من دارم کتاب کیمیاگر رو میخونم.به نظر من یه کم بد ترجمه شده.عبارت هایی مثل افسانه ی شخصی و چند تا عبارت دیگه معنی واضحی نمیدن...
Printable View
من دارم کتاب کیمیاگر رو میخونم.به نظر من یه کم بد ترجمه شده.عبارت هایی مثل افسانه ی شخصی و چند تا عبارت دیگه معنی واضحی نمیدن...
زاهد پيري به بارگاه قدرتمند ترين پادشاه دوران دعوتشد.
پادشه گفت : به مرد مقدسي كه با اندك چيزي راضي مي شود غبطه ميبرم.
زاهد پاسخ داد : اعلي حضرتا ،من به شما غبطه مي برم كه زودتر از من راضي مي شويد.
پادشاه ، با آزردگي گفت : منظورت چيست ؟تمام اين سرزمين از آن من است.
زاهد گفت : دقيقا" .م آهنگ كرات را دارم ، رودها و كوهسارهاي سراسر جهان را دارم . ماه و خورشيد ر دارم ، چون درروان خود خدا را دارم . اما اعلي حضرتا شما فقط همين قلمرو را داريد .
برگرفته شده از کتاب : مکتوب
دقیقا چند بار اقدام کردم اما ...نقل قول:
آيا مي توان تمرين هاي ذكر شده در "خاطرات يك مغ" را انجام داد؟
به فرد بستگي دارد. اما فقط يك قانون وجود دارد: تحت هيچ شرايطي، تمرين "احضار پيام آور" را انجام ندهيد. اين تمرين در كتاب ناقص است و هيچ نتيجه مثبتي به بارنخواهد آورد.
«پائولو كوئليو» نويسنده برزيلي رمان پرفروش «كيمياگر» قصد دارد به مناسبت فروش ميليوني كتابهايش در نمايشگاه بينالمللي كتاب فرانكفورت حضور يابد.
اين نويسنده خوشاقبال برزيلي قصد دارد به خاطر فروش صد ميليوني كتابهايش در نمايشگاه بينالمللي كتاب فرانكفورت كه پانزدهم ماه اكتبر سال ميلادي جاري در كشور آلمان برگزار ميشود، حضور پيدا كند.
رمان «كيمياگر» اين نويسنده برزيلي به تنهايي نزديك به سي ميليون نسخه در سراسر جهان فروش كرده است و در كل كتابهاي پائولو كوئليو در جهان نزديك به صد ميليون نسخه فروش داشته است.
همچنين «لارنس فيشبرن» بازيگر مشهور فيلم ماتريكس امتياز ساخت فيلم «كيمياگر» پائولو كوئليو را سال گذشته از كمپاني برادران وارنر خريداري كرد و به زودي ميخواهد فيلمي بر اساس آن بسازد.
برادران وارنر امتياز اين فيلم را خريده اما هيچ اقدامي براي ساخت فيلم نكرده بودند. «فيشبرن» براي ساخت اين فيلم به سراغ «بري آزبرن» يكي از تهيهكنندگان فيلم «ارباب حلقهها» رفته و به او پيشنهاد همكاري داده است.
«پائولو كوئليو» از معدود نويسندگان خوش اقبال برزيلي است كه در ايران هم به خصوص پس از سفرش به تهران با اقبال خوبي روبهرو بوده است.
بسياري از منتقدان ادبي جهان آثار اين نويسنده را به ساده انديشي و سطحي نگري متهم ميكنند و «كوئليو» را نويسنده مخاطبان جدي ادبيات نميدانند.
«كوئليو» تا به حال نزديك به بيست رمان نوشته است و «شيطان و دوشيزه پريم» و «كيمياگر»اش در صدر پرفروشهاي بسياري از كشورهاي دنيا قرار دارد.
«كوئليو» هم اكنون به همراه همسرش «كريستينا» در ريودوژانيرو برزيل زندگي ميكند.
رمان «جادوگر پورتوبللو» از جديدترين آثار اين نويسنده برزيلي است كه سال گذشته راهي بازار كتاب جهان شده است.
مکتوب یعنی نوشته شده. به نظر اعراب نوشته شده به راستی برگردان مناسبی نیست، چون با این که همه چیز پیشاپیش نوشته شده، اما خداوند مهربان است و فقط برای آن همه چیز را پیشاپیش نوشت تا ما را یاری کند.
سرگردان در نیویورک است. با این که قرار ملاقاتی دارد،دیر از خواب بیدار می شود؛ و وقتی هتل را ترک می کند، می فهمد که پلیس اتومبیلش را با جرثقیل برده. دیر سر قرارش می رسد، ناهار بیش از اندازه طول می کشد،و به مبلغ جریمه اش می اندیشد. پول زیادی است.
ناگهان، به یاد اسکناسی میافتد که دیروز در خیابان پیدا کرده.بین آن اسکناس و حوادثی که آن روز صبح بر سرش آمده،رابطۀ غریبی می بیند.
- که می داند؟ شاید این پول را پیش از کسی یافتم که بنا بود پیدایش کند! شاید این اسکناس را از سر راه کسی برداشتم که واقعاً به آن نیاز داشته. که می داند؟ شاید در آن چه پیشاپیش رقم خورده، دخالت کرده ام!
احساس می کنم باید از شر این اسکناس راحت بشود، و در همان لحظه چشمش به گدایی می افتد که در پیاده رو نشسته.
بی درنگ اسکناس را به او می دهد و احساس می کند میان پدیده ها تعادلی برقرار کرده است.
گدا می گوید: یک لحظه صبر کنید، من دنبال صدقه نیستم. من یک شاعرم و میخواهم در ازای این پول شعری برایتان بخوانم.
سرگردان می گوید: خوب، پس کوتاه باشد، من عجله دارم.
گدا می گوید: « اگر هنوز زنده ای ، به خاطر آن است که هنوز به آن جا که باید باشی ، نرسیده ای.»
مردی در نمایشگاهی گلدان می فروشد.زنی نزدیک می شود و کالاهایش را بررسی می کند.بعضی از گلدان ها بسیار ساده اند و برخی هم تراش های ظریفی دارند.زن قیمت گلدان ها رامی پرسد.اما با کمال شگفتی می فهمد که قیمت همه شان یکی است.می پرسد:چه طور می شود گلدان های تراش خورده و ساده به یک قیمت باشند؟تراش خوردهها وقت و زحمت بیشتری برده اند!فروشنده می گوید:من هنر مندم.می توانم پول گلدان را بگیرم نه پول زیباییشان را.زیبایی رایگان است.
است.گاهی روزها و هفته ها می گذرند بی آنکه هیچ حرکت لطف آمیزی از دیگران ببینیم.این دوره هاکه گویی عطوفت انسانی از میان رفته است دشوارند و زندگی فقط به تنازع بقاع می نماید.استاد می گوید:باید اجاق خود را بررسی کنیم.باید نور بیشتری به آن ببخشیم و بکوشیم اتاق تاریک زندگیمان را روشن کنیم.هنگامی که صدای جرقه های آتش و ترکیدن هیزم را می شنویم و آنگاه که قصه های شعله ها را می خوانیم امید به سوی ما باز می گردد.اگر قادر به عشق ورزیدن باشیم قادر به دوست داشته شدن نیز خواهیم بود.فقط زمان مطرح
هرگز بداند از چه چیزی گریخته است.شیطانی به شیطان دیگر گفت:به آن مرد مقدس متواضع نگاه کن که در جاده راه می رود.دراین فکرم که به سراغش بروم و روحش را در اختیار بگیرم.رفیقش گفت:به حرفت گوش نمی دهد.تنها به چیزهای مقدس می اندیشد.اما شیطان به همان شیوه ی مشتاق و متعصب همیشگی اش خود را به شکل ملک مقربجبراییل در آورد و در برابر مرد ظاهر شد.گفت:آمده ام به تو کمک کنم.مرد مقدس گفت:باید من را با شخص دیگری اشتباه گرفته باشی.من در زندگی ام کاری نکرده ام که سزاوار توجه یک فرشته باشم.و به راه خود ادامه داد بی آنکه
شنبه 27 مهر 1387
پائولو كوئليو يك ركورد جهاني گينس ديگر را از آن خود كرد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز چهارشنبه 15 اكتبر سال 2008، پائولو كوئليو ديپلم ركورد جهاني گينس را به عنوان نويسنده ي زنده اي كه يك اثر او به بيشترين تعداد زبان ها منتشر شده است، دريافت كرد.
كيمياگر پائولو كوئليو تا كنون به 67 زبان و در 160 كشور منتشر شده است.
كوئليو در سال 2003 نيز يك ركورد جهاني ديگر را به نام خود رقم زد: او در يك نشست، كتاب هايش را به 53 زبان براي خوانندگانش از سراسر جهان امضا كرد.