-
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تــیــغ بـر دسـت گـرفـتـه ای در کـمـیـن شــــکار کـدامـیـن احــسـاس
بــزن کـه دیـگر نـه می بــرد و نـه خــونی مــی آیـد
خــشـکـیـد حــس درد دوری ، ایـــسـتـاد نـبـض تـپـنـده عـــشــق
آمــدی در جـستــجــوی حــــس گـــــــم شــده دیـــروز یـا شــــکـار طـعــمـه امـــروز ؟
-
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوباره نگــاه گــم شـده مـن در گــوشه اتــاق یـــاد تـو را در خاطـرات کـادو های بـاز نـشده ات پـیـدا می کنـد
کـادو هایی که بـر فـرض آدم بـودن تـو و بـا نـیـت دیـدن لـبــخـنــدت خریده شدند
.
.
.
اکنون در حـسـرت دیدن لبخند تو چه دیر فهمیدم که فــرضـیه هــا همیشه هم درست از آب در نــمی آیند ...
-
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.
.
.
ببین کـه چـگـونه در مــیان ایـن امـــواج خـــروشـان دست و پـا می زنــد
ضـربه هـای آخــــر نبض پـر صــدا تـر از فـــــریاد خـــاطرات اشکــــــ بـه گــوش می رسد
حتی دیـگر نـفـس هـم بـرای بـالا آمـدن نـــــایی ندارد
نـاخـواسته هـنـوز تـقـلا می کنـد
دیـگر زیر خشــــم این امــواج بـرافراشتـه حتی غــــریـقی هم برای نـجـاتـــــــ نمانده
فــــریـاد کمکــــــ هـم بی صداتـر از همیشــه زیر این امــواج ســـهـمگـین چـه آســـــان می شکند
بـا دلی طوفـــــانی تر از طغیـــان امــواج سرکـــش مـتجـــاوز
و
با لـبـخندی تلخ از چـــــرا زیر هجوم آخـریـن مــوج سـهمـگین خیـره به آن سوی ساحــــل زنـــــــدگی امـیـدوار چـشم می بندد
تـا کـه فــردا ... شـــایــد ... شـــایــد ... بـاشد .
.
.
.
فـــردا ... فـــردا ...
دوبــاره از نــو زیـر آمــــاج عــصـیـان گـر افـــــکار پـراکنــــــــــده چـشــــــم بـاز می کند
... مــحـــــــــــــکوم بـه زنــــــــــــــــدگی ...
.
.
.
-
مجرم
-
مــعــجـزه
بنـگر کـه چــگـونه قـدم هــای مـعـجـزه آهســته تـر از همیشه گــام نـهـادن در مـیـان رویـای خـواسـتـن یـکـ آرزو
و هنوز نقطه ابـهـام به بلندای عظمتــــــ تـو ایـسـتـاده در نـگاه مــن و مــن گـــم شـده در عـمــق چــــرا هـای دیـــروز
در مـیـان آن خــاطـرات ، آن تــوهـمـات و آن رویــاهـا ایـنکـــ بــاز هـیـچ نـمـیـدانـم ، نمیخواهم که بـدانـــــم ....
.
.
.
و
ای بـزرگـتـریـن حـتـی بـاورش نیـز سـخــت است
چـــطور است کـه پـایـان چـــرا نزدیکــ است ؟
شــــکر
-
قدم می گذارم در مسیری مبــهم از انتها
کاش اگر که رفـتـنی اسـت آغـــازی هم نبود
نمی دانم در عمق این روزمرگــی ها حضــور یـــادت با من چـه می کند !!
هیچ می دانی که اطمینان مرا نیز دچار التـهـاب کرده ای ؟
قدم های آرام تو بر افکار من سـنـگینی می کند مـگـر تو نیز با دیگران چگونه تفاوتـی داری که اینگونه وقار احسـاسـاتـت مــرا به سوی خــود می کشاند ؟
ای لحظات خواهشــا مـرا بـا خود از اینجا ببرید مـی خواهم کـه در دستــان شـمـا تـا هـمیشه گـــم شوم
می خواهم که دیگر فـردایــی نباشد
از تو نیز فقط یک خـــواهــش دارم
بـا مـن صــــادق بـــاش
.
.
.
حتی اگر کـه رفــتنی بـودی ...
-------
93/4/14
-------
-
در کدام مسیر این چنین به پیش ...
هدف از تو ، قدم از من ...
لبخند تو استحکام قدم های من
با هم می رویم
.
.
.
حتی اگر فردایی نباشد .
---------
93/4/20
---------
-
شاید اگر تو بودی مسیر آغاز فراهم بود
برای رفتن اما با هم ...
اما چه افسوس که مسیر تو مدت هاست آغاز شده
و من در رویایی عبث به انتظار نامعلوم نشسته ام ...
-----------
93/5/23
-----------
-
در این مسیر یک طرفه با مــن آمد
احساس شد ، تــپــید ، لـــمس شد //
و با تــو رفت
بغض شد ، شکست ، خرد شد //
.
.
.
---------
93/5/23
---------
-
در کنارش قدم زدم
پشت دیوار غرورش جای احساس خالی بود
من همقدم فردا تا که دیگر دیـــواری نباشد
او همقدم فاصله تا که دیگر هــمراهــی نباشد
و هر دو چه زود رسیدیم با هم به نقـطـه تـه خط .