-
مهرابه یا محراب؟
مهرابه یا محراب که در معماری مساجد جایگاه تعریف شدهای دارد، مانند هر عنصر معماری دیگر، سرگذشتی طولانی را پشت سرگذاشته و در مورد سرچشمه پیدایش آن نظریات مختلفی مطرح است به طوری که برخی آن را به دوران پیش از اسلام نسبت میدهند وبرخی دیگر آن را فقط مختص معماری اسلامی میدانند.
مهراب میترایی سنتا پریسکا رم در ایتالیا
فرم مهراب در مساجد، عبارت است از فرورفتگی طاقچه مانندی در دیوار که سمت قبله یا مکه را نشان میدهد. در حقیقت مهراب در حکم یک جهتنما عمل میکند.
اما سابقه این فرم معماری، یعنی فرورفتگی طاقچه مانندی که جهت نیایش را مشخص کند در آیینها و ادیان ایرانی پیش از اسلام نیز وجود داشته است. برخی با اشاره به نحوه نگارش کلمه مهرابه آن را مرکب از دو جزء مهر+ پسوند آبه که نشانگر مکان است و در کلماتی مانند سردابه و گرمابه نیز به کار رفته میدانند و بنابراین معتقدند، مهرابه نشانهای است که از آیینهای مهرپرستی به یادگار مانده و بعدها چون به کار مسلمانان برای نشان دادن قبله میآمده آن را در معماری مسجد نیز به کار بردهاند. اما برخی دیگر با این نظریه مخالف هستند و محراب را کلمهای عربی و از ریشه حرب دانسته و به معنی جایگاه جنگ و نبرد مومن با شیطان یا نبرد با نفس اماره قلمداد کردهاند.
اما آن چه مسلم است، در بسیاری از آیینهای دیگر نیز این فرم معماری با تغییرات یا اختلافاتی به کار میرفته یا هنوز میرود.
مهراب کلیسا
مهرابه در آیین میترا
در آیین مهر، مهرابهها محل برگزاری آیینهای مربوط به مهر یا میترا بودهاند. میترا (یا میثره) یکی از کهنترین ایزدان و اسطورههای ایرانی و هندی است. او با قربانی کردن گاومقدس، زمین و گیاهان را از خون او بارور میسازد. همچنین او نماد خورشید و گرما و ایزد مهر و دوستیست. آیین مهر علاوه بر گسترش در ایران، در غرب و به ویِژه در سرزمینهای امپراتوری روم باستان پیش از مسیحیت و در اوایل ظهور مسیح، رواج فراوان داشته و به همین دلیل مهرابهها، مجسمهها و نقش برجستههای فراوانی از میترا در اروپا وجود دارند. اکثر نیایشگاههای میترا در اروپا نیز سردابههای غار مانندی است که نقش برجسته میترا در طاقچه یا مهرابهی انتهایی آن قرار داشته است. دلیل این امر آن است که بنابر اسطورهها، مهر یا میترا در غار به دنیا آمده است و مهرابه با سقف قوسدارش به نوعی تداعی کننده محل تولد اوست. در برخی مهرابههای میترایی، در اطراف فرورفتگی دیوار آتشدانهایی نیز قرار داشته است. در ایران تعدادی از مکانها را منسوب به مهر یا میترا میدانند ولی باید گفت برخلاف نمونههای موجود در هند یا اروپا در مکانهای موسوم به میترا در ایران تندیس، نقش برجسته و یا نقاشی از مهر در حال قربانی کردن وجود ندارد.
مهرابهای مسیحی
از مهرابههای آیین میترا که بگذریم، در کلیساهای مسیحی نیز فرم معماری مهراب وجود دارد که البته تفاوت آن با محرابهای اسلامی وسعت و همچنین مرتفع بودن آن نسبت به سطح اصلی کلیساست. به مهرابهای کلیسا Altar یا مذبح هم گفته میشود.
میترای سن کلمنته رم در ایتالیا
این فرم که در بازیلیکاهای روم باستان استفاده میشده معمولا محل قرار دادن مجسمه معابد بوده است و بعدها در معماری کلیساها به کار میرود. مهراب در کلیساها علاوه برآن که مکانی است برای انجام آیینهای مسیحی، به علت قرار گرفتن آن در محور ورودی، بلافاصه شخص را متوجه خود کرده و جهت حرکت او را در کلیسا مشخص میسازد. در اینجا نیز باردیگر به نقش هدایتکننده و جهت دهنده این عنصر معماری توجه شده است.
در آیین یهودیت نیز، اعتقاد برآنست که در معبد ا.ل اورشلیم جایی که خیمه موسا قرار گرفته بود، مقدسترین محل معبد به شمار میرفته و از این رو پس از آن و در بازسازیهای بعدی، همواره محلی محصور و محفوظ را به آن اختصاص میدادند و نیایش در برابر آن صورت میگرفت.
بخشی از یک اثر هنری
اما برگردیم به مهراب (محراب) در مساجد. این مکان که علاوه بر جهت نمایی قبله محل ایستادن امام مسجد نیز هست، معمولا با تزیینات بسیار چشمگیر مشخص میشود. در معماری ایرانی از گچ بری، آجرکاری و کاشیکاری برای تزیین مهراب استفاده شده است.
مهراب مسجد شیخ لطف الله
تعدادی از مهرابهای ایرانی، جزو شاهکارهای هنر تجسمی ایران به حساب میآیند که از آن جمله میتوان به مهراب اولجایتو در مسجد جامع اصفهان اشاره کرد. تزیینات گچی این مهراب متعلق به دوران ایلخانی و سال ٧١٠ هجری قمری است. از مهرابهای زیبای دیگر میتوان به مهراب های مسجد جامع یزد، مسجد جمعه نطنز و مهراب مسجد شیخ لطف الله اصفهان اشاره کرد.
اگر در مهرابههای آیین میترا، از تصاویر میترا یا نقشبرجستههای او در حال قربانی کردن استفاده میشد، اما در مهرابهای اسلامی تزیینات برپایه نقوش انتزاعی، هندسی و اسلیمی و یا طرحهای گیاهی قرار گرفتهاند. همچنین آیات مقدس نیز برحاشیه برخی مهرابها نقش بسته است.
میبینیم در بیشتر ادیان، نیایش معمولا در برابر فرم خاصی از معماری صورت میگیرد که شباهت زیادی به یکدیگر دارند. این که آیا تمام این فرمهای گوناگون منشاء یکسانی داشتهاند یا خیر، هنوز صد در صد مشخص نیست.
-------------
منبع: رادیو زمانه
-
در گذشته ، در انتخاب محل ساخت هر شهر به نکاتی توجه می کردند از جمله آن واقع بودن بین شاهراه ها و مسیر ها ، اعتبار بازرگانی داشتن ، مرکزیت داشتن نسبت به کل منطقه ، سیل گیر نبودن ، سخت بودن زمین آن ، ضد زلزله بودن و چندین عامل دیگر ، به طور مثال در زمان الجایتو او بدون در نظر گرفتن این مسائل سلطانیه را می سازد و هر چند مسیر شاه راه ها را نیز عوض می کند ولی پس از مدتی شهر متروک شده و از بین می رود ، و یا در مورد جنس زمین به طور مثال در ساخت محله شارستان یزد می بینیم که تا عمق دو متری از خاک رس و از آن به بعد زمینی بنام چلو یا کرشک است . این زمین بسیار سخت بوده و بر روی آن ساختمان را بنا می کرده اند و از خاک رس حاصله جهت بنای آن استفاده می شده است ، سپس مبادرت به ساخت زیر زمین کرده و فضاهای مورد نیاز را شکل می داده اند.
در گذشته با در نظر گرفتن آب و هوا ، طرز تابش خورشید و جهت وزش باد ( باد مطبوع ، طوفان ، گرد باد و ... ) جهتی را برای شهر در نظر می گرفته اند . معماران ایرانی برای این کار از شکل شش ضلعی استفاده کرده ، در کل سه رون در نظر می گرفته اند : رون راسته ، رون اصفهانی ، و رون کرمانی .
رون راسته جهت شمال غربی – جنوب شرقی دارد و شامل شهر های تبریز ، تهران ، یزد می شده است که جهت آن تقریبا مواجه قبله است. رون اصفهانی جهت شمال غربی – جنوب شرقی دارد و در اصفهان ، استخر ، تخت جمشید و ... بکار گرفته شده است. رون کرمانی جهت غربی شرقی دارد و شهرهای کرمان ، همدان ، آبادی های آذربایجان غربی و ... با این رون ساخته شده اند . در بعضی از مناطق با در نظر نگرفتن این مسائل اشکالات مهمی در وضع شهر به وجود آمده است . پیش از اسلام تقریبا تمامی شهرها را به شکل کلات ساخته ( قلعه و برج و بارو ) و در آنها شدیدا مساله نظام طبقاتی رعایت می شده است . این طبقات اجتماعی پیشتر سه طبقه بوده که بعدها به چهار طبقه تبدیل شده است و شامل ارتش داران ، موبدان ، استریوشان ، صنعتگران بوده است . اینها هرکدام در شهر جای خود را داشته و نمی توانستند به محله های دیگر بروند. کهندژ یا قهندژ به معنی دژ قدیمی ، ( دژ یعنی ساختمان ) قلعه مهم شهر بوده است . کهندژ گاهی در درون شهر و گاهی اوقات بیرون باروی شهر و بیشتر در کوی ارگ بوده است ( کوی ارگ یعنی محله فرمانروایی ) . محافظ آنجا ارگ بد بوده و برای خودش خندق و بارو داشته است ( مثل ارگ تهران ) .
هسته مرکزی شهر شارستان یا شهرستان بوده است و بیشتر از کناره دروازه مهم آن بازار شروع می شده و به مرکز شهر می رسیده است. این نمونه را بخوبی در ری باستان مشاهده می کنیم .
بیرون شارستان را پروست و بعدها ربض می گفته اند. پس از اسلام در توسعه شهر ترجیح داده می شد که بناهای جدید را در بیرون شارستان بسازند . در صدر اسلام در برخی شهرها با بستن دیوار قبلی آتشکده ، آنرا تبدیل به مسجد می کرده اند، اما بعدها بدلیل ازدیاد جمعیت مسجد جامع را در بیرون شهر می ساختند . به همین دلیل می بینیم که مسجد جامع نایین در محله کلوان است ( کل = دروازه ) یا مثلا تاریخانه دامغان در نزدیکی جاده بازرگان است .
شهرها در ایران بیشتر دو شکل خاص داشتند.:
1- شهرهای شطرنجی یا پیچازی که در آن کوچه ها خطوط عمود بر هم هستند و همدیگر را قطع می کنند . نمونه آن در تعداد زیادی از قلعه های روستایی مشاهده می شود.
2 – شهرهای تنسته ایی یا تار عنکبوتی که مثل دایره ای است که در مرکز آن بناهای اصلی مانند آتشکده ، ساختمان حکومتی و غیره قرار می گرفته است.
نمونه شهرهای پیچازی در نقشه های قدیمی بعضی شهرها مثل محله شهرستان یزد که در حال حاظر محله های یوز داران و فهادان است دیده می شود. کلات این شهر در مرکز آن بوده و به شارستان معروف بوده است.
شهر فیروز آباد نمونه ای از شهر تنسته ای است ( شهر گور ) که چهار دروازه ، استخر ، بزرگترین مهر ، آناهید وارد شیر خوره را داشته است . در مرکز آن کاخی قرار داشته و جلوی آن حوضی بوده است . اطراف ارگ ، اختصاص به چهار طبقه ذکر شده داشته است.
شهرهای مرو و بغداد و تعدادی دیگر از شهرها نیز به این صورت بوده اند.
در محل های کوهستانی بدلیل ناهمواری های موجود ، شکل شهرها تابع شیب زمین بوده است . نمونه های آن ماسوله و ابیانه می باشند.
ارسن شهر شامل ، محله ، بازار ، میدان ، کوچه ، خیابان و بناهای عمومی مثل مساجد ، مدارس و غیره می شده است.
ارگ : محل حکومتی
ارگ بد : متصدی شهر حکومتی
بازارچه : بازارهای محلی برای رفع نیازهای روزمره
پیچازی : شطرنجی
تنسته ایی : شهری با نقشه مدور
دژ : ساختمان یا قلعه مهم شهر
ربض : آبادی پیوسته با شهر
شارستان : آنچه داخل بارو بوده و در واقع هسته مرکزی شهر بوده است.
کلات: قلعه های کوچک روستایی
کلوان : در مجموع بنای دروازه بوده است.
گور : گود
مقدمه کتاب معماری اسلامی ایران
استاد محمد کریم پیر نیا
تدوین : غلامحسین معماریان
-
سلام بچه ها من تازه اومدم یه سوال دارم می تونید موضوعی که بری طرح های معماری تو دانشگاه پاس کردین رو بگین؟
ممنون میشم
-
مجلات معماری در این سایت
کد:
http://constructionbook.freetrademagazinesource.com/2/categories.aspx
-
کد:
http://v3k2.blogfa.com/post-13.aspx
-
سوزن کلئوپاترا
سوزنهای کلئوپاترا یک مجموعه سه تایی از ستونهای هرمی شکل یا اوبلیسک (obelisk) هستند که در سه شهر مهم جهان لندن، پاریس و نیویورک قرار گرفته اند. این ستونها از سنگ گرانیت سرخ، به ارتفاع بیش از ۲۱ متر و وزنی حدود ۱۸۰ تن ساخته شده اند و بر روی وجوه آن متنی به خط هیروگلیف مصری کنه شده است.
با وجود اینکه این ستونها همه اوبلیسکهایی واقعی و متعلق به مصر باستان هستند، اما بر خلاف نامی که به آنها داده شده هیچ ارتباطی با ملکه کلئوپاترای هفتم، ملکه مصر، ندارند. بلکه در اصل در حدود سال ۱۴۵۰ قبل از میلاد، به دستور توتموس سوم (Thutmose)، در شهر هلیوپولیس مصر برپا شده بوده اند. ستونها از جنس گرانیت هستند که از معدنهای اسوان در نزدیکی اولین آبشار بزرگ نیل استخراج میشده است.
متن هیروگلیف در حدود ۲۰۰ سال بعد و در زمان رامسس دوم و به یاد پیروزیهای نظامی وی بر روی ستون کنده شده است. سپس این اوبلیسکها در قرن ۱۲ قبل از میلاد و زمان حکومت اگوستوس (Augustus)، توسط رومیان به اسکندریه منقل شد و در سزاریوم (Caesarium) – معبدی که توسط کلئوپاترا و به افتخار مارک آنتونی (Mark Antony) ساخته شده بود- قرار گرفت. چند سال بعد ستونها فرو افتادند و این اتفاق موجب شد تا روی ستونها در خاک مدفون شده و خطوط هیروگلیف موجود بر آن از گزند زمان و فرسایش در امان بماند.
● تاریخ سه سوزن کلئوپاترا
۱) لندن
ستون یا سوزن لندن، در بخش وست مینیستر (Westminster) ، بر روی گردشگاه ویکتوریا و نزدیکی پل گولدن جوبیلی (Golden Jubilee Bridges) قرار دارد. این ستون در سال ۱۸۱۹ میلادی، توسط نایب السلطنه مصر محمد علی پاشا و به یادبود پیروزیهای لرد نلسون Lord Nelson در نبرد نیل و سر رالف ابرکرامبی (Sir Ralph Abercromby) در نبرد اسکندریه به بریتانیا تقدیم شد. هرچند که دولت انگلستان این حرکت را با خوشی پذیرفتند، اما هزینه حمل و نقل آن به لندن را بر عهده نگرفتند.
اوبلیسک تا سال ۱۸۷۷ در اسکندریه باقی ماند تا اینکه سر اراسموس ویلسون (Erasmus Wilson)، کالبد شناس مشهور و متخصص بیماریهای پوست، مخارج حمل و نقل آن به لندن- که در آن زمان به مبلغ چشمگیر ۱۰۰۰۰ پوند بالغ میشد- را بر عهده گرفت. این ستون پس از حدود ۲۰۰۰ سال از میان شنها بیرون آورده شد و در یک استوانه عظیم آهنی – به طول ۲۸ و عرض ۴.۵ متر- جای داده شد. این استوانه توسط مهندسی به نام جان دیکسون (John Dixon) ساخته شد و کلئوپاترا نام گرفت.
بدنه استوانه یا سیلند مذکور مجهز به تیغه سکان و دکلی برای نصب بادبان و همچنین لغزه گیرهایی بود که امکان یدک کشیده شدن ستون را فراهم میکرد.قرار بود که این قطعه شناور توسط کشتی اولگا Olga به سمت لندن کشیده شود.
اما این کوشش در روز ۱۴ اکتبر ۱۸۷۷ با شکست مواجه شد زیرا کلئوپاترا در طوفانی واقع در خلیج بیسکی (Bay of Biscay) سرنگون شد و به کناره رانده شده، در آنجا باقی ماند تا اینکه کشتی بریتانیایی فیتزموریس (Fitzmaurice) آنرا برای تعمیر به فرول (Ferrol )اسپانیا برد. بالاخره این ستون در ژانویه ۱۸۷۸ وارد شهر گریوسند (Gravesend) انگلستان شد و در ماه اگوست همان سال در گردشگاه ویکتوریا نصب شد.
اطراف سوزن کلئوپاترا با دو مجسمه کپی از ابوالهول مصری از جنس برنز تزئین شده است که بیشتر به نظر میرسد مشغول نظاره ستون هستند تا اینکه از آن نگهبانی کنند. دلیل این حالت نادرست نیز این اس که ابولهولها به جای اینکه پشت به ستون و رو به "دشمن" باشند، پشت به دشمن و رو به ستون نصب شده اند. در ۴ سپتامبر سال ۱۹۱۷ ود در طی جنگ جهانی اول، بمبهای اولین بمباران هوایی آلمان در نزدیکی این ستون فرود آمدند. برای به یادگار نگه داشتن این واقعه، محل برخورد بمبها تا امروز مرمت نشده است و گودالهای ناشی از اصابت شرپنل shrapnel و آسیبهایی که به ابوالهول سمت راست ستون وارد شده، کاملا مشخص است.
۲) پاریس
ستون پاریس در میدان کنکورد (Place de la Concorde) قرار دارد. مرکز این میدان با این ستون اوبلیسک عظیم با متن هیروگلیفی در ستایش رامسس دوم، اشغال شده است. این ستون در گذشته در ورودی معبد لاکسور (Luxor Temple) مصر باستان قرار داشت. محمد علی پاشا این اوبلیسک ۳۳۰۰ ساله را در سال ۱۸۲۶ به فرانسه تقدیم کرد و در سال ۱۸۳۳ لویی فیلیپ، پادشاه وقت فرانسه دستور نصب آن را در میدان کنکورد، در نزدیکی محلی که لویی شانزدهم و ماری آنتوانت گردن زده شدند، صادر کرد. با توجه به محدودیتهای فنی آن زمان، حمل و نقل این ستون کار آسانی نبوده است و برای به خاطر ماندن این شیوه ها کار شاق حمل و نصب ستون، نمودارهای تصویری از ابزار و وسایل و چگونگی حمل این ستون بر روی پایه آن حک شده است.
این ستون از جنس گرانیت سرخ با احتساب پایه آن، ۲۳ متر ارتفاع و ۲۵۰ تن وزن دارد. این ستون فاقد سر هرمی شکل خود بود-که بنا به نظر کارشناسان در قرن ششم ق.م. ربوده شده است- و به همین دلیل در سال ۱۹۹۸ دولت فرانسه یک نوک هرمی مزین به ورق طلا بر روی آن نصب کرد. این ستون با دو فواره که در زمان برپا کردن آن ساخته شد، احاطه شده است.
۳) نیویورک
ستون نیویورک در سنترال پارک (Central Park) قرار گرفته است. پس از افتتاح کانال سوئز در سال ۱۸۶۹، اسماعیل پاشا خدیو مصر، به امید ترویج و توسعه روابط تجاری، برای اولین بار به اهداء یک اوبلیسک به ایالات متحده آمریکا اشاره کرد. اما این ستون به طور رسمی توسط توفیق پاشا- پسر اسماعیل پاشا- در طی نامه ای به تاریخ ۱۸ مه سال ۱۸۷۹، به آمریکا اهدا شد.
حتی در آن زمان هم برپا ساختن ستون تا ۲۲ ژانویه ۱۸۸۱ انجام نگرفت. ویلیام وندربیلت (William Vanderbilt)، از متنفذترین غولهای صنعت راه آهن، پشتیبانی مالی پروژه را بر عهده گرفت و کار دشوار حرکت دادن اوبلیسک از اسکندریه و حمل آن به ایالات متحده به عهده هنری هانیچرچ گورینگ (Henry Honychurch Gorringe) دریابان نیروی دریایی آمریکا گذاشته شد.
عملی شدن این حرکت یک دهه به طول انجامید و بنابر اطلاعات موجود در وب سایت سنترال پارک، این ستون ۲۴۴ تنی گرانیتی در ابتدا از حالت عمودی به افقی برگردانده شده و سپس در کشتی بخار دساوگ (Dessoug) که قبل از این در خدمت نیروی دریایی بود، قرار داده شد و از مدیترانه عبور داده شد، سپس بدون توقف از اقیانوس اطلس طوفانی گذشت. پایه این اوبلیسک بر روی عرشه و در قسمت انتهایی کشتی حمل شد و بالاخره در ۲۰ جولای ۱۸۸۰ به آمریکا رسید. حمل این ستون از ساحل رود هادسون به جزیره استاتن (Staten Island) چهارماه به طول انجامید. بخش نهایی این سفر از روی پل پایه خرپایی مخصوصی که اصلا برای این منظور ساخته شده و از خیابان پنجم نیویورک تا محل جدید آن در تپه گریوک (Greywacke Knoll) امتداد داشت، انجام گرفت.
en.wikipedia.org
سایت فریا
-
طاق کسری
تیسفون (مدائن)، به دست پارتها بنا نهاده شد. این شهر پایتخت امپراتوری پارتها و بعد ساسانیان تا استیلای اعراب بر ایران بود. این بنای تاریخی قصری بزرگ بوده که محل زندگی و دربار پادشاه بوده است. بنیان گذار آن را شاپور ذوالاکتاف (م 379 میلادی) دانسته اند.
علت نامگذاری آن به این اسم، تالار بزرگی است که از طاق قوسی آن هنوز هم آثاری باقی است و مهمترین قسمت این بنای عظیم بوده است و به چنین تالارهایی ایوان گفته می شد. در هنگام تولد حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خسرو اول انو شیروان در این کاخ حکومت می کرد و بنابر برخی روایات، در شب میلاد حضرت ختمی مرتبت بخشش های مهمی از آن فرو ریخت و از میان رفت.
آخرین پادشاهی که مقتدرانه در آن بر تخت نشست، خسرو پرویز بود که در همین کاخ نیز نامه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به دستش رسید و آن را پاره کرد. هنگام فتح مدائن، مسلمانان تالار بزرگ این کاخ را محل اقامه نماز جماعت قرار دادند و به نقلی حضرت علی علیه السلام نیز هنگام عزیمت به سوی صفین در این تالار نماز خواند و برخی از احوالات ساکنان کاخ را یاد آوری نمود. مرحوم شیخ عباس قمی به همین خاطر، نماز خواندن در آن جا را نیکو شمرده است
پس از تسخیر شهر توسط اعراب، سلمان پارسی، به فرمانداری این شهر برگزیده شد. از آنجا که تیسفون پایتخت بزرگترین امپراتوری آن دوران بود، ثروت فراوانی در آن گرد آمده بود، به همین روی انتقال غنایم چند ماه به طول انجامید. بعدها یعنی در دوره عباسیان شهر تخریب و از قطعات کاخها و ساختمانهای شهر در ساخت شهر جدیدی در همان نزدیکی بنام بغداد استفاده شد.
طاقِ کسری (طاقِ کسرا=تاغِ خسرو) یا ایوانِ مدائن نام کاخ پادشاهان ساسانی در تیسفون بود. طاق اصلی این کاخ خشتی ساخته شده به دست انسان میباشد بلندای این طاق ۳۵ متر،پهنایش ۲۵ متر و درازایش ۵۰ متر است. بازمانده این کاخ هنوز در کشور کنونی عراق بهجاست. در عظمت ایوان کسری همین بس هنگامی که هارون الرشید تصمیم گرفت آثار به جا مانده از آن را ویران کند، از فراهم کردن وسایل مورد نیاز برای تخریب آن عاجز ماند و از این کار منصرف شد.
ایوان مدائن(طاق کسری) در تاریخ
ساسانیان خود را از اعقاب پارسی ها می دانستندوهمواره به عظمت واعتلای ایران وقدرت واعتبارحکومت خود توجه داشتند.هرچند که به علت جنگهای متوالی که با رومیان همسایه غربی ایران داشتندقادر به احداث ساختمانها و کاخهای بزرگ مانند پارس ها نشدند، ولیکن سعی کردند که بناهای باارزش رابااستفاده از مصالح ساختمانی اطراف هرکاخ به وجود آورند که خوشبختانه بسیاری ازاین آثار درایران کنونی باقیمانده است، اماتعدادی از آنها درکشورهای اطراف قرار گرفته اند.
ازآنجا که دین رسمی کشور درزمان ساسانیان دین زرتشتی بوده لذا برای آتش احترام خاصی قائل بودندوآن رامقدس می شمردند وبرای نگهداری ونگهبانی ازآتش پرستشگاه یاجایگاه های مخصوص می ساختند، آتش مقدس دراین پرستشگاه ها طبق سنتهاي مذهبی ساسانیان توسط کاهنان وپنهان از پرستش کنندگان عام حفاظت می شد که از آن آتش های دیگری می افروختند و خارج از پرستشگاه درون چهارطاقی های باز درمعرض دید و پرستش عموم قرار می دادند.
اما به غیر ازآتشکده های بسیاری که درآن زمان ساخته شده، چندین کاخ نیز به دست معماران ساسانیبه وجود آمده اند، که از آن ميان می توانیم ازکاخ بستان، کاخ قلعه دختر، کاخ نیشاپور ،کاخ خسرو و نیزکاخ سروستان نام ببریم.
هنرمندان دورهٔ ساسانی شیوهٔ کارهنری زمان اشکانیان ومانوی راهمچنان پیش گرفتند.به دنبالهٔ جنگ اشکانیان با بیگانگان ، ساسانیان هم حدوداً ۳۰۰ سال در جدال بودند.پیروزی های پی درپی،تحرکی پویابه وجود آورده بود.رابطه ی تجاری با همسایگان ٬ وضع صنایع و هنر رابرای دادوستد ودیدهنری وسعت بخشید.به این ترتیب٬ هنر دورهٔ ساسانی نسبت به گذشته تمایز ویژه ای پیدا کرد.
ایوان مدائن یاطاق کسری یا تیسفون واقع در شهر مدائن در کشور عراق از بناهای مهم شیوۀ پارتی است.متأ سفانه این بنا تاکنون مرمت جدی نشده است.
مهمترین قسمت این کاخ٬ مدخل اصلی آن است که به شکل ایوانی عریض ومرتفع ٬ روبه خارج ساخته شده بود وتالار مستطیل شکلی در پشت آن قرار داشته است.طاق بزرگ هلالی قسمت مرکزی رامی پوشاند. در طرفین بخش مرکزی که محور اصلی بنا راتشکیل می داد٬ راهروها٬ اتاقها وتالارها باپوشش گنبدی وگهواره ای قرار داشتند.
نور تالار اصلی به وسیله یکصدوپنجاه دریچه تأمین می شده است.طاق بزرگ ایوان مدائن برروی دیواره های سرتاسری وبدون ستون بنا شده بود.قسمت جلویی هلالی بزرگ وبخشی ازنمای اصلی کاخ هنوز پابرجا است.
نمای بدون روزنه کاخ تیسفون به چهار طبقه تقسیم شده وبه وسیلۀ طاقی ها ونیم ستونهایی دراطراف آنهاتزيین شده بود.درترکیب نمای خارجی کاخ،تاثیر معماری آشور به چشم می خورد.
خصوصیات زیادی دراین بنا مشاهده می شود.اما درویژگی معماری ایران در آن به خوبی آشکار است،یکی استفاده از تناسبات طلایی ایرانی است که از آن مستطیلی به اندازۀ ۲۴ گز در۴۰ گز به دست آمده(۴۲.۶ در ۲۵.۵ متر)ودروسط آن طاقی ساخته شده است.
دیگری هم استفاده از مصالح معمولی یا مصالح خشتی است ونه سنگ تراش ٬ پیشرفتگی ها وبقیه نکات همه و همه به صورت محاسبه هاي دقیق بوده است. محاسبه هاي فنی دقیقی که قبل ازکارساختمانی انجام می شده درساخت این بنا به خوبی مشاهده می شود.
نقاشی ها وحجاری های بسیاری نیز به چشم می خورند واین خود نشان می دهد که هنر نقاشی دراین زمان بیش از زمان اشکانی استقبال می شده است .زیرا آنچه ازگزارشها برمی آید (قالی رنگارنگ الوان مداين)وپارچهها وبسیاری از لباسهای پادشاهان این دوره نشان از کوشش فراوان برای پیشرفت دارد.
(بوحتری)که یکی از سرایندگان عرب درقرن سوم هجری است، هنگامی که ازشام به بغداد می آمده٬ایوان کسری رادیده ودربارۀ تزئینات ونمای داخلی آن نوشته است:« این کاخ،شما رااز نمونه های شگفت آور مردمی آگاه می کند که زبان هرگز از ذکر عجایب آن نمی تواند خاموش بماند.اگر نقاشی جنگ انطاکیه را نگاه کنیم ٬ اندام به لرزه می افتد،زیرا مرگ ازآن می بارد.»
عکسی از طاق کسرا ( تيسفون ) در سال ۱۹۲۷
(انوشیروان درزیر پرچمی صف آرایی می کندولباسش به رنگ سبز مایل به زرد است ودرجلوی اومردانی ،یکی نیزه به دست ودیگری سپر وزوبین به کف،می جنگد.این نقش ونگارها و چهره ها آدمی رابه شک وامی دارند که آیا اینان زندگان لالند یاکه نقشند؟!)
نکتۀ دیگری که باید به آن توجه داشت تأثیر طرز نقاشی وحجاری ودیکر هنرهای ایرانیان این دوره بر مردم هم جوار است که شواهد،فراوانی آن را تأئید می کند.
کد:
http://shalamshoorba.blogfa.com/post-290.aspx
-
تاج محل ، مروارید هند
در ایران، ساختن مزار یکی از شیوه های معمول برای بزرگداشت بزرگان مذهبی یا رجال و افراد مهم اجتماعی یا کشوری بود که به ویژه از دوره ایلخانی به بعد بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گرفت. در دوره گورکانیان هند که آنان را می توان در برخی زمینه ها وارث تیموریان دانست، به ساختن مزار برای بزرگان به صورت بارزی توجه شد. در واقع، فرهنگ ساختن مزار و مقبره برای درگذشتگان توسط مسلمین به هند راه یافته است. زیرا پیش از ورود مسلمانان به هند، بسیاری از هندی ها اجساد مردگان را می سوزاندند و شیوه ای برای تجلیل بزرگان خود نداشتند. در این دوران، شماری مزار نیز برای بانوان دربار ساخته شد که تاج محل یکی از آن ها به شمار می آید.
تاج محل آرامگاه ارجمند بانو ملقب به ممتاز محل، همسر محبوب پنجمین پادشاه گورکانی موسوم به شاه جهان است. ممتاز محل در 1040 ه.ق. درگذشت و آرامگاه او میان سالهای 1049 تا 1065 هجری قمری برپا شد. امپراتور جایگاهی را در کنار رود جمنا برگزید. وی قصد داشت برای خود نیز آرامگاهی در کران دیگر رود و برابر آن بسازد و این دو بنا را با پلی به یکدیگر متصل سازد به نشانه آنکه پیوند او و همسرش از جریان زمان هم در می گذرد. قرار بود که بر خلاف نمای تاج محل که از مرمر سفید بود، آرامگاه شاه از مرمر سیاه باشد. اما سرنوشت بر این شد که آرامگاه دوم هرگز برپا نشود و امپراتور در کنار همسرش آرام گیرد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هنگامی که ممتاز محل درگذشت، امپراتور داغدیده طراحان ، مهندسان و استادکاران را از هند ، ایران و آسیای مرکزی گرد آورد تا آرامگاهی را بسازند که آخرین دستاورد معماری مغولان اعظم گردید. در آرامگاه تاج محل جملگی سنت های معماری آسیای مرکزی، ایران و هند به طور هماهنگ و موزون تلفیق یافته و بیشترین تأکید بر تناسبات هندسی عمارت شده است. این اثر دارای پیشینه های چندی از آرامگاه همایون بوده است. وی که دومین امپراتور گورکانی هند بود به ایران تبعید شد. او در بازگشت به هند، گروهی از هنرمندان ایرانی را با خود به همراه برد. بنا بر این شگفت انگیز نیست که تاج محل از الگوهای ایرانی و میراث معماری هندو بهره گرفته باشد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بنای آرامگاه برروی دو صفه روی هم قرار گرفته است. صفه اول 374 *141 و صفه دوم 120 *120
ذراع است. ساختمان مزار با طرح هشت بهشت طراحی و ساخته شده است. هشت بهشت یا هشت جنة نام نوعی طرح معماری است که بر اساس آن به طور معمول در وسط نقشه بنا یک فضای مرکزی غالبا گنبدی شکل وجود دارد که از مرکز آن چهار محور تقارن عبور می کند.
در دو طرف شرقی و غربی عمارت مزار، دو ساختمان کاملا همانند به صورت متقارن ساخته شده است . بنایی که در سمت غرب عمارت قرار گرفته، مسجدی است که از سه گنبدخانه و سه ایوان ترکیب شده است. در جبهه شرقی مزار بنایی مشابه مسجد ساخته شده که مهمانخانه مجموعه است و در همه خصوصیات کالبدی مانند مسجد است به جز آنکه محراب ندارد و بر روی سنگفرش آن شکل جانماز ایجاد نشده است.
در بالای عمارت تاج محل، گنبد امرودی (گلابی) شکل قرار دارد که دو پوسته است. ارتفاع گنبد اصلی از روی صفه بیش از 50 متر است. در چهار طرف گنبد اصلی، چهار عدد طاقی با گنبد کوچک قرار دارد. وجود چهار گنبد کوچک در چهار سوی گنبد اصلی، سنت و شیوه ای است که آن را در مقبره امیر اسماعیل سامانی در بخارا می توان ملاحظه کرد. بنا بر این، خصوصیت مزبور را می توان از ویژگی های معماری ایرانی دانست.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چهار منار در چهارگوشه صفه عمارت مزار وجود دارد. این خصوصیت را باید به معماری گورکانی نسبت داد. ساختن چهار منار در چهارگوشه یک عمارت در دوره تیموری رایج شد و در دوره گورکانی و به ویژه در تاج محل، آنها را به صورت مستقل از ساختمان، در چهار گوشه صفه ساختند. وجود چهار منار در گوشه های صفه موجب شکل گیری فضایی بصری - روانی شد که عمارت مزار در میان آن اهمیت ویژه ای یافته است، زیرا افزون بر خصوصیات حجمی یگانه و ممتاز آن، تمام سطح آن را با سنگ مرمر سفید پوشانده اند، در حالی که سطح صفه اول و نیز مهمانخانه و مسجد واقع در دو سوی آن را با سنگ سرخ پوشانیده اند. در جلوی عمارت آرامگاه، باغی مربع شکل ساخته شده است. مربع یکی از شکل های کامل و به ویژه یکی از شکل های مهم و مقدس در فرهنگ طراحی معماری و شهری در ایران است. عرصه باغ نیز با طرح چهارباغ که یکی از مهمترین الگوهای طراحی باغ ایرانی است، ساخته شده است. در این شیوه، عرصه باغ توسط دو معبر متقاطع به چهار قسمت تقسیم می شد. هر یک از این چهار عرصه نیز دوباره به چهار قسمت تقسیم می شد و این روند تا جای ممکن ادامه می یافت و فضای هر سطح با درختان و گلهای متنوع پوشانده می شد.
دروازه با شکوه ورودی باغ و مزار با نام جلوخان ، در وسط جبهه متصل به باغ قرار گرفته است و طرحی تقریبا مانند هشت بهشت اما به شکلی ساده دارد. جلوخان نوعی فضای شهری به حساب می آید که غالبا به عنوان فضایی رابط میان یک فضای معماری و یک فضای شهری مانند بازار، معبر یا میدان مورد استفاده قرار می گرفته است. در طراحی مجموعه تاج محل، اصل سلسله مراتب (توجه به نحوه ترتیب، تنظیم و استقرار عناصر بر اساس اهمیت معنوی و نمادین فضاها) مورد توجه بوده است.
در این مجموعه، حرکت شخص از دنیوی ترین نماد (بازار) آغاز می شود و به اخروی ترین نماد مجموعه (مزار) منتهی می شود. در این بین، میدان جلوخان فضایی رابط و برزخ گونه بین بازار و مزار (دنیا و آخرت) است. حضور مزار در باغ را نیز می توان استعاره ای از حضور انسان در بهشت دانست. توجه به اصول تقارن، مرکزیت و ریتم نیز از دیگر ویژگی های این مجموعه است که آن را این چنین ارزشمند ساخته است.
در متون تاریخی به نام معمار این مجموعه اشاره نشده است اما در برخی از متن های متأخر، از شخصی به نام استاد عیسی نام برده شده که بعضی او را اهل شیراز و عده ای وی را اهل استانبول دانسته اند. برخی از پژوهشگران نیز به یک نسخه خطی اشاره کرده اند که در آن به «استاد عیسی شیرازی نقشه نویس» و «امانت خان شیرازی طغرانویس» اشاره شده است. علاوه بر این، در برخی از متون به شخصی به نام استاد احمد لاهوری اشاره شده است. هرچند که وجود یک معمار لاهوری در طراحی تاج محل به معنی فقدان یک یا چند معمار ایرانی نیست. زیرا می توان اظهار داشت که طراحی و ساخت این مجموعه عظیم و با شکوه، تنها توسط یک معمار صورت نپذیرفته است و به احتمال زیاد چند نفر معمار و عده کثیری هنرمند در این کار مشارکت داشته اند.
منبع:
کد:
http://shalamshoorba.blogfa.com/post-350.aspx
-
معماری فلسفی شرق دور
● چین:
از میان تمدنهای بزرگ غیرغربی، تمدن چین نخستین تمدنی بود كه اروپائیان با آن آشنا شدند و آن را ارزیابی كردند. ولی فقط در پنجاه و اندی سال گذشتهٔ اخیر است كه دستآوردهای هنر و ادبیات چینی بتدریج بر جهان خارج آشكار شده و منظماً مورد بررسی قرار گرفتهاند؛ با وجود این، بسیاری از كسانی كه امروزه به دامنه و پیوستگی تمدن چین پی بردهاند و بر زیبائی چشمگیر هنر این سرزمین صحه میگذارند، هنوز از پیچیدگی این دو شاخه فعالیت معنوی چینیان اطلاع كافی به دست نیاوردهاند.
چین، كشوری پهناور با اوضاع گوناگون جغرافیائی و مساحتی معادل مساحت ایالات متحده است. با آنكه دامنهٔ تفاوتهای زبانی مردم چین بسیار زیاد است و در بسیاری از نقاط، زبان مردم نقاط دیگر برای مردم دیگر نقاط مفهوم نیست، زبان مكتوب این ملت در سراسر چین یكشكل برای همگان قابل فهم بوده است. این عامل،انسانهائی هزاران كیلومتر دور از همدیگر را قادر ساخت كه سنتهای ادبی، فلسفی، و مذهبی مشترك خود را زنده نگهدارند و تقویت كنند، همین وجه اشتراك و یكنواختی را میتوان در شیوههای بیان هنری نیز مشاهده كرد، زیرا تغییرات در شكلهای هنر چین، در همهٔ دورهها، بجز دوران پیش از تاریخ، بسیار اندك است.
درك اولیهٔ نقاشی چین در بیان موضوعات، تدریجاً در اثر تحولات اخیر هنرهای غربی، طی هزاران سال گذشته، برای ذهن غربی آسانتر شده است. دامنهٔ آگاهی غربیان از تفاوتهای بنیادی بین هنر غیردینی چین با هنر سنتی و هنر دوران پیش از هنر نوین در غرب كه زائیدهٔ تفاوتهای موجود میان فلسفههای طبیعت و انسان در دو فرهنگ مزبور است نیز بسی گسترش یافته است.
● جایگاه انسان در جهانبینی چینی:
در نظر چینیها انسان بر طبیعت مسلط نیست، بلكه بخشی از آن است و مانند همهٔ موجودات دیگر به فعل و انفعالات آن واكنش نشان میدهد، معنی شادمان و سعادتمند زیستن، همآهنگ بودن با طبیعت است؛ معنی نقاش بودن، تبدیل شدن به ابزاری است كه طبیعت با استفاده از آن خود را بر انسان مینمایاند. كار نقاش، بیان پیوستگیاش به موج زندگی و همآهنگیاش با همهٔ آن چیزهائی است كه در رشد و تغییرند؛ به گفتهٔ دیگر، بیان خصلتی شخصی است كه در اثر نظارهٔ طبیعت پالایش یافته است.
گذشته از این، چون طبیعت با معیارهای زمان و مكان اندازهگیری و طبقهبندی نمیشود، نقاشی چینی هم آن را به قابهای پرسپكتیو یا رنگهای سیر و روشن محدود نمیسازد، او نمیكوشد تا با استفاده از چنین وسیلهای شكلهای طبیعی را تكثیر و تثبیت كند. تقارن موجود در موجودات رشد یابنده، حركات بیپایان و درهم طبیعت، بیپایانی حوادث آسمانی، همگی با محدود شدن به یك قاب چهارگوشه، خطوط راست و خشك، آغاز و پایان، مانعهالجمعند. شكل ظاهر، همیشه با گذر هنرمند از درون آن تغییر شكل مییابد؛ همچنان كه هنر او بیان كلی تجربهاش از طبیعت است خود او نیز بخشی از بیان كلی هنرش میشود.
● معماری
دربارهٔ معماری چین كمتر سخنی گفته شده یا مطلبی نوشته شده است و علتش شاید این باشد كه ساختمانهای اندكی از روزگاران گذشته بر جا ماندهاند یا سبك معماری چین طی سدههای گذشته دچار تحولات چشمگیر نشده است. ساختمان در چین امروز، دقیقاً شبیه نمونهٔ اولیهٔ آن در هزاران سال پیش است. به بیان دقیقتر، نیمرخ مسلط بر سقف ـ كه بخش بزرگی از خصوصیات معماری چینی از آن سرچشمه میگیرد ـ احتمالاً به دورهٔ «چو» یا «شانگ» مربوط میشود.
معماری بودائی، شكل خاصی از ساختمانسازی را به نام «پاگودا» به معماری جهان عرضه كرد كه در نظر بعضیها به نماد كشور چین تبدیل شده است.
● هنرهای ژاپنی و نقش انكارناپذیر سنت در آن:
هنرهای ژاپنی بهطور كلی با هنرهای هندی و چینی تفاوت دارند (اگر بتوان چین و هند را بهعنوان دو قطب بزرگ و مهم هنری در آسیا معرفی كرد)؛ به این صورت كه نه پیوستگی و استمرار سبكهای هندی را دارند، نه تنوع گسترده هنرهای چینی را. مسیر تكامل هنری ژاپن تحت تأثیر یك سلسله عوامل پراكندهٔ خارجی بوده است. لیكن صرفنظر از اینكه شكلها و سبكهای جدیدی چه اثر عمیقی بر هنرهای این سرزمین داشتهاند، سنتهای بومی همواره خودنمائی كردهاند. به همین علت، الگوی هنری ژاپن با توالی همآهنگ دورههای مشخص عاریتگیری، جذب و بازگشت به الگوهای بومی شكل گرفت.
● معماری مسكن:
مسكن ژاپنی تقریباً همیشه، ارتباطی فشرده با زمین اطرافش دارد و در هر جا كه میسر باشد، در داخل یك باغ حصاربندی شده با پرچینهای خیزرانی قرار داده شده است كه فینفسه زیبائیآفرین است. بدین ترتیب، حتی در شلوغترین محیطها، گونهای احساس خلوت و صمیمیت به ساكنانش القا میكند.
یكنواختی و همآهنگی تناسبها با استفاده از تاتامی (زیرانداز) سنتی ـ بهعنوان واحدی برای ابعاد اتاقها ـ تأمین میشود. >
ساختمان خانه از چند تیر عمودی تشكیل شده كه بام را روی خود نگه میدارد. دیوارها به جای آنكه نقش نگهدارنده داشته باشند به صورت تیغههائی چوبی درآمدهاند و به گونهای كشوئی حركت میكنند.
در معماری مسكن ژاپنی، فضا را چیزی پیوسته ولی قابل تقسیم به اجزای همآهنگ در نظر میگیرند. این تصور، تئوری معماری غربی را دچار تحولی انقلابی كرد.
نینا شاهرخی
-
بروتالیسم در معماری
واژه Brutalism نه از واژه انگلیسیBrutal به معنی خشن که از واژه فرانسوی béton brut به معنی بتن پرداخت نشده گرفته شده است و از سال 1950-70 به عنوان سبک مرسوم بعد از جنگ در آمد. هدف آن نوعی صداقت در نمایش شخصیت مصالح آنگونه که هستند بود. کارهای کوربوزیه به عنوان پیشروی این سبک مثال زدنی است. این سبک با اختراع بتن و رواج ساخت و ساز ساختمانهای عمومی نظیر تئاترها و سالنهای کنسرت , موزه ها و ... مورد توجه قرار گرفت. بعلاوه شرایط اقلیمی و موضوعاتی نظیر وندالیزم در توفیق آن بی تاثیر نبوده اند.
اما این برخورد بعدها مقبولیت خود را از دست داد و بعضی از ساختمانهای ساخته شده بر این سیاق بر مذاق عامه مردم خوش نیامده و زشت شمرده شدند نظیر ساختمان تئاتر ملی لندن که توسط یک راهنمای تور زشت ترین ساختمان لندن اگر نه دنیا خوانده شده است.
ساختمان هنر و معماری دانشگاه Yale کار Paul Rudolph به سال 1958 از دیگر ساختمانهای مثال زدنی این سبک است که از ساختمان لارکین فرانک لوید رایت و دیر La Tourette کوربوزیه الهام گرفته شده است.
ساختمان وزارت کشور در خیابان فاطمی را نیز می توان از معدود نمونه های ساخته شده بر این سیاق در ایران دانست. ترکیب بتن و آجر در معماری تندیس گونه و کوبیک که با پیش آمدگیها و تو رفتگیها و بازی سایه روشن اندکی هیبت و خشونت ساختمان را قابل تحمل تر می کند. ساختمان توانسته انتظاری را که از یک ساختمان حکومتی می رود بر آورده سازد . البته تعریف اینکه ساختمان حکومتی چگونه باید باشد مستقیما به تعریف رابطه حکومت-ملت و تعریف قدرت بر می گردد. به عنوان مثال ساختمان پارلمان دولت در کانبرا –استرالیا کار ریماردیو جیورجولا معماری دعوت کننده , شفاف و بیشتر توریستی دارد و ساختمان برای بازدید عمومی همیشه باز است. نمونه دیگرش ساختمان رایشتاک و گنبدی است که نورمن فاستر بر فراز سر نمایندگان آویزان کرده تا جایگاه و سلسله مراتب مرسوم بین مردم و نمایندگان را تغییر دهد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
urbatecture.blogspot.com