موج سواري پنگوئن هاي خوش قدم
همشهري _ سینمایجهان _ ترجمه : كيكاووس زياري
امسال صنعت سينما انيميشنهاي كامپيوتري خوب و جذابي را روانه پرده سينماها نكرد.
بجز «خوشقدم» كه هم خوش ساخت بود و هم با استقبال عمومي تماشاگران روبهرو شد، بقيه انيميشنها نتوانستند تماشاگران را جذب خود كنند و به عنوان كارهايي خستهكننده ارزيابي شدند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به همين دليل است كه انيميشن «موجسواري» حتي قبل از نمايش عمومي هم مورد توجه منتقدين و اهالي سينما قرار گرفت. برخي از منتقدين از اين فيلم به عنوان يك اثر كلاسيك خانوادگي اسم ميبرند. تكنيك پيشرفته كامپيوتري در «موج سواري» صحنههايي تماشايي خلق كرده كه نمونهاش را در كمتر انيميشني ميتوان سراغ گرفت.
«موج سواري» همراه خودش دو نكته تازه در ژانر انيميشن كامپيوتري آورده است: اول اين كه صحنههاي زيادي از آن به موجهاي مختلف و بازي آب دريا و موج اختصاص دارد (كه باعث شده تا يكي از بهترين موجسواريهاي سينمايي بيست سال اخير را روي پرده سينما ببينيم) و دوم اين كه قصه فيلم كمك ميكند تا دنياي انيميشن وارد محدوده كريستوفر گست شود.
حال و هواي فيلم تماشاگران را به دنيايي از تكنيك كامپيوتري CG ميبرد كه تا قبل از اين در هيچ فيلم انيميشني ديده نشده است. اين تكنيك به سازندگان فيلم امكان آن را ميدهد كه صحنههاي انيميشني را خلق كنند كه پيش از اين فقط روي كاغذ طراحي و نقاشي امكان خودنمايي داشت.كارگردانان فيلم كساني هستند كه در طول سالهاي اخير فعاليتهاي انيميشني زيادي داشتهاند.
آش برانن فيلمنامهنويس و كارگردان اصلي «موجسواري» نامي آشنا و شناخته شده است. او كارگردان مشترك انيميشن محبوب «قصه اسباببازي2» براي كمپاني والت ديزني و شركت كامپيوتري پيكسار بود.
وي در ساخت «زندگي يك مورچه» هم همكاري داشته است. كريس باك همكار برانن در كارگرداني «موجسواري» هم يكي از انيماتورهاي مطرح دنياي سينماست. او كارتون سنتي «تارزان» را براي ديزني كارگرداني كرد و مشاور در ساخت «خانهاي روي تپه» بود. كريستوفر جنكينز، تهيهكننده، بخش اعظم زندگي كارياش را در كمپاني ديزني گذرانده است.
* تجربه توليد «موجسواري» برايتان چگونه بود؟
جنكينز: فكر ميكنم براي هر سه نفر ما جذاب بود. حدود سه سال قبل جواني در حالي كه يك كيف مخصوص دور گردنش بود به دفتر ما آمد. پس از آن بود كه تمام اين اتفاقات رخ داد، اما همه ما در همان زمان ميدانستيم كه چيزي باارزش و بزرگ به دست آوردهايم.
* فيلم از تكنولوژي ويژهاي بهره گرفته است. برايمان ميگوييد به دنبال چه نوع تكنولوژي و كاري بوديد؟
برانن: اين يك پرش و جهش عظيم است. همه ما سالهاست كه كار انيميشن ميكنيم. در حقيقت، كريس جنكينز، قبل از اين كه ما بخواهيم وارد كار توليد انيميشن شويم، يكي از انيماتورهاي مطرح و موثر كمپاني ديزني بود. ما ميدانستيم كه در واحد انيميشن كمپاني چه ميگذرد و از كارهاي فوقالعادهاي كه با كمك تكنولوژي نوين در اين محل ساخته ميشد شگفتزده بوديم؛ اين بيشتر از آن كه يك كار تكنيكي باشد، يك كار هنري است. تكنولوژي خلق موج به شكل انيميشني خاص است. اين موجها به صورت كاراكترهاي فيلم درميآيند و ميتوان گفت بخشي از قصه فيلم هستند.
باك: قبل از شروع توليد فيلم به ما گفته شد اگر نتوانيم اين موجها را خلق كنيم و اگر اين موجها خوب و قشنگ به نظر نرسند، نميتوانيم «موجسواري» را بسازيم. حتي در همان تستهاي اوليه، خودمان احساس ميكرديم كه نتوانستهايم موجها را خوب درآوريم. مسئولان شركت هم بعد از ديدن آن نماها گفتند: «آنچه كه خلق كردهايد هيچ ارزشي ندارد.» اما همين عدم رضايت باعث شد تا همه تلاش كنيم تا نماهاي موج بهتر و بهتر و بهتر شوند.
جنكينز: ما به تصاويري خيره شده بوديم كه زيبا و قشنگ بودند. همه ما ميخواستيم به داخل آب دريا بپريم. آنهايي كه اين صحنهها را خلق ميكردند گفتند: «نه، هنوز كار ما تمام نشده است.
چند روز ديگر وقت بدهيد تا باز هم چيز بهتري به شما ارائه كنيم.» همين باعث شد تا اين صحنهها باز هم بهتر شوند و اين همان كاري است كه ما ميخواستيم انجام دهيم. ما ميخواستيم تماشاگران را به درون آب و موجهاي دريا ببريم. هدفمان اين بود كه آنها در اين محل حاضر باشند و با كاراكترهاي ما همراهي كنند. مسئولان بخش كامپيوتري كار ما را به سمت چيزي بيشتر از آنچه كه ميخواستيم، بردند.
* ميگوييد اگر نميتوانستيد آن موجها را خلق كنيد خبري هم از ساخت فيلم نبود. پس اين تكنولوژي به نوعي داشت عليه خود شما كار ميكرد.
باك: يقيناً ما به اين سمت هل داده شديم. به اين ترتيب توانستيم صحنههاي آب را- كه اكثر صحنههاي فيلم را دربرميگرفت- خلق كنيم. هدف اصلي گروه ما هم خلق زنده و قابل قبول اين موجها بود. قبل از اين، چنين كاري در هيچ فيلم انيميشني صورت نگرفته بود، اما طبيعتاً براي ما حكم نوعي چالش را داشت.
جنكينز: با اعلام اين كه «بگذار اين موجها تبديل به كاراكترهاي فيلم شوند» نميخواستيم فقط فشار آب را در سطح رو يا زيرين دريا داشته باشيم و همان كاري را انجام دهيم كه جلوههاي ويژه تا به امروز انجام دادهاند. ما داشتيم يك انيميشن خلق ميكرديم و اين كار داشت براي اولين بار صورت ميگرفت.
پس بايد تأثيراتي را خلق ميكرديم كه ويژه و خاص باشند كه اين احساس بهوجود بيايد كه در درون هر جلوه ويژهاي يك كاراكتر وجود دارد. اين كار كمك ميكرد تا استعارهاي كه در درون صحنههاي فيلم وجود دارد بار و معناي خاصي پيدا كند و صحنههاي فيلم اين بار را در دل خود داشته باشند.
* آيا هنگام ساخت فيلم هيچ موج سواري را كنار خود داشتيد كه شما را در ارتباط با انواع مختلف موجهايي كه قصه فيلم بايد داشته باشد راهنمايي كند؟
برانن: به صورت طبيعي چند تايي را داشتيم كه دو تا از آنها خيلي خوب بودند. يكي از آنها زماني كه نوع خلق و ساخت موجها را آزمايش ميكرديم آمد و صحنهها را ديد. همان زمان راهنماييهاي خوبي كرد و توضيح داد هنگامي كه موج ميآيد چه نوع تغييراتي در سطح و عمق آب پديد ميآيد.
جنكينز: نكته جالب اين است كه وقتي شما به نماها از يك نقطهنظر نگاه ميكنيد- و به دليل آن كه ما اولين بار بود كه چنين كاري ميكرديم- متوجه نوع حركت آنها از سطح به سمت بالا ميشويد. موج سواراني كه نقش مشاور را داشتند غلطهاي ما را تصحيح ميكردند. صحنههاي خلق شده فيلم خيلي طبيعي و واقعي به نظر ميرسند.
* فكر ميكنيد شنيدن جمله «اي بابا، يك فيلم پنگوئني ديگر» ناراحتكننده است؟
برانن: ميدانيد موضوع چيست؟ طرح ساخت «موجسواري» چهار و نيم سال قبل داده شد و در آن زمان هنوز هيچ يك از اين فيلمهاي پنگوئني ساخته نشده بود.
جنكينز: نكته اصلي اين است كه فيلمها درباره موج سواري است و به همين دليل كاراكترهاي داخل آن متعلق به خود ماست. اين همان چيزي است كه شما اميدواريد يك انيميشن خوب داشته باشيد و اين همان اتفاقي است كه براي انيميشنهاي شركت پيكسار افتاده است.
كاراكترهاي اين شركت اصيل هستند و شما ميتوانيد در سطحي عميقتر با آن ارتباط برقرار كنيد. البته وجود پنگوئنها كمك خوبي به ما كرد. ميدانيد، ما داشتيم فيلمي شبه مستند درست ميكرديم و فرصت آن را داشتيم تا كمي با كاراكترهايمان شوخي كنيم.
* آيا بازيگراني كه به جاي شخصيتهاي انيميشن فيلم صحبت ميكنند، تمرين يا بداههسازي خيلي زيادي داشتند؟
باك: آن مصاحبههايي را كه در طول قصه فيلم ميبينيد واقعي هستند. ما به بازيگرانمان گفتيم كه ميخواهيم تمرين كنند. ميخواستيم آنها با هم در يك اتاق كار كنند و نه به صورت مجزا. حتي ميخواستيم آنها در اين اتاق با يكديگر صحبت كنند. درست مثل همين كاري كه ما الان داريم انجام ميدهيم. همه آنها اين كار را خيلي خوب انجام دادند. آنها به كاراكترهاي انيميشني خودشان خيلي خوب عادت كردند.
برانن: خود آنها ميدانستند كه براي كار در پروژهاي دعوت شدهاند كه برايش بايد كار و تمرين زيادي كنند و اين دقيقاً همان كاري است كه آنها انجام دادند.
* نگاه شما به كار با تكنولوژي CG چگونه بود؟
برانن: تكنولوژي كه ما در فيلم مورد استفاده قرار داديم يك تكنولوژي كاملاً جديد بود. ما تمام تلاش خود را به خرج داديم تا نگاه يك كار زنده را به اين انيميشن داشته باشيم و آن را به گونهاي بسازيم كه انگار در حال ساخت يك فيلم زنده هستيم. اين شيوه اولين بار براي انيميشن «قطار سريعالسير قطب» تام هنكس به كار گرفته شد.
* ايده اصلي فيلم از كجا آمد؟
جنكينز: قبل از اين يك فيلم در شركت سوني درباره يك پنگوئن موجسوار بود. من يكي از اولين كساني بودم كه همكاريام را با سوني شروع كردم. ايده ساخت فيلمي درباره چنين پنگوئني ايده و طرح جالبي بود. قصه فيلم در جزيره ماليبو ميگذشت و پنگوئنهاي آن ماشينسواري ميكردند. پليس پنگوئن هم داشتيم. اين قصه چيزي بين «داستان وستسايد» و «روميو و ژوليت» ويليام شكسپير بود. وقتي طرح را خواندم به مسئولان شركت سوني گفتم از اين قصه نميتوان يك فيلم زيبا درآورد.
ساخت پروژه همان جا متوقف شد و ديگر كسي به سراغش نرفت. نميدانم چرا آن طرح را نپسنديدم، شايد به اين دليل كه عاشق اقيانوس هستم. كمي بعد آن طرح را به شكل كاري مستندگونه دوباره مطرح كردم. فكر ميكردم اين طوري قصه بانمك ميشود. يك گروه مستندساز تصميم ميگيرند مستندي درباره پنگوئنهاي موجسوار در دوران مسابقات قهرماني موجسواري تهيه كنند. ميخواستم يك كار تازه و جديد بكنيم.
باك: موجسواري را دوست دارم. پنگوئنها هم موجوداتي خونسرد و دوست داشتني هستند. اما بايد در ارتباط با آنها حرف و نكته تازهاي را مطرح ميكرديم. ما قبل از اين هم فيلم انيميشن ساخته بوديم، اما اين يكي براي همه ما حكم يك كار متفاوت را داشت.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منبع: Movie Web.com