ميخواهم سر روی شانه های مهربانت بگذارم...
مرا در پناه آغوش گرمت نگاه دار...
تا ديگر از گريه گم نشوم ...
Printable View
ميخواهم سر روی شانه های مهربانت بگذارم...
مرا در پناه آغوش گرمت نگاه دار...
تا ديگر از گريه گم نشوم ...
اینــــــــــها تمام احساساتــــــــــم به تــــــــــوست . . .
که بر روی کــــــــــاغذها آوار میشونــــــــــد
امــــــــــا افســــــــــوس که تو عاشــــــــــق نمیشــــــــــوی . . . .
ای شهــــرزادِ قصه ها !!
آمده ام تا عاشقانه ترین قصه ها را برایت بخوانم...
از تمام دیوار های زمین به سلامت گذشته ام...
دستانم را بگیر...
بگذار عاشقانه در کنارت بمانم...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با تو باشم زنــدگـــی مــال مــن است
عــشــق تــو صد نقطه نورانی از فال من است
فکر پرواز از زمین تا نور تــو
روی شانه
مثل حس رویش بال من است
تشنه ام در جستجوی عطر تو
می دوم از انتهای خود به سطر سطر تو
لطفا ای زیبا، پناهم باش و بس
تا عاشق شوم در سایه سار چتر تــو
چـتـرتــــ را بگــــیر . . .
چشــــــــــم های من . . .
بزرگ شده ی بارانند . .
باز لبهای عطش کرده من عشق سوزان تو را می جوید
می تپد قلبم و با هر طپشی قصه عشق تو را می گوید
این چه عشقیست که دردل دارم من ازاین عشق چه حاصل دارم
می گریزی ز من و در طلبت با زهم بازهم کوشش باطل دارم
بخت اگر از تو جدایم کرده می گشایم گره از بخت چه باک
سرزمین عشق سر ا نجام مرا بکشد تا به سرا پرده خاک
چــه زیبــاست وقتـی میفهمـی
کسـی زیــر ایـن گنبد کبــود
انتظــا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ت را میـکشد ؛
چــه شیــرین است
طعــم چنـد کلمــه کــه میگــوید :
کجــایــی …؟
در میان همه ی تلخی ها
چه گواراست همین یک نفسِ خسته ی دوست
که ازین فاصله پیداست
کاش میشد
تو کمی ،نزدیک تر از ،این باشی
به من فرصت بده یک بار دیگر
فقط یک بار برای عشق آخر
به من فرصت بده تا که نمیرم
منِ مجنون در عشق تو اسیرم
به من فرصت بده، من بی پناهم
یه عمره که اسیر یک نگاهم
بگیر دستامو تا تنها نمونم
ز مرگ عاطفه شعری نخونم
به من فرصت بده جونی ندارم
بدون تو رگ و خونی ندارم
بیا دریاب منو ای ماه نایاب
بذار تا گم بشم تو موج گیسوت
بشم غرقِ دو چشم ناز آهوت
بذار تا شهر عشق و من بسازم
به گرمای نگاهت دل ببازم
منو بشناس منم تنها دیوونه
همون شبگردی که آواز میخونه
همون که بی قراره و بی نگاره
همونکه زندگیش با تو بهاره
همونکه عمریه نامه نویسه
هوای گونه هاش بارون و خیسه
منو باور کن ای تک ستاره
بخون از عشق من دوباره
که می ترسم من از درد جدایی
به من فرصت بده دنیا دو روزه
اگه فرصت ندی این دل میسوزه
اگه فرصت ندی خونه خرابم
دیگه تا آخر دنیا می خوابم
دوباره این دلک بی تو می گیره
قناری تو قفس بی تو میمیره
به من فرصت بده عاشق ترینم
به من فرصت بده زیبای مه رو
بذار تا با نگاه تو کنم خو
بذار تا با تو دل آروم بگیره
به من فرصت بده تا عشق نمیره
دلـم مـی خـواهـد . . .یـک مـیـس کـال بـاشـم بـرایـت . . .
شـمـاره ای کـه . . .
سـیـو اش نـکـرده بـاشـی !
... ... ... زیـر لـب . . . تـکـرارم کـنـی . . .
... ... بـه یـادم نـیـاوری .. .
دلـم مـی خـواهـد . . .
بـی اجـازه ی تـ ـو . . .
پـادشـاهـی کـنـم در نـاخود آگـاهـت..