كشف ماده شگفت انگيز ضد آرتريت و ضد هپاتيت در مورچههاي چيني
شايد مورچهها براي شما مخصوصا زماني كه به پيك نيك مي رويد، موجودات جالب و خوشايندي نباشند، اما شيميدانان چيني به تازگي موفق به كشف مادهاي در مورچههاي چيني شدهاند كه در درمان آرتريت و ديگر بيماريها در انسانها مفيد است.
اين ماده كه در گونه خاصي از مورچهها شناسايي شده، تاثيرات شگفت انگيزي در زمينه مقابله با آرتريت (عارضه التهاب مفاصل)، هپاتيپ و ساير بيماريها از خود نشان داده است.
قرنهاي متمادي، چينيها از مورچهها به عنوان يك ماده خوراكي سالم در غذاها و نوشيدنيهاي خود براي درمان طيف گستردهاي از مشكلات سلامتي شامل آرتريت و هپاتيت استفاده ميكردهاند.
در تمام اين مدت پژوهشگران حدس مي زدند كه اين تاثيرات مفيد براي سلامتي به دليل وجود مواد ضد التهابي و تسكين دهنده درد در تركيبات بدن مورچهها است، اما مواد شيميايي دقيقي كه مسوول اين تاثيرات سودمند هستند تاكنون ناشناخته بودهاند.
در تحقيق جديد، زي ــ هونگ جيانگ و دستياران وي عصارههاي گرفته شده از يك گونه خاص از مورچه طبي چيني با اسم علمي Polyrhacis lamellidens را كه به طور معمول در تركيبات پزشكي استفاده ميشود، مورد تجزيه و تحليل قرار دادند.
پژوهشگران حداقل دو پلي كتيد را در اين عصارهها پيدا كردند.
پلي كتيدها محصولات طبيعي هستند كه در گياهان، قارچها و باكتريها نيز يافت ميشوند و در مطالعاتي كه از سوي ساير پژوهشگران انجام شده، اثرات سودمند و اميدوار كننده آنها در زمينه مقابله با آرتريت، عفونتهاي باكتريايي و انواع ديگري از بيماريها به اثبات رسيده است.
نتايج اين تحقيق در مجله علمي «نيچر پروداكت» منتشر شده است.
کلينيک پيشگيري از سرطانهاي فاميلي راهاندازي ميشود
مديرگروه پژوهشي ژنتيک سرطان جهاد دانشگاهي علوم پزشکي تهران از طراحي کلينيک سرطانهاي فاميلي در مرکز تحقيقات بيماريهاي پستان خبر داد و گفت: با استفاده از تستهاي آماري و ژنتيکي، افرادي که احتمال دارد به اين بيماري مبتلا شوند را مشخص كرده و اقدامات تشخيصي و درماني را در مورد آنان انجام مي دهيم.
دکتر کيوان مجيدزاده در گفت وگو با خبرنگار بهداشت و درمان ايسنا علوم پزشکي تهران، با بيان اين که مشاوره ژنتيک براي بيماران سرطان پستان و خانواده آنان از اهميت بسزايي برخوردار است، افزود: از آنجا که يکي از راههاي بروز سرطان سينه از طريق انتقال ژن به فرزندان است، از اين رو با مشاوره ژنتيک و انجام تستهاي ژنتيکي مي توان از اين مشکل پيشگيري کرد.
کلينيک بيماري پستان جهاد دانشگاهي علوم پزشکي تهران، پژوهشهاي کاربردي در سطح جامعه ارائه ميدهد
همچنين دکتر الفت بخش از پژوهشگران اين مركز با بيان اين که بيماريهاي پستان دومين علت مرگ و مير زنان است، گفت: اين بيماري قابل پيشگيري نيست اما تشخيص زودرس آن از اهميت بسزايي برخوردار است.
وي در گفت وگو با ايسنا از توانمندي مرکز تحقيقاتي - درماني بيماريهاي پستان جهاد دانشگاهي در ارائه خدمات کاربردي به جامعه خبر داد و تصريح کرد: تشخيص، درمان و روشهاي بازتواني روز دنيا در اين مرکز ارائه ميشود.
دکتر الفت بخش در بخش ديگري از سخنانش و در پاسخ به سوالي مبني بر اهميت شيردهي در مادران باردار و تاثير آن در جلوگيري از سرطان پستان گفت: عدم حاملگي و شيردهي ميتواند در بروز اين بيماري موثر باشد؛ همچنين شير دادن به نوزاد توسط مادر، باعث تکميل غدههاي شيردهي شده که از سرطان پستان جلوگيري ميکند.
پژوهشگران هشدار دادند: زنان مبتلا به سرطان سينه براي كنترل احساسات اعضاي خانواده از اعلام بيماري خود پرهيز ميكنند
پژوهشگران هشدار دادند: زنان مبتلا به سرطان سينه درست زماني كه نياز به درمان و حمايت ديگران دارند از فاش كردن بيماري خود پرهيز ميكنند و اين كار مشكل آنها را افزايش ميدهد.
در اين مطالعات گريس جي يو از دانشگاه ايالتي سان فرانسيسكو بررسي كرده است كه افراد نجات يافته از اين سرطان با پيش زمينههاي قومي و اخلاقي مختلف چگونه اخبار مربوط به بيماري خود را با خانواده، دوستان و ساير بستگان و خويشاوندانشان در جريان مي گذارند.
در اين پژوهش از 164 بيمار نجات يافته از سرطان سينه مصاحبههايي تهيه شد تا وضعيت احساسي آنها در فاش كردن بيماريشان مورد ارزيابي قرار گيرد.
يو ميگويد: زناني كه سرطان آنها تشخيص داده ميشود دچار درگيري احساسي قابل ملاحظهاي ميشوند.
براي زناني كه مبتلا به اين سرطان هستند خبر دادن به خانوادههايشان در مورد بيماريشان كار بسيار دشواري است.
آنها نه تنها مجبور هستند كه با آسيب پذيرهاي خودشان كنار بيايند بلكه حتي بايد در مقابل عكس العمل خانوادهشان از شنيدن اين خبر به آنها نيز بگويند كه در معرض خطر هستند.
اكثر مصاحبه شوندگان در پاسخ به سوالات مصاحبه اظهار داشتند كه احساس ميكنند بايد احساساتشان را در مقابل اعضاي خانواده كنترل كنند تا آرامش و اطمينان عزيزانشان مختل نشود.
اين يافتهها در نشست سالانه انجمن جامعه شناسي آمريكا در بوستون ارائه ميشود.
آمارها نشان ميدهد كه سرطان سينه يكي از سرطانهاي شايع در عصر حاضر است.
طبق محاسبات انستيتو ملي سرطان ايالات متحده آمريكا، از هر هشت زن يك نفر در زندگي خود به سرطان سينه مبتلا ميشوند.
البته به گفته پزشكان اين سرطان اگر به موقع تشخيص داده شود به راحتي قابل درمان است.
در صورت متمركز بودن بافت سرطاني معمولا از تركيب عمل جراحي (لامپكتومي)، شيمي درماني و راديوتراپي براي درمان استفاده ميشود.
به گفته متخصصان؛ ماموگرافي نيز در تشخيص اين بيماري نقش محوري دارد. نماد بين المللي آگاهي بخشي درباره سرطان سينه روبان صورتي است.
آزمايش نو براي بيماري كهنه
آزمايش خون براي تشخيص زودهنگام بيماري آلزايمر در حال پيشرفت است.
محققان معتقدند براي آمادگي مقابله با محدوديتهايي كه در آينده به خاطر بيماري جنون ايجاد ميشود، مردم ميتوانند از چنين آزمايشي بهره بگيرند.
يافته جديد: افراد مبتلا به آلزايمر در مدت زمان كوتاهي با بحران مواجه ميشوند. آنها- حتي اگر نتوانند كار زيادي در اين رابطه انجام دهند- ميتوانند خيلي زود در مورد ابتلايشان به بيماري آلزايمر مطلع شوند. هرچه درمانهايي كه ميتوانند پيشرفت بيماري آلزايمر را متوقف يا كند كنند، دست نيافتنيتر بهنظر ميرسند، آزمايشهاي متفاوتي از خون در حال پيشرفت هستند كه حتي قبل از ظهور علائم يا شديد شدن بيماري، ميتوانند تعيين كنند چهكسي مبتلا به اين بيماري است.
دكتر رونالد سي.پترسن، متخصص اعصاب در مايوكلينيك، روچستر در مينسوتا، ميگويد: تعداد بسيار زيادي از مردم، به خاطر سابقه خانوادگي، سن و عوامل ژنتيك در معرض ابتلا به آلزايمر قرار دارند اما ما هيچ فرمولي براي پيشگويي تعداد كساني كه به اين بيماري مبتلا خواهند شد، در دست نداريم.
توضيح: شناسايي بيماري آلزايمر در مراحل اوليه بسيار سخت است چراكه علائمي مثل مشكلات حافظه، ميتواند به كهولت سن يا بسياري بيماريهاي ديگر نسبت داده شود. حتي ظهور يك نشانه در مغز نميتواند نشانهاي از بيماري باشد چراكه برخي از افراد سالمند نشانههايي دارند اما از بيماري جنون رنج نميبرند. دكتر هارولد وارموس، رئيس سابق مؤسسه ملي سلامت و عضو گروه مطالعاتي آلزايمر (ASG)- كارگروهي مستقل كه تحت اختيار مجلس آمريكا است تا يك برنامه راهبردي ملي را براي بيماري آلزايمر ايجاد كنند- ميگويد: پزشكان و بيماران به آزمايشي نياز دارند كه مناسب، دقيق، مطمئن و ارزان باشد.
مراحل تحقيق: يكي از شركتهاي واقع در شهر ردوود كاليفرنيا، ساتوريس، اخيرا برنامهاي را مبني بر انجام نوعي آزمايش خون براي استفاده در تحقيقات اعلام كرده است.
در مطالعهاي، نمونه آزمايشي 259 نفر از كساني كه بيماري آلزايمرشان در مراحل اوليه يا در مراحل پيشرفته شناسايي شده بود و افرادي كه مبتلا به اين بيماري نبودند، مورد آزمايش قرار گرفته است. در خون افراد مبتلا به آلزايمر 18 نوع پروتئين با غلظتهاي متفاوت از افراد معمولي يافت شد. يافتههاي پروتئيني توانست در شناسايي و مشخص كردن بيماري حتي در افراديكه به نوع خفيفي از اين بيماري به نام «اختلال شناختي خفيف» مبتلا هستند، نزديك به 90 درصد دقت داشته باشد.
كريس مكرينولدز، رئيس شركت ساتوريس ميگويد: اين تست كه هنوز نامي ندارد، ميتواند در مراحل ابتدايي آزمايشهاي تشخيصي، مثل اسكن مغزي، مورد استفاده قرار گيرد تا نتيجه آزمايش تا حد بسيار زيادي قابل اطمينان باشد. مكرينولدز اميدوار است تا يكي دو سال بعد از شروع تحقيقات پژوهشگران در اين رابطه، آزمايشي براي عامه مردم توليد شود.
توجيه علمي: آزمايش ديگري، به نام نوروپرو، توسط محصولات دارويي Power3 در وودلند تگزاس در دست بررسي است. اين آزمايش 59 نشانه پروتئيني را در خون اندازهگيري كرده كه افراد مبتلا به آلزايمر را از افراد مبتلا به پاركينسون و افرادي كه هيچكدام از اين بيماريها را نداشتهاند، تشخيص داده است. سوابق استيون راش، مدير اجرايي Power3 ميگويد: مطالعهاي كه توسط مؤسسه تحقيقات سلامت Sun در سانسيتي آريزونا انجام شده است، تا اواخر آگوست آماده خواهد شد. محققان اميدوارند يك آزمايش خون تشخيصي زودهنگام بتواند دورههاي امتحان دارو را روشنتر كند و در نهايت دارويي بسيار مؤثر و قوي توليد شود.
لسآنجلس تايمز- 28 جولاي 2008
روان درماني و چيزي به نام ارتباط انساني
مقاله جديد نشريه Archives of General Psychiatry خبر ميدهد كه گرايش روانپزشكان آمريكايي به كاربرد دارو براي درمان بيماريهاي روحي ـ رواني بيشتر شده و آنها از روشهاي ديگر مثل روان درماني كمتر از گذشته استقبال ميكنند.
نتيجه بررسيهاي دكتر رامين مجتبايي و همكارانش در دانشكده بهداشت «جان هاپكينز» نشان دهنده آن است كه كاربرد روان درماني از 44 درصد در سال 1996 به 29 درصد در سال 2004 تنزل كرده است.
اگرچه نگارندگان مقاله، شركتهاي بيمه را ملامت ميكنند كه با سياستگذاريهاي نادرست و تشويق پزشكان به ويزيتهايهاي كوتاه و مختصر ـ مفيد، تيشه به ريشه روان درماني ميزنند اما از سوي ديگر نميتوان اين موضوع را ناديده گرفت كه روانپزشكي هم به همان بيماري حاضرخوري و راحت باشي جهان مدرن مبتلا شده است كه همه، اعم از پزشكان و بيماران انتظار دارند با مصرف يك قرص، معجزهاي اتفاق بيفتد.
علتها و خاستگاههاي بيشتر بيماريهاي رواني از جمله اضطراب و افسردگي در انسان به حدي پيچيده است كه درمان آنها جز با در نظر گرفتن تجارب بيمار و درك نيتها و آرزوهايش ممكن نيست. بيشتر بيماران روان نژند به يك همصحبت و همراه همدل نياز دارند كه با او از مشكلات بگويند و راز ترسهايشان را بدون شرمندگي فاش كنند. اين رابطه انساني چيزي نيست كه در ويزيتهاي «زود، تند، سريع» در دسترس باشد.
آيا قرص ميتواند جانشين ورزش باشد؟
اگر «ايوان گنجاروف» زنده بود احتمالا از شباهت انسانهاي مدرن امروزي با شخصيت كتاب معروفش «ابلوموف» كه صبح تا شام را در رختخواب به سر ميبرد، حيرت ميكرد.
براي انسانهاي تنبل و كم تحرك دنياي جديد اين خبر ميتواند خوشحالكننده باشد كه محققان آمريكايي در حال توليد دو نوع قرص معجزه آسا هستند كه كمك ميكند بدون تكان حتي يك عضله يا تمرين ورزشي، عضلهسازي كنند، استقامت بدني را بالا ببرند و چربيهاي اضافي را بسوزانند.
اين دو دارو كه Aicar و Gw1516 نامگذاري شدهاند، ظاهرا روي ژني اثر ميگذارند كه در ساخت و تنظيم عضلات نقش دارد. موشهايي كه اين دارو را مصرف كردهاند قادرند 44 درصد بيش از سابق تمرينهاي ورزشي را تحمل كنند. حال اين سؤال مطرح است كه كاربرد اين داروها آيا واقعا براي انسان مفيد است؟
اگرچه هدف اصلي اين طرح استفاده از اثرات درماني اين داروها در بيماريهايي نظير ديابت است كه ورزش تاثيري ثابتشده دارد ولي تمام كساني كه 40 دقيقه ورزش منظم روزانه را انجام نميدهند و حتي ورزشكاراني كه قصد دوپينگ دارند مشتري آنها خواهند بود.
با اين حال چنين داروهايي اولا نميتوانند باعث ايجاد مهارت، انعطاف پذيري و هماهنگيهاي مغزي ـ عضلاني شوند كه براي يك ورزشكار لازم است. ثانيا قادر به ايجاد ديگر اثرهاي ورزش نظير شادماني، اعتماد به نفس و اثرات ضدافسردگي نيستند.
ثالثا بهدليل نامشخص بودن نوع تاثير آن بر فيبرهاي عضلاني درباره مفيد بودنش در عضلات نيز حرف و حديث وجود دارد.
وقتي خشت اول سلامت را كج ميگذاريم
شايد براي برخي از ما بديهي بهنظر برسد،كه هر بيمار مبتلا به افسردگي، اسكيزوفرني يا بيماريهاي ديگر روانپزشكي، حتما كودكي پرتنش و مشكلداري داشته و تا در خاطرات كودكي او به مشكلي برنخوريم، بيماري او برايمان توجيهي نداشته باشد.
با اين حال، اين موضوع آنقدرها كه بهنظر ما بديهي ميرسد، در دنياي علم پزشكي ثابتشده و بديهي انگاشته نميشود و تاكنون تحقيقات زيادي در مورد نقش محيط و عوامل خارجي در ابتلاي فرد به انواع بيماريهاي رواني، انجام شده است.
تحقيقات گوناگون نشان ميدهد كه برخي بيماريها، از برخي عوامل محيطي بيشتر تاثير ميپذيرند و برخي كمتر. البته در همه اين تحقيقات، عوامل محيطي، تنها يك عامل مؤثر در ابتلاي فرد شناخته ميشوند و به نقش آنها، در كنار عوامل ژنتيك و خانوادگي نيز توجه ميشود.
در تازهترين اين مطالعات، تاثير استرسها و تنشهاي رواني دوران كودكي، بر بروز بيماري روانپزشكي در بزرگسالي، بررسي شده است و مشخص شده است كه اين تاثير، واقعي و حساس است.
به گزارش رويترز، اين مطالعه كه در دانشگاه كنساتنس آلمان انجام شده و نتايج آن در شماره جولاي نشريه روانپزشكي بريتانيا چاپ شده، از تاثير استرسهاي دوران كودكي، بر ابتلاي فرد به چند بيماري، شامل افسردگي شديد، اسكيزوفرني، اعتياد به موادمخدر و اختلال شخصيتي خبر ميدهد.
در اين مطالعه، از آزمونهاي استاندارد تشخيص تجربيات منفي، در گروهي از كودكان زير 6 سال، استفاده شد. آزمونها، در2 نوبت ديگر هم تكرار شد؛ يك بار درست قبل از بلوغ كودكان و بار ديگر در دوران بزرگسالي.
پيگيري اين افراد از لحاظ ابتلا به بيماريهاي روانپزشكي در دوران بزرگسالي نشان داد كه دوران كودكي و پس از آن دوران قبل از بلوغ، دورانهاي حساسي به شمار ميروند؛ چرا كه داشتن تجربيات ناگوار و پرتنش در اين دورانها، ميتواند احتمال ابتلاي فرد را به اين بيماريها به شدت افزايش دهد.
اين در حالي است كه داشتن زندگي پراسترس و تنش در دوران بزرگسالي، رابطه مشخصي با ابتلا به بيماريهاي روانپزشكي نشان نداد. اين محققان دريافتهاند كه هرچه ميزان تنش رواني در دوران كودكي بيشتر شود، به همان نسبت هم احتمال ابتلا بالاتر ميرود.
البته همانطور كه اشاره شد، عوملي مانند استرس تنها يكي از عوامل محيطي و عوامل محيطي نيز تنها يك دسته از عوامل تاثيرگذار بر بيماريهاي رواني هستند. ممكن است كودكي در يك محيط پر از تجربههاي ناگوار متولد و بزرگ شود، اما از حمايت رواني خوبي برخوردار باشد و بتواند اين تجربهها را با كمترين عوارض پشت سر بگذارد.
در اين حال، ممكن است ميزان ابتلاي او به اين بيماريها چندان افزايش نداشته باشد يا به اشكال خفيفتر آنها دچار شود. همچنين ممكن است يك زمينه ژنتيك خاص، يا يك عامل بيولوژيك مختلشده در بدن فرد، او را مستعد تاثيرپذيري از عوامل محيطي مانند استرس كند و سبب افزايش احتمال ابتلاي او به بيماريهاي روانپزشكي شود.
بهدليل همين ملاحظات و پيچيدگيهاي سازوكار شكلگيري بيماريهاي رواني است كه هماكنون محققان از اظهارنظر يكطرفه در مورد علت اصلي بروز اين بيماريها، خودداري ميكنند و اين بيماريها را «چندعاملي» معرفي ميكنند؛ يعني متاثر از چندين عامل بهطور همزمان. اما از نتيجه همين تحقيقات هم ميتوان استفاده كافي كرد. اين نتايج نشان ميدهد كه گذراندن يك دوران شاد و كمدغدغه براي كودكان تا چه اندازه اهميت دارد و محروميت آنها از چنين دوراني، تا چه حد ميتواند زندگي آنها را دستخوش مشكلات و بيماريها كند.
شايد نتيجه مطالعات بيشتر نشان دهد كه كودكاني كه دوران كودكي پرتنشي گذراندهاند كمتر به سلامتشان اهميت ميدهند و بيشتر احتمال دارد كه به بيماريهاي مزمن و رفتاري دچار شوند. اين، مسئوليت ما بزرگترها را در حمايت و تربيت كودكان چندين برابر ميكند.
واکسن مالاریا: امید و حقیقت
بيماري مالاريا كه سالانه 2 تا 3 ميليون نفر را ميكشد، به درمانهاي داروييمان دارد مقاوم ميشود و درست در زماني كه فكر ميكرديم در شرف ريشه كني است، باز ميگردد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كشف واكسن، اميدي بزرگ براي همه به ويژه ساكنان قاره سياه محسوب ميشود. محققان دانشگاه آكسفورد كه خود بخشي از يك گروه بينالمللي هستند در مجله «نيچر» خبر دادهاند كه واكسن توليديشان مرحله بسيار موفقيت آميزي را روي حيوانات پشت سر گذاشته و بهزودي ظرف يكسال آينده روي انسان آزمايش خواهد شد.
براي توليد اين واكسن كه باعث برانگيخته شدن دو نوع واكنش ايمني قوي در بدن انسان ميشود از دو ويروس مختلف سرماخوردگي و آبله استفاده شده كه در آزمايشگاه دستكاري شدهاند تا براي بدن ما مضر نباشند اما روي سطح خود حامل پروتئيني هستند كه بسيار مشابه پروتئينهاي انگل مالارياست.
پادتني كه سيستم ايمني بدن عليه اين ويروسها ميسازد بهدليل همين شباهت ساختاري ميتواند عليه مالاريا نيز مؤثر باشد و به ميزان زيادي جلوي تكثير انگلهاي مالاريا را كه با نيش پشه وارد بدن ميشود، بگيرد. اين اتفاق ميتواند يك پايان رؤيايي براي02سال تلاشهاي گوناگون در راه تهيه واكسن مالاريا باشد.