بن دائمینقل قول:
لحن نامناسب :18::27:
Printable View
بن دائمینقل قول:
لحن نامناسب :18::27:
اتفاقا من هم هر چی اسپری حشره کش روش میزنم جواب نمی ده :دینقل قول:
واقعا خسته نباشی ( از طرف فدراسیون اسپم سواری )نقل قول:
دخالت در کار مدیریتنقل قول:
تبعید به گوانتانامو
ماشالله چقدر شما با ادبینقل قول:
حالا یک خالی بستی من مچت را گرفتم اینکه ناراحتی نداره
دییوس دیگلو هم به مردان فاحشه میگن(البته فیلمش کمدی بود)
بازم اگرفیلم دیدی خودت را جای نقش اصلیش جا بزن برا ما تعریف کن
ایندفعه فقط خالی بندیش را کمتر کن
این صفحه برید ببینید من راست میگم یا نه
نقل قول:
کد:http://www.imdb.com/media/rm625252608/tt0205000
بی خیال شین دیگه .
دومی رو بلند تر ختم کنین .
حالا هی بزنین تو سر و کله هم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برا اینکه تاپیک به انحراف کشیده نشه من دیگه در این مورد بحث نمیکنم
اگر به عمق مطلب دقت کنی من اگه فحشم بهت میدادم باز کار تو بی ادبانه تر بود. چون تو داری تهمت میزنی. در حالیکه من اصلا اون فیلم رو ندیدم کلا زیاد اهل فیلم این حرفها نیستم و این اتفاق برام افتاد.نقل قول:
ماشالله چقدر شما با ادبی
حالا یک خالی بستی من مچت را گرفتم اینکه ناراحتی نداره
دییوس دیگلو هم به مردان فاحشه میگن(البته فیلمش کمدی بود)
بازم اگرفیلم دیدی خودت را جای نقش اصلیش جا بزن برا ما تعریف کن
ایندفعه فقط خالی بندیش را کمتر کن
عزیزم منو میبینی تو این فروم با آدمهای مثل تو زیاد برخورد داشتم شاید گاهی اوقات خودمم مثل شماها شدم و سعی کردم مثلا به قول خودم مچگیری کنم ولی بعدش پشیمون شدم.از من به تو نصیحت نکن این کارهارو... زشته ... که چی مثلا ؟
من دیگه اینجا سوتی تعریف نمیکنم. بعضی ها اصلا جنبه ندارن. قدیما بهتر بود ...
بعضی سوتی ها رو نمیشه فهمید مثل سوتی دوم آقای پیرمرد و اونی که گفت کتابمون دست شماساین یعنی چی؟؟؟خداییش پسرا خیلی راحتنا هر سوتی بدن راحت میتونن بنویسن البته خواهش میکنم با توضیح بیشتر لطفا
بیخییال بابا اصلا حال کردی جک بنویس مهم اینه یکم دور هم بخندیم یکم امیدوار شیم هر چقدرم سوتی بدیم از ما ببدتر هم هستننقل قول:
شما که هرچی دلت میخواد داری میگینقل قول:
اصلا هر چی دوست داری سوتی تعریف کن
قدیما اینترنت و ماهواره نبود کسی فیلم نمیدید ولی الان همه میبینن و خوب نمیشه کسی کارای اون ها را به نام خودش بزنه (البته منظورم شما نبودی)
اما بی خیال کلا اگر ناراحت شدی من معذرت میخوام
بازم تعریف کن
منم یک چند تایی دارم که تعریف کنم یکیشم این پایین
با عموم و پسر عموهام داشتیم از جلوی بیمارستان امام رضا رد میشدیم رو دیوار ها تبلیغی با این مضمون بود :حجامت با روشی کاملا بهداشتی
منم میخواستم بگن اصلا کسی تا حالا حجامت کرده
حواسم نبود گفتم اصلا کسی تا حالا جنابت کرده همه فهمیدن ولی کسی به روی خودش نیاورد
عموم که نفهمید چی گفتم گفت آره من کردم خیلی خوبه ادم راحت میشه شما ها هم حتما انجام بدین
بعد شماها چی کار کردید؟نقل قول:
عموم که نفهمید چی گفتم گفت آره من کردم خیلی خوبه ادم راحت میشه شما ها هم حتما انجام بدین
نقل قول:
اونجا هیچی ولی توخانه همه پسر عمو هام منو مسخره کردند
بيشتر اين سوتي ها نفسير مي خواد!
اره میخواد الیته به اینکه کی تفسیر میکنه هم بستگی دارهنقل قول:
نه دیگه من اینجوری فکر نمیکنم. همه چیز که خندیدن نیست... قرار باشه هر کسی بیاد یه خاطره یا سوتی تعریف کنه بعد 4 نفر دیگه بیان بگن دروغ بود کپی بود فیلم بود ال بود بل بود دیگه تعریف نکنی بهتره... بهتره اسم تاپیک رو بزارید سوتی بازار و مچ گیری یه عده بیان سوتی بگن یه عده هم مچ بگیرن اونوقت همه چیز حله ... من از این به بعد فقط میخونم سوتی ها رو...نقل قول:
عزیزم منظور من از قدیما عهد تیرکمون نبود منظورم اون موقعی بود که فروم اینقدر شلوغ نبود یعنی 240 هزار کاربر نداشت. نه وقتی که اینترنت و ماهواره نبود. اصلا اگه اینترنت نبود پی سی ورد هم نبود و سوتی بازار هم نبود و ...نقل قول:
نه عزیزم سوتی های ما رو که شما تصویری شو دیدید دیگه لطفی نداره تعریف کنیم.
نقل قول:نقل قول:امروز بی کار بودم گفتم تو سوتی های پیرمرد عزیز گشت بزنم ...نقل قول:
سوتی های جالبی دادی .. عزیز ..
وای نگو اگع دستمال کاغذی کم داشته باشی خیلی بد میشه ...
حالا یک بار من هم تو کلاس درس زمستون نشسته بودیم .. و این زمستون هم خیلی سرد شد .. یک دفعه معلم شیمی که تو کلاس داشت قدم میزد بالای سر یکی "عطسه ای فجیح" کرد که بنده خدا رفت بیرون نیم ساعت تا زنگ نیومد ولی ما هم نامرد نیستیم ... زنگ بعد طوری رفتار کردیم انگار چیزی نشده ... چون بنده خدا ادم خوبی بود ..
یکبار هم معلم جغرافیا ... من سال دوم ام ... میرم سال سوم .. چه ربطی داشت ؟ :دی
سر جلسه امتحان داشت رد میشد از بغل من 3 تا عطسه پشت سر هم کرد و من هم گفتم لعنتی ....
معلم یک جوری شد و نگام کرد .. منم فهمیدم سوتی دادم گفتم .. آقا یکی دیگه کرده بودید رکورد زده بودید ... همه خندیدند ولی معلم جوری دیگر ... :دی
چند وقت پیش یه چند تا دختره تو کوچمون بودن خیلی ؟؟؟؟ :31: هر روز صبح دقیقا توی یکی از پیچ های کوچمون میدیدمشون (بدون استثنا ) :46:
کلی سلام علیک با هام میکردند ! آخه من خیلی خوشتیپ بودم :31: نه جدی میگم خیلی از من خوششون میومد :5:
یه روز صبح که خیلی دیرم شده بود و با چهره ای داغون داشتم میرفتم مدرسه وقتی به پیچی که همیشه اونها رو اونورش میدیدم رسیدم کمی وایسادم کیفم رو گذاشتم زمین و خودمو مرتب کردم و دستی تو مو هام بردم وقتی خواستم حرکت کنم دیدم هر 3 تاییشون پشتم هستند و مشغول خندیدند بهم هستند :18::19:
یه سوتی دیگه :
یه روز با دوستم سر کوچه بودم یه هلو از جلومون رد شد من که بچه + به دوستم گفتم ولش کن ! گفت نمیشه !
رفت جلو کلی باهاش صحبت کرد داشت شماره میداد که Bf طرف اومد ! البته با 3 - 4 تا لاشی ! هیکل هرکدومشون 2 برابر ما بود !
خلاصه خودتون تصور کنید ! تا جا داشتیم خوردیم ! بیشتر دوستم !
چند روز پیش تولد مامانم بود من کیکو درست کرده بودم این داداشم نمی دونم یه هو از کجا این همه ادعای با سلیقگی و هنرمندیش گل کرده بود گفت بده قیف خامه رو من روشو مینویسم! خلاصه گرفت خیر سرش بنویسه رو کیک رو یه دفعه دستش کج رفت روی کیک به فنا رفت برگشت گفت ای بابا مریم خراب کردم که اینجاشو! منم این چند روزا درگیر کار سه بعدی و خودم هر گندی به طرحم میزنم از همین روش استفاده میکنم گفتم" خوب ctrl+z بزن undo کن!!!:31:
و داداشم تو عالم خرابکاری که به بار آورده بود اینطوری :18: در فکر این که من چی گفتم و بعدش هم اینطوری::27: در حال خندیدن مضحکانه به من!!!!!
بعدشم دوباره رو کیک رو کاکائو مالیدیم خودم درستش کردم!
یه روز تو اتوبوس بودم راننده گاز شدیدی داد من وایساده بودم خوردم به پشت سری و افتادم و پشت سری خورد به یه پیر مرد و افتاد و پیر مرد هم افتاد هر 3 افتادیم همه خندیدن
تمام لطف اینجا به سوتی های شما و ووکمنه:41:نقل قول:
اینجوری نگو ناراحت میشیم خب:41:
همه ی بچه های قدیمی شما رو میشناسنو دوستون دارن:40:
دلیل نمیشه به خاطر حرف چند تا تازه وارد تو نارحت بشیو اینجوری بگی:41:
مهم اینه که اکثرا میدونن که تو پسر گلی هستی و بچه ها دوست دارن:11::40::40::40:
حالا ناراحت نشو:11:
من به جای اون معذرت میخوام:11:
اشتی؟:40::40::40:
دقیقا این حس رو میفهممنقل قول:
آخر سوتی :11::10:
مرسی شما لطف داری.نقل قول:
آشتی....
یه سوتی جدید...
همین امشب یعنی یه ساعت پیش اتفاق افتاد. من یه عروسی دعوت بودم البته نه از طرف عروس و داماد از طرف صاحب باغی که عروسی توش برگزار شده بود. همینطوری به من گفت بیا امشب عروسی داریم. منم رفتم ... خیلی شلوغ بود و خفن... کلی دختر و پسر بودن وسط میرقصیدن رقص نور ارکست حرفه ای و ... تیپها هم همگی فشن اصلا انگار پارتی تو فضای باز بود. خلاصه ما هم داشتیم نگاه میکردیم. بعد روم به دیوار دستشوییم گرفت اما پیدا نکردم گفتم میرم یه گوشه .... رفتم یه جای دنج و تاریک پیدا کردم و ... بعد اینکه کارم تموم شد داشتم کمربندمو سفت میکردم یهو دیدم توی تاریکی صدای خنده دو تا دختر از نزدیک میاد برگشتم اینورمو نگاه کردم دیدم دو تا دختر نشستن دارن سیگار میکشن نامردا از قصد ساکت شده بودن من نفهمم و همه چیز رو دیدن :41: من یه کم خجالت کشیدم و سریع دور شدم از اونجا اما تا آخر عروسی هر جا رفتم اون دو تا جلوم سبز میشدن و یه چیز درگوشی میگفتن و هر هر میخندیدن....
ایول ... خیلی باحال بود....نقل قول:
یه سوتی جدید...
همین امشب یعنی یه ساعت پیش اتفاق افتاد. من یه عروسی دعوت بودم البته نه از طرف عروس و داماد از طرف صاحب باغی که عروسی توش برگزار شده بود. همینطوری به من گفت بیا امشب عروسی داریم. منم رفتم ... خیلی شلوغ بود و خفن... کلی دختر و پسر بودن وسط میرقصیدن رقص نور ارکست حرفه ای و ... تیپها هم همگی فشن اصلا انگار پارتی تو فضای باز بود. خلاصه ما هم داشتیم نگاه میکردیم. بعد روم به دیوار دستشوییم گرفت اما پیدا نکردم گفتم میرم یه گوشه .... رفتم یه جای دنج و تاریک پیدا کردم و ... بعد اینکه کارم تموم شد داشتم کمربندمو سفت میکردم یهو دیدم توی تاریکی صدای خنده دو تا دختر از نزدیک میاد برگشتم اینورمو نگاه کردم دیدم دو تا دختر نشستن دارن سیگار میکشن نامردا از قصد ساکت شده بودن من نفهمم و همه چیز رو دیدن من یه کم خجالت کشیدم و سریع دور شدم از اونجا اما تا آخر عروسی هر جا رفتم اون دو تا جلوم سبز میشدن و یه چیز درگوشی میگفتن و هر هر میخندیدن....
حالا خوبه هیچکدوم رو نمیشناختی!!!! وگرنه از فردا توی کل فامیل و دوستا به عنوان یه سوتی خیلی بزرگ پخش میشد و هرجا که میرفتی همه چشم غره میرفتن!!!!!!!!!!!!!!!!نقل قول:
یه سوتی جدید...
همین امشب یعنی یه ساعت پیش اتفاق افتاد. من یه عروسی دعوت بودم البته نه از طرف عروس و داماد از طرف صاحب باغی که عروسی توش برگزار شده بود. همینطوری به من گفت بیا امشب عروسی داریم. منم رفتم ... خیلی شلوغ بود و خفن... کلی دختر و پسر بودن وسط میرقصیدن رقص نور ارکست حرفه ای و ... تیپها هم همگی فشن اصلا انگار پارتی تو فضای باز بود. خلاصه ما هم داشتیم نگاه میکردیم. بعد روم به دیوار دستشوییم گرفت اما پیدا نکردم گفتم میرم یه گوشه .... رفتم یه جای دنج و تاریک پیدا کردم و ... بعد اینکه کارم تموم شد داشتم کمربندمو سفت میکردم یهو دیدم توی تاریکی صدای خنده دو تا دختر از نزدیک میاد برگشتم اینورمو نگاه کردم دیدم دو تا دختر نشستن دارن سیگار میکشن نامردا از قصد ساکت شده بودن من نفهمم و همه چیز رو دیدن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] من یه کم خجالت کشیدم و سریع دور شدم از اونجا اما تا آخر عروسی هر جا رفتم اون دو تا جلوم سبز میشدن و یه چیز درگوشی میگفتن و هر هر میخندیدن....
(این نوع سوتی سوتی چشمی هست) از این به بعد انواع رو هم ذکر میکنم!!!
یکی از بد ترین سوتی هست :31:نقل قول:
دخالت در گوانتانامو
تبعید در ایران :دی
میگم ها M.etallic.A این سوتی رو من تو فیلم "چوقوک های عاشق بر فراز برج میلاد" دیده بودم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
_______________________________
دیروز برای یکی از اشناها یک کیبرد گرفتم . تو جعبش یه چیزی داشت که باهاش میشد کلیدهارو از جاش دربیاری و مثلا عوض کنی و از این چیزا.
منم برای تست ده دوازده تایی رو کندم. آخه خیلی با حال بود خوشم اومد.
موقعی که میخواستم دوباره وصل کنم یهو دیدم ای دل غافل...
ترتیب کلیدهارو بلد نبودم. البته چند تاش رو میدونستم ولی بقیه اصلا یادم نمیومد. کامپیوتر هو دور و بر نبود تا تست کنم.
خلاصه کلیدهارو همینطوری شانسی وصل کردم تا ببینیم چی میشود.
نقل قول:
چقدر شبیه فیلم .......... است
نقل قول:
چند نفر به یک نفر؟
یکی یکی بیان جلو ببینم چی میگین
در آسانسور امپایر استیت "یکی از همشهری ها !"
در حالیکه 20 نفر سوار هستند :
ببخشید آقا این آسانسور داره بسمت " دوست دختر" gf می ره ؟ :31:
--- نخیر این داره به طبقه ی همکف می ره
مر30:46:نقل قول:
خیلی خوشحالم کردی:11:
نه فقط منو
همه ی بچه هارو:40::40::40:
نقل قول:
با حال بود
همچنان در بحران کمبووود آی کیو به سر میبریم
اول................نقل قول:
هر کاری کنم این پست اسپمی بیش نیست بذار یکم فکر کنم یه سوتی ببیمزه بنویسم
آها
یه روووز زن داداشم گوشیمو گرفت به شوهرش (داداشم) مسج بده داستانو نوشت اومد سند کنه رفت تو مخاطبین شماره رو پیدا کنه اولی دومی سومی.... انقد شماره پسر دید هل کرد گفت واسه کی بفرستم؟؟؟:18:
منم چون ضایع شده بووودم گفتم شماره شوهرتم بلد نیستی؟؟:20:
یه روزم رفته بووودم خونه دوستم اینا خواهرش دستمو کشید گفت مونا یه دقیقه بیا مامانم هر چی با کولر ور میره ... نمیاد ببین تو میتونی کاری کنی؟؟؟ منم جو گرفت محکم با پشت همون دستم زدم تو دهنش بعدشم انقد خجالت کشیدم :41:
یه روووز سوار یه ماشین شدم راننده ازم پووول نگرفت وقتی هم رسیدیم گیر داد میرسونمت دم خونتوون :27:حالا هی من میگم آقا نگهه دار اون میگه نه میبرمت تا خونتون منم حرصم گرفت کییفمو محکم کوبیدم به شیشه ماشین :19:گفتم میگم تو محل خوبیت نداره مرده هم گفت بخدا منظوری نداشتم نگه داشت پیاده شم اما بگو کجا؟؟؟ جلوی پای بابام:13:
دیروووز رفتم گوشیمو بگیرم مرده میگه دوربینش هم خراب بووود هی بهش میگم آقا فقط میکروفنش بووود پول همونو حساب کن من برم :5:مگه حالیش میشده هی میگفت نه دوربینشم بووود تو همون لحظه اون یکی پسره که خودش کار تعمیره گوشی رو میکنه درو باز کرد از بیرون اومد تو
گوشی منو رو میز دیدبه دوستش گفت این همون گوشی نیست که دیروز ما خرابش کردیم؟؟
حالا اون پسره میگه نه ما که گوشی خراب نمیکنیم :46:پسره زد زیر خنده گفت چرا خودم خرابش کردم دیگه
بعد نگام کرد گفت امر شما چی بووود خانوم؟؟؟ و من فقط لبخند زدم:21:
به به!با این دو تا بسی حال نمودیم!نقل قول:
یه روز تلفون زنگ زد منم رفتم ور داشتم.طرف یکی از اون ادمایی بود که نه من از اون خوشم میومد نه اون از من!خلاصه ورداشتم گوشیو ولی نشناختمش! گفت:الو گفتم:بله بفرمایید امرتون گفت:سلام .منم گفتم:سلام ممنون!!!!(طبق عادت همیشگی که بعد سلام میگن خوبی منم میگم ممنون) حالا اون طرف اصلا نگفته بود خوبی!!این سوتی با وجود اینکه بسی بی مزه بود ولی وقت خودش حال مارو بسی گرفت.حالا شمام واسه اینکه من بسی ناراحت نشم بسی بخندید!:27:
براي اينكه خنديده باشيم.نقل قول:
به به!با این دو تا بسی حال نمودیم!
یه روز تلفون زنگ زد منم رفتم ور داشتم.طرف یکی از اون ادمایی بود که نه من از اون خوشم میومد نه اون از من!خلاصه ورداشتم گوشیو ولی نشناختمش! گفت:الو گفتم:بله بفرمایید امرتون گفت:سلام .منم گفتم:سلام ممنون!!!!(طبق عادت همیشگی که بعد سلام میگن خوبی منم میگم ممنون) حالا اون طرف اصلا نگفته بود خوبی!!این سوتی با وجود اینکه بسی بی مزه بود ولی وقت خودش حال مارو بسی گرفت.حالا شمام واسه اینکه من بسی ناراحت نشم بسی بخندید!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]