یواشکی بوسید
یواشکی نوشید
یواشکی خندید
یواشکی حرف زد
......یواشکی فکر کرد
یواشکی اعتراض کرد
یواشکی گریه کرد
یواشکی آرزو کرد
یواشکی دعا کرد
یواشکی درد و دل کرد
یواشکی انتخاب کرد
یواشکی عاشق شد
Printable View
یواشکی بوسید
یواشکی نوشید
یواشکی خندید
یواشکی حرف زد
......یواشکی فکر کرد
یواشکی اعتراض کرد
یواشکی گریه کرد
یواشکی آرزو کرد
یواشکی دعا کرد
یواشکی درد و دل کرد
یواشکی انتخاب کرد
یواشکی عاشق شد
بگو در راه عشق ما چه باشد نقطه پایان
نه وصل ما بود ممکن نه دل کندن بود آسان
به امید چه بنشینیم که هر چه پیش رو بینیم
سراب است و میان آن رهی دشوار و بی پایان
فلک بر ما همی تازد جهان با ما نمیسازد
دگر ما بر چه دل بندیم بگو دیگر عزیز جان
مرا دردیست ازعشقت که بر اغیار نشد عنوان
همان بهتر بسوزم زان غمت در خلوت پنهان
بیا تا بشکنیم زنجیر سرد بیکسی ها را
رها گردیم از این دوران سخت غربت هجران
ز یک دست نازنین من صدایی برنمیخیزد
بده دستی به دست من که بگریزیم از این زندان
فاصله هارا بگذار برای خودشان
تا میتوانند قد علم کنند،
چه باک..
ما از ورای تمام حصار ها
بازهم عاشقانه میگوییم...
اگرگاهي ندانسته
به احساس توخنديدم
اگرباحرفهايم من
به كامت زهرپاشيدم
مجازاتم كن و بشكن
حريم امن رويايم
غرورم رابه دارآويز/بسوزان روح تنهايم
به هرحرفي شرارم ده
تو مرگم رابخواه ازاو
وليكن جان پاييزم
نگاهت رامگيرازمن
صدايت رامگيرازمن
حرفی برای گفتن نداردْ غرور
وقتی هنوز
دوستت داشته باشم!
(رضا كاظمي)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مَـن بـے تـــو / ..
تنهــا "میـــﻡ" و "نـون" یسـتــــ ــ ـ ﻛـنــار هـَـﻡ
ﻛـﮧ بـﮧ ﻛــارﻡ نــِــمے آیـــد
در هیـــچ شعــر عاشقــآنـﮧ اـے .. / .
تینآ
بیهوده تلاش نمیکنم ...
دیگر هیچ تویی با من ، ما نمی شود ...
تو را ، من "تو" کردم ،
در همین چند خط عاشقانه ؛
و گرنه تو همان ، "او" ی ِ دیروزی
قوی ترین آدم جهان هم که باشی
وقت هایی هست
که دستی باید لمس ات کند
تنی
تن ات را داغ کند
و لبی
طعم لب ات را بچشد
مستقل ترین آدم جهان هم که باشی
وقت هایی هست
که دلت پر میزند برای کسی که برسد
و بخواهد که آرام رانندگی کنی
و شام ات را نخورده روی میز نگذاری و بروی
مسافرترین آدم دنیا هم
دست خطی می خواهد که بنویسد برایش
" زود برگرد "
طاقت دوری ات را ندارم
جـــدايــي مــان ؛
هيــچ يکـــ از تشــريفــاتــــ آشــنايمــانــــ را نــداشتـــ
فقــط تــو رفـــتــي
و منــــ ســعيــــ کـــردمـــ
ســـ ــنگــــ دل بــاشـــمــــ
.
.
.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چه زیباست بخاطر تو زیستن ...
و برای تو ماندن... به پای تو بودن... و به عشق تو سوختن !
و چه تلخ و غم انگیز است دور از تو بودن و برای تو گریستن ... !
ای کاش می دانستی بدون تو مرگ گواراترین زندگیست ... !
بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه تلخ و ناشکیباست ... !
چه زیباست بخاطر تو زیستن ...
ثانیه ها را با تو نفس کشیدن ... زندگی را برای تو خواستن ... !
چه زیباست عاشقانه ها را برای تو سرودن ... !
بدون تو چه محال و نا ممکن است زندگی... !
چه زیباست بیقراری برای لحظه ی آمدن و بوئیدنت ... !
برای با تو بودن و با تو ماندن ... برای با هم یکی شدن ... !
..
کاش به باور این همه صداقت و یکرنگی می رسیدی !
ای کاش می دانستی مرز خواستن کجاست ...!!!!
و ای کاش می دیدی قلبی را که فقط برای تو می تپد ... !