-
مفاهیم: خلاقیت چیست؟
خلاقیت چیست؟ بهطور حتم تا به حال دراینباره زیاد فکر کردهاید که خلاقیت چیست و چطور میتوان آدم خلاقی بود.
بعضیها فکر میکنند خلاقیت یعنی خلق چیزی از هیچ اما اینطور نیست؛ در حقیقت خلاقیت نوعی توانایی در تولید ایدههای نو از طریق ترکیب، تغییر و دوباره بهکارگیری آنها در یک ترکیب و طرح جدید است. گاهی ممکن است در اثر این ترکیب و تغییر، ایدهای بسیار خلاقانه، برجسته و عالی ظهور کند و گاهی هم یک ایده ساده، خوب و عملی. در هر حال هر دو توانستهاند تأثیر شگفتانگیزی از خود برجای بگذارند. مطمئنم شما هم آرزو كردهاید كه جزو آدمهای خلاق باشید، نه؟
خلاقیت چیست؟
به طور حتم تا به حال در این باره زیاد فکر کردهاید که خلاقیت چیست و چطور میتوان آدم خلاقی بود. بعضیها فکر میکنند خلاقیت یعنی خلق چیزی از هیچ اما اینطور نیست. در حقیقت، خلاقیت نوعی توانایی در تولید ایدههای نو از طریق ترکیب، تغییر و دوباره بهکارگیری آنها و ارائه یك طرح جدید است.
گاهی ممکن است در اثر این ترکیب و تغییر، ایدهای بسیار خلاقانه، برجسته و عالی ظهور کند و گاهی هم یک ایده ساده، خوب و عملی. در هر حال هر دو توانستهاند تاثیر شگفتانگیزی از خود بر جای بگذارند. خلاق بودن به سن و سال ربطی ندارد. همه کودکان، نوجوانان و بزرگسالان از این توانایی و قابلیت برخوردارند و با توجه به نیروهای درونی خود- که عبارت است از مجموعه باورها، احساسها، تربیتها، باورهای متافیزیکی و پرورش آنها- میتوانند خلاقیت را در خود تقویت کنند.
انسانی که برای اولین بار با ترکیب چند ماده خوراكی توانسته غذایی خوشمزه تهیه کند، بدون شک خلاقیت بالایی داشته است. افراد خلاق به سختی و با پشتکار فراوان تلاش میکنند تا ایدهای را در ذهن خود پرورش دهند و سپس به آفرینش راهحلهای نو و سودمند در جهت عملی کردن آن ایده میپردازند. این جمله را هم از گوته - شاعر آلمانی- بگوییم تا امیدوارتر شوید؛ در مورد همه نوآوریها و خلاقیتها یک حقیقت ساده وجود دارد؛ از همان لحظه که شخص تصمیم به انجام کاری نو میگیرد، امدادهای غیبی به کمک او میآیند.
یك ایده خوب از كجا میآید؟
در مورد تكمیل كردن ایدههای دیگران فكر كنید. اغلب ما در مورد تكمیل كردن وسایلی كه به كار میبریم، كمتر فكر میكنیم؛ در حالی كه گاهی اوقات این فكر كردنها میتواند منجر به تكمیل كردن یك ایده قبلی و متحول شدن زندگیمان شود. همسر یكی از كاركنان شركت كوكاكولا با دیدن خانوادهای كه 8 شیشه نوشابه را با خود به پارك آورده بودند به شوهرش پیشنهاد تولید نوشابههای خانواده امروزی را داد. شما هم میتوانید در مورد تكمیل و بهتر شدن وسایلی كه در منزلتان به كار میبرید، فكر كنید و ایدههای جدیدی ارائه دهید.
روش مخلوط و محلول
همانطور كه در گوشیهای تلفن همراه میبینید، تركیب دوربین، رادیو، پخش و... ناشی از یك ایده خوب بوده است. بهتر است باز هم در مورد تركیب اختراعات دیگر فكر كنید تا محصول كاملتر و بهتری تولید شود. در واقع این روش توسط بسیاری از افراد استفاده میشود. مثلا صاحب یک شرکت عروسکسازی وقتی مشاهده کرد در مهدکودک دختر کوچکش به او حروف الفبا یاد میدهند، به این فکر افتاد عروسکی بسازد که حروف الفبا را بخواند. او با این ایده توانست کودکان زیادی را به یادگیری حروف الفبا هنگام بازی با عروسکهایشان تشویق کند.
حس کنجکاوی را در خودتان تقویت كنید
در مورد پدیدهها و اجسام بیتفاوت نباشید؛ سعی كنید در مورد آنها اطلاعات بیشتری به دست آورید و از دیگران در مورد نحوه كار یا ساخت آن سؤال كنید.
برای كودكان، از خودتان و خاطرههایتان قصه بگویید
یكی از روشهای پرورش خلاقیت در خود، قصهگویی برای كودكان است. سعی كنید بدون هیچ پیشزمینهای درباره داستان، به قصهگویی برای فرزندتان مشغول شوید. این كار باعث میشود شما مدام برای ادامه قصه فكر كنید و در نتیجه باعث فعال شدن مغزتان میشود.
بازیهای فكری انجام دهید
بهتر است روزانه كمی هم به انجام بازیهای فكری مشغول شوید؛ معما و جدول حل كنید، پازلهای مختلف را تكمیل كرده و بكوشید با این كارها به تقویت تمركز فكر و فعالیتهای ذهنی بپردازید.
هنرهای دستی و تجسمی را جدی بگیرید
کارهای دستی مثل قلاببافی، سبدسازی، تکهدوزی، تکه چسبانی، منبتکاری، مدلسازی و... تمرینهای مفیدی جهت افزایش خلاقیت هستند. با وسایل دورریختنی، شروع به ساخت یك وسیله كنید؛ مثلا فكر كنید با بطریهای پلاستیكی یا تشتكهای نوشابه چه چیزی میتوان ساخت. علاوه بر این كارها میتوانید به هنرهای تجسمی نیز بپردازید. به طور مثال نقاشی كنید یا مجسمه بسازید.
نویسندگی كنید
بهتر است برای خودتان یك دفتر خاطرات تهیه كرده و مهمترین اتفاقات روزانهتان را در آن ثبت كنید. نوشتن خاطره به نظمدهی ذهن و نیز افزایش خلاقیت كمك زیادی میكند. علاوه بر این، بهتر است نسبت به تهیه یك دفتر برای نوشتن داستانهای كوتاه اقدام كنید. هر هفته یك داستان كوتاه بنویسید. بعد از چند ماه متوجه میشوید كه ذهنتان فعالتر از گذشته شده است و میتوانید نسبت به حل خلاقانه مشكلات و مسائل، بهتر و سریعتر اقدام كنید.
-
لزوم شکر گذاری پیش از صرف غذا
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نظر می رسد که این روزها دعا کردن قبل از غذا دیگر از مد افتاده است. جدا از خانواده های بسیار مذهبی، افراد اندکی با یاد خدا، خوردن غذا را شروع میکنند.
در گذشته، این یک عادت بود که خانواده ها قبل از خوردن غذا دعا بخوانند، تقریباً یک وظیفه بود نه یک لذت. اینکار نشانه قبول کردن آدام و رسوم و پیروی از آن بود نه اینکه از اعماق دل قدردان و سپاسگذار باشند.
آنچه که در دعاهای قبل از غذا وجود نداشت، سپاسگذاری بود. حس سپاسگذاری یک احساس است نه اجبار. احساسی است که قلب ما را به زندگی و نعمت های آن باز می کند. در زندگی چه ثروتمند باشید و چه فقیر، اگر از داشته هایتان احساس شادی و رضایت کنید منفعت بیشتری برایتان خواهد داشت تا اینکه به خاطر نداشته هایتان غمگین باشید. شکرگذاری باعث می شود به آنچه که داریم فکر کنیم نه چیزهایی که نداریم. به همین دلیل موجب شادی و خوشبختی می شود نه غم.
شکرگذاری احساسی بسیار قوی است. راهی را به سمت عشق و لذت برایمان باز می کند. من وقتی احساس خدا شناسی و شکرگذاری می کنم، حس می کنم به همه منابع انرژی جهان وصل شده ام. وقتی استرس، تردید یا عجله داریم، آرامش خدا شناسی و سپاسگذاری را از خودمان دریغ می کنیم، درصورتیکه همان می تواند بهترین درمان برایمان باشد.
من فکر میکنم خیلی خوب است که لحظه ای را قبل و بعد از غذا خوردن به این احساس خدا شناسی و سپاسگذاری اختصاص بدهیم. اینکار باعث می شود احساس شادی، امنیت، و آمرزش بیشتری کنیم. اینها احساسات بسیار زیبایی هستند که خیلی خوب است به فرزندانمان آموزش دهیم. اینکه به بچه هایتان توانای احساس کردن بدهید، نه فقط عشق ورزیدن و توجهی که شما به آنها می دهید بلکه عشق و توجهی به همه خلقت معطوف میکنید. این کار تکیه گاه عظیم تری در دنیا به آنها می دهد که بسیار بی نهایت، اسرارآمیز و عالی است و دنیای آنها را وسیع تر خواهد کرد. یک حس روحانی و مقدس وارد زندگی آنها می کند.
همچنین باعث می شود جو سر میز غذا بهتر شود. ابتدا و انتها و مرزهای آنرا مشخص می کند. همچنین از این نظر خیلی خوب است که باعث می شود همه با هم غذا خوردن را شروع کنند و قبل از اینکه همه غذایشان را تمام نکرده اند کسی از سر میز بلند نشود.
نیازی نیست که دعا و شکرگذاری قبل از غذا حتماً یک دعای مذهبی باشد. می تواند فقط یک "بنام خدا" یا فقط یک عبارت و جمله کوتاه مثل "خدایا، ممنون بخاطر این غذا" باشد. اگر بچه های کوچک دارید، می توانید غذا را با یک شعر شروع کنید، مثلاً شعری که مخصوص خانواده شما باشد و به کمک هم آنرا درست کرده باشید. در زیر به ترجمه یک نمونه از دعاهای مخصوص غذا که در بعضی از مهدکودک ها استفاده میشود اشاره می کنیم:
خدایا
شکرت می کنم امروز
واسه سیب و پرتقالی که روی درختاس
واسه کره و عسلی که میتونم با چایی بخورم
واسه پرنده ها و گل ها
و همه نعمت هایی که به من و خانوادم دادی
شکرت می کنم خدا
-
هنر صحبت کوتاه برای ایجاد ارتباط
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ارتباط با هنر گفتگو کردن آغاز می شود. انجام یک گفتگوی ساده کار سختی نیست اما اگر بخواهید به طریقی جالب شخصیت و شوخ طبعی خود را نشان دهید نیاز به مهارتی دارد که به نظر می رسد فقط از عهده بعضی ها برمی آید.
شخصیت
گپ های کوتاه نباید لزوماً پوچ و بیهوده باشند. گپ زدن راهی برای نشان دادن شخصیت و علایق شما به طریقی غیرمستقیم است. گفتگوهای کوتاه تا حد زیادی رفتار، نوع شخصیت و دیدگاه های شما را آشکار می کند.
با داشتن مهارت واقعی گفتگو می دانید چطور باید شخصیتتان را آنطور که می خواهید نشان دهید. این به معنای فریب دادن یا نشان دادن یک تصور دروغین از خودتان نیست، به این معنی است که خواهید دانست چطور باید قسمت هایی از خودتان که به فرد مقابل بی ارتباط است را جدا کرده و قسمتی از خودتان را نشان او دهید که درارتباط باشد.
افراد دوست داشتنی استعدادی طبیعی برای نشان دادن شخصیتشان به گونه ای دارند که دیگران بتوانند به خوبی با آن ارتباط برقرار کنند.
· باید نشان دهید، بیان نکنید. هیچکس افراد خودستا و متظاهر را دوست ندارد. سعی کنید متواضع باشید و یادتان باشد نشان دادن ضعف هایتان خیلی بیشتر از خودستایی شما را به دیگران می شناساند.
· به دنبال تشابه باشید. نیاز به توافق کامل نیست اما باید بین خودتان و فرد مقابل شباهت هایی پیدا کنید. شاید با دیدگاه سیاسی همکارتان مخالف باشید اما احتمال آن هست که فرزندانی هم سن داشته باشید.
· نقاط آسیب پذیر خود را نشان دهید اما نه بیش از حد. نشان دادن چند مورد از ضعف هایتان البته توام با اعتماد باعث می شود دیگران بتوانند راحت تر با شما ارتباط برقرار کرده و اعتماد کنند. اما اگر به دنبال ترحم باشید و مدام از مشکلاتتان شکایت کنید، دیگران از شما دور خواهند شد.
تاثیر اول
لازم نیست برای ایجاد یک تاثیر اولیه عالی روی طرف مقابل خیلی خودتان را نگران کنید. نگرانی بیش از حد برای معرفی خودتان تاثیر منفی خواهد گذاشت. باید بدانید که روابط رشد می کنند و بااینکه ممکن است تاثیر اولیه اهمیت زیادی روی طرف مقابل داشته باشد اما کنترل آن قضاوت های اولیه کار بسیار دشوار است.
بهترین شروع ها معمولاً آنهایی است که طبیعی باشد. یک سلام ساده بسیار موثرتر از این است که تلاش کنید در چند دقیقه اول خود را بانمک و کاریزماتیک نشان دهید. اگر می خواهید تاثیر اولیه خوبی بر جای بگذارید، نکات زیر می تواند کمکتان کند:
· ظاهری آراسته داشته باشید. نباید طوری به نظر برسید که انگار شش ماه است گوشه خیابان خوابیده اید. خوب لباس بپوشید و به آرایش موها و صورت خود رسیدگی کنید.
· معمولی شروع کنید. لازم نیست در 5 دقیقه اول همه زندگیتان را رو کنید. همه چیز را آرام آرام و کاملاً عادی شروع کنید.
· همیشه رفتاری دوستانه داشته باشید. صمیمیت و برون گرایی را نمی توانید تحمیل کنید. سعی کنید همیشه و با همه رفتاری اجتماعی و دوستانه داشته باشید. با این روش هر زمان که خواستید به ملاقات مدیرعاملتان بروید یا با غریبه ای که نظرتان را جلب کرده سر گفتگو را باز کنید کاملاً طبیعی جلوه خواهید کرد.
لحنتان را بشناسید
هر که می گوید نباید هیچوقت خودتان را سانسور کنید بیهوده گفته است. هیچوقت نباید در مراسم ترحیم لطیفه تعریف کنید یا در مهمانی گریه سر دهید. هر موقعیت اجتماعی آداب و رسوم خود را دارد.
اما نباید مقررات اجتماعی را وحی منزل بدانید. سعی کنید تجربه کنید و از تغییرات گاه و بیکار نترسید. آنهایی که استاد گپ های کوتاه و پیدا کردن دوست های تازه هستند می دانند چه چیز قابل قبول است و چه چیز نیست. شناختن لحنتان و توجه به آن نیاز به مشاهده و آزمایش و تجربه دارد.
شوخ طبعی
چند جمله شوخ طبع بودن شما را نمی رساند اما خنده یکی از بهترین مولفه های یک ارتباط موفق است. بیشتر شوخ طبعی ها جزء یکی از موارد زیر هستند:
· تعجب – یک چیز غیرمنتظره می تواند خنده دار به نظر برسد.
· اغراق – داستان ها و مثال هایی که فرای واقعیت باشد باعث خنده دار شدن مطلب می شود.
· کنایه – اگر خیلی منفی باشد شاید موجب ناراحتی طرف مقابل شود اما اگر استادانه و برخلاف جهت اغراق بیان شود نوعی شوخ طبعی است.
· زمینه مورد نظر – بعضی رفتارها یا کارها به خاطر آن زمینه خاص خنده دار به نظر می رسند. خیلی حرف ها اگر به جا زده شوند مفید هستند اما در زمان های دیگر کاملاً نابجا خواهند بود.
· داستان
داستان ها
داستان گویی یکی از مهمترین جنبه های گپ های کوتاه است. برای گفتن داستان های جالب به چند نکته باید توجه داشته باشید:
· آخر داستان را بدانید. باید بدانید داستان را چطور تمام کنید تا تاثیرگذار باشد.
· با یک تله شروع کنید. داستان را با یک سوال یا نظر که توجه را جلب می کند شروع کنید. مثلاً "این من را یاد وقتی می اندازد که ...." می تواند شروع خوبی برای آماده کردن فرد مقابل برای شنیدن یک داستان باشد.
· داستان باید کوتاه باشد. وقت را با توضیح دادن پیشینه داستان اگر اهمیتی ندارد تلف نکنید. حرف های اضافی را سانسور کنید و فقط قسمت های مهم را تعریف کنید. با این روش توجه فرد مقابل را برای زمان بیشتری به خودتان معطوف می کنید.
· تصویرسازی کنید. داستان را با احساس و با خلق تصویر بیان کنید. وقتی می توانید بگویید، "نمی تونی تصور کنی اتاق چقدر شلوغ بود جای سوزن انداختن هم نبود" نگویید، "اتاق خیلی شلوغ بود". گفتن داستان ها به زبان اول شخص و استفاده از توصیفات کوتاه اما واضح توجه فرد مقابل را بیشتر جلب می کند.
· نقشه را فراموش نکنید. داستانتان را تمرین کنید و ببینید کدام قسمت ها بیشتر جلب توجه می کند. داستان های زیادی هست که من بارها تعریف می کنم و یاد گرفته ام روی کدام قسمت ها باید تاکید بیشتری کنم و از کدام قسمت ها باید سریعتر بگذرم.
· آنرا شخصی کنید. از گفتن داستان هایی که خودتان نقشی در آن ندارید خودداری کنید چون هیچ اطلاعاتی درمورد شخصیت شما به طرف مقابل نمی دهد.
· مخاطب را درگیر کنید. فقط نباید از اول تا آخر شما حرف بزنید. باید به داستان های طرف مقابل هم گوش کنید و از او سوال کنید. اینکار باعث می شود از این توجه و علاقه شما خوششان بیاید.
راهکارهایی برای شکستن یخ مکالمه
عمومی
· سوال های آزاد
- درمورد فلان چیز برایم بگو...
- چطور تونستی ....
· درمورد سختی ها بپرسید
- سخت ترین قسمت کارت چه بود؟
- عجیب ترین مشتری که تا به حال داشتی چطوربود؟
· سوال های پیگیر
- چرا؟
- چطور اتفاق افتاد؟
- آنجا چه اتفاقی افتاد؟
· اول گوش کنید، بعد حرف بزنید
- بهترین قانون برای گفتگو این است که اجازه بدهید طرف مقابل اول حرف بزند، و شما به حرف های او خوب گوش کنید و بعد جواب بدهید. تکرار برخی کلمات و کلمات تایید نشان دهنده این واقعیت است که خوب به حرفهای او گوش داده اید و حرفهایش را متوجه شده اید.
· نگران عوض شدن موضوع بحث نباشید
- نگران عوض شدن طبیعی موضوع بحث با پیش رفتن گفتگو نباشید. اگر شما درمورد چیزی حرف می زده اید اما الان موضوع حرف زدنتان عوض شده، این یک نقطه مثبت است. به خاطر اینکه اگر مکالمه به هر دلیل متوقف شود، می توانید بدون ایجاد تغییر در موضوع به آنچه می گفتید برگردید.
کار
· چه چیز کارت برایت لذت بخش است؟
· این کار را چطور شروع کردی؟
· سخت ترین قسمت کارت چیست؟
اجتماعی
· چه جور فیلم هایی دوست داری؟
· درمورد خانواده ات برایم بگو.
· رستوران مورد علاقه ات کجاست؟
· بهترین مسافرتی که تا حالا رفتی کجا بوده؟
-
روش برای ایجاد موفقیت، رضایت و آرامش
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زندگی، اعمالی است که بین زمانیکه پا به این دنیا می گذاریم و زمانیکه از این دنیا می رویم انجام می دهیم. فقط یک بار شانس آنرا داریم و باوجود آنچه بقیه مردم ممکن است تصور کنند، این خود ما هستیم که باید تصمیم بگیریم با آن چه کنیم.
زندگی با ساعت ها و دقیقه ها اندازه گیری نمی شود. باید آنرا با خاطرات و لحظات سنجید. وقتی این جمله را خواندید چه حسی پیدا کردید؟
زندگی یا برای ما اتفاق می افتد یا ما آنرا به چنگ می آوریم. در اینجا 10 راه عالی برای به چنگ آوردن زندگی و شروع به زیستن در آن به شما معرفی می کنیم.
1. برای طلب کردن زندگی به خودتان اجازه دهید. درست است، اجازه بدهید. شما تنها کسی هستید که می تواند تصمیم بگیرد که مسئول زندگیش باشد. بااینکه شاید به نظر برسد نباید اینکار را بکنید، اما این ویرایشگرهای درونیتان، آن ضبط صوتی که مدام بایدها و نبایدها و قوانینی که به شما تعلق ندارد را به شما گوشزد می کند را خاموش کنید.
2. زندگی کردن را برای خودتان تعریف کنید. به آن اندازه ای که به نظر می رسد سخت نیست. فقط کافی است خودتان را در پایان زندگیتان تصویر کنید که به عقب نگاه می کند. دوست دارید در آن زمان خودتان را چطور توصیف کنید؟
3. دست از زندگی کردن در آینده بردارید. هر زمان که گفتید "یک روز" یا "هر زمان وقت کردم اینکار را می کنم"، از خودتان بپرسید، "چرا الان نه؟" به این جمله فکر کنید: "همیشه می خواستم اما هیچوقت اینکار را نکردم." کارهایی که همیشه دوست داشتید را انجام دهید، همین امروز، همین الان. هر روز صبح زندگیتان را انتخاب کنید. هر روز برای انجام کاری در آن روز برنامه ریزی کنید که احساس زنده بودن به شما دست دهد.
4. دور و اطرافتان را با آدم هایی پر کنید که از زندگی کردن لذت می برند. آنها مطمئناً فهمیده اند چطور باید زندگی کنند و از زندگی کردن لذت ببرند. چرا نباید با این آدم ها بگردید؟
5. ناراحتی، درد و عصبانیتتان را زمین بگذارید. حمل کردن آنها با خودتان فقط زندکیتان را سخت تر می کند و نمی گذارد از زندگی لذت ببرید. هیچ فایده ای برایتان ندارد و همه خوشبختیتان را هم می دزدد.
6. بگذارید بازنده ها برنده شوند. درمورد چیزهایی که برایتان اهمیت ندارند بحث نکنید، مگراینکه واقعاً تهدیدی برایتان تلقی شوند. بگذارید کسانیکه چیزی برای ثابت کردن دارند آنچه که لازم دارند را اثبات کنند. چرا باید زندگیتان را در تلاش برای درست کردن اشتباهات آنها هدر دهید؟
7. انرژی تولید کنید. ببخشید و دوست داشته باشید بعد نتیجه گیری کنید. اکثر نتیجه هایی که به آن می رسیم نه تنها اشتباه هستند بلکه منفی اند. نتیجه گیری های منفی ما را به حالت دفاعی می کشاند. قرار گرفتن در حالت دفاعی زندگی کردن نیست. پنهان شدن از آن است.
8. نشانه های فیزیکی زمانی که رابطه مغز و قلبتان قطع می شود را بشناسید. وقتی برای خودمان افسوس می خوریم یا نسبت به احساسات دیگران کور می شویم خودمان می فهمیم. می توانیم به یاد بیاوریم که وقتی بدرفتاری کردیم چه حس فیزیکی داشتیم. باید این نشانه ها را بشناسید تا بتوانید آن رفتارها را متوقف کنید.
9. ریسک های کوچک کنید که به طرق مختلف مرزهایتان را گسترده تر می کند. لذت زندگی در یاد گرفتن چیزهایی است که با مهارت های ما در ارتباط است. وقتی کمی از نظر عقلی، فیزیکی یا احساسی خودمان را گسترش می دهیم، رشد می کنیم. زندگی کردن یعنی رشد کردن. حتی تک تک سلول های شما این را می دانند.
10. برای افراد یا مکان هایی که برایتان مهم است ارزش قائل باشید و از آنها حمایت کنید. کار ما زندگی ما نیست. فقط بخشی از آن است. اجازه بدهید کسانیکه برایتان اهمیت دارند در اولویت زندگیتان باشند و به همه این را نشان دهید. شماره 1 و 2 را دوباره بخوانید.
ما با هرآنچه که داریم وارد زندگی می شویم. زندگی ما متعلق به ماست. زندگی شما فقط آنچه که برایتان اتفاق می افتد نیست، این شمایید که می توانید آنرا خلق کنید.
-
بالا رفتن سن اجباری است اما پیر شدن نه!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از بالا رفتن سن لذت ببرید! سالخوردگی را در آغوش بکشید! در جامعه ما که همه تمرکز بر روی جوانان است شاید این حرفها به نظرتان احمقانه برسد. واقعاً چه کسی دوست دارد پیر شود؟ اما تحقیقات نشان میدهد که پیر شدن لزوماً قرار نیست تجربه ای منفی باشد. پیری مزیت های زیادی دارد. مثل یک فرش کهنه، پیری می تواند به ما کمک کند مسائل دنیا را ظریف تر و با دیدی عمیق تر ببینیم. کندتر شدن اجازه می دهد بتوانیم گل ها را ببوییم و لذت پنهان در زندگی را در آغوش بکشیم.
عوامل خاصی می تواند به ما در ایجاد یک رویکرد مثبت به پیری کمک کند. البته برخوردار بودن از وضعیت سلامتی خوب اگر بخواهیم فعال بمانیم اهمیت زیادی دارد. برآوردن نیازهای پزشکی، چکاپ های منظم و مصرف داروها طبق تجویز همه عوامل مهمی در حفظ سلامت هستند. بااینحال، مسائل و مشکلات مربوط به سبک و شیوه زندگی هم اهمیت زیادی دارند. یکی از بیماران من زنی 83 ساله است که در یک ساختمان مخصوص بازنشستگان زندگی می کند و نمونه بسیار خوبی از پیر شدن است. او هنوز هم برای آرایش مو و خرید کردن با مترو به مرکز شهر می رود و در مراسم های خاص پیانو می نوازد. او می گوید، "من می گویم که مردم خودشان مسبب مریض شدنشان هستند. شیوه زندگیشان...درست غذا نمی خورند، اضافه وزن دارند و ورزش هم نمی کنند." او در یک مجموعه شش طبقه زندگی می کند و بعنوان ورزش روزانه اش راهرو طولانی ساختمان را هر روز پیاده روی می کند.
نگرش هر کس به پیری و زندگی به طور کل در شادی، خوشبختی و سازگاری او با محیط و شرایط مختلف اهمیت زیادی دارد. باورهای غلط زیادی درمورد پیر شدن وجود دارد اما تحقیقات جدید نشان داده است که خیلی افراد در دوران پیری خود زندگی آرامتر و بهتری نسبت به دوران جوانی داشته اند. آزاد شدن از نگهداری فرزندان، کار کردن و مسئولیت های دوران جوانی باعث می شود سالخوردگان بتوانند زندگی خوب و بی دردسری داشته باشند. مشکلات مربوط به پایین بودن اعتماد به نفس در دوران جوانی در این دوران از بین می رود چون افراد سالخورده معمولاً موفقیت های زیادی را در زندگیشان تجربه کرده اند و در فعالیت ها و کارهای زیادی مهارت پیدا کرده اند.
خیلی از ارباب رجوع های من می گویند که یک سیستم اعتقادی قوی و ایمان، بهترین استراتژی برای کنار آمدن با این دوران است. داشتن یک سیستم حمایتی خوب مثل خانواده یا دوستان هم اهمیت زیادی دارد. داشتن دوستی که بتوانید با او دردودل کنید و مشکلات و ناراحتی های زندگیتان را با حرف زدن با او از بین ببرید بسیار مفید خواهد بود. یک توصیه دیگر برای کنار آمدن با این دوران داشتن حس شوخ طبعی است. توانایی خندیدن به خود و دنیا و جدی نگرفتن مسائل باعث می شود بتوانید از استرس های زندگی دور بمانید. خنده واقعاً بر هر درد بی درمان دواست و باعث می شود از افسردگی دوران پیری نجات پیدا کنید.
توجه به خاطرات مثبت زندگی هم تاثیر شگرفی در خوشبختی دارد. بعضی تحقیقات نشان می دهند که کسانی بهترین نقاط را در موقعیت های مختلف می بینند، حتی در موقعیت های ناراحت کننده، خوشبخت تر هستند و بهتر با مسائل و مشکلات کنار می آیند. این توصیه در بالا رفتن سن هم کاربرد دارد. زن دیگری که با او کار می کردم خانمی 70 ساله بود که تمام عمر دچار بیماری های مختلف بود. او می گفت، "هرچه پیرتر می شوید، مجبورید به کارهایی که می توانید بکنید توجه کنید تا کارهایی که نمی توانید بکنید." این رمز داشتن نگرش مثبت است. همه ما اندوه و پشیمانی هایی داریم اما زندگی کردن در گذشته و فکر کردن به اینکه چه می توانستید بکنید و نکردید فقط باعث ناراحت شدن شما می شود. بهتر است روی امروز تمرکز کنید و قدر نعمت هایی که دارید را بدانید. مرد پیری را می شناختم که می گفت، "هر روز که از خواب بیدار می شود فکر می کنم که روزی تازه است و بی صبرانه دوست دارم ببینم که آن روز چه چیزی برایم می آورد. دوست دارم 100 سال زندگی کنم چون دلم نمی خواهد از خیلی اتفاقات که ممکن است بیفتد جا بمانم."
بله، درست است که مشکلات جسمی توانایی ما برای انجام برخی فعالیت های خاص را محدود می کند اما حفظ کارایی و داشتن نگرش حل مشکلات باعث می شود بتوانیم از لذات زندگی بهره مند شویم. فیلسوف معروف ساچل پیج می گوید، "به خاطر اینکه پیر شده اید نیست که دست از بازی برمی دارید، به خاطر این پیر می شوید که دست از بازی برداشته اید." پس به بازی کردن ادامه دهید، فعالیت داشته باشید، بخندید و از بالا رفتن سن لذت ببرید.
-
فكر اطرافيانتان را بخوانيد؟
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آيا مايليد به افكار كسي كه در كنار دستتان نشسته است پي ببريد؟ اگر با افراد زيادي مواجه شده باشيم ميتوانيم بسياري از افراد را حتي از نوع صحبت كردنشان بشناسيم. اما اين شناخت در مواجه حضوري با دانستن بسياري از حالات ثابت شده در علم روانشناسي بهترين فرهنگ نامة آدمشناسي را برايمان ميگشايد
با شناخت بيشتر افراد، ارتباطمان جهت دار ميشود و در مدت كوتاهي خواهيم توانست كه به هدف مورد نظر از اين آشنايي و ملاقات نزديك شويم. ايجاد رابطه صحيح باعث رشد عزت نفس در انسان ميشود و ارتباط ما با خودمان و اطرافيان تقويت ميشود.
هر چه بهتر و كاملتر با خود و ديگران ارتباط برقرار كنيم، احساس موفقيت از ايجاد يك ارتباط صحيح و دوستانه ما را زودتر به هدفهايمان ميرساند و باعث تعالي افكار و رفتارمان در زندگي ميشود.
1 - فرد خوددار:
اگر شخصي دستهايش را پشت كمر قفل كند، نشان ميدهد كه خود را به شدت كنترل كرده است. در اين حالت او سعي دارد خشم يا احساس نااميدي را از خود دور كند.
2 - حالت تدافعي:
اگر انگشتان دستها به بازو گره خورده باشد نشان دهنده حالت تدافعي در برابر حملهاي غير منتظره و ناگهاني يا بيميلي براي تغيير چهره شخص است. اگر انگشتها مشت شده باشند، حالت بي ميلي شديدتر است.
3 - متفكر:
گره كردن دستها به دستههاي صندلي نشان ميدهد كه شخص سعي دارد احساس خود را مهار كند. اما قفل كردن قوزك پاها به يكديگر حالت تدافعي است. اين حالت بيشتر در مسافران مضطرب هواپيماي هنگام پرواز و فرود آن ديده ميشود.
4 ـ دقت:
وقتي شخص انگشت سبابه را روي صورت و بقيه دستش را به صورت گره كرده در پايين صورتش قرار ميدهد يعني كه با دقت است. اين حالت نشان ميدهد كه شخص بادقت زياد به صحبتهاي شما گوش ميدهد و يك يك كلمات شما را ميسنجد و در چهره او حالتي انتقادي به چشم ميخورد.
5 - بدگمان:
انگشتهاي گره شده زير چانه و نگاه خيره نشان دهنده حالت ترديد و دودلي است. او به صحبتهاي شما و صحت گفتههايتان ترديد ميكند. در اين حالت ممكن است آرنج روي ميز قرار گرفته باشد.
6 - بيگناه:
دستهايي كه روي سينه قرار گرفته باشد، بهترين نمونه براي نشان دادن و حالت بيگناهي و درستكاري است. اين حالت اثر باقيمانده از شكل سوگند خوردن است كه دست را روي قلب قرار ميدهند.
7 - مطمئن:
اين حالت دستها در مردها نشان ميدهد كه به آنچه كه ميگويند اعتقاد و اعتماد كامل دارند و در خانمها كمتر ديده ميشود. خانمها هنگامي كه دست خود را به كمر ميزنند نشان ميدهند كه به آنچه ميگويند اطمينان دارند.
8 - مرموز:
دستهاي به هم مشت شده زير چانه نشان ميدهد كه شخص نظرياتش را پنهان ميكند و به شما اجازه ميدهد به صحبت خود ادامه دهيد، تنها هنگامي كه حرفهايتان پايان يافت به شما و نظريات شما حمله خواهد كرد.
9 - ظاهر ساز:
او آرام به نظر ميرسد اما اين آرامش پيش از توفان است. اين حالتي است كه بيشتر رؤسا به خود ميگيرند تا خود را به گونهاي به زيردستان نزديك كنند و در عين حال جاذبه آنها نيز كم نشود.
10 - آماده و موفق:
قرار دادن پاها روي هر چيز (روي صندلي، ميز، سكو و... نشانه حالت مالكيت است... در يك ميز گرد تنها رئيس اجازه دارد چنين حالتي داشته باشد و آرامش خود را نشان دهد.)
11 - اعتماد به نفس:
تكيه زدن به صندلي در حالتي كه دستها پشت سر قفل شده نشان دهنده اعتماد به نفس قوي است. اگر شخصي در اين حالت صحبت ميكند به گفتههاي خود اعتماد دارد و اگر به صحبتهاي شما گوش ميدهد به خود زحمت ندهيد، او خود همه ماجرا را ميداند!
-
این رنگ چشم در مردان=عصبانیت بیشتر
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مردانی که دارای این رنگ چشم هستند،افرادی خشن تر و عصبانی تر نسبت به سایرین هستند ...
تحقیقات نشان میدهد مردان چشم قهوهای دارای خصوصیاتی در صورتشان هستند که آنها را خشنتر از دیگران نشان میدهد.
تحقیقات جدید نشان میدهد مردان چشم قهوهای دارای خصوصیاتی در چهره خودشان هستند که آنها را نسبت به مردان چشم آبی خشنتر و سلطهگرتر نشان میدهد.
دانشمندان کشور چکوسلاواکی از یک گروه 62 نفره خواستند تا به تصاویر 80 صورت شامل 40 مرد و 40 زن بنگرند و میزان خشونت آنها را تخمین بزنند. سپس آنها این صورتها را با کمک فوتوشاپ تغییر داده و صورت چشمآبیها را با چشم قهوهایها جابه جا کردند. سپس گروه دیگری این تصاویر را از لحاظ خشونت رده بندی کردند.
در هر دو مورد نتایج به دست آمده تقریبا یکسان بود. تصاویر چشم قهوهایها در هر دو گروه جدیتر و سلطهگرتر نسبت به چشمآبیها رده بندی شد، حتی اگر رنگ چشمان آنها تغییر میکرد.
این حالت در صورت زنان برقرار نبود و به همین دلیل دانشمندان معتقدند شکل صورت مردان چشم قهوه ای به شکلی است که آنها را خشنتر نشان میدهد .
کارل کلیسنر از دانشگاه چارلز در این باره گفت: به طور متوسط مردان چشم قهوه ای دارای چانهها و دهان پهنتر هستند، بینی بزرگتری دارند و فاصله بین ابروها و چشمان آنها از هم بیشتر است.
نکته رمزآلود این است که چرا رنگ چشمان میتواند باعث بروز این خصوصیت در صورت یک فرد شود.
روانشناس جونیز بندیکت از دانشگاه آبردین در اسکاتلند در این باره گفت: این یافته بسیار شگفت انگیز است. محققان معتقدند بین 6 هزار تا 10 هزار سال پیش افراد چشم آبی وجود نداشتند و در نتیجه یک جهش ژنتیکی انسانهای با چشم آبی رنگ به دنیا آمدند.
در حال حاضر نزدیک به 6 ژن وجود دارند که در تعیین رنگ چشم یک فرد تاثیر گذار هستند. یکی از حدسهای دانشمندان این است که شاید همان ژنها که روی رنگ چشم تاثیر گذارند میتوانند خصوصیات دیگر چهره را هم تعیین کنند.
شاید توضیح دیگر این باشد که پسران با رنگ چشمان متفاوت رفتارهای متفاوتی را از جامعه میبینند که این رفتارها میتواند تاثیرات ماندگاری روی آنها داشته باشد.
شیوه برخورد اجتماعی با یک فرد میتواند تعادل هورمونی او را تغییر دهد که این موضوع نیز به نوبه خود روی شکل ظاهری یک فرد تاثیر زیادی دارد.
-
آیا فردی خوشبخت هستید؟ +تست
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
میخواهید بدانید واقعا انسان خوشبختی هستید یا نه، یک راه سادهاش این است که به آزمون زیر نگاهی بیندازید و در هر سوال، گزینهای را که بیشتر با رفتار و روحیات شما سازگار است، انتخاب کنید و بعدش تفسیر آزمون را بخوانید....
احساس خوشبختی رابطه مستقیمی با انواع رفتار شما دارد.
وقتی که میخوابم...
1) مجبورم صبح زود با صدای زنگ بیدار شوم. در واقع شبها آنقدر خستهام که فورا خوابام میبرد. صبحها هم به زور از جا بلند میشوم.
2) صبحها قبل از آنکه ساعت زنگ بزند بیدار میشوم. خواب خوب و آرامی دارم.
3) معمولا صبح چند بار ساعت زنگ میزند تا بخواهم از جا بلند شوم. روزهای تعطیل را هم تا لنگ ظهر میخوابم.
اگر بخواهم تعریفی از یک روز کاریام داشته باشم، باید بگویم که ...
1) یک روز پراسترس و پر از فشار کاری که مانع آرامش است.
2) یک روز پرمشغله اما دوستداشتنی که البته در لابهلایش میشود زمانی را هم به خود اختصاص داد.
3) یک روز وحشتناک، مثل همه روزهای کاری، که آدم همیشه آرزوی رسیدن آخر هفته را میکند.
وقتی با کسی تصادف میکنم...
1) برای یکی دو دقیقه از داخل برآشفته میشوم و زیر لب غرغر میکنم.
2) معمولا نادیده میگیرم.
3) عصبانی و از ماشین پیاده میشوم و گاهی کارم به دعوا میکشد.
در رابطه با تعهدات مذهبی و اجتماعیام باید بگویم که ...
1) هر از چندگاهی وقتی را به آنها اختصاص میدهم.
2) برای آنها ارزش زیادی قایل هستم.
3) اصلا وقت فکر کردن به آنها را ندارم.
تفسیر آزمون
اگر شما اکثرا گزینه 1 را انتخاب کردهاید،
یعنی زندگی چندان باب دل شما نیست اما کموبیش از آن راضی هستید. درواقع، خیلی زیاد برای رفع مایحتاج زندگیتان تلاش میکنید و استرس زیادی به شما وارد میشود. بهتر است چند راهکار ساده ضد استرس را یاد بگیرید و با پیادهسازی آنها آرامش گمشدهتان را بازیابید.
اما اگر اکثرا گزینه 2 را انتخاب کردهاید،
یعنی احساس خوشبختی میکنید و توانستهاید با زندگی صلح کنید و از آن لذت ببرید؛ گرچه گاهی اوقات شاید زندگی برایتان خستهکننده شود. اما تقریبا میتوانید مطمئن باشید با روشی که در پیش گرفتهاید هرگز به بیماریهای قلبیعروقی دچار نمیشوید.
و اما اگر اکثرا گزینه 3 را انتخاب کردهاید،
یعنی رنج تمام عالم روی دوش شماست. مدام دچار استرس و تنش هستید و از بیخوابی رنج میبرید. احتمال ابتلای شما به پرفشاری خون، چاقی و دیگر ناراحتیها بالاست. اولویت برای شما مثبت نگاه کردن به دنیا و داشتن کمی احساس شادی است. زندگی را اینقدرسخت نگیرید.
-
روشهایی برای کاهش استرس
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هورمون های مسئول شرایط پر استرس نظیر آدرنالین، نورآدرنالین و کورتیزول باعث می شوند که سرعت پمپاژ قلب بالا رفته ، فشار خون نیز به تبعیت از آن بالا می رود، تنفس سریع تر شده ، تعریق افزایش می یابد و هضم یا به طور کلی فعالیت دستگاه گوارش کاهش می یابد. فعالیت بدنی باعث تخلیه دستگاه گردش خون از این هورمون ها می گردد . اما شرایطی را تصور کنید که پشت میز نشسته اید یا در حال رانندگی هستید و مرتبا شرایط استرس زا و پر تنشی را تجربه و تحمل می کنید . در این وضعیت این دسته از هورمون ها در دستگاه گردش خون باقی می ماند و باعث سردرد و اضطراب بیشتر می گردد. و سرانجام بدن لبریز از تنش گردیده و کوچکترین اتفاقی باعث ایجاد بحران و ناراحتی می شود.
علائم فیزیکی استرس
انواع دردها، لرزش و سرگیجه، از دست دادن اشتها یا برعکس پرخوری،مشکلات گوارشی، ساییدن دندانها ، بی خوابی، مشکلات تنفسی، تته پته کردن در سخن یا تند تند صحبت کردن، احساس خستگی، ابتلا به عفونت های مکرر و از دست دادن میل جنسی از جمله علائم ابتلا به استرس است که به این صورت در ظاهر شخص عارض می شود.
علائم رفتاری استرس
استرس باعث ایجاد افسردگی، ناراحتی، اضطراب ، دستپاچگی ، احساس عدم کفایت و شایستگی، بدبینی و عدم رضایت و خشنودی می شود و این تما م چیزهایی است که شرایط پرتنش و استرس زا برای انسان به ارمغان می آورد.
آیا استرس باعث بیماری می شود؟
استرس مستقیما منجر به بروز بیماری می شود ، اما فاکتور قابل توجهی برای ابتلا به انواع بیماری هاست ،نظیر بیماری های آلرژیک ، آسم ، میگرن، سندرم روده تحریک پذیر، اگزما ، تحریک پذیری و خشونت ، سوریاس و کهیر می شود.همچنین فاکتوری موثر در بروز فشار خون بالا و بیماری های قلبی است.
و اما روش مقابله با این وضعیت:
1* از خود سوال کنید!
شرایطی را که باعث ایجاد استرس و اضطراب در شما شده است را بیان کنید. از خود بپرسید که چرا بیش از اندازه آزرده و رنجیده خاطر هستید؟نگرانی شما بابت چیست؟(من نمی توانم به مشکل غلبه کنم، شغلم را از دست می دهم، مجبورم خانه خود را بفروشم......)این کار باعث می شود که به گونه ای موثر تر و بهتر با مشکلات دست و پنجه نرم کنید . لیستی از روش های مقابله با مشکلات را تهیه کنید و به ارزیابی اختیارات خود بپردازید.
2* تنفس عمیق
تنفس آرام و عمیق از ناحیه دیافراگم ، یکی از موثرترین روش ها برای مقابله با استرس و کنترل آن می باشد. در حالی که تنفس سریع و کوتاه باعث می شود که نتوانید بر استرس و تنش غلبه کنید. آرام باشید و با چند تنفس عمیق سعی کنید خود را کنترل کنید. این کار باعث می شود که سرعت تنفس شما به حد نورمال برسد. اگر نمی توانید به شرایط استرس زا غلبه کنید ، از نظر روحی خود را تقویت کنید. ابراز بی اعتنایی کنید، آه بکشید ، شانه ها را به حالت آرامش انداخته و از خود بپرسید : کی به کیه ؟
3 * 15 دقیقه سلامتی برای روان
بارها و بارها خوانده اید ، اما تا حالا عمل کرده اید؟!! آرام گرفتن و استراحت یا به اصطلاح رها کردن بدن از شرایط پر تنش باعث می شود که فشار خون کم شده، تنفس آرام تر شده، سرعت قلب و متابولیسم کمتر شود و در نهایت بدن بتواند تعادل خود را حفظ کند.
اینکار تنها 15 دقیقه طول می کشد. به پشت دراز کشیده ، پاها را رها کنید، دست ها را در دو طرف بدن قرار دهید، چشمانتان را ببندید و با کشیدن آه ، تنش را از بدن خارج کنید.
آرام نفس بکشید، بعد از هر تنفس کمی مکث کنید. تنش را از ساق پا ، پا و انگشتان پا رها کنید. همین کار را با اندام های بالایی انجام دهید. شانه ها را به حالت استراحت پایین بیاندازید. سعی کنید ماهیچه های صورت را از حالت منقبض خارج کنید و چین و چروک آن را بزدایید. از بروز این تغییر در ماهیچه ها آگاه باشید. یعنی این اتفاق را احساس کنید.
هر زمان آماده اید ، به آرامی چشم ها را باز کنید و کمی بدن را بکشید. زانو ها را تا کنید و مجدد باز کنید. سایر روش های کنترل استرس عبارتند از
مدیتیشن
این کار شامل یک استراحت فوق العاده بدنی و روحی است .مستقیم بنشینید، چشمان خود را ببندید و خود را رها کنید. فکر خود را روی یک چیز متمرکز کنید. چهار مرتبه نفس عمیق بکشید ، سپس به شعله شمع یا گلی نگاه کنید یا کلمه ای مثل "صلح" یا غیره ...را برای 15 تا 20 دقیقه تکرار کنید.
مطالب خواندنی و اطلاعاتی از روانشناسی ، پزشکی و سلامت بدن
تجسم
وضعیتی آرام،منظره ای زیبا ، صدایی خوش آهنگ، بویی خوش رایحه را تصور کنید. جملات خوش بینانه ای مثل " من احساس آرامش می کنم" " من سرشار از عشق هستم" را تکرار کنید. قبل از بروز هر نوع شرایط پر استرس، آن را تصور کرده و ذهن مرور کنید که چه اتفاقی خواهد افتاد و سرانجام اینکه خود در وضعیتی تصور کنید که کاملا آرام و راحت بر این شرایط غلبه کرده اید.
مدیتیشن فعال
تمام توجه خود را به آنچه می خواهید انجام دهید معطوف کنید. مثل خوردن غذا یا حتی بیرون گذاشتن زباله. شکل ، ساختار، و حرکت بدن خود را بنگرید.روی شرایطی که بدون استرس از آینده یا گذشته تجربه می کنید ، تمرکز و تاکید کنید.
یوگا
این ورزش ترکیبی است از تمرینات کششی، کنترل صحیح تنفس، رها شدن و مدیتیشن.
تحرک
ورزش باعث می شود که هورمون های موثر در وضعیت استرس از بدن زایل شده و در عوض هورمون های موثر در احساس آرامش یعنی آندروفین ها آزاد شوند. بنابراین روزانه 30 دقیقه به انجام تمرینات بدنی متعادل و سه یا پنج بار در هفته فعالیت ایروبیک به مدت 15 تا 60 دقیقه بپردازید.
-
چهره خانمها پنجره ایست به شخصیت درونی آنها!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تحقیقاتی در این زمینه که آیا واقعا ظاهر و نشانههای ظاهری هر شخص میتواند بیانگر سر درون او باشد یا نه انجام گرفته که نتایجی بشرح ذیل داشته است.
بر این اساس، مشخص گردیده که هر آنچه خانمها در ظاهرشان و بخصوص در صورتشان عیان است، از درون آنها و روان آنها حکایت دارد. مثلا اگر خانمی در ظاهر متدین است، پس واقعا متدین است و یا اینکه اگر
خانمی در ظاهر خوشبخت است و دم از خوش شانسی میزند، واقعا و بی تردید خوش بخت است. اما در مورد مردان؛ آقایان مانند کتابهایی ناگشوده میمانند که باید مدت زمانی طول بکشد تا تمام کتاب خوانده شده و پی به منظور نویسنده برد و نمیتوان با یک نظر فهمید که مرد مورد نظر چگونه مردیست.
این در حالیست که بعضی مردم بر این باورند که جامعه، افراد را به سمت گرایشها و رفتارهایشان سوق میدهد. مثلا مدل موی خانمها و یا مدل لباس پوشیدن بعضی افراد. مثلا خانمی با موهایی ژولیده و یا مردی با شلواری پاره راه میرود که اینها شاید مد جامعه باشند.
در راستای این تحقیقات از ۱۰۰۰ خانم درخواست شد تا تصویری از خودشان بهمراه فرمی که باید مشخصاتی از قبیل رفتارهای شخصیتی، باورها و اعتقادات و … را در آن مینوشتند برای محققان ارسال شود. سپس گروه تحقیق تصاویر افرادی را که مشخصاتشان تقریبا شبیه هم بود جدا کرده و در وب سایتی قرار دادند، آنگاه قریب به ۶۵۰۰ نفر برای اینکه حدس بزنند که هر چهره بیانگر چه مشخصات درونی است به سایت وارد شدند.
جالب اینجا بود که ۷۰% از افراد، خانمهای خوشبخت و خوش شانس را از روی تصویر درست حدس زده بودند. همچنین ۷۳% خانمهای متدین و معتقد به دین و ۴۵% خانمهای قابل اعتماد و امین را درست تشخیص داده بودند. این در حالی است که آنها نتوانسته بودند خانمهای شوخ طبع و بامزه را از روی تصویر درست حدس بزنند.
با این حال چهره آقایان نمیتواند بیانگر آنچه را که آنها در درون خود میگذرانند باشد. مثلا در تحقیقی دیگر مشخص شد که افراد، بجز چهره مردان خوش شانس و خوشبخت که فقط ۲۲% صحیح حدس زده بودند، نتوانسته بودند چیز دیگری را تشخیص دهند.
ریچارد وایزمن استاد دانشگاه هرتفوردشر به اتفاق راب جنکینز از دانشگاه گلاسکو، افرادی که این تحقیقات را انجام دادهاند، میگویند دلایل بسیاری برای مطالب فوق میتواند وجود داشته باشد از جمله :
شاید چهره خانمها واقعا دربر دارنده اطلاعاتی از شخصیت آنان باشد. شاید هم افرادی که وارد سایت شده و گمانه زنی نمودهاند نابجا حدس زده و یا اینکه از روی اذیت اشتباها انجام دادهاند. همچنین شاید خانمهایی که تصویر و مشخصاتشان را ارسال نمودهاند خیلی با تفکر واندیشه در مورد تصویرشان، اینکار را انجام دادهاند.
اما از تحقیقات قبلی سایر محققان اینطور بر میآید که افرادی که دارای چهرههایی جذاب و پر انرژی هستند، غالبا افرادی موفق، خوشبخت، سالم، باهوش و کارآمد میباشند. همچنین افرادی با صورتهای بزرگ تر، معمولا دارای شخصیت مردانه و زمختتری هستند تا سایر افراد.
تحقیقی دیگر نیز در این زمینه نشان داده است که پسرانی که چهرههای کودکانهای دارند، معمولا پرخاشخوتر بوده و به مراتب بالای تحصیلی نیز نائل خواهند شد.