-
تو مي خواي
تو مي خوايناز چشاتو بخرم
قيمت عشقتو بالا ببرم
تو مي خواي يه روز بياي سراغ من
تو مياي پس زير وعده هات نزن
تو مي خواي فردا رو با هم بسازيم
تو مي خواي يه باغچه مريم بسازيم
تو مي خواي ساز منو كوك كني
تو مي خواي دنيا رو مشكوك كني
تومي خواي زيادي عاشقت بشم
تو مي خواي پاييز كه شد بياي پيشم
تو مي خواي بريم پيش ستاره ها
تو مي خواي بهم بگي خيلي چيزا
تو مي خواي چشام تو رو نگهداره
تو مي خواي هر چي بگي بگم آره
تو مي خواي فانوس لحظه هام باشي
تو مي خواي تا آخرش باهام باشي
تو مي خواي شب تا سحر صدام كني
تو مي خواي خوابم بودم نگام كني
تو مي خواي عروس رؤياهام كني
تو مي خواي پري درياهام كني
تو مي خواي اسممو فرياد كني
اسمتو شبيه فرهاد كني
تو مي خواي با همه كس قهر كنم
خودمو شهره ي يك شهر كنم
تو مي خواي سفر نرم بدون تو
تو مي خواي همش بگم به جون تو
تو مي خواي شبا برام قصه بگي
تو مي خواي تموم شه فصل تشنگي
تو مي خواي با هم باشيم ، كنار هم
پاييز و زمستون و بهار هم
-
نام تو رو آورده ام دارم عبادت ميكنم
گرد نگاهت گشته ام دارم زيارت ميكنم
دستت به دست ديگري از اين گذشته كار من
اما نمي دانم چرا دارم حسادت ميكنم
گفتي دلم را بعد از اين دست كس ديگر دهم
شايد تو با خودئ گفته اي دارم اطاعت ميكنم
رفتم كنار پنجره ديدم تو را با بگذريم
چيزي نديدم اين چنين دارم رعايت ميكنم
من عاشق چشم تو ام تو مبتلاي ديگري
دارم به تقدير خودم چنديست عادت ميكنم
تو التماسيم مي كني جوري فراموشت كتم
با التماس ولي تو را به خانه دعوت ميكنم
گفتي محبت كن برو باشد خداحافظ ولي
رفتم كه تو باور كني دارم محبت ميكنم
-
خدا نمي كنه
چشامو بستم و دارم تو رو بهتر مي بينم
اما چشم تو بازم من و نگا نمي كنه
عمريه دارم صدات مي كنم و جواب مي دي
عمريه چشات ولي من و صدا نمي كنه
مي دونم چرا من شدم به عشق تو اسير
چرا عشق من چشات رو مبتلا نمي كنه
دل و پيچيدم لاي يه برگ ناز گل سرخ
چشات اما به دلم هم اعتنا نمي كنه
جون من خيلي كمه اما فدات گرچه آدم
جونش و براي هر كسي فدا نمي كنه
غنچه ي آرزوهام مي شكفه با خنده ي تو
حتي خوشبختي من اخمات رو وا نمي كنه
مي دونم نمي شه سرنوشت ما يكي باشه
تو مي گي آدم عاقل كه خطا نمي كنه
نه دلت تنگه واسم نه حرفي داري بزني
آخه سنگم با شيشه اينجوري تا نمي كنه
من مي گم عاشقتم فقط به قيمت يه جون
تو قبول نمي كني دل اشتبا نمي كنه
من مي گم خدا كنه يه جوري مال من بشي
نمي دونم چرا اين كار و خدا نمي كنه
-
هشدار سبز
كاش بيايم براي بي پناها سايبون باشيم
با دلاي شكسته كمي مهربون باشيم
كاش بيايم به باغبونا كمي حرمت بذاريم
احترام دلاي شكسته رو نگه داريم
كاش به مهربونترا دين مون وادا كنيم
سهم خوشبختي مون رو وقف بزرگترا كنيم
كاش يه كاري بكنيم كه خستگي ها در بشه
مرهمي بشيم كه زخم آدما بهتر بشه
كاش كه شاخه ي درخت زندگي رو نشكنيم
هفته اي يه بار به باغبونامون سر بزنيم
كاش كه پاك كنيم تمام اشكايي كه جاريه
خوب نگه داريم چيزي كه واسه يادگاريه
كاش دس پرنده هاي بي پناه و بگيريم
توي آسمون بريم دامن ماه و بگيريم
كاش با مهربوني مون غصه ها رو كم بكنيم
رشته هاي عشق رو تا هميشه محكم بكنيم
كاش بنشينيم پاي صحبت اونا كه بي كسن
اگه درد دل كنن به آرزشون مي رسن
كاش تو عصري كه همش سنگيه و آهنيه
بگيم از چيزايي كه خوبه ولي رفتنيه
كاش هنوز دير نشده قدر هم و خوب بدونيم
نكنه دير بشه تا ابد پشيمون بمونيم
كاش كه اين يه جمله هيچ موقع ز يادمون نره
آدمي چه بد باشه چه خوب باشه مسافره
-
اوني كه گفته بود پيشم ميمونه
كسي كه من دلم ميخواد همونه
اوني كه تو پاييز واسم قسم خورد
فقط با من هميشه مهربونه
اونكسيكه با ذوق و شوق بهمنگفت
بايد كه وايساد جلوي زمونه
اوني كه گفت قسمت همش دروغه
يه چيزيه درست مثِ بهونه
اوني كه ماجراي عاشقيشو
گلدون اطلسي مونم ميدونه
اون كسي كه ميگفت ستارههامون
تو بهترين نقطة كهكشونه
اون كه ميگفت توكّلِ دوتامون
به لطفاي خداي آسمونه
اون كه ميگفت دق ميكنه اگر كه
پاي كس ديگري در ميونه
اون كه مي گفت چاره فقط سكوته
واسه جوابِ حرفِ عاشقونه
نميدونم چي شد كه رفت و آخر
پيغام فرستاد من ميرم ديوونه
-
يکي با غم مي نويسه رو دلش
اي خدا عجب چه روزگاريه
يه نفر خيري نديده از حالا
پس پناه مي بره به گذشتاه هاش
يکي ام شاعره تا خسته مي شه
زود مي ره راغ دست نوشته هاش
يه نفر خط مي کشه رو آرزوش
سند عشقش رو باطل مي کنه
-
اما تا کي ؟ بايد تا کي اين نقشا رو بازي کنم ؟
حالا که راضين همه ، بايد تو رو راضي کنم ؟
راستي عجب دنيايه ، کاراش غريبو وارونس
ديوونه کم بود ، خودشم از همه بيشتر ديوونه اس
ببين گلم ، بهشت من ، طاقت شونه هام کمه
عين ياس همسايمون ، شاخه آرزوم خمه
زخم زبون آدما هر ثانيه زياد تره
همش مي گن کجاس ؟ چي شد ؟ تو رو نمي خواد ببره
مادر بزرگ مي گفت برو طالعتو يه جا ببين
منم آوردم عکستو ، گفتم تو فالم اينه ، اين
همه بهم مي خنديدن ، تو هم بودي مي خنديدي ؟
کاش خودتو به جاي من مي ذاشتي و مي فهميدي ...
-
يادته شرطمون سر صداقت يادته
يادته تو مجازات و خيانت يادته
يادته پنهوني سر قرارا يادته
يادته تاخيرات توي بهارا يادته
گوش نداديم به نصيحت يادته
گشتنت دنبال فرصت يادته
دونه دان به کبوتر بادته خاطرات توي دفتر يادته ....
-
من نمي دونم چي ميشه نمي شه بگذرم از تو
شايد اون موقع ببارم تا شايد بياي به خونه
خلاصه فقط مي خواستم قصمون رو گفته باشم
مي دونم كه آخر عشق با خداي مهربونه
دل من فكراشو كرده كه صبور و باوفا شه
كاش دل تو هم صبور شه اين روزا اگر بتونه
ديگه حرفي نيست عزيزم بجز اشكي كه مي ريزيم
كاش بپرسي راز عشق و از گلاي ناز پونه
-
قدغن
رشتة عشق من و تو كاش مثه يه بادبادك بود
اون موقع عاشقيمونم تو تموم دنيا تك بود
چي ميشد كه گلدونامون پر بود از گلاي پونه
به هواي چيدن اون نميرفت كسي ز خونه
چي ميشه خواب منوتو به حقيقت بشه تعبير
چي ميشه جداييها رو نذاريم به پاي تقدير
نكنه خدا نكرده كسي از ما بيوفا شه
بشينه دعا كنه كاش از اون يكي جدا شه
نكنه بين دلاو حرفهامون فاصله باشه
نكنه دلا هميشه سرد و بيحوصله باشه
رسمه كه چي بنويسن واسه آخراي نامه؟
راستي تو موافقي كه، من بازم بدم ادامه ؟
عزيزم يه چيز ديگه مهربونيها چه ريزن
اونا كه دوسِتْ ندارن چِقَدَر واست عزيزن
خوب ديگه سپردمت من بهدسِ خداي گلدون
خوب مواظب خودت باش بخدا سرده زمستون
كاشكي دنيا واسه يكشب، واسهيك شب مالمن بود
نگاه كردنت به هر كسي به جز من، قدغن بود