهای آلوده، پوسته ذرت و سایر اندامهای قارچ گیاه زندگی می کند. قارچ در مناطق مرطوب باشبنم زیاد فعالیت می کند.
کنترل:
1. استفاده از ارقام مقاومِ که دارای مونوژنیکها ی مقاوم HT1، HT2 و HT3
می باشند.
2. ضد عفونی بذر با کاربوکسین تیرام WP75% به نسبت دو و نیم در هزار
3. کاربرد قارچکشهای کلروتالونیل(داکونیل) WP75% ومانب و مانکوزب WP80% به محض ظهور اولین لکه های بیماری.
-
پوسيدگي باكتريائي ريشه چغندر قند Beet bacterial root rot
در ايران پوسيدگي باكتريايي ريشه چغندر قند در سال 1346 توسط زالپور از مزارع ممسني شيراز جمع آوري گرديده است ، اين باكتري به وسيله اماني از نسوج بيمار جدا و مشخص شده است .
علائم:
باكتري عامل بيماري به بافت آوندي دمبرگ و ريشه ها حمله ميكند و سبب پوسيدگي شديد ميشود . بافت آوندي ريشهها نكروز ميگردد و نواحي اطراف آنها در مجاور هوابه رنگ صورتي در ميآيد براي نفوذ باكتري به داخل ريشه صدمه ريشهها ضروري است و دماي 25 تا 30 درجه سانتيگراد براي گسترش سريع بيماري لازم است.
بارزترين نشانه بيماري پوسيدگي باكتريائي ريشه چغندر اين است كه ريشه از قسمت انتهاي تحتاني شروع به پوسيدن و سياه شدن ميكند . پوسيدگي بتدريج توسعه يافته ، تمام بافتهاي ريشه چغندر را فرا ميگيرد و موجب فساد آنها ميگردد .
جنس Pectobacterium داراي سلولهاي كشيده و به صورت منفرد يا مجتمع و زنجيري بوده و هر باكتري واجد 2 تا 6 تاژك است . باكتري مزبور فاقد كپسول و اسپور و ازنوع گرم منفي ميباشد . اما در آمريكا گونه Pectobaterium carotovorum را عامل مولد بيماري ميدانند .
کنترل :
رعايت بهداشت زراعي ، خطي كاشتن چغندر، آبياري نشتي و اجراي تناوب زراعي حداقل 2 تا 3 سال در كنترل بيماري توصيه ميشود.
-
سفيدك سطحي چغندر Beet powdery mildew
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بيماري سفيدك سطحي يا سفيدك حقيقي چغندر اولين بار در سال 1903 توسط وانا (Vanha) از چكسلواكي سابق گزارش شده است. اين بيماري اولين بار در ايران در سال 1317 توسط اسفندياري گزارش شده است . اين بيماري در تمام نواحي كشور كه اقدام به كشت چغندر ميشود شيوع دارد عوامل آب و هوا به خصوص دماي بالا نقش مهمي در وقوع بيماري دارد .
نشانهها
اولين نشانههاي بيماري در سطح زيرين برگها و بعد در سطح فوقاني ظاهر ميشود . اين نشانهها عبارتست از ظهور پوشش سفيد گرد مانند در سطح زيرين برگ كه در اثر زياد شدن رطوبت هوا قارچ به سرعت رشد كرده ، ازدياد مييابد و سطح فوقاني برگها، ساقه و تكمههاي گل را ميپوشاند به تدريج كه بيماري پيشروي ميكند پوشش سفيد گرد مانند كمي تغيير رنگ يافته، متمايل به رنگ قهوهاي ميگردد. در اثر حمله اين بيماري، برگهاي گياه تقريباً شادابي خود را از دست داده و برگهاي جوان كمي چروكدار و برگهاي مسنتر به طرف پايين بوته كمي خم شده ، زرد رنگ ميشود معمولاً بهترين دما براي رشد قارچ عامل بيماري 20 تا 25 درجه سانتيگراد ميباشد.
در همين اوان نقاط قهوه اي كه بتدريج مايل به سياه مي گردند در هر دو سطح برگها ظاهر مي شوند كه يكي از عوامل انتقال بيماري از سالي به سال ديگر مي باشند . تمام سطح مزرعه به طور يكنواخت مورد حمله بيماري قرار نمي گيرد .
پوشش سفيدسطح برگ در حقيقت رشته هاي ميسليوم و اندامهاي توليد مثل غير جنسي و نقاط سياهرنگ كه همان كليستوتس هاي قارچ مي باشند كه در آخر فصل ظاهر مي شوند . ويروس موزائيك زرد چغندر سبب افزايش حساسيت گياه به بيماري سفيدك سطحي مي شوند .
عامل بيماري سفيدك سطحي چغندر قارچي است كه فرم جنسي آن به نامErysiphe betae
Erysiphe Polygoni است.
تكثير و انتشار بيماري به وسيله كنيدي ها صورت مي گيرد . از راه روزنه هاي برگ يا به طريقه مكانيكي وارد نسج ميزبان ميگردد .
کنترل:
1- سولفور wp80-90% چهار لیتر در هکتار
2- تری دمورف(کالکسین) EC75% و 0.75L در هکتار
3- بنومیل wp50% و 1 کیلوگرم در هکتار
4- دینوکاپ(کاراتانFN-57 ) و wp18.25% یک کیلوگرم در هکتار
-
سفيدك داخلي چغندر قند Beet downy mildew
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در ايران سفيدك داخلي چغندر در سال 1349 توسط شهيدي از مناطق بجنورد و در سال 1353 توسط ابراهيمي و ميناسيان از رامين اهواز و بعداً از اصفهان در روي چغندر لبوئي توسط شيرازي گزارش شده است اين بيماري توسط دكتر اعتباريان در روي چغندر لبوئي و چغندر برگي در مناطق شهر ري، ورامين و گرمسار مشاهده شده است .
نشانههاي بيماري
تمام اندامهاي فوقاني بوته چغندر ممكن است به اين بيماري مبتلا گردد. موقعي كه كوتيلودونها و گياهچهها مبتلا ميشوند، رنگشان روشنتر از حالت طبيعي به نظر ميرسد . اندامهاي آلوده به طرف پايين متمايل ميگردند و در شرايط مرطوب در زير برگ پوشش قارچي تشكيل ميشود . در سطح فوقاني برگها لكههائي به قطر حداكثر 4 سانتيمتر و به رنگ سبز روشنتر از قسمتهاي ديگر به وجود ميآيد و در زير همين لكههاست كه كنيديوفر و كنبديهاي عامل بيماري به رنگ خاكستري كركي بوجود ميآيد . در شرايط آب و هوائي خشك حاشيه برگها ممكن است به رنگ قرمز پريده در آيد، در شرايط مرطوب اواخر پاييز ، پوشش قارچي روي تمام برگهاي جوان و دمبرگ را ميپوشاند . برگهاي مبتلا كوچك و ضخيمتر از معمول و حاشيه آنها به طرف پايين برميگردند اگر ريشههاي چغندر براي بذرگيري در زمين باقي بماند، در بهار سال بعد علائم روي ساقههاي گلدار بوتههاي مبتلا به بيماري ظاهر ميگردد. رشد تمام برگها متوقف شده پيچيده و ضخيم ميشوند . ساقههاي گلدار كوتاه مانده و ميپيچند ، كاسبرگها متورم ميگردند و در شرايط مرطوب پوشش قارچي بر روي تمام قسمتهاي مبتلا تشكيل ميشود . گل آذين متراكم شده و برگها به صورت جاروي جادوگر در ميآيد .
عامل بيماري سفيدك داخلي چغندرPeronospora farinose f.Sp. betae ميباشد.
كنيديهای قارچ در برابر سرما مقاومت دارند و در سرماي 12- درجه سانتيگراد به مدت 24 ساعت از بين نميروند . عامل بيماري ممكن است به صورت اسپور يا اغلب به صورت ميسليوم در ريشهها و يا در بذر زمستان گذراني می نمايد .
کنترل:
1- تناوب زراعي
2- زهكشي خوب
3- كاشت بذوري كه از مناطقي كه عاري از بيماري توليد شده باشد در كنترل بيماري مؤثر است
4- اگر بذور، مشكوك به بيماري باشند بذور را بايد به وسيله آب 59 درجه سانتيگراد به مدت 8 دقيقه خيس كرده و پس از خشك كردن مجدداً با تيرام (Thiram ) ضد عفوني كرد.
5- سمپاشي شاخه و برگ گياه با سموم مانكوزب يا زينب هفتهاي يك بار بايد انجام شود. سمپاشی با غلظت 3در هزار به محض دیدن اولین علائم صورت گیرد.
6- در صورتي كه در سالهاي قبل بيماري شديد باشد به محض اينكه اولين برگ حقيقي در گياه ظاهر گردد، سمپاشي شروع شود سمپاشي چغندر برگي به علت خطراتي كه براي انسان دارد توصيه نميشود
-
لكه گرد برگ چغندر Beet Cercospora leaf spot
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در ايران بيماري مزبور ابتدا توسط اسفندياري در سال 1326 جمع آوري شده است و مناطق انتشار آن عبارتند از : اردبيل، بندرعباس ، خوزستان ، بجنورد ، سواحل خزر ، كازرون ، خوي و اروميه .
نشانههاي بيماري
بارزترين نشانه بيماري لكه برگی چغندر قند ، چنانچه از نام آن پيدا است ، لكههاي گرد كوچكي به قطر 2 تا 5 ميليمتر و با حاشيه قرمز متمايل به قهوهاي ميباشند كه بر روي برگ ظاهر ميشوند . لكههاي مزبور ابتدا پراكنده و جدا از هم بوده ولي به تدريج بر حسب شدت و سرعت پيشرفت بيماري به هم متصل شده و تمام سطح برگ را فرا ميگيرد . رنگ لكهها بستگي به شرايط جوي بخصوص رطوبت هوا دارد در هواي مرطوب لكهها به رنگ خاكستري و درهواي خشك به رنگ قهوهاي مايل به خاكستري يا حنائي ميباشند بيماري بيشتر برگهاي خارجي بوته را مورد حمله قرار ميدهد.
برگهاي بيمار به تدريج خشك شده ، از بين ميروند طوقه گياه بيمار رشد طولي كرده لكهها علاوه بر برگ روي دمبرگ نيز تشكيل شده و تا حدي دمبرگ طويل ميگردد بافت لكههاي روي برگ سرانجام مرده و خشك ميشود وميافتد و برگ حالت غربالي پيدا ميكند در انتهاي فوقاني طوقه برگهاي جواني به وجود ميآيند كه منظرهاي تقريباً به شكل ميوه آناناس به آن ميدهند و از اين نظر بيماري شناسان كشورهاي انگليسي زبان بيماري مزبور را بيماري آناناس (Pine- apple disease ) مينامند . اسپورهاي قارچ عامل بيماري به صورت تودههاي خاكستري رنگ در سطح لكههاي روي برگ حاصل ميگردد كه بسهولت قابل رؤيت ميباشد.
عامل بيماري لكه گرد برگ چغندر قارچي به نام Cercospora beticola. ميباشد .
قارچ عامل بيماري ممكن است به وسيله بذر آلوده از سالي به سال ديگر منتقل گردد ولي به طور كلي قارچ مزبور روي بقاياي گياهي آلوده در خاك به صورت سختينه يا كنيدي زمستان گذراني مينمايد از طرف ديگر علفهاي هرز براي اين قارچ ممكن است كانون آلودگي اوليه در بهار باشند .
کنترل:
1- روشهاي زراعي از قبيل جمع آوري و انهدام بقاياي بوتههاي آلوده ، برقراري تناوب زراعي حداقل براي مدت 3 سال وجين و دفع علفهاي هرز و دادن كودي كه داراي عناصر Na , B, K , P , N كافي باشد ، در كنترل بيماري مؤثر است.
2- ضد عفوني بذر با سموم كاپتان (Captan ) و تيرام ( Thiram ) نيز در كنترل بيماري مؤثر است.
3- بنومیل wp50% یک تا یک و نیم کیلوگرم در هکتار
4- سایپروکونازول(آلتو) SL10% و 1لیتر در هکتار
5- کاربندازیم wp60% نیم کیلوگرم در هکتار
-
پوسيدگي ريشه چغندر Beet root rot
اولين بار در تيرماه 1343 اين بيماري در منطقه اصفهان گزارش شده است .
نشانهها
اين پوسيدگي معمولاً پس از غده بستن ريشه چغندر و اغلب از اوايل تيرماه تا اواخر مردادماه در مزرعه ظاهر شده و به تدريج تا موقع برداشت محصول شيوع دارد و موجب پوسيدگي و مرگ كامل بوته ميگردد . نشانه بيماري بدين ترتيب بوده كه ابتدا پوسيدگي روي ريشه و در ناحيه طوقه گياه ظاهر ميشود پس از تاثير عامل بيماري و پيشروي آن رنگ طبيعي ريشه به قهوهاي متمايل به سياه ميگرايد و در نتيجه پوسيدگي از ناحيه طوقه شروع و به طور منظم و يا از يك طرف ريشه به انتهاي غده پيشروي مينمايد . گاهي نيز ممكن است پوسيدگي از ساير قسمتهاي ريشه شروع شود و در نتيجه تغيير رنگ و فساد آوندهاي ريشه و قطع جريان شيره گياهي ابتدا برگهاي خارجي و سپس برگهاي داخلي آن پلاسيده و در سطح خاك قرار ميگيرند برگهاي جوان ديرتر از بين رفته و گاهي تا پس از پوسيدگي كامل ريشه هم روي بوته سرزنده هستند اغلب بر روي قسمتهاي پوسيده ريشه چغندر و بالاخص نزديك طوقه كه تا حدي خشك است پوشش قارچ به رنگ صورتي و در قسمت مرطوب پاين ريشه به رنگ سفيد مشاهده ميگردد .
کنترل .
آيش بندي زمين و برقراري تناوب زراعتي و كرتي نكاشتن زراعت در امر کنترل با اين بيماري موثر ميباشد .