ادبیات ترانه سرائی راک، عنصری غایب در فرهنگ موسیقی راک فارسی ایران
ادبیات ترانه سرائی راک، عنصری غایب در فرهنگ موسیقی راک فارسی ایران
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قبل از آغاز بحث مورد نظر در این مقاله بد نیست برای شناخت بهتر موج موسیقی متفاوت و راک ایران، دسته بندی کلی داشته باشیم از شاخه های مختلفی که ساختار و بنیاد این موج را تشکیل می دهند. تا بتوانیم درک بهتری از ویژگیها و کمبود های آن پیدا کنیم.
دسته بندی:
موسیقی راک معاصر ایران را می توان در مجموع، به سه گروه برجسته تقصیم کرد:
1- گروه ها و موسیقی پردازانی که کاملاً از دست آوردها و شیوه های موسیقایی غربی (آمریکا و اروپا) استفاده می کنند بدون آنکه از هیچگونه خصوصیات فرهنگ ایرانی در موسیقی خود بهره گیرند. این دسته زبان غالب بر ترانه هایشان نیز معمولاً انگلیسی ست. البته بخشی از هنرمندان فعال دراین دسته، موسیقی راک بدون کلام می سازند و فقط با تمرکز در ساختارهای موسیقایی راک به خلاقیت مشغولند.
2- گروه دوم، هنرمندان و موسیقیدانانی هستند که دستاوردهای فرهنگی و موسیقایی ایرانی و شرقی را با بیانی مدرن در هم می آمیزند. اینان با روی آوردن به شیوه موسیقی تلفیقی از عناصر و ساختارهای موسیقائی راک برای بیانی آزاد و آلترناتیو استفاده می کنند اما سبک راک را لزوملاً به عنوان یک محور و یا بنیاد اثر هنری خود انتخاب نکرده بلکه برداشتی به عنوان یک راه حل مدرن از آن دارند و نه بنیاد اصلی موسیقی خود.
3- گروه سوم، از موسیقی پردازان و گروهائی تشکیل شده است که از چهارچوب های موسیقایی راک استفاده می کنند ولی زبان ترانه هایشان فارسی است. جمع بزرگی از این گروه ها و هنرمندان به دلایل مختلف از اشعار شاعران معروف کلاسیک و یا معاصر ایران و یا در بهترین شکل از شعرهای پیچیده ای که نوشته و تنظیم شده خود آنان است به عنوان متن آثار خود استفاده می کنند.
دلایل آنکه چرا گروه سوم در این دسته بندی بجای استفاده از ترانه (Lyric) و یا متن آهنگ (Music text) از شعر (Poem)، بویژه اشعار کلاسیک و مدرن شاعران معروف استفاده می کنند به این شرح است:
الف- دسترسی نداشتن به ترانه سرا و یا نداشتن تجربه و آگاهی کافی جهت ترانه نویسی راک.
ب- کنترل شدید و محدودیت هائی که در ایران سد راه آزادی بیان هنرمندان است.
ج- خلق نوعی موسیقی تلفیقی در چهارچوب موسیقی راک.
البته در این سال های اخیر تعداد معدودی موسیقیدان و ترانه سرا نیز وارد میدان شده اند که بی تردید موجب تحول بزرگی در ترانه سرائی مدرن فارسی گشته اند. این ترانه سرایان با آزمایشگری و نوپردازی در ساختار نوشتاری ترانه و جایگزینی متن های ساده و عامیانه بجای اشعار پیچیده و شاعرانه، موفق شده اند تا بنیاد ادبیات ترانه سرائی موسیقی متفاوت و راک ایران را پی ریزی و آوائی امروزی با برداشت هائی نو وارد موسیقی مردم پسند ایران کنند. ضمناً در بیشتر مواقع بیانی انتقادی و اجتماعی با موضوعات متفاوت تر از آنچه تا کنون رایج بوده و است نیز در آن شنیده می شود.
بطور مشخص در رابطه با ترانه سرائی راک فارسی تعداد اندکی از گروه ها و ترانه سرایان موفق شده اند تا خصوصیات ویژه موسیقی راک را در آثار خود منعکس کنند.
به عنوان مثال برای باز کردن این موضوع می توان از نمونۀ منحصر بفرد ترانه سرائی راک فارسی، به ترانۀ «مرداب» از گروه راک «سرخس» اشاره کرد که سرودۀ بهزاد خیاوچی می باشد. در این ترانه شاعر موفق به انتقال احساساتی چون عجز، ناکامی، یاس و طغیان علیه زندگی خفقان آور یک نسل شده است و شنونده را تا سرآغاز حس انفجار و خود کشی می کشاند. این محتوا همراه با بیان اضطراب آمیز و مالیخولیائی خواننده (خود شاعر) همگام با آوای خشن و سنگین راک گروه سرخس، ترکیب موسیقائی ارژینال سبک راک فارسی را خلق کرده است. یعنی ترانۀ راک با بیانی مناسب در هم آمیخته شده و کلیت کامل و درستی را مهیا کرده تا بتواند آن احساس و فکر را به مخاطب خود منتقل کند.
بحث مورد نظر در این مقاله نیز بیشتر در رابطه با گروه سوم در این دسته بندی است که از زبان فارسی ادبی و شعر در چهارچوب راک غربی استفاده می کنند است.
عنصر غایب در فرهنگ موسیقی راک فارسی ایران
موج موسیقی راک فارسی معاصر ایران، بعد از گذشت یک دهه کماکان در مرحلۀ تجربی و آزمایشی بسر می برد. موجی که به دلایل مختلف فرهنگی و اجتماعی قادر به ایجاد حرکت موسیقایی منسجم و پیشرو نبوده و نتوانسته رابطه ای چشمگیر با مخاطبان مورد نظر خود برقرار کند.
البته با توجه به تمام محدودیت های موجود در جامعه ایران نمی توان انتظار بیشتری از آن داشت. اما همزمان این واقعیت را نیز باید پذیرفت تا زمانی که در بیشتر مواقع، موسیقی راک ایران خصوصیتی محافظه کارانه، فرمالیستی و حتی تقلیدی داشته باشد نمی تواند نقشی در ثاثیرگذاری و متحول ساختن فرهنگ موسیقی آیندۀ ایران بازی کند.
موسیقی راک ایران تا به امروز قادر به ابراز عنصر مشخصه خود یعنی بیانی اعتراضی نبوده، چرا که اغلب موسیقی پردازان راک ما به خاطر دستیابی به آزادی های مقطعی بخاطر کسب حقوق مدنی خود از قبیل دریافت مجوز برای پخش و اجرا، جهت ایجاد بازاری برای این نوع موسیقی به سازش و نزدیکی به سنت ها و یا فرهنگ عوام تن داده اند. بخشی دیگر هم مایوس و ناامید کاملاً از هویت ملی خود دوری گرفته تا جائی که نتوانسته اند قدمی فراتر از تقلید و دنباله روی از شیوه های موسیقائی حاضر و آماده و آزمایش شده غربی بردارند.
در واقع موسیقی به اصطلاح راک فارسی به نوعی وارث همان معیارهای عوام پسندانۀ موسیقی پاپ شده است با آوای گیتار برقی و اشعار پیچیده که ظاهر روشنفکرانه تری به آن داده است.
در موازات شاهد آن هستیم که موج رپ فارسی در مدت کوتاهی توانسته با بیانی سنت شکن و گستاخ، گاه حتی با محتوائی انتقادی و اجتماعی ظهور کند و براحتی در دل بخشی از جامعه جوان درون-شهری نفوذ کرده و تصویری از زندگی و فرهنگ اجتماعی آنان بدست دهد. اگر چه این موج هنوز بر اساس بلوغ هنری و آگاهی کامل اجتماعی شکل نگرفته اما می توان به صراحت گفت که از زاویۀ ترانه سرائی انتقادی و آزاد، پیشگام و پرچمدار موسیقی های متفاوت زیرزمینی ایرانی است.
رپ خوان های ما با بهره گیری از زبان فارسی محاوره ای و متداول میان جوانان درون-شهری در چهارچوب سبک سخنوری موسیقی رپ، موجی نو و پرهیجان بوجود آورده اند.
«هیچکس» یکی از نمونه های پیشگام رپ فارس به حساب می آید.
این دقیقاً نکته ایست که در موسیقی راک فارسی کمتر به آن توجه می شود. نکتۀ مورد نظر همان فقدان ادبیات نوشتاری و یا ترانه سرائی متفاوت و پیشروست که از طریق آن موسیقی پردازان راک بتواند با مخاطبان مورد نظر خود ارتباطی طبیعی و منطقی برقرار کند.
آنچه این موج موسیقائی به آن نیاز دارد، نه حرف های گفته شده و اشعار سمبلیک و شاعرانه است و نه نوای پنجه های سریع گیتاریست ها با سازهای وارداتی و تکنولوژی پیشرفته بلکه سخنی نو با بیانی امروزیست. در نظر داشته باشیم که خلق موسیقی شهری و امروزی و ابراز آزادانه آن، بطور طبیعی در خود هیجان و عنصر اعتراض را می پروراند که در حقیقت از همآغوشی دو عنصر درونی و بیرونی سرچشمه می گیرد، یعنی محتوا و ساختاری نو. موسیقی راک فرهنگی ویژه دارد و باید آن را آموخت و فهمید تا بتوان آن را خلق کرد.
البته بررسی دقیق دلایل فقدان بینش موسیقائی پیشرو و در ادامه کمبود عنصر اعتراض و روحیه سنت شکنی، مقوله ایست بسیار پیچیده که نیاز به مطالعه و کند و کاو در ساختار اجتماعی، سیستم سیاسی و شرایط و باورهای فرهنگی روز ایران و ایرانیان دارد و آن از گنجایش این مقاله خارج است.
در یک جمع بندی کلی نتیجه می گیریم که کمبود ادبیات ترانه سرائی برای قالب موسیقی راک که بگونه ای تلفیقی از خصوصیات فرهنگی و اجتماعی معاصر شهری ایرانی نیز باشد و مهمتر از همه آگاهی فرهنگی و اجتماعی هنرمند پیشرو، از جمله عناصری هستند که جایشان در میان خرده موج های موسیقی راک معاصر ایران خالیست.