نگاهي مي كني، ما رو
مگه عاشق نديدي، تو
يا شايد ديدي و
رسواترين عاشق نديدي، تو
.....
Printable View
نگاهي مي كني، ما رو
مگه عاشق نديدي، تو
يا شايد ديدي و
رسواترين عاشق نديدي، تو
.....
وین عشوهنگر که چشم او داد
دل برد و به جانم اندر آمیخت
بگریخت دلم ز تیر مژگانش
در دام سر دو زلفش آویخت
شادی تو بی رحم است و بزرگوار
نفست در دست های خالی من ترانه و سبزی است
من بر می خیزم !
چراغی در دست , چراغی در دلم .
زنگار روحم را صیقل می زنم .
آینه ئی برابر آینه ات می گذارم
تا از تو
ابدیتی بسازم .
من راهي را با نان و شراب محروميت هانقل قول:
رفته ام
و اشتراك در شكست ها
اما ، هرگز
احساس نمي كنم كه به پايان رسيده ام
با اينكه گويا ، به مقصد رسيده ام
تن آدمی شریف است که به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست که نشان آدمیت
چرا هر کس هر چیز دوست داره می گه ؟!!!!!!!!!!!!!!!!
نقل قول:
آره..خیلی بی نظم شده.....من با این میگم...
تو مثل شهر کوچيک من
هنوز برام خاطره سازي
هنوزم قبله معصوم نمازی...
تو مثل ياد بازي من
تو کوچه هاي پير و خاکي
هنوزم براي من عزيز و پاکي....
مستیم, مستیم,مستیمنقل قول:
من راهي را با نان و شراب محروميت ها
رفته ام
و اشتراك در شكست ها
اما ، هرگز
احساس نمي كنم كه به پايان رسيده ام
با اينكه گويا ، به مقصد رسيده ام
مستیم و دانیم هستیم
ای همچون من بر زمین اوفتاده,
بر خیز , شب دیر گاهست, برخیز.
دیگر نه دست و نه دیوار,
دیگر نه دیوار نه دوست ,
دیگر نه پای نه رفتار ;
روز هيچ از روز پيدا ني
وشب از شب نگسلد گويي
آه.... گويا باز هم بايد
هفتهاي را رفته
پندارم
دوستان من قصد بی نظمی نداشتم و شما هم زو قضاوت نکنیدنقل قول:
من تا بنویسم کس دیگه ای جواب داد و (فکر کنم همه بدونن که وقتی داخل یک تایپیک هستی تا refresh نکنیم که معلوم نمی شه شعر جدید آمد یا نه)
در هر صورت شرمنده:11: