گذر زمان اگر چه زود ولی تکه تکه ی تنم را پاره پاره کرد
در حالی که من ِ خوش خیال ، خیال میکردم که با صبر همه چیز درست می شود ... !
Printable View
گذر زمان اگر چه زود ولی تکه تکه ی تنم را پاره پاره کرد
در حالی که من ِ خوش خیال ، خیال میکردم که با صبر همه چیز درست می شود ... !
شهر گونه هام
خاطراتمون ابر هاشه،
خاطرات خوب ابرهاي سفيدش
و خاطرات بد ابر هاي سياهش
قطره هاي بارانش اشکامه
و روز بارونيش گريه کردن منه،
هواي آفتابيش هم تويی
خیلی وقت است که مرده ام
حالا هم دارم در جهنم شکنجه می بینم
آری ... دارم در دنیایی، بی تو زندگی می کنم
فریاد میزنم
هر روز هر دقیقه هر ثانیه
هرزمان فریاد میزنم که شاید صدایم به تو برسه
ولی افسوس که فاصله ی بینمون خیلی زیاده ، خیلی!
الگویم تو بودی ،یک بازیگر!
حالا من هم هزار رنگ و رو دارم ...
ديشب آسمون خيلي قشنگ بود!
کي ديدش؟
...
عاشقش شدم ...
خدا جون چقدر بزرگه!
فقط يه لحظه تونستم ببينمش
الان تو ذهنمه
يادش هم حتي منو غرق خودش ميکنه
،ميترسم
ميلرزم
اما از ترس نه
از سرما
...
خدا جون چقدر برزگي
"بی تو هیچم!
بی تو پوچم!"
اولین باری که تو رفتی و تنها شدم این حرف رو زدم ...
خیلی وقته که هیچ و پوچم!!
لحظه ی رفتنت، اون قدر تو شوک بودم که نتونستم فریاد بزنم "وایسا"
دستت را فشار میدهم، آنگونه که می خوایی!
تو هم قول بده که دستم رو هیچوقت ول نمی کنی ...
هوس عاشقی، شیرین اما زهر آلود