دیوانه منم من که روم خانه به خانه
هر در که زنم صاحب آن خانه توی تو
Printable View
دیوانه منم من که روم خانه به خانه
هر در که زنم صاحب آن خانه توی تو
و ز چشم من دور می کرد و می خورد
مانند زنجیره کاروانهای کشتی
کاندر شفق ها , قلق ها
در آب های جنوبی
ببین کی اینجاس !! رسیدن بخیر :20:
واعظان كين جلوه در محراب و منبر مي كنند
چون به خلوت مي روند آن كار ديگر مي كنند
دور بودم زتو و حسرت دیدار به دل
تو نبودی و شدم نزد دل خویش خجل
-----------
سلام فرهاد جان شب بخیر خوبی؟
لالای نجوا وار فواره ئی خرد
که بر وقفه خواب آلوده اطلسی ها می گذشت
تا سال ها بعد
آبی را مفهومی ناگاه
از وطن دهد
سلام از ماست ممنون نبودت کاملا حس میشد تو قسمت زبان ;)
امید وارم خوب باشی
در خلوت روشن با تو گريستهام
برای خاطر زندهگان،
و در گورستان تاريک با تو خواندهام
زيباترين سرودها را
زيرا که مردهگان اين سال
عاشقترين زندهگان بودهاند.
در امتداد نگاه تو اسمان جاریست
زلال خاطره در چشم جویبارانی
ز جای پای تو نور و شکوفه می روید
مگر الهه ناز شکوفه زارانی
----------
شرمنده دیروز و امروز و فردا
یه عالمه متن باس تحیول می دادم، دادم و بدم
یارب کمال عافیتت بر دوام باد
اقبال و دولت و شرفت مستدام باد
سال و مهت مبارک و روز و شبت بخیر
بختت بلند و گردش گیتی به کام باد
دیگر رسیـده کارد ، بر این استـخوان من
نه ، شاهنامه نیست که تو پهلوان شوی
یادم باشد کسی به فکر کفترهایم نیست
سلام دوباره کوچه واب می خواهد
پاسخ آن یک لبخند است
پس می خندم