-
من با ((و)) شروع می کنم!
وقتی با خیال تو مانوس می شوم
لبخند های عاری از افسوس می شوم
شب های بی ستاره ی من با حضور تو
من خود برای چشم تو فانوس می شوم
بیداری شگرف مرا رنج می دهد
امشب اسیر خواب تو کابوس می شوم
بین هزار بغض گلو بارها سکوت
آهنگ غم گرفته ی ناقوس می شوم
یک جاده حرف پشت سزت بود و این میان
من در غبار راه تو پابوس می شدم
خود را کنار می کشی ازچشمهای من
چون اشک در نگاه تو ملموس می شوم
فردا طلوع یک نفر از دست می رود
فردا غروب از همه مایوس می شوم
-
ما دو چنار همسایه همیشه موازی
با هم بزگ شدیم
قد کشیدیم
نشد که بشود
چشم در چشم هم
عظمت را ببینیم و
غرور را.
با هم به نظاره ی فصول نشستیم
رنج ها مان را بر بوم آبی
به خواهش باد
نقش زدیم
لحظه ها شماره کردیم
با هم برگ آوردیم و ریختیم.....
-
من در این پهنه ی سرد
و در این برج خیال
لنگ لنگان
آه و افسوس به جان
کند و خزان
سوی متروکه ترین طاق سکوت
شاید اگر می رفتم
تو نصیبم بودی
تو که من می دانستم
که غریبانه ترین خواب منی
جای پایت روی شن ها مثل یک معجزه بود
مثل یک آیت سرخ
روی بیگانه ترین صورت خاک
شاید اگر چند قدمی می رفتم
چشت آن صخره ی آلوده به درد
زیر آوار کبود
لای امواج فرو ریحته ی طاق سکوت
رویش چشم تو را می دیدم
من اگر می رفتم........
-
مرا بخوان مه آلود برای آخرین بار
تو ای مسافر شب ای از ترانه سرشار
من با صدای سبزت از عشق می نوشتم
اما زمستون نشست تو باغ سرنوشتم
من یک غروب دلگیر سکوت خیس بندر
یه قایق شکسته بی بادبان و لنگر
مثل نسیم رو آب مسافری همیشه
من بغض یک غروبم که مونده روی شیشه
سفر بخیر مسافر سفر بخیر بهارم
ای که بدون یادت من قلب شوره زارم
در ساحل جدایی مرا بخوان مه آلود
نگو بریدن از هم تقدیر ما چنین بود
از اوج مسافری تو من بسته ی زمینم
کوهی شکسته در خویش ای یار من همینم
:sad: :sad: :sad:
-
مرا ببر به خواب خود
كه خسته ام از همه كس
كه خواب و بيداري من
هر دو شكنجه بود و بس
-
سايه روشن چشات داد مي زنه مي خواي بري
شب ناز مژه هات علامت سفرداره
نرو زيبا هميشه وحشت من از اين بوده
كه يكي يه جايي به چشماي تو نظرداره
تو مراقب تمام لحظه هامي، مي دوني
نباشي هر كي تو دستاش، دو سه تاتبر داره
منم اين ديارو، اين آدما رو دوس ندارم
ولي هر چي كه باشه دناداره، خزر داره
نرو زيبا، لااقل به خاطر درختركي
كه يه دل از همهعاشقا ديوونه تر داره
تو بمون حتي اگه مال كس ديگه بشي
بودنت رو خط به خطزندگيم اثر داره
نرو زيبا بسمه هر چي كه پيشم نبودي
به خدا اين دخترك يهقلب در به در داره
مي ري اونجا چه كني دل منو بسوزوني ؟
يگي مشكل توا،عاشقي دردسر داره
نرو زيبا به خدا از اين ديوونه تر مي شم
واسه اون چشمايتو تفاوتي اگر داره
تو فقط نمي دوني چه قدر دوست دارم همين
خدا اما شايداز اين عاشقي خبر داره
نرو زيبا هستي مريم عاشقت اينه
يه دل و يه زيبا ويه دنيا چشم تر داره
تو نباشي مي ميرم، اما چي گفتم مردنم
واسه ي تو وخيالات فرقي ام مگر داره ؟
زندگي سازيه كه ما همه كوكش مي كنيم
زير داره،بالا داره، پايين داره، زبر داره
گاهي تلخه، مث جام شوكرانه رفتنت
گاهي ام مثل خيال موندنت شكر داره
بال پرواز ندارم اما بري باهات ميام
دل واسه بودن با تو، هزار تا بال و پر داره
اينو گفتم كه نري، باز وليبا خودت بگي
جايي نيس اين دختره دس از سر ما برداره
-
هستی زندگی ام به چه کار آید؟
یا به چه دردم خورد؟
روزها طی شد از تنهایی شب ها
همه در تاریکی و غربت و غم بود و خیال
تو گذشتی و شب و روز گذشت
آن زمان ها به امیدی که تو
بر خواهی گشت
پای هر پنجره مات!
می نشستم به تماشا تنها
گاه بر پرده ی ابر
گاه بر پرده ی ماه
دورتادورترین جا ها می رفت نگاه
باز می گشتم تنها
چشم ها دوخته ام بر درو دیوار هنوز
شوق دیدار توام باز هنوز
از همین شاخه ی لرزان حیات پر كشان سوی تو می آیم باز
دوستت دارم بسیار هنوز!
-
زمستان
زمستان بود و فصل روسپيدها ، برون افتاده بود قلبها از سينه ها
تو به من گفتي گر مرا دوست مي داري ، گل سرخي مهيا كن
گل سرخي به رنگ خون ، به رنگ باده گلگون
ميان شهر گرديدم ، زهر جا گل فروشي بود پرسيدم ، كه گل داري ؟
جوابم مي داد با تعجب گل ! در ميان اين برفها خوش خنده باشي اي جوان ! هرگز نخواهي يافت !!!
خجل ، شرمنده ، سر در سينه افكندم
ز چاك سينه مخلص گل سرخي مهيا شد،
گل سرخي به رنگ خون به رنگ باده گلگون
همان را برايت فرستادم ، نمي دانم پسنديدي يا كه مستانه خنديدي ؟!!!
-
يه عاشق حلقه به گوش ميخواستي
در به در رو خونه به دوش ميخواستي
هموني شدم كه ميخواستي
همون شدم ايندفه راستي راستي
-
سلام
یه روز از همین روزا توی شب پا میذارم
توی قاب لحظه ها عکس فردا میذارم
...