Medicalization
رو شما معادل فارسی چه لغتی براش میذارید ؟
Printable View
Medicalization
رو شما معادل فارسی چه لغتی براش میذارید ؟
نقل قول:
بعضی جا ها گفتن پزشکی شدن
طبی نمایی، پزشکی نمایی، طبی سازینقل قول:
خوب با تشکر از دو دوست عزیز مثلا اینجا میشه پزشکی شدن معنی کرد ؟!
The medicalization of compulsive buying
پزشکی شدن خرید وسواسی ؟ یا طبی سازی ؟
===
توی این جمله
he also claims that his findings seem to converge with those of O’Guinn and Faber (1989,p. 152) who found ‘‘no significant difference in income across strata’’ of normal and compulsive buyers
فعل کانورج رو شما چی معنی می کنید ؟ یعنی مطابفت می کند ؟ یا مشابه است ؟
طبیسازی ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) خرید اجباری ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )نقل قول:
میگه یافته هاش مشابه یافته های فلانیهنقل قول:
سلام
لطفاً ادامه این متن فارسی را برام ترجمه کنید
یک روز او و دوستش در حال تمرین کردن تیراندازی شان بودند و همه آنها کاملاً خوب انجام می دادند غیر از پیتر.
ادامه داستان که باید ترجمه بشه:
After he had shot at the targt nine times and had not hit it once.
بعد از اینکه او نه بار به طرف هدف تیراندازی کرد و حتی یک بار هم به هدف نخوردنقل قول:
بعد از اینکه 9 بار به هدف تیراندازی کرد و حتی یبار هم نزدشنقل قول:
After he had shot at the targt nine times and had not hit it once.
ادیت: پست بالا رو ندیدم:n01:
سلامنقل قول:
ممنون خودمم همین تشابه رو گذاشتم از آخر و دادم رفت
===
این رو دوستان چی معنی می کنند
Price perceptions and consumer shopping behavior: A field study
و این رو
price cue
در جمله :
The pervasive influence of price is due, in part, to the fact that the price cue is present in all purchase situations
و یا
Price is unquestionably one of the most important marketplace cues
توی جمله آخری میشه cue رو ویژگی معنی کرد ؟
سلام.نقل قول:
The stakes in the debate over the Million Man March were largely symbolic. Because Farrakan had promised to bring a mil¬lion men together (and because he insisted that he had done so), some commentators turned the headcount for the march into a measure of his influence or credibility. Yet, regardless of whether a million men actually showed up, it was an impressive demonstra¬tion, and the number of marchers soon became a forgotten issue. Other, more complex, debates over statistics have longer histories.
من توی فهم متن بالا مشکل دارم.
stake توی عبارت بالا به "ادعا" ترجمه میشه؟
سمبولیک بودن اون یعنی چی؟
ممنون میشم یه کمک به ما بکنید
لطفا ترجمه پیشنهادیتون از این جمله ها را بگید . ممنون
he retired to the country.1
he began to wonder how he could provide for them further.2
Because you are never surprised. thats all.3
husbands die every day he said .4
Mr. Squeers was staying in snow hill at the saracen's Head inn and could be contracted there between one and four each afternoon..5
سلامنقل قول:
1- خوب این احتمالاْ باید تیتر مقاله باشه. مفهوم قیمت و رفتار(هنگام) خرید (به معنی بازارگردی) مصرف کننده؛ یک مطالعه (یا بررسی) میدانی
2- سرنخ قیمت؟ معمولترین معادل cue سرنخ هست. ولی گمون کنم درخود مقاله مفهوم را توضیح داده باشه.
3- تاثیر همه جایی قیمت تاحدی بخاطر این واقعیت است که سرنخ قیمت درهمه موقعیتهای خرید (یعنی همه شرایط و مکانها) حضور دارد.
4-بی تردید (یا جای پرسش نداره که) قیمت یکی از مهمترین سرنخهای بازار است.
سلامنقل قول:
کاش یکی دو خط پیشتر را هم میگذاشتی. ولی برداشت من اینه:
علم (alam)های مورد بحث در راهپیمایی میلیون نفری بیشتر نقش نمادین داشت.
یا شاید بحث درباره سهم افراد (یا تعداد شرکت کننده) در راهپیمایی بیشتر جنبه نمادین داشت.
گمون کنم دومی بیشتر بخوره. چون بعد برسر ادعای فراخان بحث میکنه.
دوستان سلام...خسته نباشید خدمت همه مترجم های فعال عزیز
اولی تیترش هست و بقیه هم توضیح که کلشو میخوام ترجمه بشه...پیشاپیش ممنون
Clocking Out (and I Mean All the Way Out) for the Weekend.
I've been guilty of this on a few occasions. OK, you caught me—it happens almost every weekend. A cheat meal is perfectly fine, and can be beneficial mentally, and physically. But if you clock out at 5 p.m. on Friday from both the office and your diet, we may have a slight problem
سلام،
چه معادل هایی برای reward function میشه نوشت ؟!
The performance is evaluated using a reward function that discovers an effective way to perform intrusion detection and delivers security benefits while meeting the energy budget.
یه ترجمه خوب برای این جمله لطفاً
In particular, if the reward is equally weighted for both MRT and TRT class flows (i.e., cMRT = cTRT = 1 unit) the reward function can be simplified as followsاگه reward function رو بگیم تابع پاداش، اونوقت :
پاداش بین جریان های هر دو کلاس MRT و TRT به طور مساوی تقسیم میشود.
اگه reward function رو بگیم تابع ارزش دهی، اونوقت:
ارزش بین جریان های هر دو کلاس MRT و TRT به طور مساوی تقسیم میشود / ارزش دهی بین جریان های هر دو کلاس MRT و TRT به طور مساوی انجام میشود.
Reward function به معنای تابع پاداش هست... ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )نقل قول:
ولی ویکیپدیا Reward function رو به Reinforcement learning هدایت میکنه...
Reinforcement learning هم به معنای یادگیری تقویتی هست... ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )...
سلامنقل قول:
2- سرنخ قیمت؟ معمولترین معادل cue سرنخ هست. ولی گمون کنم درخود مقاله مفهوم را توضیح داده باشه.
نه توضیح نداده :(
الان مثلا جمله اول این هست
Price is unquestionably one of the most important marketplace cues
خوب سرنخ قیمت یا سرنخ بازار یعنی چی آخه
من دو روز توی یک پاراگراف موندم !
========
با توجه به این جمله که یافتم چی معنی می کنید
. Price Cues:A price cue is defined as any marketing tactic used to persuade customers thatprices offer good value compared to competitors’ prices, past prices or futureprices
====
با توجه به اینجا
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
که Cues در اقتصاد و تجارت علایم معنی شده من علایم قیمت معنی کردم
دوستان نظر دیگر داشتن خوشحال میشم بشونم
دوست دارم ترجمه دوستان رو با ترجمه خودم در مورد این جمله مقایسه کنم
نقل قول:
However, several researchers have noted that price is a complex stimulus and many consumers perceive price more broadly than strictly in its "negative role" as an outlay of economic resources.
sales promotion رو باید تبلیغ فروش معنی کرد ؟
اه که بدم میاد از هرچی که معادل فارسی نداره
سلامنقل قول:
با توجه به همون جمله ای که توضیح داده؛ من میگم: کلک قیمت (kalak)
معنیش میشه یه جور نخ دادن (مثل نخ دادن دخترها به پسرها)
علایم هم اگه به معنی سیگنال دادن باشه خوبه.
هر چند تعدادی از پژوهشگران اذعان کرده اند که قیمت یک محرک پیچیده است و بسیاری از مصرف کنندگان درکی گسترده تر از فقط یک «نقش منفی» بعنوان خرج منابع اقتصادی (یا خرج کردن سرمایه موجود) از قیمت دارند.نقل قول:
بله؛ دقیقاْ.نقل قول:
-------------------------------------------------
برای اون دوستی که متن کوتاه گذاشته اند.
Weighted for تعدیل شده ؛ به تناسب میزان شده.
دوستان اگر لطف کنید ممنون میشم...یه مقاله فقط گیر همین دو خطه...مفهومشو میفهمم دقیق ولی میخوام سلیس ترجمه شهنقل قول:
چرا معادل نداشته باشه دوست عزیز؟:n01:نقل قول:
فقط باید بگردی...:n06:
ترقی فروش، پیشرفت فروش، تشویق فروش، پیشبرد فروش، ارتقاء سطح فروش، توسعه فروش، ترویج فروش ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
پيشبرد فروش ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
ترفیع در فروش، فروش تشویقی ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
تبلیغ فروش ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
همون سرنخهای بازار ظاهرا درسته... ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) [( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )]نقل قول:
clocking out: ساعت خروج ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )نقل قول:
cheat meal: وعدهی غذایی خارج از رژیم، وعدهی غذایی تقلب، وعدهی تقلب... یعنی هر چیزی که علاقه دارین... ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
ساعت خروج (و منظورم همه چیزه [هم خارج شدن از سر کار یا دفتر و هم فارغ شدن از رژیم یعنی کنار گذاشتن!]
من چندین بار مقصر این قضیه شناخته شدهام... خیلی خوب، بابا! مچمو گرفتین! تقریبا هر هفته این اتفاق میافته... وعدهی غذایی خارج از رژیم کاملا بیضرره و میتونه هم از نظر روانی و هم از نظر فیزیکی مفید واقع بشه... ولی اگه ساعت ۵ بعد از ظهر جمعه هم از سر کار (دفتر) [مرخص، خارج شدن] و هم از رژیمت فارغ بشی [خارج بشی] (یعنی هم از این بزنی هم از اون)، ممکنه یکم دچار مشکل بشی...
بازی کلامی داره... یعنی هم از سر کار clock out کنی و هم از رژیمت...
ببخشید یکی دو روز نیودم جواب بدم.نقل قول:
آره. دعوا سر تعداد افراد شرکت کننده در راهپیمایی هست. کلا چند وقتیه روی بحث های آماری کار می کنم.
فراخان (رئیس سازمانی به اسم امت اسلام در آمریکا) برگزارکننده راهپیمایی هست که قاعدتا دوست داره این تعداد بالا باشه ولی بعضی ها مثل دولتی ها مخالفند.
حالا، من کلا با کلمه سمبولیک= نمادین مشکل دارم. این که یه چیزی نمادین هست یعنی چی؟ یعنی فرعیه و اصل چیز دیگه ایه؟
نقل قول:
The stakes in the debate over the Million Man March were largely symbolic. Because Farrakan had promised to bring a mil¬lion men together (and because he insisted that he had done so), some commentators turned the headcount for the march into a measure of his influence or credibility. Yet, regardless of whether a million men actually showed up, it was an impressive demonstra¬tion, and the number of marchers soon became a forgotten issue. Other, more complex, debates over statistics have longer histories
بنظر من اینجا منظورش اینه که ظاهرسازی بوده یا شبیه جنگ زرگری یا بهتر بگیم خالی بندی.نقل قول:
چیزی که نمادینه اصل نیست.
مثلاْ شما با یکی حرفت میشه زود کتت را درمیاری؛ در حالی که واقعاْ قصد کتک کاری نداری.
این تییتر رو شما چی معنی میکنید
Correlates of Price Acceptability
ارتباط های مقبولیت قیمت ؟ روابط ؟
دوستان یک فیلمی قدیم اسمش به گوشم خورد به اسم مانوئه (مطمئن نیستم) manule
از قضا اسم کارگردانش هم نمیدونم چطور اسپل میشه...سوانته لاوونته...
ممنون میشم کمکم کنید
that is pretty much it
اینو معنی کنید و بگید " it " چرا اومده اینجا ؟ اگه نمیومد ، جمله ناقص میموند ؟ یا معنی کاملی که الان داره رو نمیداد ؟! خلاصه جریانش چیه که این " it " اومده . و اگه حدفش کنیم چی می شه ؟ آیا در معنی جمله تأثیری داره ؟
سپاس
بعد از گفتن یا تعریف یه قضیه یا داستان به کار میره و معنی کلیش میشه: همین دیگه...نقل قول:
یعنی: حرف دیگهای نمونده و همهی حرفها زده شد...
that یعنی حرفهایی که زده شد... چیزهایی که گفتم...
pretty much یعنی تقریبا...
it هم اشاره به کل قضیه داره...
پس: ۱) اینهایی که گفتم تقریبا کل قضیه بود... ۲) همین دیگه...
سلام دوست عزیز...:n01:نقل قول:
از اونجایی که این سوال شما ارتباطی به تاپیک ترجمه نداره خوب بود این سوال رو در بخش [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مطرح میکردین...
ممنون...:n16:
می خواستم بدونم چطوری به انگلیسی نوشته میشه که در گوگل سرچ کنم...هم اسم فیلم هم کارگرداننقل قول:
نقل قول:
Correlate معمولاْ با دو چیز میاد. مثلاْ افزایش سرماخوردگی با شروع پاییز.
شاید این مطلب درباره عواملی است که بر پذیرش قیمت از سوی مشتریان تاثیر دارند.
یعنی چی باعث میشه که مشتریان بیشتر جذب یک قیمت بشوند. پس من اینجا اسم معنیش میکنم.
«عوامل موثر در پدیرفتنی کردن قیمت» یا «عوامل وابسته به مفبولیت قیمت»
با سلام
معنی جمله ی دوم (بولد شده) رو می خواستم
AI is about generating representations and procedures that automatically (or autonomously) solve problems heretofore solved by humans
This aspect repeatedly enforced throughout the text by the many appearances of the terms knowledge representation and manipulation
سلام
کلمه زیر رو چی معنی می کنید شما ؟ دهن من رو سرویس کرده
کل اینترنت رو یافتم معادل نبوده براش یک لغتی که از خودش در آورده نویسنده
این لیست رو هم نگاه کنید
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هر کلمه ای توش بود جز کلمه زیر
Price mavenism ؟
کارشناسی قیمت/قیمتگذاری... ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )نقل قول:
توی این عبارت باید به دنبال معنی maven گشت و ism- هم پسوندی هست که نمایانگر خبره بودن در تخصصی هست...
maven به معنای خبره اومده و توی عبارتی که من دیدم به صورت market mavens بود که خبرگان بازار ترجمه شده بود... ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
پس تغییرش مطابق عبارت Price mavenism کار سختی نیست و میشه معادل کارشناسی قیمت/قیمتگذاری رو براش در نظر گرفت...
:n16:
معنی این 2تا جمله چی میشه؟:
I've never done anything even remotely kinky ever, with anyone.
I don't know if it's gonna go any further than just a separation type situation.
خیلی ممنون.