دل بسي خون به کف آورد ولي ديده بريخت الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود
سلام
قربان همتان برم
تک تک
Printable View
دل بسي خون به کف آورد ولي ديده بريخت الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود
سلام
قربان همتان برم
تک تک
در عکس چشمان تو
خواب های من پیداست
در شبیه پوست من
شب ها
چیزی شبیه خوابهای تو می چرخد
هر شب به خواب هایم بیا
تا عکسمان باز هم
به هم شبیه تر شود.
سلام اقا محمد
حال شما؟
در كار گلاب و گل حكم ازلي اين بود
كين شاهد بازاري وان پرده نشين باشد
سلام
فرانک خانومی
باز زدی تو کانال <<د>>
در این ایوان
که کنون ایستاده ام
سال تحویل می شود
در آن غروب ماه اسفند
از همه ی یاران شاعرم
در این ایوان یاد کرده ام
مادرم
در این ایوان
در روزی بارانی
سفره را پهن کرده بود
برای فهرست عمر من
ناتمام گریه کرده بود
یک عالمه می گردم تا مخصوص شما "د" پیدا کنم محمد جان
درد بي عشقي زجانم برده طاقت، ورنه من
داشتم آرام ، تا آرام جا ني دا شتم
من هم یک عالم میگردم تا د جواب بدم
بگرد تا بگردیم
دیگه اگه خورجین تو پر از گل و نامه باشه
اگه تو فکرت واسه بعد ، هزارتا برنامه باشه
اگه مث اون اولا خوب بشی و با حوصله
نمی شنوی که من دیگه به پرسشت بگم بله
اینم واسه تنوع
هنگام مي و فصل گل گشته
جانم گشت خدا گشت و چمن شد
دربار بهاري تهي از زاغ و جانم زاغ و خدا زاغ و زغن شد
از ابر کرم خطه ري رشک ختن شد
دل تنگ و چون من مرغ قفس بهر وطن شد
تنوع زیادش خوب نیست!!!
در اين ارديبهشت سوزان
كه سدر و گز از حرارت خورشيد
پژمرده مي شود
بزاز هاي دوره گرد غريب
با بقچه هاي ململ رنگين چيت گلي
و شيشه هاي گلاب
از دره اي به دره ديگر مي چرخند
زنهاي روستاهاي كوهستاني را
به جامه ها و ارحلق تازه وسوسه كنند
خودت طالب تنوع نبودی . گله نکنی دیگه ها!!!!!!!!
در خزان با سرو و نسرينم ، بهاري تازه بود
در زمين با ماه و پروين ، آسماني دا شتم
من یاد گرفتم
چه جوری شبا
از رویاهام یک خدا بسازم و...
دعاش کنم که
عظمتتو جلال
امشب هم گذشت و کسی ما رو نکشت
بعدش هم چشمامو میبندم و دلو میسپرم
به صدای فلوت یدی کوره
که هفتاد سال تمومه عاشق یه دخترچارده ساله بوره
منم عشق سیاهمو سوت میزنم تا خوابم ببره
تو ته تهای خواب یه صدای آشنایی چه خوش میخونه
بشنو.....