اولين فردي كه نت هاي موسيقي را نوشت چه كسي بود؟
به نظر مي رسد كه انسان هاي اوليه هم داراي نوعي موسيقي بوده اند. اما خوب مسلم است كه صداي موسيقي آنها با طنين موسيقي امروز ما بسيار متفاوت بوده است. اين موسيقي غالباً حاوي فريادهاي بلند و طولاني، آه و ناله و خلاصه از اين جور چيزها بوده و رقصيدن و كف زدن و طبل زدن هم همراه آواز خواندن بود.
موسيقي عاميانه در طول قرن ها حيات يافته است و با گذشت نسل ها سينه به سينه_ و البته نه به وسيله ثبت كردن و نوشتن_ حفظ شده است.
موسيقي تركيبي چند قرن سابقه دارد. تمدن هاي باستاني مثل چيني ها، هندوها، مصري ها، آسوري ها و عبري ها همگي داراي موسيقي بوده اند. ولي بيشتر اين موسيقي ها ابداً شبيه موسيقي امروز ما نبوده اند. يوناني ها يك موسيقي پيچيده داشتند كه با پهلوي هم گذاشتن ريتم هاي مختلف كه كمي شبيه گام هاي امروزي بودند، ساخته شده بود. بعد از يوناني ها و رومي ها ( كه همان موسيقي يوناني را تقليد كرده اند)، اولين كليساهاي مسيحي، از مهمترين عوامل پيشرفت هنر موسيقي قلمداد شده اند. «سنت آمبروز» و «سنت گرگوري»، نوع خاصي از موسيقي را آغاز كردند كه به نام «سرود ساده» معروفست.
اين، يك نوع آوازي بود كه دسته جمعي مي خواندند و آهنگ ها به سبك يوناني تنظيم شده بود. كشيش هاي كليسا نيز طرز تصنيف موسيقي را فرا گرفتند و رواج دادند و روش جديد و امروزي نگارش موسيقي نيز از همين روش آنها پديد آمده است.
در سال 1600، اولين اپرا، كه «اوريديس» نام داشت، به وسيله «جاكوپوپري» عرضه شد. بعد از آن، آهنگ سازي مانند مونته وردي، نه تنها موسيقي براي اپرا ساختند، بلكه براي آلات موسيقي مثل ويلون هم، آهنگ هائي نوشتند. همچنين در اين دوره، شروع به نوشتن تصنيف آهنگ هائي براي مجالس رقص درباري، و نمايش ها و تعزيه خواني كردند و بالاخره در همين دوره بود كه قسمت اعظم موسيقي و آهنگ هائي كه امروزه ما از گوش دادن به آنها لذت مي بريم، توسط كساني مانند باخ، هندل، هايدن و موزارت و بتهوون ساخته شد.
آكوردئون را چه كسي اختراع كرد؟
آكوردئون يك آلت موسيقي است كه بر اصل دمه آهنگري و دميدن هوا، ساخته شده است. صدا در اثر عبور با فشار هوا از زباله هاي فلزي كه روي دستگاه تعبيه شده اند به وجود مي آيد. رد پاي پيشرفت و تكامل اين وسيله موسيقي، شايد به سال هاي خيلي دوري باز مي گردد.
زباله هاي فلزي كه قسمتي از اين آلت موسيقي را تشكيل مي دهند. براي اولين مرتبه به وسيله چيني هاي قديم براي يك دستگاه موسيقي كه به چنگ معروف است، به كار برده شدند. بعداً در قرن شانزدهم فكر تعبيه قفسه هاي چوبي به آلتي كه بر اساس دم آهنگري ساخته مي شد به وجود آمده و به اين ترتيب آكوردئون اوليه پيدايش يافت.
بديهي است كه در اثر باز و بسته شدن دمه كه موجب جريان هوا مي شود، زباله هاي فلزي به ارتعاش در مي ايند. به كليدها يا دكمه هاي زبانه ها فشار آورده مي شود و در نيتجه لرزش و نوسان، زبانه ها انواع آهنگ ها را در آكوردئون، به وجود مي آوردند.
صفحه دكمه اين آلت موسيقي، شبيه همان چيزي است كه در پيانو هم به كار رفته است و اختراعي است كه به قرن بيستم مربوط مي شود. اولين آلت موسيقي كه مي توان آن را جد آكوردئون فعلي دانست به وسيله شخصي اتريشي بنام داميان در سال 1829 درست شد و به ثبت رسيد.
آن طور كه معلوم است آكوردئون تا سال 1910 فقط در كشورهاي اروپائي شهرت داشت و سپس با آمريكائي ها معروف گرديد. اين آلت موسيقي از آن تاريخ تا كنون به طرق زيادي تكامل يافته است و در سال 1937 براي اولين بار در يك اركستر سمفونيك مورد استفاده قرار گرفت.
پيانو آكوردئون داراي 120 كليد باس در يك طرف بوده و 41 دكمه سه تايي روي صفحه اي – از نوع پيانو – قرار دارد. برخلاف، ديگر وسايل موسيقي كه بر اثر كوشش يك يا چند نفره به وجود آمده اند، طبل از ابتداي زندگي بشر اوليه وجود داشته است. انواع مختلف طبل به وسيله انسان هاي اوليه مورد استفاده قرار گرفته اند كه رد پاي تاريخچه بعضي از انواع آنها حتي به زمان پيدايش كره زمين مي رسد.
احتمالاً اولين بار از طبل به عنوان وسيله اي كه اهالي يك قبيله به هم خبر بدهند يا همديگر را صدا بزنند استفاده شده است؛ يا اين كه طبل زدن نوعي دادن علامت جنگ بوده است. تا اين كه در همان زمان ها اين وسيله كم كم به صورت يك وسيله موسيقي درآمد. چون انسان هاي وحشي در مبارزه با ارواح شيطاني آنرا به كار مي بردند و طبل زدن براي آنها يك مفهوم مذهبي داشت. بنابراين در مراسم آنها شامل رقص و پايكوبي هم بوده و طبل يك وسيله پر اهميت به شمار مي رفته است. انسان هاي اوليه طبل هائي را كه با اَشكال مختلف ساخته شده بود به كار مي بردند. مثلاً طبلي را كه از يك تنه تو خالي درخت درست شده بود و پوست حيوانات را روي آن كشيده بودند، به كار مي بردند. يا طبل هاي خيزران كه از قسمت هاي خالي ني درست مي شد و با چوب آن را مي زدند. حتي بعضي ها هم بدن خود را محكم به زمين مي كوفته اند، تا صدائي شبيه صداي طبل برخيزد!
استفاده از طبل در ميان مردم مصر باستان خيلي مرسوم بوده است.
طبل مصري عبارت از طبل كوچكي بود كه با دست حمل مي شد، عبري ها هم طبلي را به كار مي برده اند كه قسمي از طنبور بود كه گاهي با دست، زده مي شد و گاهي با چوب. چيني ها و ژاپني ها هم از زمانه قديم، صاحب اين آلت موسيقي بوده اند.
سرخپوستان آمريكائي از طبل نه تنها براي فرستادن پيام يا در رقص و پايكوبي استفاده مي كردند بلكه آن را براي پيش بيني هوا به كار مي بردند؛ زيرا عقيده داشتند هر وقت بخواهد باران ببارد آن پوستي كه روي طبل كشيده شده است سفت خواهد شد. بنابراين اين علامتي بود براي باراني بودن هوا!
اولين دستگاه ضبط صدا چطور ساخته شد؟
اولين دستگاه ضبط صدا به وسيله «توماس اديسون» در سال 1877 ساخته شد. اولين دستگاه اديسون، شامل يك سيلندر «استوانه» بود كه با يك دسته مي چرخيد. اين دستگاه يك شيپور و يك سوزني بينوك يا «استيلوس» هم داشت و در انتهاي باريك تر شيپور هم در يك دريچه متحرك قرار داشت.
امواج صوتي كه از انتهاي گشادتر شيپور وارد آن مي شدند باعث حركت اين دريچه در يك جهت يا در جهت ديگر مي شدند. با اين دريچه ها سوزن ضميمه شده بود كه در اثر امواج صوتي به بالا و پايين حركت مي كرد.
سليندر، از يك لايه ورق قلع پوشيده بود و سوزن هم درست مقابل اين ورقه قلع تعبيه شده بود و داندانه هائي همانطور كه دسته چرخيده مي شد، شيپور و سوزن ضميمه با آن را آهسته در امتداد سيلندر حركت مي داد. با اين ترتيب ضمن آن كه سوزن دفعات بيشماري دور ورقه گردش مي كرد، روي آن خط و شياره هائي مي انداخت.
وقتي كسي در اين شيپور آواز مي خواند يا حرف مي زد سوزن بالا و پايين مي رفت. وقتي سوزن پائين مي رفت شيارهاي عميق تر، روي ورقه قلع مي گذاشت و وقتي بالا مي رفت بالعكس اين خط ها سطحي تر و كم عمق تر مي شدند.
اين تغيير عمق شيارها الگوي امواج صوتي بود كه از صداي آن شخص گوينده يا خواننده بر مي خاست.
براي گوش دادن صداي ضبط شده در دستگاه، سوزن و شيپور را به ابتداي شيارها بر مي گرداندند. بعد، همانطور كه سوزن اين خط هاي موجي را تعقيب مي كرد، باعث مي شد كه آن دريچه متحرك در شيپور با همان الگو، شروع به ارتعاش كند. اين هم به نوبه خود باعث حركت هوا در شيپور به عقب و جلو و بالاخره همين كيفيت صدائي شبيه صداي اصلي ضبط شده توليد كرده و بيرون مي فرستاد.
چه کسي اولين بار نقاشي كرد؟
بسياري از نقاشان امروزي در نقاشي هايشان كوششي براي نيشان دادن دنياي اطرافشان به كار نمي برند. اما از زماني كه بشر شروع به نقاشي تصاوير كرد اين درست همان كاري بود كه مي خواست انجام دهد. همان چيزي را كه چشم مي ديد، نقاشي مي كرد.
بنابراين در غارها، جائي كه بشر اوليه، در هزاران سال پيش مي زيست، نقاشي هائي پيدا شده است كه تصاويري را از حيوانات به طور خيلي زنده نمايش مي دهد.
اين نقاشي ها به وسيله بشر عهد حجر قديم قاره اروپا انجام شده است. هزاران سال بعد، نقاشي هنوز هم نمايش دهنده زندگي بود. مصري ها عقيده داشتند كه بعد از مرگ، زندگي ديگري نيز وجود دارد. بنابراين روي ديواره هاي قبورشان، تصاويري از هر چيزي كه در زندگي روزمره شان مي گذشت مي كشيدند:
اشكال زنان، مردان، كودكان و حيوانات و يا قايق ها و از اين قبيل چيزها.
بيشتر هنرمندان، در هر عصري، احتمالاً به غير از چيني ها، يوناني ها بوده اند كه در حدود 500 سال پيش از ميلاد در اوج افتخار بودند. هدف آنها در مجسمه سازي نوعي تقليد از زندگي بوده است. البته در شكل كامل يا مطلوب آن. ظهور مسيحيت، كه از خاور نزديك سرچشمه گرفته، تغيير و تحولي شگرف در هنر نقاشي پديد آورد و طبيعت گرائي هنر قديم، جاي خود را به شيوه هاي شرقي داد، با طرح هائي يكنواخت و «سمبوليزم».
در قرون وسطي، كه بين سال هاي 500 تا 1500 به طول انجاميد، هنر نقاشي آبرنگ روي گچ كه «فرسكو» ناميده مي شد و كتاب هاي خطي با آرايش و تزئين، تكامل بيشتري يافت. «فرسكو» عبارتست از نقاشي با قلم مو روي گچ تازه و مرطوب، به طوري كه وقتي گچ خشك شد، اين نقاشي دائمي جزئي از ديوار محسوب مي شود. در اين دوره تصوير كشي كتاب هاي خطي، يا كتاب هاي ديگر، به وسيله راهبان انجام مي گرفت. اين هنرمندان، استادانه ادبيات يا نقاشي هائي مي آفريدند كه حاوي تصاوير تمام صفحه اي بود.
پاپيروس چه بود؟
اولين چيزي كه بشر براي نوشتن درست كرد پاپيروس بود كه از گياهي به همين نام ساخته شد. اين گياه در 2000 سال قبل از مسيح به وسيله مصري ها كشف شد و براي مدتي حدود 2500 سال بعنوان تنها وسيله نگاشتن توسط بشر استفاده مي شد.
پاپيروس گياهي ني مانند است كه بين سه تا ده فوت رشد مي كند. ساقه هاي اين گياه، بسيار نرم بوده و بعضي اوقات به ضخامت مچ دست انسان است. در بالاي اين ساقه ها، شاخه هاي نرم و نازكي آويزان مي باشند كه بيشتر شبيه يك دسته موي پشمالو هستند. برگهاي اين گياه خيلي كوچك و ريشه آن خيلي محكم است.
مورخ مشهور رومي، «پليني» در يادداشتي شرح داده است كه پاپيروس قديم چطور ساخته شده است. ساقه هاي گياه پاپيروس را ابتدا پوست كَنده، بعد پهن و مسطح مي كرده اند.
ساقه وسطي پهن تر و با ارزش تر بوده. بعد اين باريكه ها را پهلو به پهلو قرار داده و روي آنها هم از زاويه ديگر يك رشته ديگر از اين باريكه ها قرار مي دادند و با آب گل آلود رود نيل يا چسب مخصوصي كه آرد گندم درست مي كردند، آنها را به هم مي چسباندند. بعد اين ورقه ها را با چكش كاملاً مسطح مي كردند، بعد مي گذاشتند تا در آفتاب خوب خشك شود. زماني كه كاغذ پاپيروس يكي از كالاهاي تجارتي مهم مصري ها به شمار مي رفت. حتي تمام گزارش هاي سياسي، مدت چندين قرن، در روي اين كاغذ هاي پاپيروس نوشته مي شده است تا اين كه پوست نوشتني جايگزين كاغذ پاپيروس شد.
پاپيروس گياه مفيدي بود كه علاوه بر استفاده اي كه شرح آن رفت، استفاده هاي ديگري نيز از آن مي شده است. مثلاً از بافتن ساقه هاي نازك آن سبد و يا از ساقه هاي كلفت تر، حصير و بادبان درست مي كردند و حتي از جوشاندن مغز اين گياه نيز براي درست كردن نوعي غذاي فقيرانه استفاده مي شد. بنابراين مي بينيد كه اين گياه چقدر در زمان قديم مفيد و با ارزش بوده است.
اولين سكه چه موقع ساخته شد؟
سكه عبارت از يك تكه فلز است كه وزن و عيار مخصوص دارد، با علامت مخصوص يا مهر كساني كه آن را ضرب مي كنند.
اولين سكه هائي كه در دنيا ساخته شد هفت قرن قبل از ميلاد مسيح بود كه توسط ليدي ها ساخته شد، آنها قوم ثروتمند و با قدرتي بودند كه در آسياي صغير مي زيستند. اين سكه هاي اوليه از جنس مخصوصي كه الكتروم نام داشت ساخته مي شدند. الكتروم يك تركيب طبيعي است كه 75 درصد طلا و 25 درصد نقره دارد. اين سكه ها به شكل و اندازه يك لوبيا بوده اند و تقريباً يك پول رسمي محسوب مي شدند. سپس يوناني ها هم به تقليد آنها از اين فكر كه يك پول رسمي فلزي رسمي داشته باشند استقبال و بنابراين شروع به ساختن پول سكه اي كردند.
بدين ترتيب، حدود صد سال بعد، بسياري از شهرهاي سرزمين بزرگ يونان و آسياي صغير، در جزاير درياي اژه و سيسيل و جنوب ايتاليا براي خود ضرابخانه داشتند. سكه هاي طلا با ارزش ترين سكه ها به حساب مي آمده اند. بعد هم سكه هاي نقره اي و بالاخره سكه ها مسي.
ضرب سكه توسط يوناني ها حدود 500 سال دوام داشت. رومي ها هم اين عقيده را پذيرفته و حدود 500 سال ضرب سكه را اجرا كردند. بعد كم كم هنر ضرب سكه آن حدت و شدت خود را از دست داده و از سال 500 تا حدود 1400، سكه هاي متعلق به اين دوره خيلي نازك بوده و قابل توجه نبودند. اما در قرن پانزدهم، هنر ضرب سكه دوباره احيا و فلز، فراوان تر شد و استاد كاران اين حرفه براي قلم زدن روي سكه ها به كار گمارده شدند. اولين سكه هاي انگليسي قبل از رسيدن رومي ها ضرب شده بودند و در زمان غلبه «نورمنها» قريب هفتاد ضرابخانه داير، در اين كشور وجود داشت. اما در سال 1850 ضرابخانه سلطنتي، تنها ضرابخانه انحصاري و تأسيس شده از طرف دولت بود.