چون چندی پیش توی آسمون فکر کنم لرستان بود که یه شیع عجیب نورانی دیده شد. وقتی با دوربین تا آخر زوم کرد شده بود مثل یه پنتاگون نورانی...! :18: بخاطر همین پرسیدم !!نقل قول:
Printable View
چون چندی پیش توی آسمون فکر کنم لرستان بود که یه شیع عجیب نورانی دیده شد. وقتی با دوربین تا آخر زوم کرد شده بود مثل یه پنتاگون نورانی...! :18: بخاطر همین پرسیدم !!نقل قول:
نقل قول:
عزیز دل... حرفت کاملا درسته... اما مختصات رو کاملا اشتباهی کشیدی... ( پایه نگهدارنده چراغ رو می گم ). اون اصلا توی عکس نیافتاده...
راستی یه پرسش... یوفو ها ممکنه به شکل پنتاگون ( پنج گوشه ) باشن؟؟؟ :20:
میدونم عزیز. اونو اونجوری کشیدم که دوستان بتونن به خوبی استنباط کنن :دی
این نظر شماست.شاید درست باشه شاید هم نه.به هر حال چیزی که ما راجع بشه مطمئنیم اینه که تو دهکده ی رازول واقعاً اتفاقی افتاده. . . .در ضمن فکر نمی کنید این شخص به تهدید FBIهمچین اعتراف دروغی کرده باشه؟بهتون حتما توصیه میکنم که حتما این کتاب رو بخونید :نقل قول:
کد:http://www.adinebook.com/gp/product/9645361036/ref=sr_1_1000_7/323-9997856-3441434
این گویا لینک دانلود اخبار 20:30آن شب است. من دانلودش نکردم ولی اگه کسی دانلود کرد لطفاً بگه اون اخبار کذایی توش بود یا نه؟نقل قول:
کد:http://www.tabnak.com/cache/videopage.php
نظر ایشون نیست... بیشتر بر اساس مستندات هست!نقل قول:
این نظر شماست
درمورد باب لازار هم عین همین گفته شد!نقل قول:
در ضمن فکر نمی کنید این شخص به تهدید FBIهمچین اعتراف دروغی کرده باشه؟
هروقت بیست و سی اومد، تلوزیون رو وارونه بذار، گوش بده به اخبار!نقل قول:
این گویا لینک دانلود اخبار 20:30آن شب است
سلام دوستان
نمیدونستم اینجا فعاله
یک روزنامه خیلی قدیمی رو چشمم خورد چند وقت پیش گفته های یک خلبان با تجربه ست که یوفو هارو دیده و با سه تا اف-14 تامکت دنبالش رفتن و اونای دیگه کم اوردن البته این یه تنه میره دنباله یوفو هه و خیلی جالب بود میگفت حتی سیستم های مکانیکی هواپیما هم از کار افتاد وقتی خیلی به اون ییوفو نزدیک شد منتها یه برگ ازین روزنامه رو دارم مطلب کاملش رو ندارید؟
بیشتر این مطالب و گفته های شاهدان رو نمیشه باور کرد ولی این یکی مطمئنا حقیقت داره
من متن کاملش رو گذاشتم قبلآنقل قول:
این مطلب توسط ناسا تایید شد و به اونها هم جایزه داده شده
ماهواره های ایالات متحده هم اون یوفوها رو ردیابی کرده
تاپیک رو نمیدونم ولی آرشیو خودمو میگردمنقل قول:
میشه مدرک بدید. نه از این قضیه لزوما که بگیم دم دست نیست مدارک. از اینکه ناسا یا هر سازمان فضایی دیگه وجود بشقاب پرنده ها رو تایید کرده باشه. دوستان اینجا هر روز مدزک جمع میکنن بگن آمریکا (و ناسا) با بشقاب ها در ارتباطن و مخفی نگرش میدارن، بعد شما میان حرفی تا این حد متفاوت میزنی.نقل قول:
شما دفعه قبل هم که گفتی دانشمند های آمریکایی کشف کردن 1400 سال پیش ماه به دو نیم شده، وقتی من ازت مدرک خواستم ،چیزی ارائه ندادی. اینها مطالبی هستن که اگه مستند بشن دنیا میره هوا. حرف کمی نیستن.
1.این مطلب کاملآ تایید شده و مدارکش هم در اینترنت هست(حتمآ میزارم دوباره مساحبه شون رو)نقل قول:
حالا نگید که یه زمانی گفتی مطالب اینترنت غلط هست
من شرطشو گفتم
این مطلبم کاملآ تایید شده
2.من که نگفتم تایید کردن وجود et ها یا یوفوها رو گفتم این قضیه رو تایید کردن و حتی به این خلبانه جایزه هم دادن
3.من با دیگران کاری ندارم ولی خودم چیزهایی که دیدم و خوندم رو میگم
4.من معمولآ مجله هایی که میخونم رو نگه نمیدارم
حالا از کجا اینو پیدا کنم
فقط یادمه یه مجله علمی آمریکایی بود
شما هم اگه دنبالشو بگیرید 100 در 100 پیداش میکنید
(شاهد عینی پرونده F-4)
با مطرح شدن بحث رویت اشیای نورانی در آسمان ایران،خاطره رویت یوفوها در آسمان تهران در سال 55 هم زنده شد.این واقعه که در 29 شهریور 1355 اتفاق افتاد یکی از مشهورترین گزارش ها درباره رویت یوفوها در جهان است.پرونده این موضوع در جهان به عنوان پرونده 19 سپتامبر 1976 یا پروندهF-4
معروف است.در آن زمان مسئول برج مراقبت فرودگاه مهرآباد((حسین پیروزی))بوده است که در حال حاضر یکی از اساتید صنعت هوایی کشور است و به عنوان مشاور وزیر راه و مدیر کل فرودگاه امام خمینی
هم فعالیت می کند.گفتگو با حسین پیروز شاهد عینی ماجرای مرموز آن شب را بخوانید.
در اول کار کمی درباره خودتان بگویید.
من متولد سال 1317 هستم.بعد از اتمام دوران دبیرستان از دانشگاه تهران لیسانس کتابداری گرفتم و بعد از آن در رشته زبان تحصیل کردم و مدرک کارشناسی زبان را نیز دریافت کردم.چون زیاد مطالعه می کردم و به مباحث هوا و فضا علاقمند بودم بعد از این رشته ها مهندسی مراقبت پرواز خواندم و بعد از آن هم دوره فوق لیسانس حمل و نقل را گذراندم.
ماجرای آن شب چطور آغاز شد؟
شب 29 شهریور حدود ساعت 5/10 شب بود که خانمی با برج مراقبت که من آن شب مسئول آن بودم تماس گرفت و با دلهره اعلام کرد که یک شئ نورانی که مانند پروانه ماشین 8 پره و 4 پره می شود روی خانه مان آمده و نورهای عجیب و غریبی دارد.خانه آن خانم در خیابان شریعتی فعلی بود.من قضیه را جدی نگرفتم و از آن خانم تشکر کردم.چند دقیقه بعد خانم دیگری و بعد از آن آقایی از شمیران تماس گرفتند و همین حرف ها را تکرار کردند.من خودم دوربین را برداشتم و به بالکن رفتم و آن وقت بود که شئ نورانی را در آسمان دیدم و در همان نگاه اول فهمیدم که نمی تواتد هواپیما باشد.
شیئی که دیدید به چه شکلی بود؟
نورش مثل لامپ فلورسنت بود.وسط آن نور قرمز چشمک می زد و دو طرف آن نور آبی دیده می شد.رنگ آبی آن بسیار خیره کننده بود.درهمان حالی که نگاهش می کردم شبیه به ماهی حلوایی به رنگ سرخ آتشی شد.بعد هم به شکل های مختاف مثل ستاره دریایی و یا دایره و با رنگ های نارنجی،زرد،سبز و بنفش دیده شد.یک لحظه بعد هم ناپدید شد که ناگهان متوجه شدم از شمال تهران به طرف جنوبی ترین نقطه تهران رفته است.آنقدر به سرعت جا به جا می شد که نمی توانستیم حرکت آن را ببینیم.به طوری که در ابتدا به همراه همکارانم فکر کردیم که دو یا سه جسم هستند.اما بعد متوجه شدیم یک جسم بزرگ و سریع است.مدتی بعد روی کوه های بی بی شهربانو ثابت ایستاد.
می توانید ابعادش را توصیف کنید؟
از فرودگاه مهرآباد که من نگاه می کردم تقریبا شمال شرق تهران بود اما آن چنان نورش زیاد بود که نشخیص اندازه دقیق آن غیر ممکن بود.مثل ماشینی که با نور بالا از رو به رو می آید و در ابتدا نمی توان اندازه آن را تسخیص داد.با اینکه ارتفاعش مدام تغییر می کرد ولی فکر می کنم طولش 20 متر بود.
بعد از آنکه متوجه شدید هواپیما نیست چه کار کردید؟
همان موقع موضوع را به مسئول پایگاه نیروی هوایی که در آن شب تیمسار یوسفی بود اطلاع دادم.تیمسار هم ابتدا فکر می کرد من قصد شوخی دارم ولی بعد از آنکه متوجه شد قضیه جدی است فورا دستور داد یک فانتوم F-4 از پایگاه آماده باش آن شب که پایگاه شاهرخی همدان (نوژه فعلی) بود،برای شناسایی بلند شود.خلبان عزیزخانی به علاوه یک خلبان دیگر با فانتوم اول پرواز کردند.ما در ابتدا فکر می کردیم ارتفاع این شئ 5هزار تا 6هزار پا است.ولی خلبان اعلام کرد که شئ در ارتفاع سی هزار پایی قرار دارد.موضوع دیگر آن بود که خلبان اعلام کرد که روی دو موج UHF و VHF خود و روی فرکانس اضطراری صدای بنگ بنگ که ما به آن Emergency Squash می گوییم را دریافت می کند که هیچ وقت این امر برای ما ممکن نبوده است.همان شب این مساله توسط دو هواپیمای Swiss Air و Luft Hansa هم گزارش شده بود.فانتوم ما با آنکه سرعتی حدود سرعت صوت داشت ولی نمی توانست به این شئ نورانی برسد.با کمی نزدیک شدن فانتوم به این شئ تمامی دستگاه های ناوبری و دفاعی آن از کار می افتاد و سیستم ارتباطی آن هم دچار اختلال می شد.بعد از تایید خلبان عزیزخانی که این شئ هواپیما نیست و یک شئ خارجی است فانتوم دوم هم از پایگاه شاهرخی پرواز کرد که خلبان اصلی آن سرگرد جعفری بود.
خلبان ها این شئ را چگونه توصیف می کردند؟
خلبان ها هم با چشم غیر مسلح می توانستند آن را ببینند.با همان رنگ های آبی،قرمز،نارنجی.اما آن طور که خلبان ها گزارش کردند روی رادار هواپیما هم هیچ اثری باقی نمی گذاسته است.سرعت این جسم به قدری زیاد بود که آنها با حدود سرعت صوت نمی توانستند زیاد به آن نزدیک شوند.چیزی که ما حدس می زدیم این بود که سرعت این شئ چند برابر سرعت صوت است.
تا انتهای ماجرا هر دو فانتوم حضور داشتند؟
نه.بعد از گذشتن مدتی از شناسایی و بعد از آنکه خلبان جعفری هم حرف ما را تایید کرد تصمیم گرفته شد که خلبان عزیزخانی به علت کم بودن بنزین به پایگاه شاهرخی برگردد و خفاش2(فانتوم سرگرد جعفری)شناسایی را ادامه دهد.سیستم های ناوبری فانتوم خلبان جعفری هم از کار افتاده بود و خلبان جعفری هم روی فرکانس 5/121 (فرکانس اضطراری) صدای بنگ بنگ را می شنید.ناگهان متوجه شدیم که جسم دومی از جسم اول جدا شده است.جسم دوم بسیار نورانی بود.نور بسیار شدیدی داشت و به سمت هواپیما حرکت کرد.ارتباط رادیویی سرگرد جعفری برای مدتی با ما قطع شده بود.جسم اصلی هم به صورت ثابت روی کوه های بیبی شهربانو ایستاده بود.خلبان جعفری بعد از مدتی برای ما تعریف کرد که وقتی از روی مهرآباد گذشته است شئ دوم بالای سرش بوده است.آن موقع جعفری سرعتش را کم می کند تا شئ نورانی جلویش بیفتد و آن را روی باغ های کرج با موشک بزند.اما بعد از برگشت به ما گفت قبل از آنکه کاری بکنم شئ نورانی خودش 100 متر جلوتر از هواپیما ایستاد.مثل آنکه مرا تله پاتی می کرد و فکر مرا می خواند.می خواستم شلیک کنم که دیدم دستگاه ها عمل نمی کنند.حتی ارتباط رادیویی بین من و خلبان دیگر هم مختل شده بود.با اشاره به خلبان دوم فهماندم که Eject کنیم.یعنی از هواپیما بیرون بپریم.به خاطر آنکه قصد هدف قرار دادنش را داشتیم می ترسیدیم به ما حمله کند.جالب آن است که دستگاه Eject هم که کاملا مکانیکی است و الکترونیکی نیست از کار افتاده بود.
سیستم Eject اصلا ارتباطی با سیستم الکترونیکی هواپیما ندارد؟
نه.Eject یک سیستم کاملا مکانیکی در هواپیما است.6موشک زیر صندلی خلبان قرار دارند که در کمتر از 8/0 ثانیه خلبان را 50 متر به بیرون پرتاب می کنند.تعجب خلبان هم همین بود که این سیستم هم که هیچ ارتباط الکترونیکی با هواپیما ندارد از کار افتاده بوده است.یادم می آید خلبان جعفری در جلسه ای گفته بود در آن موقع که سیستم Eject هم عمل نکرد با خودم گفتم خدایا با این همه تکنولوژی که به ما دادی هیچ کاری نمی توانیم در این وضعیت بکنیم!
بعد چه اتفاقی افتاد؟
شئ نورانی به تعقیب فانتوم پرداخت.حتی وقتی شئ نورانی و فانتوم از روی فرودگاه مهرآباد رد شدند یک لحظه(مانند فلاش)برق مهرآباد قطع و وصل شد.بعد ها فهمیدیم که اشکالی در سیستم برقی مهرآباد وجود نداشته است و سازمان برق منطقه ای هم پالس ثبت کرده است.بعد از این تعقیب و گریز شئ نورانی دوم به سمت ساوه رفت و با دور شدن آن سیستم رادیویی فانتوم دوباره وصل شد.آن موقع بود که خلبان جعفری اعلام کرد که شئ نورانی که من را تعقیب می کرد بسیار وحشتناک بود اما گویا فقط می خواست زهر چشمی به ما نشان دهد.اگر اجازه می دهید دیگر به پر و پایش نپیچیم و به پایپاه شاهرخی برگردیم.
تیمسار یوسفی که مکالمه را میشنید در همان موقع گفت که چون احتمال دارد تا پایگاه شاهرخی همدان به شما حمله کند می توانید در مهرآباد فرود بیایید.چند دقیقه بعد خلبان جعفری اعلام کرد که شئ نورانی دوم به سمت شئ نورانی اصلی رفته و دوباره داخل آن شده است.بعد هم چند دقیقه بیشتر نگذشته بود که جعفری با فریاد اعلام کرد که شئ دوم دوباره از شئ اصلی جدا شده و به طرف زمین می آید.ما هم در آن موقع یک هاله نورانی را که به طرف زمین می آمد را دیدیم.جسم نورانی روی زمین نشست.سه مایلی جنوب پالایشگاه تهران.خلبان جعفری گفت که نور این شئ آن قدر زیاد است که من از این ارتفاع می توانم سنگ ریزه های بیابان را ببینم.شئ اصلی هم بالای سر جسم دوم مرتب دور می زد.
سعی نکردید به جسم دوم که روی زمین بود نزدیک شوید؟
تیمسار یوسفی همان موقع به جعفری گفت که امتحان کند که می تواند به آن نزدیک شود یا نه.سرگرد جعفری با فانتوم به سمت جسم دوم شیرجه اما به گفته خودش در 10 مایلی جسم دوم چنان هواپیما دچار لرزش شد که نتوانسته بود به آن نزدیک شود.ما به کلانتری شهرری و ژاندارمری اطلاع دادیم.چندین نفر از مردم هم با مهرآباد تماس گرفتند و این قضیه را گزارش دادند.در همان موقع متوجه شدیم که جسم اصلی رفت و در آسمان ناپدید شد.اما ماموران پلیس و هیچ کس دیگر بعد از رسیدن به محل اثری از جسم دوم پیدا نکردند.
روز بعد هم معلوم نشد چه بر سر شئ نورانی دوم آمده است؟
نه،فقط به مدت یک هفته تا ده روز در یک نوار 40 کیلومتری از روده شور تا دوشان تپه هر روز یک تا دو ساعت روی فرکانس اضطراری (5/125) صدای بنگ بنگ شنیده می شد.
درباره این فرکانس و صدای بنگ بنگ توضیح می دهید؟
وقتی مثلا سانحه ای برای یک هواپیما پیش می آید جعبه سیاه آن که حاوی اطلاعات مهمی است از هواپیما به بیرون پرتاب می شود.این جعبه در مقابل گرما و سرمای شدید بسیار مقاوم است.بعد از پرتاب به صورت اتوماتیک جعبه سیاه روشن می شود و روی همین فرکانس که معروف به فرکانس اضطراری است صدای بنگ بنگ شنیده می شود تا مسئولان با جستجوی صدا بالاخره جعبه سیاه را پیدا کنند.
در مدت این 10 روز منبع این صدا پیدا نشد؟
نه،چندین بار ماموران صدا را جستجو کردند.تا منبع صدا هم می رسیدند اما بعد از کندن زمین هیچ چیزی پیدا نمی کردند.
اتفاقات آن شب چقدر طول کشید؟
از 5/10 شب تا 4 صبح،بیشتر از 5 ساعت.
این جسم در رادار مهرآباد هم ثبت شد؟
نه،چند روز بود که رادار مهرآباد خراب بود.اما رادار فانتوم برای چند لحظه آن را ثبت کرد.
گفته می شود که بینایی خلبان جعفری بعد از این حادثه دچار مشکل شده بود شما خبری از این مورد دارید؟
من در مورد بینایی خلبان جعفری اطلاعی ندارم ولی برای چند وقتی هم خلبان جعفری هم خلبان عزیزخانی اجازه پرواز نداشتند.حتی گاهی که یک ستاره می دیدند تصور می کردند که همان شئ دوباره برگشته است.خود من بعد از تمام شدن آن حادثه به مدت 54 ساعت نخوابیدم.تا می خواستم بخوابم با تصویری از آن شئ از خواب می پریدم.
مثل آنکه فیلم این حادثه هم بازسازی شده است...
بله،بعد از انقلاب در شبکه دو و با کمک آقای میر فخرایی در گروه دانش با توجه به مشاهدات ما و با استفاده از همان کادر فرودگاه و خلبان عزیزخانی و جعفری فیلم این مشاهده بازسازی شد که بسیار شبیه واقعیت شده است که فکر کنم اکنون در آرشیو صدا و سیما هم موجود است.
مجموعا چند نفر شاهد این یوفوها بودند؟
به جز مردم عادی که با برج تماس می گرفتند تیم 16 نفره برج مراقبت که همگی دارای تحصیلات عالی هستند شاهد این ماجرا بودند.علاوه بر آنها مشاهدات چهار خلبان (دو خلبان در هر فانتوم) یکی از دلایل اعتبار این مشاهده است.
مجموعه این حرف های شما به این معنی است که شما اعتقاد دارید که این موجودات فضایی هستند؟
بله،من اعتقاد راسخ دارم که آنها موجوداتی ماورایی هستند که خیلی از ما هوشمندترند.آنها به کار ما نظارت می کنند اما ما را قابل ندانسته اند تا با ما ارتباط برقرار کنند.
ما وقتی می توانیم یک مساله را ماورا طبیعی فرض کنیم که هیچ توجیه علمی برای آنها پیدا نشود.آیا این مساله نمی تواند یک تکنولوژی سری متعلق به برخی کشورهای خاص باشد؟
وقتی می گویند میلیونها خورشید در کهکشان راه شیری وجود دارد پس حتما کرات دیگری هم می تواند وجود داشته باشد که در آن موجوداتی زنده باشند.نمی شود که ما بگوییم فقط ما در این زمین زنده هستیم و هیچ موجود هوشمند و زنده دیگری وجود ندارد.
می خواهم بگویم فکر نمی کنید بعضی از اشیا نورانی که اخیرا دیده شده ممکن است ماهواره های جاسوسی یا هر چیز دیگری باشد که به شکل شئ نورانی دیده شده است؟
احتمال آن وجود دارد.بعد از همین قضیه هم عده ای تا مدت ها در کیسه های پلاستیکی شمع روشن می کردند و آنها را با استفاده از گازی سبک به هوا می فرستادند و عده ای فکر می کردند بشقاب پرنده دیده اند.اما تمام این موضوعات را با تمام تحصیلاتی که داشتم و اطلاعات فنی که دارم وجود بشقاب پرنده ها را نفی نمی کنم و فکر می کنم در کرات دیگر موجوداتی وجود دارند.این اعتقاد شخصی من است و البته هیچ دلیل علمی برای آن ندارم.
این ها چیز هایی است که من با چشم خودم دیدم.فانتومی که تمام سیستم های ناوبری و دفاعی اش را از دست می دهد و دوباره به دست می آورد در اثر چه چیزی می تواند باشد؟آنها بسیار از ما هوشمند تر هستند و درباره ما تحقیق می کنند.
همان شب 45 دقیقه بهد که ماجرای تهران تمام شد این شئ نورانی در کشور پرتغال هم دیده شد.آنها با سرعتی چندین برابر صوت در حال رفت و آمد هستند.
نیمه شب بیست و هشتم شهریور ۱۳۵۵ برای کارکنان برج مراقبت فرودگاه مهرآباد شبی معمولی و خسته کننده بود تا این که تماس های مکرر ساکنان مناطق شمالی تهران آنها را متوجه حضور شی پرنده ناشناسی برفراز شمیران کرد.
لحظاتی بعد دو فروند جنگنده اف-۴ پایگاه هوایی شاهرخی (نوژه) در همدان به سمت تهران ترک می کنند تا درباره پرواز این شی ناشناس تحقیق کنند.
فردای آن روز روزنامه های پایتخت در گزارش مختصری از حضور اشیای پرنده ناشناس برفراز تهران و تلاش "ستوان جیم" برای تعقیب آنها خبر دادند.
ماجرای تعقیب و گریز اشیای پرنده ناشناس به وسیله پرویز جعفری یکی از شناخته شدهترین حوادث مستند در این باره است
فردای آن روز روزنامه های پایتخت در گزارش مختصری از حضور اشیای پرنده ناشناس برفراز تهران و تلاش "ستوان جیم" برای تعقیب آنها خبر دادند.
سی و یک سال پس از این حادثه، سرتیپ دوم خلبان پرویز جعفری که روزنامه ها از او به دلایل امنیتی با نام مستعار "ستوان جیم" نام برده بودند، از تهران به واشنگتن سفر کرده تا به همراه تعدادی از مسوولان رسمی و افسران نظامی نه کشور جهان از دولت آمریکا بخواهد با انتشار اسناد طبقه بندی شده بررسی های خود درباره اشیای پرنده ناشناس به تحقیقات بین المللی در این باره کمک کند.
این گروه که علاوه بر آقای جعفری شامل فرماندار سابق ایالت آریزونا، مدیر سابق اداره اشیای پرنده ناشناس وزارت دفاع بریتانیا و تعدادی از خلبانان آمریکایی و غیرآمریکایی است، هفته گذشته در یک کنفرانس مطبوعاتی در واشنگتن از دولت آمریکا به خاطر کنار گذاشتن طرح تحقیقاتی "کتاب آبی" در دهه ۶۰ میلادی انتقاد کرد.
این در حالی است که در هفته های گذشته با مطرح شدن موضوع مشاهده اشیای پرنده ناشناس به وسیله جیمی کارتر از روسای جمهور سابق آمریکا و دنیس کوسینیچ از داوطلبان نامزدی حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری این کشور، این موضوع دوباره مورد توجه رسانه های این کشور قرار گرفته است.
"هواپیمایم از کار افتاد"
پرویز جعفری (ستوان جیم) که در زمان حادثه با درجه سرگردی فرماندهی دو فانتوم اعزامی از پایگاه شاهرخی را بر عهده داشت، در گفتگو با بی بی سی فارسی در واشنگتن، خاطرات خود از وقایع شب بیست و هشتم شهریور ۱۳۵۵ را بازگو کرد.
به گفته سرتیپ جعفری، پس از تماس مسوول برج مراقبت مهرآباد با تیمسار یوسفی، فرمانده کشیک نیروی هوایی، دو فانتوم این نیرو از همدان روانه تهران می شوند.
سرنشینان جنگنده اول پس از نزدیک شدن به شی پرنده ناشناس برفراز تهران متوجه از کار افتادن آلات دقیق و وسایل ارتباط رادیویی خود می شوند و مجبور به برگشت به پایگاه شاهرخی می شوند.
"(شی ناشناس) حرکت های خیلی سریع می کرد و با سرعت بالا جابجا می شد. از خود چهار نور ساطع می کرد. از قسمت بالای آن نوری قرمز و چشمک زن، در پایین نوری نارنجی رنگ و در طرفین نوری آبی رنگ ساطع می شد. این نورها به قدری شدید بودند که امکان دیدن بدنه این شی وجود نداشت"
سرتیپ جعفری
در این حال، آقای جعفری که به همراه سروان دمیریان، خلبان دوم خود به فاصله ده دقیقه پس از هواپیمای اول پایگاه را ترک کرده بود، سعی می کند با نزدیک شدن به شی ناشناس، با چشم و به وسیله رادار آن را ارزیابی کند.
آقای جعفری مشاهدات خود از این شی را این طور بیان می کند: "حرکت های خیلی سریع می کرد و با سرعت بالا جابجا می شد. از خود چهار نور ساطع می کرد. از قسمت بالای آن نوری قرمز و چشمک زن، در پایین نوری نارنجی رنگ و در طرفین نوری آبی رنگ ساطع می شد. این نورها به قدری شدید بودند که امکان دیدن بدنه این شی وجود نداشت."
با نزدیک شدن جنگنده اف-۴ به فاصله ۴۰ کیلومتری شی پرنده ناشناس که به سمت بیابان های جنوب تهران در حال حرکت بود، جسم نورانی کوچکی از آن جدا می شود و به سمت هواپیمای ایرانی حرکت می کند.
سرتیپ جعفری در این باره می گوید: "من فکر کردم موشکی به سمت من شلیک شده و سعی کردم با موشک حرارتی آن را هدف قرار دهم. ولی وقتی موشکم را انتخاب کردم، متوجه از کار افتادن آلات دقیق و خاموش شدن همه چراغ ها بر روی صفحه مقابلم شدم. در آن لحظه آلات دقیق شروع به نوسان کردند و ارتباط رادیویی هم از کار افتاد."
آقای جعفری درباره احساس خود در آن لحظه می گوید: "هم حس کنجکاوی داشتم و هم این که با گذشت زمان وحشت برم داشت."
با ادامه حرکت جسم نورانی به طرف جنگنده اف-۴، آقای جعفری تصمیم می گیرد در صورت نزدیک تر شدن آن، به بیرون بپرد ولی با فاصله گرفتن هواپیما از شی پرنده ناشناس اصلی، جسم نورانی به سوی سفینه اصلی بر می گردد.
در این حال، به گفته آقای جعفری به او دستور فرود در تهران داده می شود و همزمان جسم نورانی دیگری از شی ناشناس جدا می شود و با سرعت بالا به دور جت اف-۴ حرکت می کند.
تعقیب و گریز برفراز تهران
پرویز جعفری می گوید هنگام پرواز به سمت مهرآباد،ناگهان متوجه حرکت یک شی ناشناس دیگر از شمال تهران به سوی خود می شود.
مشاهده چندین مورد پرواز اشیای پرنده ناشناس برفراز ایران در سال 2004 سوال برانگیزشد
" یک چیزی از ارتفاع خیلی پایین از بالای سر من رد شد. این یکی خط کش مانند بود و مانند شی ناشناس اول گرد نبود."
پرویز جعفری هنگام فرود متوجه حرکت جسم نورانی دیگری از شی پرنده ناشناس اصلی به سمت زمین در منطقه کهریزک می شود و با گزارش این موضوع بار دیگر ماموریت پیدا می کند به سمت آن حرکت کند.
با نزدیک شدن مجدد جت اف-۴ به شی پرنده ناشناس، آلات دقیق و رادار آن بار دیگر از کار می افتد و در نهایت مجبور به بازگشت به فرودگاه مهرآباد می شود.
آقای جعفری با اشاره به وقایع آن شب می گوید علاوه بر مسوولان ایرانی، آمریکایی ها هم به این موضوع کنجکاوی نشان دادند و اسناد خود درباره آن را تا سال ها به حالت طبقه بندی شده نگهداری می کردند.
به گفته سرتیپ جعفری، اسنادی که به تازگی منتشر شده نشان می دهد یکی از ماهواره های نظامی آمریکا پرواز شی پرنده ناشناس برفراز تهران را ردگیری کرده بود.
پس از فرود هواپیمای آقای جعفری در تهران، او به همراه سروان دمیریان و دو خلبان اف-۴ دیگر مورد آزمایش پزشکی قرار گرفتند و هواپیماهای آنها از نظر آلودگی رادیواکتیوی بررسی شد.
به گفته آقای جعفری، آزمایش های پزشکی به طور متناوب برای ماه ها ادامه داشت و هیچ مورد غیرطبیعی در بدن او و سایر خلبانان مشاهده نشد.
پرویز جعفری پس از این حادثه به خدمت در نیروی هوایی ایران ادامه می دهد و در سال ۱۳۶۸ با درجه سرتیپ دومی بازنشست می شود.
سروان دمیریان در جریان جنگ هشت ساله کشته شد.