نترسین خانوما بیاین.اینا بچه های خوبین. حالا شیاد یه شماره ای چیزی از زبونشون در رفت یا شایدم... .نقل قول:
در ضمن خانوماي انجمن خودشون نميان به ما چه!
حالا دیگه حتما میان.نگران نباش.!!!
Printable View
نترسین خانوما بیاین.اینا بچه های خوبین. حالا شیاد یه شماره ای چیزی از زبونشون در رفت یا شایدم... .نقل قول:
در ضمن خانوماي انجمن خودشون نميان به ما چه!
حالا دیگه حتما میان.نگران نباش.!!!
میخوایید یه دستی بزنید :tongue:نقل قول:
نوشته شده توسط soleares
ولی عیب نداره من میگم اون یکی مونده به آخری منم ;)
قیافه تو هم خیلی آشناس یجا ندیدمت :blink:
نقل قول:
نوشته شده توسط OMID
مگه شما قيافه بنده رو ديدي عزيز ؟
اميد آقا مي خواستم بدونم اوني كه فيلم گرفته كيه ؟ اسمش ؟
سلام دوست مننقل قول:
نوشته شده توسط soleares
اسمش فیلمبرداره
با تشکر
سلام دوست مننقل قول:
نوشته شده توسط royayetalkh55
من جایی نرفته بودم
شما مارو نمیدیدی
با تشکر
نقل قول:
نوشته شده توسط Friend
مگه شما فرند نيستي پس چرا به سوال يه نفر ديگه جواب دادي ؟
گذشته از شوخي مي خوام بدونم كيه كه فيلم گرفته ..
ميبينم كه با نامردي هر چه تمامتر منو دك كرديد و بهتون خوش گذشته. آقا مهدي بست عكسها را كه ديدم خفن افتادي تو جنگ اين هم شعار من تو جنگه: ((يه دونه طلبت))
انشا’االه قرار مهرماه ميبينمتون.
دوستان ميشه يه بار ديگه بگيد توي اين قرار ها درباره ي چي حرف مي زنيد ؟
متشكرم .
در باره ی همه چیز!نقل قول:
دوستان ميشه يه بار ديگه بگيد توي اين قرار ها درباره ي چي حرف مي زنيد ؟
متشكرم .
از سعید رونالدو بپرس میگه بهت!;)
اره تنها خاصیت سعید رونالدو همینه. موقع صندلی نشین شدنمون میرسه همه یادشون میره
..........................
نیم ساعت اول قرار ما وایساده بودیم تو افتاب و دوستان با مرام و با معرفت ما نشسته بودن تو سایه داشتن بهمون میخندیدن.(جدا معرفتو حال میکنی؟)
اتفاقا منم یه لحظه برگشتم دیدمشون. حدسم زدم اونا باشن ولی صبر کردم ببینم بلاخره معرفت یکیشون گل میکنه بیاد سراغم یانه. هرچی وایسادیم دیدیم نه بابا اینا سیب زمینی تر از این حرفان :happy:
بعد رفتیم و معرفی شدیم.
منم نیم ساعت گذاشته بودمشون سرکار که حدس بزنن من کیم
که اخرشم این الفین دی منو شناخت
بعد لاولی من اومد پیشم و درمورد یه کار مشترکی که با هم داشتیم حرف میزدیم. بقیه هم بیشتر در مورد انجمن ماهواره بحث میکردن.
بحث ادامه داشت تا اینکه یوسف نژاد عزیز سر رسید و بحثو عوض کرد.
اون نظرش این بود که باید توی پی سی انقلاب بشه
میگفت من دولت تعیین میکنم. باید انجمن فلان بشه بهمان بشه.
ما هم همش میگفتیم بابا بیخیال. مگه ول کن بود
ولی گذشته از شوخی پیشنهاداش واقعا جالب و بدرد بخور بود. کاش یکی بود رسیدگی میکرد
مهدی بست عزیز هم که رکورد تاخیر رو شکوند. اومد و همه هم به طرز عجیبی تحویلش گرفتن. گویی رئیس جمهور محترم به جمع اضافه شده باشه.
یکم حرف زدیم و به پیشنهاد یکی از بچه ها از روی نیمکتی که مجبور بودیم چهار نفر بشینن و ده نفر سرپا نگاشون کنن
به اون طرف لبه حوض فواره نقل مکان کنیم.
یادم رفت بگم قبلش یه بنده خدا بسات پهن کرده بود وزن میگرفت و فال میفروخت که منم یه فال ازش گرفتم. پیداش کردم براتون میذارم.
خلاصه حرف همه چی پیش اومد.
اصلا چقدر سوال میکنی تو؟ خودت قرار بعدی بلند شو بیا ببین چه خبره. فقط اگه تو افتاب معتل شدی دور و برتو نگاه کن. اگه دیدی یه نفر داره به ریشت میخنده بدون اون الفین دیه