چرخ بر هم زنم ار غير مرادم گردد . . . . . من نه آنم كه زبوني كشم از چرخ و فلك
Printable View
چرخ بر هم زنم ار غير مرادم گردد . . . . . من نه آنم كه زبوني كشم از چرخ و فلك
تير عاشق كش ندانم بر دل حافظ كه زد----------------اين قدر دانم كه از شعر ترش خون مي چكيد
اگر دستم رسد بر چرخ گردون
از او پرسم که این چون است آن چون
یکی را می دهی صد ناز و نعمت
یکی را نان جو آلوده در خون
در مطبخ عشق تو کباب دل ما را ----------- لذت به از آن غمزهء خونخواره ندانست
من وصل یارم آرزو،او را به سوی غیر رو
نه من گنه دارم ،نه او،کار دل است این کارها
تو و طوبي و ما و قامت يار-----------------فكر هر كس بقدر همت اوست
نیمه ی تیره چشم تو،برده قرار و صبر و دل
دل به هوای دوست رفت،پای چرا مانده به گل؟
تا چو آن سادهء رمیده از دویی ------------- «این منم» گویم «خدایا یا تویی
صد حقیقت را بکشتیم از برای یک هوس
از پی یک سیب بشکستیم صد ها شاخه را
گویند جواب ابلهان خاموشی ست
خاموش شدیم و ابلهان بس نکنند