عوامل تاثیرگذار بر سن ازدواج در آسیا و اقیانوسیه
نتایج پژوهشها نشان داد
عوامل تاثیرگذار بر سن ازدواج در آسیا و اقیانوسیه
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نتایج یک پژوهش نشان میدهد رشد و توسعه اقتصادی، سیاستهای جمعیتی، مضیقه ازدواج، پذیرش و گسترش روابط جنسی قبل از ازدواج، عوامل محیطی، باورهای مذهبی، تحصیلات، اشتغال و عواملی دیگر بر سن اولین ازدواج در آسیا و اقیانوسیه اثرگذار بودهاند.
به گزارش ایسنا، یکی از مهمترین مراحل زندگی هر فرد ازدواج است. عوامل متعددی بر سن ازدواج تأثیر گذار است که این عوامل را میتوان در دو سطح کلان و خرد بررسی کرد. در سطح کلان عواملی چون رشد و توسعه اقتصادی، سیاستهای جمعیتی، مضیقه ازدواج، پذیرش و گسترش روابط جنسی قبل از ازدواج، عوامل محیطی و در سطح خرد وضعیت اقتصادی اجتماعی، نگرشها و باورها، مذهب و پایبندی به مذهب، قومیت و طبقه اجتماعی، توانمندی زنان با تحصیلات و اشتغال، نقشهای جنسیتی، عوامل ارزشی، هنجاری و فرهنگی، عوامل خانوادگی، زندگی با والدین و تعداد فرزندان بر تعیین سن ازدواج اثرگذارند.
در پژوهشی که فریده خلج آبادی فراهانی، دانشیار گروه جمعیت و سلامت مؤسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور و علی رحیمی، دانشجوی دوره دکتری جمعیتشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات انجام دادهاند آمده است: «آمارهای بخش جمعیت سازمان ملل و مطالعات متعدد نشان میدهند که طی دهههای اخیر، میانگین سن اولین ازدواج در اکثر کشورهای جهان افزایش یافته است اما روند افزایشی این شاخص در تمامی کشورها یکسان نبوده است و از الگو و شدت متفاوتی برخوردار است. احتمال تأخیر در ازدواج، در افراد با تحصیلات بالاتر، افراد شهرنشین و افرادی که دارای شغل دستمزدی هستند بیشتر است. کشورهای ژاپن، کره، تایوان، مالزی، سنگاپور، چین و تایلند به طور چشمگیری افزایش سن ازدواج را نشان دادهاند.»
مرحله اول تحقیق حاضر نیز که با هدف بررسی روند تغییرات شاخصهای ازدواج در ۱۰ کشور منتخب آسیا و اقیانوسیه طی چهار دهه گذشته انجام شد نشان داد که با وجود روند رو به افزایش میانگین سن ازدواج در ۱۰ کشور منتخب، سرعت، شتاب و تداوم این افزایش بین کشورهای منطقه آسیا و اقیانوسیه و نیز بین زنان و مردان، حتی در یک کشور متفاوت بوده و یک نوع تنوع و ناهمگونی در این تغییرات مشاهده میشود.
مطالعات انجام شده در زمینه تعیینکنندههای سن اولین ازدواج کشورهای آذربایجان، تاجیکستان، ایران، هند، ژاپن، چین، مالزی، تایلند، استرالیا و نیوزیلند مورد جستوجو قرار گرفتند. کلیدواژهها و عبارات فارسی و انگلیسی مورد استفاده در جستوجوی مطالعات در پایگاههای علمی عبارت از ازدواج، سن ازدواج، سن اولین ازدواج، تعیینکنندههای اولین ازدواج، ازدواج زودهنگام، ازدواج دیرهنگام، فاکتورهای تأثیرگذار بر سن ازدواج و آسیا و اقیانوسیه بود. در مرحله بعد پایگاههای علمی الکترونیکی ملی و بینالمللی و نیز کتابخانههای مرتبط با جهت جستوجوی مطالعات شناسایی شدند. در نهایت پس از پایان یافتن عمل جستوجو تعداد ۱۹۰ مطالعه جمعآوری شد. از میان ۱۹۰ مطالعه در نهایت ۱۴۵ مطالعه به علت نداشتن معیارهای لازم حذف شدند و ۴۵ مطالعه جهت بررسی مروری انتخاب شدند.
در این پژوهش آمده: «مطالعات مختلف نشان داده که رشد و توسعه اقتصادی در سطح کلان با سن ازدواج مرتبط است. یک مطالعه نشان داده در چین به علت رشد و توسعه اقتصادی و استفاده از فرصتهای اقتصادی موجود، سن ازدواج در جوانان افزایش یافته است. تحقیق کاظمیپور در سال ۸۳ در ایران نشان داده که وضعیت اقتصادی و توسعهیافتگی بالاتر در جامعه با سن ازدواج بالاتر همراه است.»
تأثیر شرایط اقتصادی و تجربه روابط پیش از ازدواج
در بخش دیگری از این مطالعه درباره تأثیر سیاستهای جمعیتی و مضیقه ازدواج در افزایش سن ازدواج آمده: «یک مطالعه در چین نشان میدهد سیاستهای جمعیتی در جهت کاهش موالید و تأخیر در سن ازدواج موجب افزایش سن ازدواج در این کشور شده است. در مطالعات مورد بررسی چگونگی دسترسی به همسر (مرد) مناسب از نظر اقتصادی و سن یکی از عوامل مهم مرتبط با سن ازدواج زنان است. دختران و پسرانی که همسر مناسب خود را نمیبینند در ازدواج تأخیر دارند.»
خلجآبادی و رحیمی درباره تأثیر گسترش روابط جنسی قبل از ازدواج و همباشی بر سن ازدواج میگویند: «مطالعه خلجآبادی و همکارانش در سال ۱۳۹۰ در ایران نشان داده پسرانی که معاشرت پیشرفته قبل از ازدواج داشتهاند، به طور معنی داری دو سال دیرتر از پسرانی بدون این تجربیات ازدواج کردهاند. همچنین بین پسران مجرد با تجربه معاشرتهای پیشرفته تمایل به ازدواج کمتری نیز دیده شده است.»
تأثیر تحصیلات و جنگ بر وضعیت ازدواج
در این پژوهش آمده: «برحسب یافتههای مطالعات به طور کلی سن ازدواج زنان و مردان شهری نسبت به سن ازدواج زنان و مردان روستایی بالاتر است. همچنین بیثباتی و جنگها نیز به عنوان یک عامل محیطی مانند جنگ از طریق کاهش تعداد مردان واقع در سنین ازدواج مضیقه ازدواج را برای زنان به دنبال داشته باشد و در نهایت باعث تأخیر در ازدواج زنان شود. اثر درآمد بر سن ازدواج نتایج متفاوتی را در مطالعات مختلف نشان داده است. در ژاپن درآمد پایین عامل اساسی تأخیر در ازدواج زنان در سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۵ بوده است. تحصیلات نیز یکی از تعیینکنندههای مهم سن ازدواج است. تفاوت فاحش در ازدواج مردان برخوردار (از نظر تحصیلات، اشتغال و مدرک دانشگاهی) و مردان غیر برخوردار در نیوزیلند نشان داده شده است. در دو کشور توسعه یافته استرالیا و نیوزیلند احتمال ازدواج مردان با سطح تحصیلات کمتر کاهش مییابد و برعکس، احتمال ازدواج مردان با سطح تحصیلات بالاتر افزایش مییابد. اما در کشوری مانند ژاپن با افزایش تحصیلات سن ازدواج نیز بالا میرود.»
خلجآبادی و همکارش در این مطالعه میگویند: «نتایج یک پژوهش در مناطق روستایی هند نشان میدهد باورهای خرافی با سن ازدواج پایین همراه است. علاوه بر آن نقش و اهمیت مذهب و باورهای مذهبی هم در استرالیا و چین نشان داده شانس ازدواج در زنان و مردانی که به مذهب پایبندی بیشتری دارند بیشتر است. نتایج یک تحقیق در سال ۲۰۰۳ نشان داده تحصیلات در زنان میتواند استقلال بیشتری برای آنان فراهم آورد. آموزش و اشتغال زنان و افزایش دستمزد آنان با افزایش هزینه فرصت همراه است. همچنین تحصیلات موجب طولانی شدن مدت جستوجو برای یافتن شریک جنسی مناسب و نیز موجب کاهش جذابیت ازدواج و تأخیر در ازدواج برای زنان خواهد شد.»
نتایج بررسی پژوهشها در خصوص تأثیر نقشهای جنسیتی بر افزایش سن ازدواج بیان میکند: «معمولا نقشهای جنسیتی مساوی و کلیشههای جنسیتی در خصوص سهم و نقش دو جنس در خانه با تأخیر در ازدواج همراه است. درواقع تعارضهای نقشهای همسری، شغلی و دانشجویی و غیره در کشورهایی که هنوز نقشهای جنسیتی در خانه سنتی است موجب انتخاب تجرد به جای ازدواج یا تأخیر در ازدواج جوانان میشود. بسیاری از مطالعات نشان داده که تغییر هنجارها و نگرشها و اعتقادات مربوط به ازدواج و زندگی خانوادگی قویاً با سن ازدواج مرتبط است و در صورتی که تأخیر در ازدواج به عنوان یک هنجار مهم تلقی شود افزایش سن ازدواج در جامعه رخ خواهد داد.»
در بخش دیگری از این مطالعه آمده است: «در ژاپن نشان داده شده که زندگی جوانان با والدین با افزایش سن ازدواج همراه است متناقض با این یافته مطالعات دیگری نشان داده که زندگی با والدین با کاهش سن ازدواج همراه است زیرا افراد از حمایت اقتصادی خانواده برای تشکیل خانواده برخوردار هستند.»
مطالعات مورد بررسی در این تحقیق از دهه ۱۹۷۰ تا سالهای اخیر منتشر شدهاند. میتوان ادعا کرد که عوامل مرتبط با سن ازدواج از متغیرهای اقتصادی و اجتماعی به سمت متغیرهای جدید ارزشی و نگرشی همچون تغییر در نگرشهای جنسیتی، افزایش قدرت زنان، افزایش مشارکت زنان در تصمیمگیری و کاهش اهمیت ازدواج و خانواده و افزایش اهمیت فردگرایی در حال تغییر است.
در این تحقیق آمده: «یکی از کاربردهای این بررسی مروری، توجه به تغییرات ارزشی و نگرشی در حوزه ازدواج و خانواده در سالهای اخیر برای توضیح تغییرات سن ازدواج در تحقیقات و مطالعات جمعیتی است. در واقع نقش تعیینکنندگی ارزش و اهمیت ازدواج برعکس مقبولیت جایگزینهای ازدواج مانند همباشی، زندگی تجردی و معاشرتهای جنسی قبل ازدواج در تغییرات سن ازدواج در جوامع بایستی بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. به نظر میرسد تا زمانی که فرزندآوری خارج از ازدواج در برخی جوامع آسیایی نادر بوده و از پذیرش اجتماعی برخوردار نباشد سن ازدواج با افزایش قابل توجهی همراه نخواهد بود. در حالی که در جوامع صنعتی آسیا و اقیانوسیه که همباشی مقبولیت داشته، تأخیر در ازدواج و فرزند آوری قابل توجه بوده است. اگر در کشورهای آسیایی عوامل ارزشی نگرشی در مورد ازدواج، تجرد قطعی و همباشی و نقشهای جنسیتی تغییر قابل توجهی کند میتوان پیشبینی کرد که سن ازدواج به طور قابلتوجهی افزایش یابد.»
این پژوهش در شماره دوم دورهی ۲۵ مجلهمطالعات جامعهشناختی دانشگاه تهران منتشر شده است.
انتهای پیام
لزوم توجه به نسل توحیدی و کفویت در ازدواج
به گزارش گروه زنان و جوانان خبرگزاری فارس، همایش سبک زندگی حضرت فاطمه (س) با رویکرد خانواده به همت مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران در پردیس علوم دانشگاه تهران برگزار شد.در این برنامه از سند و نقشه خانواده در گام دوم انقلاب اسلامی رونمایی شد.احمدرضا اخوت مسوؤول مجمع دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران و نگارنده سند خانواده به معرفی این سند پرداخت و گفت: در این سند سعی شده محورهای اصلی خانواده مشخص شود.وی با اشاره به اینکه از سال ۷۰ فعالیت خود را در دانشگاه تهران در حوزه خانواده و پیوند آن با مباحث توحیدی آغاز کرده است، اظهار داشت: پژوهشهای گسترده در خصوص خانواده و پیوند آن با مباحث توحیدی را باتوجه و تاسی به سوره مبارکه نور، احزاب و طلاق انجام دادهایم که ثمره آن سند خانواده است.اخوت با اشاره به مولفههای تفصیلی خانواده در این سند، ابراز داشت: باید در حوزه پیوندهای توحیدی کاری کنیم که کفویت در ازدواج مورد توجه بیشتری قرار گیرد.وی افزود: این مسئله زمانی اتفاق میافتد که تعداد گزینههای انتخابی افراد بیشتر باشد.مسؤول مجمع مدارس دانشجویی با اشاره به اینکه نقش نسل توحیدی در این سند مورد تاکید قرار گرفته شده است، گفت: توجه به نسل مقدم بر همه تصمیمات در کشور است چراکه کمترین هزینه برای نسل توحیدی بیشترین سود را برای جامعه خواهد داشت.اخوت زندگی توحیدی، بیت و بیوت توحیدی و امت واحده را از مفاهیم قرآنی تبیین شده در این سند خواند و گفت: در کارگروههای مختلفی که ذیل این سند فعال شدهاند همه مفاهیم و نقشهای خانواده توحیدی تعریف میشود.مریم کوچکزاده دبیر این همایش نیز با اشاره به اینکه خانواده زمینه و تاثیر عمیقی بر روی انسان میگذارد گفت: با وجود اینکه خانواده دغدغه همه ماست و به دنبال اصلاح و ارتقای آن بودهایم و گاهی برای حل مسائلمان به منابع روانشناسی و جامعهشناسی مراجعه کردهایم اما عمدتا آثار مورد انتطارمان را دریافت نکردهایم.وی ادامه داد: در نگاه قرآنی از خانه با تعبیر بیت یاد میشود و بیت محل امنیت و نزول رحمت الهی است.کوچکزاده خاطر نشان کرد: بنابراین تعریف خانواده بستر رسیدن به رحمت الهی برای انسان است در واقع محلی برای اتصال انسان با غیب و به شهادت دعای شریفه حدیث کسا محل آمد و شد ملائکه است.وی افزود: خانواده محلی برای دریافت رحمت خاص الهی است و در این مرکز رحمت جاری میشود و ایمانهای محکم شکل می گیرد.رضا دژبخش مسؤول مدرسه تزکیه و تعلیم مجموعه مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران هم در این همایش به توضیح مفهوم رشد و اثر آن در خانواده پرداخت و گفت: ساختار ادراک که در یک چرخه اتفاق میافتد دارای بخش های متفاوتی است. نخستین بخش آن مربوط به حواس ما است که با محیط بیرون ارتباط برقرار میکند و سپس دریافت های خود را به عنصر خیال تبدیل کرد و این پروسه ادامه پیدا کرده تا به مرحله دستاوردهای عقلانی برسد.وی ادامه داد: آن چیزی که فرایند ادراک را برای عمل آماده و فراهم می کند ایمان است.دژ بخش با اشاره به این که حرکت به سمت نور در جهت رشد مراتبی دارد که مرحله طیب،خیر، حسن، ایمان، صدق و ولایت را شامل می شود اظهار داشت: هر کدام از دورههای رشد اگر در انسان شکوفا نشود، اختلالاتی را به همراه خواهد داشت.وی افزود: برای ایجاد خانواده موفق حداقل فرد باید به بلوغ عاطفی رسیده باشد.مریم سها مسؤول کارگروه جوانان مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت نیز با اشاره به روابط و آداب مراحل بلوغ عاطفی گفت: پس از اینکه عاطفه و محبت بروز پیدا میکند آمادگی تشکیل خانواده به عنوان بزرگترین رخداد زندگی فرد ایجاد می شود.
وی ادامه داد: شکوفایی تفکر اجتماعی در این دوره اتفاق میافتد و ثمره این بلوغ و این سطح رشد ایجاد دو بال برای طی کردن مسیر کمال است.سها سه مولفه اصلی برای حرکت در مسیر کمال که با قبول نقش در لستر خانواده اتفاق میافتد را برقراری رابطه، ارتباط گیری و مقصد عنوان کرد و گفت: در این مسیر رشد ممکن است نقایصی داشته باشیم که پذیرش نقش به رفع این نقایص کمک میکند.
انتهای پیام/
رهآورد فمنیسم؛ زنان تنها با حقوق بالا / عدالت در اندیشه اسلامی حق را به حق دار دادن است
رهآورد فمنیسم؛ زنان تنها با حقوق بالا / عدالت در اندیشه اسلامی حق را به حق دار دادن استمسائل «حقوق زنان» از جمله مسائلی است که همواره محل بحث و مناقشه اقشار مختلف و فعالان حوزه زنان بودهاست. اما این حقوق در طول تاریخ چطور تعیین شده است و در کشور ما به چه سمتی میرود؟
گروه خانواده؛ عطیه همتی: جایگاه زن و مرد در خانواده و حقوق و وظایف آنها نسبت به یکدیگر از جمله مسائلی است که ممکن است در هر زندگی و در هر ازدواج با توجه به خواستهها و توافقات زوجین متفاوت در نظر گرفته شود. عوامل زیادی در شکلگیری شرط و شروطهای هنگام ازدواج میتواند دخیل باشد که مهمترین آنها اعتقادات مذهبی، مسائل عرفی و خواستههای حقوقی دو طرف ماجرا در زندگی مشترک است. مسائل حقوقی و گرفتن امتیازهای حقوقی در چندسال اخیر تبدیل به یکی از مسائل مهم در ازدواجهای کشور شده است. اما آیا حقوقی برخورد کردن در مسائل خانوادگی و گرفتن امتیازهای مختلف از طرف مقابل میتواند به موفقیت زندگی مشترک و ازدواج کمک کند؟ خط توازن در این دست مسائل کجاست؟ آیا فعالان حقوق زنان که در چندسال اخیر تلاشهای بسیاری کردهاند که کفه این ماجرا را به نفع زنان سنگین کنند توانستهاند به زندگی مشترک و آرامش زنان در خانواده کمک کنند؟همه اینها مسائلی بود که با حجتالاسلام «جلیل محبی» حقوقدان و دکترای حقوق و جزا در میان بگذاریم و جوابی برای آن پیدا کنیم. دین و نگاه فلسفی اندیشمندان دو عامل شکلگیری روابط در خانوادهدر موضوعات حقوقی خانواده باید ریشهای به مسائل نگاه کنیم. در این نوع نگاه همواره دو فاکتور دین و دیگری نگاه فلسفی اندیشمندان به زن و خانواده و رابطه زن و مرد بوده است که در میان بشر زن و ارتباط او با خانواده و جامعه را ترسیم کرده است.برای مثال در نگاه ویل دورانتی خانواده به صورت طبیعی و حیوانی بعد از دوران غارنشینی به وجود آمده است که همه این حرفها از نظر ما داستانهایی بیش نیست اما در ذهن اندیشمندان و فلاسفه تاثیر داشته است. لذا همواره دو نوع نگرش در شکلگیری روابط در خانواده موثر بوده است. همان دین و تفکر اندیشمندان بشری با الهام و یا بدون الهام از اندیشههای دینی که یکسری تجویزاتی مبتنی بر توصیفات انسانی یا مبتنی بر اندیشههای فلسفی مانند لزوم عدالت بوده است. این دو مورد موجب شکلگیری نگرش جوامع درباره زن، رابطه او با مرد و نهاد خانواده به عنوان یک نهاد خرد اجتماعی شده است. اندیشهها، حقوق و تکالیف زن و مرد را تعیین میکنندهرکدام از این اندیشهها مانند اندیشه اسلامی، اندیشه مسیحی کلیسایی و دیگر اندیشهها تعیین کردند که باید برای بهبود روابط زن و مرد در خانواده چه تجویزاتی داشته باشیم و این دو چطور کنار هم زندگی کنند. برای همین هرکدام ساختاری داشتند. مثلا در اندیشههای فلسفی مدرن که ما به آنها میگوییم مدرنیته و جوامعی که روی این اندیشهها سوار میشوند میگوییم مدرنیته، برای رابطه میان زن و مرد هرکدام یک ساختار و چارچوبی ترسیم کردند و مطابق آن چارچوب تلاش کردند که حق را بر اساس اندیشه خودشان تعیین کنند. مثلا گفتند زن حق دارد کار کند ولی دیگر همه بارهای مالی خانواده را به دوش مرد نگذاشتند. بلکه یک توازنی برقرار کردند. هرچند ما به اندیشههای غربی معترضیم چون معتقدیم کانوان خانواده را از بین برده است، اما با این حال توانسته توازنی میان حقوق زن و حقوق مرد برقرار کند. حقوق و تکالیف در آن باهم همخوانی دارند. اگر بچهدار شدن و پروسه زایمان زن را کنار بگذاریم زن و مرد را عین هم دیدهاند و یکی دانستهاند.
اندیشه اسلامی عدالت را در مساوات نمیبینداگر در متنهای جدید انگلیسی دقت کنید میبینید مرجع ضمیر he و she نیز استفادهاش کمی تغییر کرده است. در اصل انگلیسی اگر جنسیت نامعلوم باشد از he استفاده میکردند. الان جدیدا she میآورند. یعنی حتی در این مورد هم میخواهند این حقوق را رعایت کنند. این حاصل از اندیشهای است که میگوید مگر زن و مرد هر دو انسان نیستند؟ پس در همه عرصهها باید باهم یکی باشند. اما اندیشه اسلامی شکل دیگری را مشخص کردهاست. او عدالت را در حق را به حق دار دادن میبیند. نه اینکه برابر یا مساوات ببیند. در اندیشه اسلامی آن چیزی که مبنای دادن حق و تکلیف است «مصالح فرد و خانواده و جامعه» است. بعد یک سری آموزههای دینی را برای ما تعیین کرده و مشخص میکند شما بر این اساس جامعه را اداره کنید. به طور مثال زن حق دارد در جامعه کار کند و پول در بیاورد. برخلاف کلیسا که این اجازه را به زن نمیداد اما در اندیشه اسلام زن وظیفه کار کردن ندارد. یعنی تکلیفی برای زن بار نکرده است اما فضا را باز گذاشته است.از طرف دیگر اسلام در مورد مسائل مالی همه چیز را به عهده مرد گذاشته است. حتی گفته است باید همان طور که یک خانم در خانه پدرش زندگی میکرد زندگی اش را اداره کنید. یعنی مادیات همانطوری باشد که در خانه پدرش بوده است. در عین حال در مسائلی مانند کسب علم هیچ تفاوتی بین زن و مرد نگذاشته است.در خصوص گرداندن خانه یک تکلیف تعیین میکند. اما این تکلیف را باز گذاشته است که زن و مرد باهم توافق کنند. از طرفی میگوید همه کارهای خانه تکلیف مرد است و زن نباید دست به سیاه و سفید بزند. اما ترغیب میکند که خانه را طور دیگری اداره کند. مثلا میگوید مردی که در خانه کار میکند مانند کسی است که در راه خدا جهاد میکند. اما برای زن این موضوع را طور دیگری مطرح میکند. زنی که در خانه کار میکند کسی است که در راه خدا جهاد میکند. دیگر کلمه «مانند» وجود ندارد. با این تفاوت که بر مرد واجب است که این کار را انجام دهد اما برای زن واجب نیست. خداوند با مختصات زن و مرد این موضوع را اینطور در نظر گرفته است. کار کردن زن در خانه را وظیفه او ندانسته بلکه امر محبت آمیز و عشق ورزی او به افراد خانواده نگاه کرده است.در اسلام برای توازن زن و مرد، دادهها و ستاندههای مشابهی وجود ندارد اما دوکفه ترازو تقریبا باهم برابری میکند. مثلا بار مالی خانواده و حتی بزرگ کردن بچه به عهده مرد است. حتی زن وظیفه ندارد به بچه شیر بدهد، مگر اینکه بچه زنده نماند اگر این کار را انجام داد باید به او پولش را بدهی. در عین حال به زن گفتهاست که در زناشویی تکلیف تو اطاعت است. این موضوع هم به دلیل تفاوتهای جنسیتی وروانی میان زن و مرد است. از بین بردن خانواده تبریک گفته میشودتجربه بیش از هزارساله زندگی زن و مرد مسلمان تا قبل از آمدن نظریات مدرن به ایران یعنی حوالی مشروطه نشان میدهد تجربه بسیار موفقی بوده است. از آن طرف جامعه غربی برای خودش از بین بردن خانواده را یک موفقیت میداند. مثلا آقای «ادموند گسند» جرم شناس معروف فرانسوی در مقاله بحرانهای سیاست جنایی در دنیا که در مورد خانواده صحبت میکند میگوید:«ما به جامعه مدرن تبریک میگوییم که توانسته خانواده را از بین ببرد و زن را از بند خانواده آزاد کند. اما خانواده یکسری حقایق و مزایایی هم برای جامعه داشته که الان آنها را نداریم و باید برایش جایگزین پیدا کنیم.» ما به همین رسایی میبینیم که آنها از این بابت خوشحالند که توانستهاند خانواده را از بین ببرند و این دقیقا اختلاف بزرگ ما با آنهاست. حتی اگر به آن دنیا هم نگاه نکنیم و همه چیز را در این دنیا در نظر بگیریم باز میبینیم که با از بین رفتن خانواده آرامش افراد از بین میرود.نمیشود حقوق اسلامی و حقوق غربی را همزمان طلب کردجامعه امروز ایران یک جامعه شترگاوپلنگ است. از طرفی وجود اندیشههای وحیانی اسلام و وجود نهادهای مذهبی رسمی برای تنظیم قوانین زنان و خانواده از یک سو، از سوی دیگر فشارهای اجتماعی روشنفکران مدرن ما بعد از مشروطه که اروپا رفتند و بعد از آن بازگشتند و مثلا قانون حمایت از خانواده را در دهه 40 نوشتند یک جامعهای را به وجود آورده که در حوزه زن و خانواده هیچ چیزش سر جای خودش نیست. یک زن دوست دارد از مزایای زندگی خانوادگی وحیانی همهاش را بگیرد. دوست دارد در خانه کار نکند. دوست دارد مهریه بگیرد. دوست دارد حق خروج از کشور بگیرد و به طوری کلی وضعیتی شده است که دوست دارد حقوق غربی و حقوق اسلامی خودش را بگیرد و در عین حال هم تکالیف غربی و هم تکالیف اسلامی را از مرد توقع دارد. این موضوع در کوتاهمدت برای زنان فوایدی داشته باشد. اما در بلند مدت اصلا اتفاق خوبی نیست.
نتیجه جنبشهای افراطی زنان، بیشتر شدن تنوعطلبی مردان استدر ونزوئلا این موضوع کاملا تجربه شده است. جنبشهای حقوقی افراطی شرقی و غربی برای گرفتن حقوق زن تلاشهای زیادی کردند و در نهایت همه حقوق را به زن دادند. به طور مثال یک مرد هنگام طلاق باید همه چیزش را بگذارد و برود. فکر میکنید در ادامه این ماجرا چه اتفاقی میافتد؟ آیا به نفع زن تمام میشود؟خیر، مرد میلش را بهطور کلی نسبت به ازدواج از دست میدهد و تنها خواهان رابطه دوستی با زنان است. آنوقت در صورت بچهدار شدن، مرد اگر رفت هیچ ضمانت اجرایی برای برگشتن ندارد و زن و بچه باهم میمانند و تنها عاطفه مادری این بچه را کنار زن نگه میدارد. همین است که فرزندان زیادی وجود دارد که تنها یک والد دارند آن هم مادر. این موضوع در کشور ما هم اگر به این شکل ادامه پیدا کند رخ میدهد. برای کسانی که به شرع اعتقادی ندارند ازدواج سفید میکنند. متشرعین هم دنبال رابطههای حلال بدون ازدواج میروند. فکر نکنید این ماجرا همه ضرباتش متوجه زنان است. وگرنه مردی که نخواهد مسوولیت قبول کند برایش کاملا ایدهآل است و هرروز تنوع طلبی میکند. آینده فعالیتهای فمنیستی در کشور، زنانی با حقوق بالا و بدون خانواده استاین نشانه را همیشه در نظر داشته باشید. سنگین شدن بار یکی از کفههای ترازو چه به سمت زن و چه به سمت مرد میل طرف مقابل را به تشکیل خانواده و ازدواج از بین میبرد و آن کسی که در سمت کفه سنگینتر قرار دارد به خاطر نداشتن خانواده ضربه میخورد. لذا روند جامعه ایرانی در حوزه زن و خانواده این است که یکی از دو مدل غربی و اسلامی را نمیپذیرد و میخواهد تلفیق کند و همه را باهم داشته باشد. همه حقوق زن را بگیرد و همه تکالیف را به مرد تحمیل کند.اگر این موضوع ادامه پیدا کند و عقدنامهها به همین شکل پیش برود 30 سال دیگر زنانی داریم با حقوق بسیار بالا که همه حقوقشان روی کاغذ است. چون هیچکس دوست ندارد با آنها ازدواج کند و همه خواهان رابطههای غیر رسمی با آنها هستند. متاسفانه فمنیسمها دارند امضاها را از یک طرف دارند زیاد میکنند و فکر میکنند که دارند به زن خدمت میکنند. جای ناز زن و نیاز مرد در جامعه فعلی عوض شده استعقلای جامعه ما حتی عقلای غیردینی و روشنفکری ما حداقل بیایند برای خانواده ترازویی قرار بدهند. مثلا بگویند به مرد این حقوق را میدهیم به زن این حقوق را که زن و مرد غیرمذهبی ما هم حداقل به گونهای که آنها میگویند جلو بروند. نه اینکه همه بار به دوش یک نفر باشد و حالا برو هرکاری دوست داری بکن. همین آقای مدرن میگوید من فردا ازدواج نمیکنم. این ازدواج اصلا شخصیت مرا خورد میکند. وقتی من میتوانم بدون هیچ تعهدی هرسال با یک نفر وقت بگذرانم چرا باید تن به این نوع مسوولیت بدهم. این حرفها دیگر درگوشی نیست. دیگر این حرفها را رسمی میزنند. در ادبیات این مملکت میان شاعران همیشه بوده است که مرد باید اظهار نیاز کند و زن ناز کند. اما داریم به چشم میبینیم که جایشان عوض شده است و این کار بزرگترین دستاورد زن که داشتن یک خانواده آرام و فرزندان است را از او میگیرد.چاره کار این است مذهبیون ما در ازدواجهایشان به قوانین اسلامی تن بدهند و آن را الگو قرار بدهند. غیر مذهبیون ما هم به قوانین مدرن تن بدهند که روشنفکرهایشان برایشان مشخص میکنند که خلاف اسلام نباشد و دو کفه ترازو را هم به توازن برساند. اما اینطور نباشد که هر دو گروه هم حقوق اسلامی و غربی را باهم طلب کنند هم تکالیف هر دو را به دوش یکی از طرفین بیندازند. انتهای پیام/