مگر یزید بر اثر بیماری نمرد؟؟؟ پس چرا در فیلم مختارنامه بعد از آتش زدن کعبه مرد!!!!
Printable View
مگر یزید بر اثر بیماری نمرد؟؟؟ پس چرا در فیلم مختارنامه بعد از آتش زدن کعبه مرد!!!!
یه سوالی بعد از دیدن این قسمت اخیر سریال برام پیش اومد: آیا خوارج به خودشون هم میگفتند خوارج یا فقط اصطلاحی بود که در بین سایرین در مورد اونها رواج پیدا کرده بود؟ آخه سر دسته ی خوارج تو این قسمت به مختار میگفت که ما خوارج هم در رکاب شماییم!
ولی در کل فوق العاده بود این قسمت. همین که تصور بکنیم که همه ی سکانسهای مربوط به آتش گرفتن کعبه از زوایای مختلف رو تنها یکبار فرصت فیلم برداری از اون وجود داره و همه باید قبل از آغاز فیلم برداری اصلی این سکانسها، بارها و بارها دیالوگها و حرکات خود رو تمرین کرده باشند، متعجبم میکنه.
آتش زدن کعبه در سریال مختار نامه
صحنههای مربوط به کعبه و حمله امویان به خانه خدا در منطقه احمد آباد مستوفی و در شبهای سرد زمستان فیلمبرداری شده است. در زمان فیلمبرداری این صحنهها کارگردان سریال یعنی داوود میرباقری هم سرما خورده است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ممکنه منظورشون این باشه که یزید اینکار رو کرد خدا بوسیله بیماری عذابش کردنقل قول:
مگر یزید بر اثر بیماری نمرد؟؟؟ پس چرا در فیلم مختارنامه بعد از آتش زدن کعبه مرد!!!!
نظر بعضی از فلاسفه اسلامی: در این دنیا همه چیز بر سبب و مسبب بنا شده یعنی خدا بوسیله بیماری یزید رو عذاب کرد(مثلا برای عذاب کردنش تیر غیب نمی فرسته؟) البته این نظریه مخالفان جدی خودش رو هم داره
معلومه که سوتی دادن :31:نقل قول:
خوارج یا خارجی به کسی گفته میشه که از دین خروج کرده و بر خلیفه حق شوریده
هیچ برادر منافق ابلهی نمیاد به خودش بگه منافق یا خارجی(برادر منافق رو تو اخراجی های 2 یادتونه که ؟)
خوارج لقبی است که توسط حضرت امام علی (ع) (خلیفه چهارم سنیان) به افرادی گفته شد که در جنگ صفین با دیدن قرآنهای بر نیزه ترک جنگ کرده و با محاصره خیمه فرمانده و خلیفه بر حق مسلمین او را تهدید کردند که اگر به مالک نگویی برگردد خونت را میریزیم....
بعدا هم که در جنگ نهروان اکثرشون با شمیر امام به جهنم مشرف شدن
البته یزید هم اقدام امام حسین رو در مقابله با او ، خروج از دین نامید و به کاروان عاشورا لقب خارجی داد
شک دارم
ولی فکر کنم اسمشون خوارج بوده و خودشون می گفتن خروج کننده و قیام کننده برای خدا
البته فکر کنم زیاد مطمئن نیستم
عاقبت و نحوه مرگ یزید در روایات مختلفنقل قول:
نقل قول:
یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهویی ظاهر شد یزید به اصحابش گفت: خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام میکنم کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر میبرد. نوکرانش هر چه در پی او گشتند اثری نیافتند.
یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب میکشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد.
یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر مرا احترام میکنی! آن اعرابی گفت: ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی(علیهماالسلام) هستی ای دشمن خدا و رسول خدا.
اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت تا بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت میگرفت و یزید را بر زمین میکشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.( لهوف، سید بن طاووس .)
در برخی از کتب این داستان این گونه نقل شده است: او در سال 64 هجری قمری، روزی باده هزار نفر از سواره نظام لشگر خود به قصد شکار، از دمشق بیرون آمد، و خود سوار بر اسب بود، او و لشگرش به اندازه دو روز از دمشق دور شدند، در آنجا(در بیابان) آهوی زیبایی نظراو را جلب کرد ، یزید که می خواست غرور و چابکی خود را نشان دهد به همراهان گفت: هیچ کس با من نیاید، و من تنها میخواهم به دنبال این آهو بروم و آن را صید کنم. او تنها سوار بر اسب به دنبال آهو حرکت کرد، آهو پا به فرار گذاشت، و همچنان در حال فرار بود، و یزید با آخرین سرعت به دنبال او حرکت میکرد، تا به بیابان هولناک و وحشتناکی رسید، و همچنان از این دره به آن دره، به دنبال آهو میرفت. در وسط آن بیابان وحشت زا، آهو از نظرش ناپدید شد، او را گم کرد، از طرفی به شدت تشنه بود، و در آنجا هرچه تلاش کرد به آب دست نیافت، او همچنان در جستجوی آب بود، ناگاه مردی را دید که ظرفی آب در دست دارد، به او التماس کرد که اندکی آب به من بده اگر تو مرا بشناسی، به من احترام شایانی خواهی کرد.
او گفت تو کیستی؟
یزید گفت: من خلیفه مسلمانان یزید بن معاویه هستم.
آن مرد گفت: تو همان قاتل حسین بن علی )ع (هستی، ای دشمن خدا!)
سپس به یزید حمله کرد، اسب آنچنان یکه خورد و رمید که یزید از ناحیه پشت اسب به طرف زمین واژگون شد و یک پایش در رکاب اسب گیر کرد، و اسب از شدت وحشت فرار کرده و در بیابان پر وحشت روی سنگ ها و خارها و پستی و بلندیها همچنان فرار میکرد، در این میان سر و پیکر نحس یزید آن چنان متلاشی شد که به صورت جویده در آمد. و این گونه در حال تشنگی به جهنم واصل شد.
یزید ده نفر ندیم خصوصی داشت که هرگز از او جدا نمیشدند، آنها برای پیدا کردن یزید سر به بیابان گذاشتندو به جستجو پرداختند، تا اینکه اسب او را در بیابان یافتند، و دیدند یک ران قطع شده یزید در رکاب اسب آویزان باقی ماندهاست. خبر کشته شدن یزید را به لشگر دادند، صدای ضجه و گریه طرفداران یزید بلند شد، آنگاه با همان حال به دمشق مراجعه کردند.
طبق روایت دیگر، آن مرد که یزید را دنبال کرد، به او گفت:سوگند به خدا تو را می کشم ، چنان که تو حسین )ع ( را کشتی، با شمشیر به دنبال یزید حرکت کرد، یزید از ترس ، با اسب خود فرار نمود، اسب از برق شمشیر آن مرد وحشت زده شد و رمید، به طوری که یزید از پشت آن واژگون شده و زیر دست و پای اسب تکه تکه گردید.
از شیخ صدوق درباره چگونگی مرگ یزید بن معاویه آمده که : یزید شب با حال مستی خوابید و صبح او را مرده یافتند، در حالیکه بدن او تغییر کرده مثل آنکه قیر مالیده شده باشد. بدن نحسش را در باب الصغیر دمشق دفن کردند.
در "الکامل فی التاریخ" درباره علت مرگ وی آمده است: سبب مرگ یزید، اصابت پارة سنگی از منجنیق به یک طرف صورت او بود، که همین امر باعث شد مدّتی مریض شود، بعد مُرد.( محمد جواد نجفی، ستارگان درخشان، ج 9، ص 9)
البنه برخی گفته اند که وی به وسیله ((سلمى )) دخـتـر ((حـجـر بـن عـدى کندى )) و با همکارى ((عبدالرحمان )) برادرزاده حجر، مسموم شده و به مجازات رسیده است.
به هر حال یزید بن معاویه در مجموع سه سال و نه ماه به عنوان خلافت بر مردم سلطنت کرد و در 38 سالگی در سال 64هجری قمری به جهنم واصل شد.
جلوههای ویژه «مختارنامه» بالاتر از حد استاندارد است
داود رسولیان - جلوههای ویژه تصویری و میدانی مجموعه تلویزیونی «مختارنامه» همانند سایر بخشهای این مجموعه ارزشمند و قابل تامل است.
گام رو به جلوی سازندگان این مجموعه تلویزیونی به وضوح با دیدن هر قسمت از این کار قابل تشخیص است. هر بیننده آگاهی میتواند کیفیتی که در نوع تولید «مختارنامه» رعایت شده درک کند و دریابد همه سازندگان این اثر مایل بودند بهترین نوع از کار خود را ارائه دهند تا در نهایت تماشاگر با اثری بسیار با کیفیت روبرو شود.
«مختارنامه» بی هیچ اغراق و ذوقزدگی اثری بالاتر از استانداردهای سینما و تلویزیون ایران محسوب میشود. توان این کار بسیار بالاتر از توان سینمای ایران است این برتری در بخش جلوههای ویژه نیز به خوبی ظهور و بروز پیدا میکند.
سطح بالای درک و هوش کارگردان و تهیهکننده موجب شده تا امکانات برای رسیدن به بهترین ترکیب فراهم شود. تهیهکننده دست کارگردان و سایر عوامل را برای ارائه اثری ارزشمند باز گذاشته و همه امکانات مورد نیاز را فراهم کرده و از سوی دیگر کارگردان همه امکانات را تبدیل به احسن کرده و از آن برای ارائه بهترین نمونه اثر استفاده کرده است. این تعامل موجب شده تا همه افرادی که در پروژه حضور داشتند ملزم با ارائه بهترین و باکیفیت ترین نوع کار خود شوند.
اتفاقا دیشب من هم به این سوتی بزرگ فکر میکردم. دیشب چند تا سوتی دیگه هم داشتن ولی الان یادم نیست.نقل قول:
تکرار قسمت قبل از شبکه قران کی است؟