يارب از ابر هدايت برسان باراني
پيشتر زانكه چو گردي زميان بر خيزم
بر سر تربت من با مي مطرب بنشين
تا به بويت زلحد رقص كنان برخيزم
خيز بالا بنما اي بت شيرين حركات
كز سر جان جهان دست فشان بر خيزم
Printable View
يارب از ابر هدايت برسان باراني
پيشتر زانكه چو گردي زميان بر خيزم
بر سر تربت من با مي مطرب بنشين
تا به بويت زلحد رقص كنان برخيزم
خيز بالا بنما اي بت شيرين حركات
كز سر جان جهان دست فشان بر خيزم
من از آندم که فهمیدم دلی دارم که می نالد
گرو در دست چشمت شد ازآن پس دل تو را خواند
دلم در پيشگاهت بندگي کرد
و حتي با نگاهت زندگي کرد
به دل گفتم عزيزم دست بردار
ولي او مثل تو يک دندگي کرد
درين شترنج , فرزين ديگري بود
كجا مانند زر باشد زر اندود
گهي پيدا شويم و گاه پنهان
چنين بودست حكم چرخ گردان
هزاران نكته اندر دل نهفتيم
يكي بود از هزاران , اينها كه گفتيم
مرادرديست اند دل
اگر گويم زبان سوزم
وز آن ترسم اگر پنهان كنم
تامغر استخوان سوزد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين آخرش درست يادم نبود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
درد از طبيب خويش نهفتي از آن سبب
اين زخم كهنه دير پذيرفت التيام
از بهر حفظ گله شبان چون بخواب رفت
سگ بايد اي فقيه, نه آهوي خوشخرام
مرا مهر سيه چشمان ز سر بيرون نخواهد شد
قضاي آسمان است اين و ديگرگون نخواهد شد
دل و دامن نيالودم به پستي
بري بودم زننگ و بد شعاري
سلام
يار دريا دل من مي دانست
آب درياي دگر شيرين است
تو مو مي بيني و من پيچش مو
تو ابرو من اشارت هاي ابرو
------------------------
يكي ديگه؛
تا تو نگاه مي كني كار من آه كردن است
اي به فداي چشم تو اين چه نگاه كردن است