الدترافورد؛ تئاتر بی ستاره!
وقتی در آسمان شب هنگام بدنبال ستاره ات می گردی، بدان که برخی از ستارگانی که اکنون نورشان را می بینی، میلیون ها سال پیش مرده و دیگر وجود ندارند،پس تو خود ستاره باش و نورافشانی کن
سایت گل – ... اما در زمین فوتبال باید بدنبال ستارگان گشت. مردانی که وجودشان نور آرزوی هواداران است و بودن شان تغییر دهنده ی نتیجه بازی و نمایش مهارت هایشان نوازنده ی دیده هاست. با نگاهی به بیشتر باشگاه های بزرگ فوتبال در می یابیم وجود بازیکنان ستاره و ابرستاره در یک تیم چگونه بر گرفتن نتایج و نوع بازی آنها تاثیرگذار است. کمتر باشگاه و مربی بزرگ فوتبال است که بدون حضور چهره های پر فروغ در خطوط مختلف تیم موفق شده باشد، حال چه بازیکن ساز و یا بازیکن مصرف باشد. برخی مربیان همچون مورینیو، گواردیولا، آنچلوتی و ... معمولا به باشگاه هایی می پیوندند که بازیکنان گرانقیمتی در اختیار دارند و بدنبال کسب قهرمانی اند و بعضی دیگر همچون آرسن ونگر، روبرتو مارتینز و دیوید مویس ستاره سازی می کنند و در جستجوی افتخارند. اما این مورد اخیر یعنی دیوید مویس ...
نا امید
پس از پایان بازی منچستریونایتد و سوانزی سیتی در اِف اِی کاپ (یکشنبه 15 دی ماه 92)، برنامه ی تلویزیونی ویژه پخش بازی های لیگ برتر انگلستان با حضور تِرِوِر فرانسیس و دنیس وایز برگزار شد. در این برنامه گوشه هایی از لحظات ناامیدی دیوید مویس به نمایش درآمد و کارشناسان به بحث درباره ی ریشه های روانی این واکنش ها پرداختند. نتیجه ی این گفتمان هرچه باشد، چهره ی مایوس جانشین یکی از پرافتخارترین مربیان تاریخ فوتبال جهان یعنی سرالکس فرگوسن باعث می شود تا پرسشی به ذهن فوتبالدوستان خطور کند: چرا کاشف وِین رونی، سازنده ی مروانه فلینی و لیتون بینز و ... در اورتون، در باشگاه یونایتد آنقدر مستاصل به نظر می آید؟ آیا مربی که خود ستاره نبوده است می تواند رهبری جنگ ستارگان را بر عهده بگیرد؟ آیا بهتر نبود فرگوسن جانشین خود را از بین مربیانی انتخاب می کرد که افتخار را تجربه کرده اند و بقول معروف قِلِق قهرمان شدن را می دانند؟ حداقل آیا نمی توانستند با درایت بیشتر در بازار نقل و انتقالات تابستانی یا همین ژانویه ی جاری، بازیکانانی را به تیم اضافه کنند که بی تعادلی فعلی در تیم جبران شود؟ و هزاران پرسش دیگر...؛ که اگر مویس نتیجه ی دیگری غیر از وضع فعلی گرفته بود، اکنون بازار تعریف و تمجیدها از وی داغِ داغ بود.
همیشه باید شرایط مربی در یک تیم را با سطح توقعات از وی بسنجند. اگر مویس توانسته با اورتون یازده سال در لیگ برتر دوام بیاورد پس می تواند در یونایتد هم اینچنین باشد. این استدلال سرالکس برای برگزیدن مویس بوده است اما شرایط یونایتد فرسنگ ها از موقعیت اورتون دورتر است. تافی ها (لقب تیم اورتون) اگر در بین ده تیم اول لیگ برتر قرار بگیرند، بهترین نتیجه را برای هواداران اکثراً لیورپولی خود گرفته اند ولی منچستریونایتد تیمی است که در دو دهه ی اخیر در سه حالت قهرمان، نایب قهرمان و گاهی سوم شدن بوده است و به شهادت آمار و بررسی های بعمل آمده اگر پرطرفدارترین باشگاه فوتبال جهان نباشد، حداقل شاملِ ترین ها در این زمینه است و هواداران بین المللی فراوانی از گوشه و کنار جهان نتایج این تیم را دنبال می کنند، پس از دست رفتن موقعیت شیاطین سرخ زیان های فراوانی به پرستیژ باشگاه وارد خواهد کرد و در این میان ضررهای اقتصادی هنگفتی نیز برای مالکان باشگاه خواهد داشت. به این تیره روزی ها این نکته هم اضافه می شود که اگر یونایتد نتواند در پایان فصل در گروه بیگ فور قرار بگیرد، در نقل و انتقالات تابستان آینده دچار مشکل های فراوانی خواهد شد زیرا بازیکنان بزرگ ترجیح می دهند در چمپیونزلیگ حاضر باشند و از طرفی ادامه ی همکاری بقایای ستارگان کم شمار یونایتد همچون رونی و فن پرسی نیز در پرده ی ابهام قرار خواهد گرفت، همانگونه که دیوید مویس در مصاحبه ی اخیرش با شبکه اسکای اسپورتس صراحتاٌ گفت که نمی تواند ماندن رونی را در صورت عدم حضور در لیگ قهرمانان اروپای فصل آینده، گارانتی کند! یکی دیگر از عوامل چهره ی نا امید مویس، مصدومیت های بی شمار بازیکنان اصلی تیم است: ویدیچ، رافائل، جونز، نانی، کریک، فلینی، رونی، فن پرسی و اخیراً فردیناند یعنی 9 مصدوم درست در مقطع پرفشار و متراکم فصل فوتبال انگلیس در سال نوی میلادی. بازیکنان باقی مانده نیز از کیفیت یا تجربه ی کافی برخوردار نیستند و به نظر می آید تنها مربی که می توانسته با این وضعیت تیم را ثابت نگهدارد و حتی قهرمان شود، همان فرگوسن بوده است.
بی ستاره
اما جدا از نکات گفته شده، با بررسی دسته ی بازیکنان تیم اول منچستریونایتد و مقایسه آنان با رقبای لیگ برتری بویژه ارسنال، مَن سیتی، چلسی، لیورپول و حتی تاتنهام، بر اهمیت کار فرگوسن در گذشته ی نزدیک و سختی ماموریت فعلی مویس می افزاید:
- داوید دخه آ دروازبانی آینده دار که قابلیت بهترین شدن را داراست. ضریب اشتباهاتش پایین آمده و در مهار توپ های تک به تک و شوت های سهمگین تبحر خاصی دارد اما هنوز در توپ های هوایی تردیدآمیز ظاهر می شود. با این وجود، مویس می تواند مدیون درخشش خیره کننده ی دخه آ باشد که شاید اگر اینگونه نبود، گل های بیشتری دریافت می کردند.
- خط دفاعی کاملاً متزلزل یونایتد تا اینجای لیگ برتر (هفته 20) 24 گل خورده دارد که در مقایسه با مدت مشابه در فصول گذشته، عمق فاجعه تدافعی تیم نمایان می شود که البته سرآغاز آن از یکی دو فصل قبل و در زمان سرالکس بوده است اما همیشه قدرت تهاجمی تیم، این نقیصه را پوشش می داد که در زمان مویس اینگونه نیست. رافائل داسیلوا همیشه مصدوم، اسمالینگ بدون استانداردهای یک مدافع در حدّ کلاس جهانی، فردیناند پا به سن گذاشته و پر اشتباه، ایونز کم خطا اما بی ثبات، جونز نسبتاً امیدوارکننده اما دایم در حال تغییر پُست و مصدوم، ویدیچ گاه هست و بیشتر نیست، اِورا کُند و جا مانده بر روی حملات حریف، بوتنر هلندی کم تجربه و فابیو داسیلوا نیز که اصولاً به بازی گرفته نمی شود...؛ این ترکیب سازمان دفاعی تیمی است که فرگوسن برای مویس به ارث گذاشته است. ازهنگامیکه مویس سرمربی یونایتد شده، در کمتر بازی توانسته یک ترکیب ثابت دفاعی را دوبار استفاده کند!
- و اما مهمترین نقطه قوت همیشگی یونایتد که اخیراً بسیار ضعیف شده است یعنی خط هافبک: انتونیو والنسیا مردی پر نوسان که گاه ستاره وار می جنگد و گاهی دیگر حتی توپی ساده هم نمی تواند برای همبازیانش ارسال کند، ویلفرد زاها با امید زیاد توسط فرگوسن خریداری شد اما مویس ظاهراً هیچ اعتقادی به وی ندارد، نانی آنقدر مصدوم شده که بازی های خوب وی فراموش شده است، اشلی یانگ جرقه هایی از گذشته ها ی پر فروغ و بی مصدومیتش نشان داده ولی وینگری تمام وقت نیست، عدنان یانوزای شاید یکی از بهترین های این فصل یونایتد بوده است با 18 سال سن، رایان گیگز 40 سال سن دارد، کریک مُسّن شده و میزان مصدومیت هایش نیز بالا رفته، فلینی اورتون کجا و فلینی یونایتد کجاست؟، فلچر پس از دو سال مصدومیت هنوز برای 90 دقیقه بازی کردن کامل آماده نیست، اندرسون به نظر می رسد با کیفیت پایین بازی اش به درهای خروجی اولدترافورد نزدیک است، کاگاوا هنوز بلاتکلیف است و نه خودش و نه مربی سابق و نه مربی فعلی هیچکدام نمی دانند کجای تاکتیک های تیم قرار دارد و این سرگردانی به شدت کیفیت این بازیکن را پایین آورده است، تام کلورلی گاه عالی و گاهی سردرگم است و این است داستان خط هافبک نا امیدکننده ی دیوید مویس.
- خط حمله ی یونایتد نام های ترسناکی همچون روبین فن پرسی و وین رونی را معرفی می کند اما اولی مدت هاست مصدوم است و دومی نیز علی رغم نمایش فوق العاده اش در این فصل هنوز درگیر مصدومیت و البته تمدید قرارداد با یونایتد است. دنی ولبک اگر در نوک خط حمله بکار گرفته شود، برای حریفان خطرناک است، هرچند که فرصت های زیادی نیز از دست می دهد که البته از این حیث به پای چیچاریتو نخواهد رسید! مهاجم مکزیکی یونایتد در بازی اخیر تیمش با سوانزی سیتی 8 موقعیت صد در صد گل یا پاس گل بدست آورد که فقط یکی از آنها به ثمر رسید که اگر آن هم گل نمی شد جای شگفت داشت.
برآیند تمام این مشکلات برشمرده شده نشان می دهد که دیوید مویس با چه سختی هایی روبروست و شاید اگر مربی دیگری هم در این دوران انتقالی پس از فرگوسن قرار می گرفت، نتایج بهتر از این نمی توانست بدست آورد. به هرحال مویس مربی نیست که بتواند از هیچ، همه چیز بسازد، چه اینکه فرگوسن هم 5 سالی طول کشید تا قلق قهرمان شدن را کسب کند ولی امروز، سال 1986 نیست و یونایتد هم تیم سیزدهم جدول و متوسط آن زمان نیست. منچستر هنوز مدافع عنوان قهرمانی لیگ برتر و پر افتخارترین تیم فوتبال بریتانیاست. پس چه باید کرد؟ دو راه برای باشگاه و هواداران وجود دارد: راه چلسی و منچسترسیتی یعنی اخراج مویس و تعویض سرمربی یا راه ارسنال و لیورپول و صد البته خود منچستریونایتد یعنی صبر و زمان دادن به مویس برای ساختن تیم خودش، نه ترمیم تیم سرالکس فرگوسن که هم اکنون به تاریخ پیوسته است. با شناختی که از فرهنگ باشگاه یونایتد داریم، راه دوم متصور است و هواداران نیز باید قید قهرمانی را برای این فصل بزنند و شکیبایی پیشه کنند، چه اینکه شیاطین سرخ بنا به دلایلی که برشمرده شد، باز خواهند گشت، این را بارها در تاریخ طولانی این باشگاه دیده ایم. در حال حاضر و با توجه به اینکه در فصل نقل و انتقالات ژانویه بازیکن مطرحی برای خرید در دسترس نیست، بهترین راه ادامه برای یونایتد، تکیه بیشتر به جوانان موفقش است و حتی بازگرداندن تعدادی از بازیکنان جوان قرض داده شده به تیم های دیگر مانند نیک پاول، لینگارد و ... و خرید حداقل یک هافبک و یک مدافع برای ترمیم ضعف های فعلی تیم در همین ژانویه است.
به هرحال همانگونه که گفته شد، یونایتد نیاز به چند ستاره و ابرستاره در اولدترافورد دارد تا به رقابت قهرمانی بازگردد و باید به انتظار بنشینیم و ببینیم باز هم بدنبال ستاره خواهند بود یا تصمیم دارند مانند گذشته، خود ستاره شوند و نور افشانی کنند.