در ايام هفته از شبكه تهران ببينيد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جام جم آنلاين: فيلمهاي ياغي، جهان پهلوان تختي، مرد نامرئي، تعطيلات پردردسر، زن بدلي و تو را دوست دارم از 10 تا 16 مردادماه از شبکه تهران پخش ميشود.
فيلم سينمايي "ياغي" شنبه 10 مرداد ساعت يک بامداد از شبکه تهران پخش ميشود. اين فيلم را جهانگير جهانگيري سال 76 بر مبناي فيلمنامه جمشيد حيدري ساخت و داستان آن درباره يک معلم تبعيد شده به روستا است. در اين فيلم 97 دقيقهاي فرامرز قريبيان، جمشيد هاشمپور، افسانه بايگان، فرهاد جم و عباس شباويز بازي کردند.
ديگر عوامل فيلم "ياغي" عبارتند از محمدهاشم سبوکي تهيهکننده، مهوش جزايري مدير توليد، فرجالله حيدري مدير فيلمبرداري، مهدي ژورک تدوين، نگار جاودان طراح صحنه و لباس، هادي ژورک صداگذار، مسعود ولدبيگي طراح گريم، خسرو خسروشاهي سرپرست گويندگان و مهرداد جنابي آهنگساز.
فيلم سينمايي "جهان پهلوان تختي" يکشنبه 11 مرداد ساعت يک بامداد روي آنتن شبکه تهران ميرود. اين فيلم را بهروز افخمي سال 76 بر مبناي فيلمنامه خود جلو دوربين برد و در خلاصه داستان آن آمده است: تهيه کننده فيلم جهان پهلوان تختي در پي فوت علي حاتمي کارگردان فيلم ساخت آن را به فيلمساز جواني که با همسرش کار ميکند، ميسپارد و ...
در فيلم "جهان پهلوان تختي" فريبرز عربنيا، نيکي کريمي، محمدرضا شريفينيا، فتحعلي اويسي، غلامرضا محبي و اکبر معززي بازي کردند و ديگر عوامل عبارتند از مرتضي شايسته تهيهکننده، نعمت حقيقي مدير فيلمبرداري، حسن حسندوست تدوين، مجيد ميرفخرايي و پروين صفري طراح صحنه و لباس، بابک بيات آهنگساز، مهرداد ميرکياني طراح گريم و محسن کلهر.
فيلم سينمايي "مرد نامرئي" دوشنبه 12 مرداد ساعت يک بامداد از شبکه تهران پخش ميشود. اين فيلم را فريال بهزاد سال 74 بر مبناي فيلمنامه مهدي سجادهچي ساخت. داستان اين فيلم درباره نوجواني به نام يوسف است که در اثر حادثهاي نامرئي ميشود و ...
در فيلم 90 دقيقهاي "مرد نامرئي" هرمز هدايت، مجيد عالميپروين، ناديا دلدار گلچين، علي شوکت، ابراهيم آبادي، پرويز بشردوست و هوشنگ قوانلو بازي کردند و ديگر عوامل اين پروژه عبارتند از سعيد حاجيميري و غلامرضا آزادي تهيهکنندگان، مهدي رجاييان تدوين، جمشيد انصاري طراح صحنه و لباس، اميرفرشيد رحيميان آهنگساز و مرتضي اردستاني طراح گريم.
فيلم سينمايي "تعطيلات پردردسر" سهشنبه 13 مرداد ساعت يک بامداد روي آنتن شبکه تهران ميرود. اين فيلم محصول سال 1385 ايران است. کارگرداني را شهاب عباسي به عهده دارد و يوسف تيموري، بيژن بنفشه خواه، بهنوش بختياري، کيومرث ملک مطيعي و آتش تقي پور در آن بازي کردند.
داستان فيلم درباره مرد جواني به نام منصور است. او به همراه عزيز و مادرش در خانه اي زندگي سختي را مي گذراند. پدر منصور مردي بوده قوي هيکل و درشت اندام که رشته پهلواني را برگزيده و با انجام نمايش هاي قدرتي گذران زندگي مي کرده است. اما روزي در حين انجام نمايش دچار ايست قلبي شده و ...
فيلم سينمايي "زن بدلي" چهارشنبه 14 مرداد ساعت يک بامداد از شبکه تهران پخش ميشود. مهرداد ميرفلاح اين فيلم را بر مبناي فيلمنامه پيمان عباسي ساخت و داستان آن درباره شادي پارسي و آرش سپهري است که به يکديگر علاقه دارند. آرش موسيقي کار ميکند. او هنگام خواستگاري از شادي متوجه ميشود او تصميم دارد براي ادامه تحصيل به لندن برود و ...
در اين فيلم ماهايا پطروسيان، رامبد جوان، رضا شفيعيجم، رابعه اسکويي، بهزاد فراهاني، مهدي امينيخواه و منوچهر آذري به ايفاي نقش پرداختند. محسن مسافرچي تهيهکننده، غلامرضا گمرکي مدير توليد، جمشيد الوندي مدير فيلمبرداري، ايرج گلافشان تدوين، برديا کيارس آهنگساز، بابک اخوان صدابردار، فريدون خوشابافرد صداگذاري و ميکس و محسن روزبهاني جلوههاي ويژه با اين پروژه همکاري داشتند.
فيلم سينمايي "قطار شب" پنجشنبه 15 مرداد و فيلم "تو را دوست دارم" جمعه 16 مرداد ساعت يک بامداد روي آنتن شبکه تهران ميرود. فيلم "تو را دوست دارم" را عبدالله باکيده سال 78 بر مبناي فيلمنامه فرزانه شباني ساخت. داستان اين فيلم درباره سياوش است که در ترکيه با يک زن بي پناه ازدواج کرده است و ...
در اين فيلم ابوالفضل پورعرب، محمد صادقي، سي بل الو، صالح ميرزاآقايي، نيکو خردمند، پرستو صالحي و منوچهر اخضرپور بازي کردند و ديگر عوامل آن عبارتند از داود شيرزاد و سيدمحمد قاضي تهيهکنندگان، سيدمحمد قاضي مدير فيلمبرداري، بهرام دهقان تدوين، مختار سائقي طراح صحنه، سيدمحمد ميرزماني آهنگساز، حسين لنگرودي و اسماعيل مشعوف صدابرداران.
مهر
در ايام هفته از شبكه 3 ببينيد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جام جم آنلاين: فيلمهاي باشگاه ببر و اژدها، نسل آفتاب، اي دوست مرا بخاطر آور، شهاب پروانه، روزهاي بهم ريخته، کلاهي براي باران و موميايي 3 از 10 تا 16 مردادماه در قالب برنامه سينما گلخانه ساعت 17:30 روي آنتن شبه سه ميرود.
فيلمهاي "باشگاه ببر و اژدها" و "نسل آفتاب" شنبه و يکشنبه 10 و 11 مرداد از شبکه سه پخش ميشود. فيلم "نسل آفتاب" محصول هندوستان است. اين فيلم به کارگرداني ساتيا نارايانا و پراناو آناند ساخته و در آن آميتاب باچان، سوندا رايا، راچانا بانرجي، آنوپام کر، موکيش ريشي و شيواجي ساتهام بازي ميکنند.
داستان فيلم "نسل آفتاب" درباره تاکور از خانوادهاي ملقب به نسل آفتاب است. پسرش شيرا به خاطر علاقه به دختري به نام گوري در کودکي از مدرسه رفتن بازمانده و پدرش نيز او را از خود ميراند. وقتي گوري پيشنهاد ازدواج هيرا را ميشنود او را به دليل بيسوادي از خود ميراند. در اين ميان رادا که دختري ثروتمند است از سرگذشت هيرا مطلع ميشود و ...
فيلم "اي دوست مرا بخاطر آور" دوشنبه 12 مرداد روي آنتن شبکه سه ميرود. اين فيلم به کارگرداني حميد نعمتالله و به تهيهکنندگي محمدرضا شفيعي بر مبناي فيلمنامه نعمتالله و معصومه بيات تهيه شده و حسن معجوني، الهام حميدي، سعيد پيردوست، محمدرضا حقگو، کاوه آهنگر، نگين عبداللهي، زهره صفوي، پروين قائممقامي و فتحالله طاهري در آن بازي کردند.
داستان فيلم "اي دوست مرا بخاطر آور" درباره زوجي جوان است که با يک شرطبندي در شب عروسي باعث بروز ناملايمتهايي در زندگي ميشوند و عوامل پروژه عبارتند از حسين يعقوبي مدير توليد، عليرضا رنجبران تصويربردار، سيامک نيازي صدابردار، اعظم بيات گريمور، آنيتا جواهرچي طراح صحنه و لباس، محمدرضا داودي مدير روابط عمومي و موسسه فرهنگي هنري وصف صبا مجري طرح.
فيلمهاي "شهاب پروانه" و "روزهاي بهم ريخته" سهشنبه و چهارشنبه 13 و 14 مرداد از شبکه سه روي آنتن ميرود. فيلم "روزهاي بهم ريخته" به کارگرداني محمدرضا آهنج و تهيهکنندگي محمدرضا شفيعي تهيه شده و امين زندگاني، لاله اسکندري، مجيد مشيري، محمدحسين عمراني، رامين راستاد، حسن تسعيري و ... در آن بازي ميکنند.
فيلمنامه "روزهاي بهمريخته" را سعيد نعمتاله نوشته و داستان مردي بنام قطبي را روايت ميکند که مبتلا به يک بيماري خطرناک است. از عوامل اين فيلم ميتوان به علي محمودي مدير توليد، محمد حمزهاي دستيار اول کارگردان و برنامهريز، مرتضي غفوري مدير تصويربرداري، محمود شاهوردي صدابردار، حسن روحپروري طراح صحنه و لباس، محمدرضا قومي طراح گريم، زهرا جعفري منشي صحنه، بهروز ناجي عکاس و حبيب قليزاده مدير روابط عمومي اشاره کرد.
فيلم سينمايي "کلاهي براي باران" پنجشنبه 15 مرداد از شبکه سه پخش ميشود. سومين ساخته بلند مسعود نوابي داستان زندگي جواني است که در جريان خودکشي دختري جواني قرار ميگيرد و تلاش او براي نجات دختر اتفاقهايي را به همراه دارد.
رضا عطاران، فتحعلي اويسي، جواد رضويان، حديث فولادوند، فلور نظري، ساناز کيهان و مهران غفوريان بازيگران "کلاهي براي باران" و ديگر عوامل فيلم عبارتند از مجتبي رحيمي مدير فيلمبرداري، بابک اخوان صدابردار، شيرين شازده احمدي طراح صحنه و لباس، مسعود افشار طراح چهره پردازي و اکبر اصفهاني عکاس.
فيلم سينمايي"موميامي 3"هم جمعه 16 مرداد روي آنتن شبکه سه ميرود. اين فيلم به کارگرداني محمدرضا هنرمند ساخته شده و بازيگراني چون پرويز پرستويي، مهتاب کرامتي، فتحعلي اويسي و رضا ژيان در آن به ايفاي نقش مي پردازند.
داستان "موميامي 3" درباره يک موميايي است که در ناحيه اي پيدا مي شود که سروان قرباني مراقب آن است. دزدان ميراث فرهنگي موميايي را مي دزدند تا آن را به لندن ببرند، ولي سروان قرباني با تلاش بسيار و به کمک يک مجرم آنها را دستگير مي کند. اين فيلم روز شنبه چهارم شهريورماه از شبکه جام جم يک پخش مي شود.
مهر
برنامه تاریخی پلی به گذشته /خسرو معتضد
سرقفلی تاریخ در رسانه ملی
برنامه تاریخی «پلی به گذشته» که دست کم دو سالی از آغاز پخش آن از شبکه دوم سیما می گذرد برنامه یی است در فضای تاریخ معاصر کشورمان که مورخ شناخته شده کشور«خسرو معتضد» در قالب آیتم های ۱۵دقیقه یی، هر شب به مرور وقایع تاریخی مرتبط با دهه های نخست قرن حاضر می پردازد. از ویژگی های این برنامه که آن را از سایر برنامه های تاریخی- تحلیلی قدیمی و جدید سیما متمایز می کند برخورد خودمانی و به دور از تکلف مجری این برنامه و تلاش او در بیان ناگفته هایی از سیر تاریخ عمدتاً سیاسی کشور و نقش استعمارگران در ایران در قالب داستانک های تاریخی است.
صرف نظر از واکنش هایی که در سطح جامعه نسبت به نحوه بازگویی جریانات تاریخی توسط مجری- کارشناس برنامه برانگیخته شد و برخی از اهل فن روایات معتضد از تاریخ را شخصی و به دور از مدارک و مستندات قابل اتکا ارزیابی کرده و او را به تلاش برای تاریخ سازی متهم کردند (سیما چه در قالب این برنامه و چه در قالب سایر برنامه های تاریخی خود این انتقادات را نادیده گرفت و هیچ گاه در مقام پاسخگویی و رفع اتهام برنیامد) از دیدگاه رسانه یی و تلویزیونی نیز به نظر می رسد برنامه «پلی به گذشته» می توانست برنامه یی جامع تر و متفاوت تر از آنی باشد که دو سال است آنتن شبانه شبکه دوم سیما را به مدت زمان ۱۵ دقیقه به خود اختصاص داده است.
نخست آنکه به عنوان یک اصل اثبات شده و غیرقابل تردید رسانه یی که در تمام رسانه های معتبر دنیا نیز تا حدود زیادی رعایت می شود وقتی که قرار است برنامه یی هرچند با زمان کوتاه یک ربع برای مدت زمان طولانی در حد دو سال یا بیشتر روی آنتن یک شبکه تلویزیونی باشد طبیعی است که در وهله اول سازندگان مستقیم خود برنامه و در مرحله بعدی گردانندگان اصلی شبکه باید به فکر راهکارهایی برای ایجاد تنوع و ارائه ساختارهایی جدید برای آن باشند نه اینکه مانند برنامه مذکور به یک قالب تکراری و کلیشه یی برای قسمت های مختلف برنامه از تیتراژ آن گرفته تا فاصله گذاری های میان صحبت های مجری با پخش تصاویر و فیلم های آرشیوی دارای گفتار متن (نریشن) و حتی آهنگ متن، نحوه استقرار دوربین و دکور برنامه و... قناعت کنند.
ظاهراً برخلاف این اصل پذیرفته شده رسانه یی که سازندگان یک برنامه یا مدیران یک شبکه تلویزیونی را به تلاش برای جذب هرچه بیشتر مخاطب وادار کرده و همین انگیزه زمینه ساز تنوع و جرقه هایی خلاقانه در زمینه برنامه سازی تلویزیونی می شود برخی از برنامه سازان و مدیران شبکه های سیما آنچنان از موفقیت و نتیجه کار خود راضی و خشنود هستند که نیازی به ایجاد تنوع در ساختار یک برنامه حتی پس از گذشت مدت زمان طولانی دو سال هم احساس نمی کنند.
دیگر آنکه حال که سیما با چنین وسواس و دقتی ۱۵ دقیقه از آنتن یکی از باسابقه ترین شبکه های خود را تنها و تنها به بررسی یک مقطع کوتاه سی و چند ساله تاریخی (در مقایسه با کل تاریخ کشور) اختصاص داده و از سایر برهه های مهم و حیاتی قبل و پس از آن به راحتی چشم پوشی می کند (که در جای خود محل سوال و ایراد است) چه اشکالی دارد که تکثرگرایی و استفاده از نظرات و تحلیل های سایر کارشناسان و صاحب نظران علم تاریخ که اصلاً هم تعدادشان کم نیست نیز مدنظر سازندگان برنامه قرار گرفته و فقط و فقط به تحلیل های یک مورخ و کارشناس هر چقدر هم که خبره و شناخته شده باشد بسنده نشود؟ چه اشکالی دارد اگر قسمت هایی از این برنامه هم به وسیله سایر تاریخدانان برجسته و شهیر این مرز و بوم اجرا شود؟ بی گمان اگر چنین استراتژی ساده یی در دستور کار عوامل تولید این برنامه قرار می گرفت نه تنها به بار فنی و کارشناسی آن از یک سو و به تنوع و جذابیت آن از سوی دیگر تا حدود زیادی اضافه شده و حاصل نهایی کار بسیار باکیفیت تر از آب درمی آمد که مطمئناً میزان موضع گیری ها و انتقادات نسبت به آن نیز به شدت کاهش می یافت چرا که مخاطبان به این یقین می رسیدند که سیما صرف نظر از دغدغه های فراهم کردن به موقع خوراک آنتن شبکه های خود و انتقال قرائت خاصی از تاریخ به مقوله کیفی برنامه ها و نظرات تخصصی مختلف نیز به اندازه کافی اهمیت می دهد. البته این شیوه عدم استفاده از دیدگاه های تخصصی مختلف یک حوزه و به شکل بسته و با عده محدود و انگشت شماری کار کردن پدیده تازه یی در شبکه های تلویزیونی نبوده و امری است مسبوق به سابقه. نمونه ها بسیارند و آوردن مثال آنچنان فشار ذهنی را طلب نمی کند.
از برنامه های نقد سریال های تلویزیونی و مجری- کارشناس همیشگی و بلاتغییر آنها یعنی آقای محمدتقی فهیم گرفته که در اکثریت قریب به اتفاق و به احتمال قوی در تمام این سری از برنامه ها به عنوان پای ثابت نقد و کارشناسی حضور دارند و مشخص نیست چرا در برابر این همه ارادت سیما به ایشان و نظرات کارشناسی شان از خیل عظیم سایر منتقدان و سینمایی نویسان به راحتی چشم پوشی می شود، تا کارشناس همیشگی و بلاعزل برنامه نوروزی «قوی ترین مردان ایران» آقای فرامرز خودنگاه که ظاهراً تنها کارشناس ایرانی این حوزه بوده و کسی جز ایشان صلاحیت تشخیص درست یا نادرست بودن انجام حرکات ورزشی و نیز محاسبه زمان انجام حرکات را ندارد و... اما اگر این تک صدایی ها در چنین حوزه هایی تا حدودی قابل اغماض است در حوزه یی مثل حوزه تاریخ به ویژه در زیرمجموعه تاریخ سیاسی که حساسیت و اثرگذاری آن بر کسی پوشیده نیست اتخاذ استراتژی های اینچنینی چندان مجالی برای ارتقای ارتباط بیننده و رسانه فراهم نمی کند.
جان کلام آنکه رسانه یی که به دنبال جذب مخاطب بیشتر و ارائه برنامه هایی باکیفیت تر بوده و ملی بودن تنها در حد اسم برای آن نباشد نباید هیچ گاه مقوله مهمی به نام پرهیز از تک صدایی و ایجاد تنوع و تکثر را فراموش کند.
روزنامه اعتماد
مقایسه کیفی مجموعه تلویزیونی رستگاران و جومونگ
با نگاهی به سریالهای ایرانی تلویزیون و پخش چندین سریال در ماه های اخیر، این پرسش پیش می آید که چرا شاهد آثاری ضعیف به لحاظ مضمون ،قصه و ساختارهستیم؟
مجموعه رستگاران سریال روتین و شبانه «سیروس مقدم» هم اکنون در حال پخش از شبکه سه سیما است. سریالی که به نظر می رسد سازندگان آن به دنبال موفقیت سریال «نرگس» که در تابستان سال ۸۵ پخش شد، قصد داشته اند موفقیت آن را تکرار کنند. اما به نظر می رسد با وجود گذشت بیش از نیمی از این مجموعه، این مجموعه نتوانسته به مذاق مخاطبین تلویزیونی خوش بیاید.
ریتم کند و داستان تکراری که اغلب و مشابه آن را در مجموعه های دیگر شاهد بودیم. اینکه کلاهبرداری در مقابل گرفتن پول از مردم برای ساختن خانه پول ها را بالا کشیده و فرار کرده ،وپسری که در کودکی از پدر ومادرش دور افتاده وحالا که بزرگ شده در صدد انتقام وخون خواهی از عموی خویش،می خواهد با دختر اوازدواج کند. ازدواجی که نه براساس عشق وعلاقه، بلکه براساس انتقام گرفتن از «شایسته» وظلم های است که او در حق «کاوه» ومادرش انجام داده است.قصه ای ساده که کارگردان سعی کرده با پیچ وتاب دادن آن را کش دار کند.
داستان سرراست و تکراری که مشابه آن را احیانا در روزنامه ها و دیگر مجموعه های تلویزیونی شاهد بودیم.
این سریال شباهت زیادی با سریال «نرگس » دارد.به عنوان مثال شخصیت«خجسته»با شخصیت «نرگس» وهمچنین شخصیت«شایسته» شباهت فراوانی با«شوکت» دارد.فقط کمی فضا و موقعیت شخصیت ها وقصه عوض شده، اما داستان همان داستان است.
کافی است این سریال با سریال کره ای «جومونگ» مقایسه شود تا مشخص شود چرا مجموعه «جومونگ» این همه طرفداردر بین مخاطبین ایرانی دارد.
در این نوشته قصد وهدف نگارنده تخریب یا توهین به سریال خاصی نیست. بلکه هدف مقایسه ذائقه مخاطب ایرانی است.
با نگاهی به حوادث سریال «جومونگ» و حوادث سریال «رستگاران» می توان به این نتیجه رسید که در سریال «جومونگ» مخاطب ایرانی هر لحظه غافلگیر می شود.
داستان جذابیت و کشش لازم را دارد و مخاطب نمی تواند ادامه سریال را حدس بزند.مخاطب غافلگیرشده، و رو دست می خورد.حوادث و اتفاقات در این سریال پشت سر هم اتفاق می افتند که همین عامل چشم مخاطب ایرانی را بر ضعف های آشکارآن می بندد.مثل بازی ها ولباس های غلوآمیز.اما در واقع ضعف سریال کره ای با ریتم وضرباهنگ وتوالی اتفاقات پوشانده شده است. در مقابل در سریال های ایرانی مشکل همیشگی وجود دارد. نبود یک داستان جذاب و گیرا که ذهن مخاطب را درگیر کند. در سریال های ایرانی و به خصوص در این چند ماه اخیر با توجه به سریال هایی که پخش شده است شاهد سریال های کلیشه ای و تکراری به لحاظ مضمون و قصه هستیم که مخاطب به راحتی پایان آن را حدس می زند و اصلا دلیل و انگیزه ای برای دیدن ادامه آن ندارد. البته منکرزحمات دست اندرکاران وعوامل این گونه سریال ها نیستیم. اما ای کاش اول قصه ای گیرا و جذاب انتخاب می شد و بعد دست به ساخت این گونه آثاربرداشته می شد تا هم زحمات عوامل یک سریال به هدر نمی رفت و هم سرمایه های ملی بیهوده در لابه لای سریال های بی محتوا و تکراری نابود نمی شد. بحث تله فیلم ها هم که داستان جداگانه ای دارد.
اکثر قریب به اتفاق دارای فیلم نامه هایی ضعیف و تکراری هستند که شتاب زدگی در ساخت و انتخاب عوامل آن به وضوح قابل رویت است. در مورد تله فیلم ها به همین نکته اشاره کنیم که به نظر می رسد درساخت این تله فیلم ها نظارت و دقت آنچنانی نمی شود. نتیجه آن که روز به روز شاهد سیر نزولی این گونه فیلم ها هستیم. اکثر فیلم نامه های تله فیلم ها ضعیف وفاقد جذابیت های داستانی است.سوال اینجاست که آیا با وجود این سریال ها و تله فیلم های ضعیف می توان انتظار داشت که مخاطب ایرانی دست به دامان سی دی ها قاچاق داخلی و خارجی نباشد؟آیا می توان انتظار داشت پدیده ای به نام ماهواره به جای شبکه های داخلی آذین بخش خانه های ایرانی نباشد؟
همان گونه که همه ما می دانیم بسیاری کشورها از طریق رسانه ها و ارتباطات جمعی خود در صدد تبلیغ فرهنگ، سنت، آداب و رسوم ملی خویش هستند چرا ما نباید در سریال های وطنی به غیر از انگشت شماری از آن ها شاهد رسم و رسومات ملی خویش باشیم و به جای آن در سریال های ایرانی با استفاده از سوژه ها و موضوعات تکراری، و با استفاده ازدکور و اکسسوار غیر ایرانی به تبلیغ زندگی اشرافی، مدرن و شهرنشینی بپردازیم. واقعا چند درصد مردم ما خانه های عیانی با چیدمان آنچنانی دارند؟ یا چند درصد مردم ما هر یک از اعضای خانواده خودرو جداگانه دارند و هر روز در رستوران و کافی شاپ غذا می خورند؟ جواب این چند سوال کامل مشخص است. همه ما می دانیم و باور داریم که تاریخ، فرهنگ و تمدن ایرانی جزو اولین تمدن های انسانی بوده است. این روزها سریال «در چشم باد» ساخته «مسعود جعفری جوزانی» پخش می شود.
قضاوت در مورد این سریال خیلی زود است. اما از چند قسمت اولی که پخش شده، می توان انتظار داشت که یک سریال کاملا ایرانی،جذاب و خوش ساخت را شاهد خواهیم بود. سریالی که قهرمانی ها،دلیری ها و به خصوص هویت ایرانی بودن ناب را به ما نشان خواهد داد و آنوقت است که مخاطب ایرانی در برابر سریالی مثل «جومونگ» با افتخار خواهد گفت: ما انسان هایی بزرگ و شرافتمند و دلیری چون، «میرزا کوچک خان جنگلی»را داشته ایم که هزاران نفر از دشمنان ایران را به خاطر دفاع از وطن وشرافت ازپای درآوردند و خود جاودانه و افتخارانه به خاک و خون غلطیدند و تاریخ هرگز نام آنها را از یاد نخواهد برد.
ای کاش در سریال «رستگاران» هم به جای انتخاب چنین داستان کلیشه ای، قصه ای گیرا و جذاب انتخاب وپخش می شد تا توانایی مقابله با سریالی چون «جومونگ» را داشته باشد.شاید خیلی ها بگویند که فضای هر دو سریال با همدیگر متفاوت است .«رستگاران»، سریالی معاصروشهری است و«جومونگ» داستانی کلاسیک ،قدیمی وتاریخی دارد، اما در عصر ارتباطات مهم درست انجام دادن کار وانتخاب درست سوژه وداستان است که علاوه بر مخاطب وطنی باعث استقبال مخاطبین بین المللی شود. استقبالی که باعث آشنایی وشناخت مخاطبین جهانی از رسم ورسومات ،فرهنگ، آیین ،منش وزندگی ایرانی شده وعاملی برای توسعه فرهنگی ،اقتصادی وگردشگری یک کشور می شود.
چیزی که این روزها سریال «جومونگ» انجام داده وتوانسته در سطح وسیع فرهنگ وآداب خود را در جهان گسترش دهد.
تا جایی که این روزها در کوچه وخیابان در شادیهای کودکان شاهدیم که کودکان ما به جای شناخت شخصیتهایی چون رستم وسهراب، افراسیاب، سیاوش، سودابه، جمشید، طهمورث، فریدون، کاوه آهنگر، هوشنگ، گرشاسب، اسفندیار، بهمن، بیژن، تهمینه، رستم، رودابه، زال، سودابه، سیاوش، فرنگیس، کی کاووس، کی خسرو، کی قباد، گشتاسب، گودرز، گیو، لهراسب، منیژه، هما ، آرش کمانگیر و چندین شخصیت که درتاریخ ما حضور دارند در بازیهای خود اسم همدیگر را«جومونگ»، «تسو» و«سوسانو» صدا می کنندودوست دارندجای آنها باشند. دیگر جای هیچ گونه حرفی باقی نمی ماند که چرا ما نمی توانیم به نسل کنونی ونسل های آینده بگوییم که چرا همه در برابر تمدن غنی ایرانی سر تعظیم فرود می آوردند. به هر حال چیزی که مهم می نماید این است که باید چاره ای در این مورد اندیشیده شود.
علی یعقوبی
گزارش درباره شبکههای فارسی زبانی که رقیب صدا و سیما شدهاند
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سینمای ما - شبكه تلويزيوني فارسي١ به دنياي ديجيتالي ماهواره رسيد و پخش سريالهاي تلويزيوني مهم و پرطرفدار دنيا را با دوبله فارسي آغاز كرد. اين خبر، در حالي نقل محافل تلويزيوني شده كه مسوولان و دستاندركاران تلويزيون ايران با بحران تماشاگر روبهرو شدهاند و مخاطبانشان به دلايل مختلف مثل جانبداري يا پخش برنامههاي كمطرفدار به آنها ايراد ميگيرند و سايتهاي طرفدار دولت نيز اين تولد را هشدار دادهاند.
شبكه تلويزيوني فارسي١، زير نظر روپرت مرداك مديريت ميشود.كسي كه بنيانگذار نيوزكورپورشين است و شبكههاي تلويزيوني مختلفي را اداره ميكند. او كه يك يهودي ايتالياييالاصل است، شبكههاي تلويزيوني مختلفي را در شركت خود راهاندازي كرده و با اين شبكه تازه قصد دارد تا مخاطبان فارسيزبان را به سمت شبكههاي خود بكشاند.گروه كارمندان اين شبكه، افغاني هستند، اما افغانيهايي كه سالها در ايران زندگي كردهاند و ميتوانند فارسي را با لهجه ايراني صحبت كنند. اما مشكل اصلي اين شبكه با متنهايي است كه براي دوبله در اختيار كارمندان قرار ميدهند. دوبله اين برنامهها، معمولا دوبله درستي نيست و مخاطب، خط داستان را گم ميكند.ظاهرا برخي از مسوولان صداوسيما معتقدند اين يك پيروزي براي شبكههاي تلويزيوني ايران به حساب ميآيد. البته پيش از اينها، عزتالله ضرغامي درباره شبكه بيبيسي فارسي نيز گفته بود اين شبكه را تهديد حساب نميكند اما اين روزها از سوي برخي دستگاهها و شخصيتها به كرات درباره نقش و تاثير اين شبكه تلويزيوني در حوادث پس از انتخابات موضعگيريهاي تندي شنيده ميشود. برخي كارشناسان بر اين باورند كه سادهانگاري مديران رسانه ملي و عملكردهاي نادرستي كه منجر به كاهش سطح اعتماد مردم به صداوسيما شده است، ميتواند انگيزه خوبي براي برخي صاحبان رسانهها در آن سوي آبها باشد تا با اين تصور كه در جذب مخاطبان ايراني موفق خواهند شد به فكر راهاندازي شبكههاي فارسيزبان بيفتند.شبكه ماهوارهاي فارسي١، اولين شبكه تلويزيوني فارسيزباني كه روي بينندههاي داخل ايران زوم ميكند، نيست. نزديك به يك سال پيش نيز شبكه mbc Persia به مديريت يك سعوديالاصل متولد شد و به صورت ٢٤ ساعته، فيلمهاي سينمايي را با زيرنويس فارسي پخش ميكند.
علتي كه اين شبكه نتوانست مخاطب ويژه ايراني را راضي كند، انتخاب فيلمها و زيرنويس نادرست فارسي آن بود. اما پاي شبكه سوم هم در ميان است. مسوولان شبكه تلويزيوني TV Persia اعلام كردهاند، دومين شبكه تلويزيوني خود را براي پخش سريالهاي تلويزيوني راهاندازي ميكنند. اين شبكههاي تلويزيوني قصد خبررساني ندارند و تنها به قصد رسيدن به يكي از ارزشهاي خبري تازه، يعني سرگرمي متولد شدهاند و اين، همان چيزي است كه منتقدان دولتي صدا و سيما، دستاندركاران تلويزيون ايران را به آن متهم ميكنند. اين گروه از منتقدان دولتي كه افرادي مثل جواد شمقدري در اين گروه قرار ميگيرند، معتقدند صداوسيما در روزهاي درگيريهاي خياباني بعد از انتخابات درست عمل نكرده و برنامههاي سرگرمكنندهاي براي مخاطب خود پخش نكرده است. گروه ديگري هم هستند كه معتقدند صداوسيماي ايران، حضور اين شبكههاي تلويزيوني فارسيزبان را خطر حساب نميكند و آنها خيلي پيش از اينها، درباره اين شبكهها و شبكههاي خبري ديگر به مسوولان صداوسيما هشدار دادهاند. تكيه اين شبكههاي فارسيزبان تازه متولد شده، روي سريالهاي تلويزيوني خارجي است. سريالهايي كه با كمي تاخير، حتي دستفروشهاي كنار خيابان هم ديويديهايشان را ميفروشند اما همچنان براي مسوولان تلويزيون ايران خطري احساس نميشود و در مقابل اين سريالها موضعي غيرقابل باور دارند. به همين دليل بود كه وقتي گروه دوبلورهاي ايراني، كار روي سريالهاي لاست و فرار از زندان را آغاز كردند، مديران شبكههاي تلويزيون ايران با جديت اعلام كردند قصد پخش اين سريالها را ندارند و قرار است اين سريالها در شبكه رسانههاي تصويري توزيع شوند. البته داستان ديگري نيز در پشت پرده در جريان است كه به حق كپيرايت برميگردد.به نوشته وبلاگ محمد تاجیک ، اين حق كپيرايت داستان دنبالهداري است كه باعث مي شود شبكههاي راهاندازي شده، بتوانند سريالها را همزمان با پخش از شبكههاي اصلي نمايش دهند. در صفحه «درباره ما» سايت فارسي١ اين توضيح داده شده است كه آنها حق پخش آثار را خريداري كردهاند و سعي دارند در كوتاهترين زمان، در سطح ديگر شبكههاي اصلي بالا بياورند و از آنجايي كه روپرت مرداك، يكي از اصليترين گردانندگان تلويزيونهاي ماهوارهاي است و ٥٣ شبكه تلويزيوني در اختيار دارد، برخي ميگويند بعيد نيست كه پنجاه و چهارمين شبكه تلويزيونياش، تبديل به يكي از پرطرفدارترين شبكهها شود. با اين توصيفات، كمي عجيب و عجولانه به نظر ميرسد كه مرتضي ميرباقري، معاون سيماي ايران ميگويد: «مردم ايران، آمادگي ديدن چهار سريال در ماه رمضان را ندارند.» البته درگيريهاي مربوط به سرگرميسازي در تلويزيون ايران، بحثي قديمي است و به آن گروه منتقدان تندرو بازميگردد كه اعتقادشان همان اعتقادهاي كهنهاي است كه براي تلويزيون، نقش آموزش را پررنگتر ميبينند و نقش سرگرمي را انكار ميكنند. ميرباقري ميگويد: «نهادهاي مذهبي به ما تذكر ميدهند كه شما در ماه مبارك رمضان، وقتي پخش برنامههاي نمايشي را شروع ميكنيد، فاصلهاي هم قرار دهيد تا مردم به عبادتشان برسند.» اين درگيريها و حاشيههاي مربوط به تلويزيونهاي تازه متولد شده، تا جايي ادامه پيدا ميكند كه در همين فرصت ١٠ روزهاي كه از تولد آن ميگذرد، خطري جدي براي مسوولان به حساب ميآيد و بايد منتظر تصميمگيريهاي مسوولان صداوسيما نشست؛ مسوولاني كه به نظر ميآيد خیلی قصد دورانديشي ندارند.
منبع : فرهیختگان