هویتزر خودکششی 152میلیمتری Msta
	
	
		  هویتزر خودکششی 152میلیمتری  MSTA
      
اگر وارد هر سیستم جستجوی اینترنتی شد و بپرسید که "مستا" (Msta)  چیست، پاسخ می دهد که رودی در غرب روسیه در استان های تویر و نوگوراد است. اما اگر  این سوال را از یک افسر توپخانه چی روس پرسید، او بلافاصله می گوید: "مستا-اس" یا  "مستا-بی"؟ و شروع می کند به توضیح آن: 
"مستا-اس"، توپخانه ای خودرو است با هویتزر شاخص 2С19  و "مستا-بی" توپخانه قابل بکسر با شاخص 2А65  می باشد. این ها ویژه نابود سازی سلاح هسته ای تاکتیکی از جمله توپخانه ها، خمپاره  اندازها، تانک ها و سایر تجهیزات زرهی، ضد تانک ها، نیروی زنده و ابزار دفاع ضد  هوایی و ضد موشکی هستند. این دستگاه می تواند آتش را بر اهدافی مرئی و نامرئی از  مواضعی بسته بگشاید و از جمله در شرایط کوهستانی مستقیم نشانه گیری کند".  
    هویتزر خودکششی 152 میلی متری "مستا"، یکی از بهترین توپخانه های جنگی ارتش روسیه  است. (هویتزر به توپخانه هایی گفته می شود که می توانند لوله خود را بیش از 45 درجه  از سطح افقی بلند کنند و از طول موانعی مرتفع نیز همانند خمپاره افکن شلیک کنند).  این را می توان در نمایشگاه های بین المللی تسلیحاتی از جمله در "نیژنی  تاگیل"،"اومسک" و نیز در خارج از روسیه در نمایشگاه های "لی بورژه" فرانسه، و در  امارات متحده عربی دید. 
در ابوظبی "مستا-سی" واقعاً معرکه کرد. از 40 شلیکی که توسط متخصصین ما در فاصله 15  کیلومتری انجام شدند (یعنی از مواضع آتشبار بسته ای که نشانه گیر نمی توانست ببیند  کجا تیراندازی می کند) در حضور کارشناسانی از 20 کشور، 38 شلیک نه تنها به هدف بلکه  دقیقاً به قلب آن برخورد کردند. دو شلیک دیگر نیز بیش از 25 متر از مرکز هدف فاصله  نداشتند که این فاصله در قانون توپخانه "نوع عالی" محسوب می شود. چرا که پاره گلوله  های توپ 43.5 کیلوگرمی در هر صورت آن محدوده را در بر می گیرد. 
علاوه بر دقت بالای شلیک، سرعت بالای شلیک "مستا-سی" نیز سبب شگفتی کارشناسان شد.  می تواند در یک دقیقه بین 8-10 شلیک انجام دهد. چنین سرعتی را هیچ یک از توپخانه  های موجود در جهان ندارد. 
درباره اینکه این سرعت بالا از کجا بوجود می آید، "یوری توماشوف" طراح ارشد هویتزر  و قهرمان روسیه به من توضیحاتی داد. وی مدال طلای قهرمانی را بخاطر همین توپخانه  دریافت کرده است. 
در "مستا-سی" سیستم شارژ خودکار هویتزر وجود دارد. ذخیره آن 50 توپ است و آنها می  توانند انفجاری، انفجاری-پاره گلوله ای، خوشه ای، ضدتانک و یا سایر انواع باشند و  آنها بطور مکانیکی و بدون نیاز به حضور فرد به مخزن لوله منتقل می شوند. 
وی اظهار داشت: "اگر کادرهایی از عملیات "شوک و لرزه" را دیده باشید، باید به یاد  بیاورید که تا چه حد آمریکایی ها و انگلیس ها مجبور به پر کردن دستی مخزن بودند.  اما ما همه این کارها را با بالابر انجام می دهیم. و در داخل کابین نیز دستگاه خنک  کننده وجود دارد که توپچیان خارجی فقط می توانند آرزوی آن را داشته باشند". 
در این جا شرایطی کاملاً راحت برای انجام محاسبات نظامی ایجاد شده است. اولاً،  سربازها در زمان تیراندازی در داخل برج توپخانه هستند و زره "مستا" در برابر پاره  گلوله ها و تیراندازی ها مقاوم است. دوماً که نه سلاح شیمیایی، نه میکروبی و نه  تشعشعات موجود در محیطی که در آن توپ شلیک می شود نیز آنها را تهدید نمی کند. سیستم  ویژه ----- در برج، هوا را تمیز و بی ضرر می سازد. سوماً این که گازهای باروتی پس  از شلیک به کابین وارد نمی شوند و سبب مسمومیت افراد نمی شوند. 
یوری توماشوف به من توضیح داد که برتری اصلی "مستا"، سیستم هدایت شلیک آن است. این  سیستم همراه با ابزار تجسسی و هدفگیری و ابزار هدایتی با دستگاه های محاسباتی های  الکترونی، مجموعه ضربه ای آتشبار ایجاد می کند و با کارآیی بالا هرگونه مسئله نظامی  را حل می کند و سیستمی دارای دقت بالای شلیک می باشد.
    "یوری بوترین" سازنده کل کمپانی "اورال ترانس ماش" با اظهار اینکه هویتزر "مستا-سی"  را در این کمپانی می سازند، این داستان را تکمیل نمود. در سیستم هدایت شلیک، محاسبه  گر بالستیک نیز و نشانه گیر خودکار، دستگاه جهت گیری، سیستم ردیابی ماهواره ای (که  می تواند مرتبط با گلوناس و  GPS  باشد) وجود دارد. همچنین این امکان وجود دارد که برای مدتی طولانی اطلاعات را حداقل  درباره 10 ماموریت شلیکی حفظ نمود. ضمن این که سیستم مذکور بواسطه خطوط ارتباطی، از  جمله کدبندی بسته می باشد و این نه تنها در دستگاه مقر نظارت، بلکه در دستگاه های  پرنده بدون خلبان نوع "پچیلا" (زنبور) و سایر دستگاه های پرنده بدون خلبان و همچنین  در هواپیمای دورپرواز راداری جاسوسی، نظارتی و نشانه گیری  А-50  (مشابه روسی آواکس) وجود دارد. 
مختصات هدف که توسط آنها تعیین می شود، از طریق ماشین فرماندهی هدایت خودکار وارد  سیستم هدایت شلیک می شود و ... 
بیایید برای دشمن دل بسوزانیم، تحت ضربات گلوله های 152 میلیمتری فوق العاده دقیق  "مستا" که در بین آنها می توانند گلوله های قابل هدایت شلیک لیزری "کراسنوپل" و  گلوله های قابل تصحیح "سانتیمتر" نیز وجود داشته باشد، چقدر به او سخت خواهد گذشت.  در ضمن، هر دوی این گلوله ها می توانند هم کالیبر 152 میلی متری و هم کالیبر 155  میلی متری ویژه ناتو باشند. 
"مستا-سی" هم می تواند با کالیبر 155 میلی متری کار کند. این مخصوصاً برای صادرات  "توپخانه های خود رو" ساخته شده است. از جمله به هند که در توپخانه های آن از چنین  کالیبری استفاده می کنند. مستعمره انگلیس بودن در نیمه اول قرن گذشته سبب شد که  دهلی با لندن همخوانی پیدا کند و از این رو تا کنون نیز هند گلوله های خود را با  کالیبر مرسوم در اروپای غربی تولید می کند. و اسلحه سازان روسیه هویتزر را برای آن  بطور ویژه ساختند که برای ارتش هند مرسوم باشد. 
این به هیچ وجه اختلالی در ویژگی های تاکتیکی و تکنیکی "مستا" ایجاد نمی کند و  همچنان نیز در بخش سیار تانک  Т-80  جای می گیرد. 
موتور آن دیزلی است، اما چند سوختی می باشد و می تواند با شش نوع سوخت مختلف کار  کند. توان آن 840 اسب بخار است. زنجیرها از لاستیک و فلز هستند با پهنای 580 میلی  متر که به ماشین اجازه می دهد روی خاک نیز با سرعتی تا 60 کیلومتر بر ساعت حرکت  کند. برای شلیک نیز نیازی به تثبیت کننده ندارد. وزن هویتزر 42 تن است که اجازه می  دهد بدون تثبیت ساز نیز شلیک کرد. سیستم کمک فنر شلیک، همان طور که پیشتر نیز گفته  شد، سریع و خودکار تمامی داده های دستگاه را پس از هر شلیکی باز می گرداند و طبق  مختصات از پیش تعیین شده به توپخانه جهت می دهد. 
به گفته ژنرال "ولادیمیر زاریتسکی" رئیس نیروهای موشکی و توپخانه ای نیروهای مسلح  روسیه، تا سال 2015 ارتش روسیه حدود 2 هزار توپخانه جدید دریافت می کند که بخش اعظم  آن "مستا-سی" مدرنیزه شده خواهد بود. 
 
  
	 
	
	
	
		تانک ویرانگر M1 مقاله اول
	
	
		   تانک ویرانگر   M1  مقاله اول
    تانک   M1  ابرامز بعنوان تانک جنگی اصلی ارتش ایالات متحده جایگزین تانک   M60 Patton  در سال 1980 شد. این تانک دارای سه مدلM1،   M1A1،   M1A2  می باشد. نام این تانک به احترام ژنرال کرایتون ابرامز، فرمانده سابق گردان زرهی 37  نیروی زمینی امریکا، ابرامز نامگذاری شده است. طراحی   M1  در شرکت جنرال داینامیکس انجام گرفت و در نهایت این تانک در سال 1980 وارد خدمت شد.  مدل ارتقا یافته   M1  ،   M1A1  نام دارد که در سال 1985 عرضه شد.   M1A1  دارای توپ 120 میلیمتری بدون خان بوده که توسط شرکت آلمانی   Rheinmetall  طراحی شده است. همچنین این مدل دارای زره تقویت یافته و سیستم حفاظت   NBC1  می باشد.   M1A2  مدل ارتقا یافته   A1  است که دارای نمایشگر گرمایی فرمانده و جایگاه اسلحه، تجهیزات ناوبری و گذرگاه  دیجیتالی اطلاعات می باشد. 
   نیروی زمینی آمریکا تمام   M1  و   M1A1  های خود را به مدل   A2  ارتقا داده ولی سپاه تفنگداران دریایی آمریکا هنوز از مدلهای   A1  استفاده می کند. در عملیات طوفان صحرا و سپر صحرا نیز در زره تعدادی از   M1A1  ها تغییراتی انجام گرفت. علاوه بر آنچه گفته شد به ابرامز می توان خیشِ مین و یا  غلتک مین وصل کرد. تاکنون بیش از 8800 تانک ابرامز تولید شده که علاوه بر آمریکا به  کشور های دیگری مانند استرالیا، عربستان، مصر،کویت و ترکیه صادر شده است. البته این  تانک در لیست نامزد های خرید سوئد نیز قرار داشت که به پیروزی نرسید.M1A1  در عربستان مستقر شدند و برتری خود را بر تانکهای   T-72،   T-62  و   T-55  روسی در اختیار عراق نشان دادند. در این جنگ تنها 18   M1A1  به خاطر صدمه های وارد شده از خدمت خارج شدند و جالب اینجاست که هیچ مورد کشته شدن  خدمه این تانک گزارش نشد.   M1A1  دارای برد بیش از 4000 متر می باشد. درگیری مهم دیگری این تانک حمله امریکا به عراق  در سال 2003 بود که به سقوط صدام حسین انجامید. در این جنگ هم ابرامز بسیار خوب عمل  کرد و تنها یک مورد حادثه منجر به مرگ گزارش شد که در آن یک تانک ابرامز با یک مین  زد تانک هدف قرار گرفت که باعث کشته شدن دو نفر و زخمی شدن نفر سوم همراه بود. این  اولین مورد منجر به مرگ در تانک ابرامز بود. در 27 نوامبر 2004 یک ابرامز دیگر  بوسیله بمب قدرتمند جاسازی شده نابود شد که به کشته شدن راننده انجامید. یک تانک  دیگر هم به هنگام درگیری در عراق هنگام رد شدن از پل با خراب شدن آن به درون آب  سقوط کرد که یک سرباز غرق شد. تاکنون هیچ ابرامی بوسیله اتش تانک دشمن نابود نشده  است اگر چه چند فروند نیز بوسیله راکتهای زد تانک   RPG-7،   RPG-18  و   AT-14  نابود شده اند. همچنین در عملیات طوفان صحرا چهار ابرام با اصابت اشتباه موشکهای زد  تانک   AGM-114  هلفایر شلیک شده از هلیکوپتر های   AH-64  آپاچی ساقط شدند. ابرامز توسط نوعی ماده کمپوزیتی محافظت شده که از لایه هایی از  استیل و سرامیک تشکیل می شود. مهمات و سوخت در قسمتی زره دار قرار داده شده اند تا  به خاطر حساسیت این قسمتها امنیت خدمه بیشتر شود. در اوایل 1988 مدل   M1A1  زرههای جدیدتری دریافت کرد که در آن از میله های زد اورانیوم ضعیف شده استفاده شده  است. این میله ها در جلوی برجک و بدنه تانک قرار داده شده اند. با وجود افزایش قابل  توجه مقاومت تانک در برابر انواع سلاحهای زد تانک این زره ها وزن ابرامز را نیز به  مقدار قابل توجه زیاد کرده است. اولین   M1A1  هایی که این ارتقا روی آنها نصب شد تانکهای مستقر در آلمان بود (به خاطر اینکه در  جنگ سرد آلمان در خط مقدم مقابل شوروی بود). همچنین تانکهای شرکت کننده در عملیات  طوفان صحرا فوراً قبل از آغاز جنگ به این درجه ارتقا یافتند. توپ مدل   M1،   M68A1  105 میلیمتری بود که توانایی شلیک انواع توپهای ضد نفر، دودهای سفید فسفری (از جنس  فسفر) و یا توپهای با قدرت انفجاری بالا را دارد. در مدلهای   M1A1  و   M1A2  از توپ 120 میلیمتری   M256  بدون خان استفاده شده که در شرکت رینمتال اِیجی آلمان و تحت لیسانس جنرال داینامیکس  آمریکا طراحی شده است. این نیز توانایی شلیک انواع توپهای مختلف مانند اورانیوم  ضعیف شده را دارد که به آن تونانایی مقابله با نیروهای زرهی و نفرات دشمن و حتی از  نظر تئوری با وسایل پرنده با ارتفاع کم را دارد که البته این توانایی هنوز امتحان  نشده است.
  
    این تانک برای اولین بار در جنگ خلیج در سال 1991 در صحنه نبرد حضور یافت و در این  جنگ بود که توانایی های بالای خود را به نمایش گذاشت.در مجموع  1848
   
   ابرامز علاوه بر توپ اصلی خود مجهز به سه مسلسل دیگر نیز می باشد : 1- مسلسل 12.7  میلیمتری   M2  که جلوی دریچه فرمانده قرار دارد و دارای آلت نشانه روی با بزرگنمایی   3x  است. 2- دو مسلسل 7.62 میلیمتری که یکی مقابل دریچه پر کننده (لودر) و دیگری هم  محور با توپ تانک است که بخاطر امکان استفاده آن از درون تانک بسیار مورد توجه قرار  می گیرد. همچنین در برجک تانک دو پرتاب کننده ی 6 لول نارنجکهای دودزا گنجانده شده  که باعث پنهان ماندن از دید دشمن و نمایانگر های گرمایی ( فروسرخ) می شود. موتور آن  نیز می تواند پرده دودی برای استتار تولید کند.   M1  به کامپیوتر کنترل آتش مجهز است که متصل به سنسور های نمایانگر گرمایی، مسافت یاب  لیزری، حسگر باد، حسگر شیب زمین، داده های مربوط به نوع مهمات که تنظیمات مختلف  برای مهمات را انجام می دهد) می باشد. هم فرمانده و هم توپچی می توانند توپ تانک را  شلیک کنند. سیستم کنترل آتش ابرامز بسیار پیچیده، موثر و مهلک می باشد بطوریکه  امکان شلیک دقیق توپ در حین حرکت در زمینهای ناهموار را می دهد. با خدمه ماهر این  تانک می توان هدف را در برف، باران، مه، دود و تاریکی مطلق از فاصله 4 کیلومتری  تشخیص داد و اغلب هدفی به اندازه یک تانک را در یک شلیک می توان حمله کند. ابرامز  از موتور 1500 اسب بخاری نیرو گرفته و دارای 4 حالت(حرکت) جلو و 2 حالت عقب می باشد  که به آن حداکثر سرعت 67 کیلومتر در ساعت را در خیابان و 48 کیلومتر در ساعت را از  میان دشت و صحرا می دهد. موتور آن با گازوییل، نفت سفید،   JP-1  یا سوخت هواپیما و از نظر تئوری با الکل کار می کند.C-5  و   C-17  حمل کرد، بطوریکه یک تانک آماده رزم و یا دو تانک آماده حمل توسط   C-5  و یک تانک آماده حمل توسط   C-17  جابجا می شوند که البته این محدودیت باعث بروز مشکلات جدی در جنگ خلیج 1 شد که با  حمل 1848 تانک توسط کشتی این مشکل برطرف شد. در حالت آماده حمل بعضی قسمتهای زره  نصب نمی شود و مهمات و سوخت پس از رسیدن به مقصد در اختیار تانکها قرار داده می  شود. کیت پایداری شهری تانک (TUSK)  شامل ارتقاهایی است که به منظور افزایش توانایی رزمی روی نمونه های   M1A2  در محیطهای شهری اعمال می شود. این ارتقاها بدلیل خطرناکتر بودن محیطهای شهری نسبت  به صحنه های نبرد می باشد. و این خود به دلیل قویتر بودن زره جلویی تانک ها از زره  های کناری، بالایی و پشتی و وجود امکان حمله از هر طرف می باشد. ارتقا زره شامل  افزودن زره های واکنشی به کناره های تانک برای مقابله با سلاحهای زد تانک و  کلاهکهای   shaped charged  می باشد. زره های میله ای (شبکه ای) در پشت بدنه برای حفاظت از موتور نصب و سپر  اسلحه نیز بر روی مسلسل توپچی برای محافظت از شلیک کننده قرار داده می شود.  ارتقاهای دیگر شامل نصب نمایانگر های گرمایی بر روی مسلسل پر کننده (لودر) است.  همچنین به مسلسل 12.7 میلیمتری فرمانده نیز قابلیت شلیک از داخل برجک در حالیکه  دریچه بسته باشد داده می شود. یک تلفن بیرونی هم برای برقرای ارتباط فرمانده با  سربازان پشتیبان تانک در پشت بدنه تعبیه شده است.
  
   
	 
	
	
	
		خمپاره انداز M252 ساخت امريكا
	
	
		  خمپاره انداز  M252  ساخت امريكا
    در  دنياي خمپاره اندازها ، نام  M252  بيانگر اعتبار و ارزش خاصي است. اين خمپاره انداز با بردي متوسط و دقتي كم نظير ،  در ميادين رزم سلاحي موثر و كشنده مي باشد. در دهه 80 ، ارتش امريكا نيازمند يك  خمپاره انداز 81 ميليمتري موثر و دقيق بود. در سال 1986 ،  M252  به عنوان خمپاره انداز استاندارد 81 ميليمتري در ارتش امريكا پذيرفته و جايگزين  انواع قبلي گرديد.
  در  طراحي و ساخت  M252  ، علاوه بر استفاده از استانداردهاي ارتش امريكا ، از استانداردهاي ارتش انگليس در  زمينه خمپاره اندازهاي 81 ميليمتري كه در دهه 70 تهيه شده بود ، استفاده شاياني  گرديد و در حال حاضر ، كمتر ارتشي در دنيا وجود دارد كه به اين سلاح مجهز نباشند.
  يكي  از موارد تمايز اين خمپاره انداز با ساير مدل هاي هم خانواده ، طرح دهانه آن است.  در دهانه اين خمپاره انداز از يك طرح ابتكاري موسوم به  BAD  (مخفف  BLAST  ATTENUATION DEVICE)  استفاده شده است كه وظيفه آن ، كاهش صداي سوت پرتاب گلوله است كه اين امر ، باعث  ايجاد يك وضعيت مناسب براي خدمه اين سلاح از لحاظ صوتي مي شود.
   اين  سلاح براي واحدهاي هوابرد ، پياده نظام و ساير واحدهاي نظامي ، بسيار ايده آل و  ارزشمند است. براي استفاده موثر و سريع از اين سلاح ، به سه خدمه نياز است. حداكثر  برد موثر آن 5700 متر و كمترين برد قابل شليك حدود 80 متر مي باشد. با اين سلاح ،  در يك دقيقه حداكثر 33 گلوله مي توان شليك كرد. اما براي شليك مداوم ، تنها 16  گلوله در دقيقه مي توان شليك كرد. زاويه شليك اين خمپاره انداز ، از 45 تا 85 درجه  قابل تنظيم است.
  M252  علاوه بر استفاده از مهمات كلاسيك ، از مهماتي با قدرت انفجاري بالا نيز مي تواند  استفاده كند.  M252  از سيستم نشانه روي استاندارد خمپاره اندازهاي 60 ميليمتري  M64  استفاده مي كند. وزن اين خمپاره انداز به همراه دو پايه ، سيستم نشانه روي و ساير  قطعات ، در حدود 40.5 كيلوگرم مي شود كه نسبت به كارايي قدرت آن ، بسيار ايده آل و  مناسب است.
	 
	
	
	
		بزرگترين و سنگين ترين توپ جهان
	
	
		  بزرگترين و سنگين ترين توپ جهان
    Schwerer Gustav  یا  Dora  بزرگترین و سنگین ترین توپی است که تا کنون ساخته شده و در میدان جنگ به کار رفته  است.کالیبر این هیولا 800  mm  است ودر طول تاریخ تنها خمپاره ی  Little  David  آمریکا با کالیبر 914mm  از آن بزرگتر است. 
   وزن   Schwerer Gustav  در حدود 1344  tons  بود و برای حمل آن نیاز به 25 لوکومتیو نیاز بود که طول کلی آن به حدود 1.6  km  می رسید و برای حمل آن به دو خط راه آهن نیاز بود. 
خدمه : 
250 نفر برای سوار کردن قطعات آن در 54 ساعت 
2500 نفر برای قرار دادن لبه ها و پایه های آن در زمین که با توجه به وضعیت زمین سه  تا شش هفته طول میکشید. 
    مشخصات :   Weight  of gun and mounting: 1,350 t Length  of gun: 47.3 m Height  of gun: 11.6 m Width  of gun: 7.1 m Barrel  length: 32.48 m  Propulsion 2 x Oil Electric D311 691 kW  locomotives (DRG class V188) 
  Maximum elevation: 48° (or 65°; sources differ,  may  refer to different mountings) 
 Weight  of propellant charge: 2,500 lb  (1134  kg) in  3 increments Rate  of fire: 1 round every 30 to 45 minutes or  typically 14 rounds a day
   مهمات
  این  توپ قادر به پرتاب گلوله هایی با وزن بیش از 7 تن با برد بیش از 37km  بود که این گلوله ها توانایی نفوذ در 10m  بتون مسلح یا 1m  فولاد را داشت و از دو نوع گلوله زیر استفاده می 
کرد 
 High  Explosive Weight  of projectile: 4.8 t  (4,800  kg) 
 Muzzle  velocity: 820 m/s  Maximum range: 48 km  Explosive mass:  700 kg Crater  size: 30 ft (10 m) wide 30 ft (10 m) deep. 
 AP Shell The  main body was made of chrome-nickel steel, fitted with a  aluminium alloy ballistic nose cone. 
 Length  of shell: 3.6 m Weight  of  projectile: 7.1 t (7,100 kg) 
 Muzzle  velocity: 720 m/s  Maximum range: 38 km  Explosive mass: 250 kg  Penetration: 264 ft (80 m) of reinforced  concrete was claimed, but this seems extremely unlikely. In testing it could  certainly penetrate 7 metres of concrete at maximum elevation (beyond that  available during combat) with a special charge
     تاریخچه : 
در سال 1934 سر فرماندهی ارتش آلمان (OKH)  به شرکت  Krupp  در شهر  Essen  سفارش ساخت توپی را داد که توانایی نابودی 7m  بتون مسلح یا 1m  ورق زرهی را داشته باشد و برد آن بیش توپ های موجود باشد. هدف از ساخت این توپ  نابودی خط دفاعی   Maginot  فرانسه بود. 
مهندس این شرکت  Dr.  Erich Müller  محاسبه کرده بود که این توپ دارای کالیبر 800mm  و وزن بیش از 1000 تن و لوله ای با طول 30m  و گلوله هایی با وزن 7 تن است.این محاسبات به این معنی بود که برای حمل آن به دو خط  راه آهن نیاز است. 
شرکت علاوه بر کالیبر 800mm  کالیبر های 700mm  , 850mm  و 1000mm  را هم بررسی کرد .البته کار مهمی در این زمینه انجام نشد تا اینکه هیتلر در سال  1936 از آنجا بازدید کرد.سرانجام طراحی بر اساس کالیبر 800mm  آغاز شد و در سال 1937 به پایان رسید . کار ساخت آن در سال 1937 آغاز شد و قرار بهد  که مدل نهایی در بهار 1940 اماده شود اما مدل آزمایشی با تاخیر در سال 1939 آماده  شد و برای ازمایش به   Hillersleben  فرستاده شد. 
پس از ازمایش های موفقیت آمیز نمونه ی آزمایشی نابود شد و دستور ساخت دو نمونه از  ان داده شد که اولی  Gustav  و دومی  Dora  نام داشت. 
برای جابجایی توپ شاسی خاصی طراحی شد که بر روی دو ارابه که هر کدام 20 محور 40 چرخ  و در کل 80 چرخ داشتند سوار می شد و بر روی دو ردیف موازی ریل حرکت می کرد.  
  
   تالار تخصصي هوا فضا
	 
	
	
	
		موشكهاي ضد تانك قابل حمل توسط فرددرحال توليد
	
	
		  موشكهاي ضد تانك قابل حمل توسط فرددرحال توليد
     موشک های ضد تانک هدایت شونده اصلی ترین سلاح پیاده نظام ارتش ها برای مقابله با  تانکها و ادوات زرهی است. این سلاح ها کوچک ، سبک ، ساده ولی بسیار کارآمد هستند.  از دهه 70 میلادی دهها نمونه این موشک ها با سیستم هدایت های مختلف برای ارتش ها  بزرگ دنیا ساخته شده و بعضی از آنها در بازار صادراتی بسیار پرطرفدار بوده اند.  اکثر این موشکها دارای هدایت سیمی بوده و در راستای دید پرواز می کنند اگرچه از دهه  70 میلادی بعضی از این موشکها با توانایی پرواز بالاتر از خط دید تولید شده اند (  پرواز در بالای خط دید یعنی پرواز موشک بعد از خروج از لانچر در 5/1 تا 2 متر  بالاتر از سطح هدف و حمله به آن از فراز هدف). 
   موشک های هدایت سیمی بسیار ساده و در عین حال ارزان تر از دیگر موشکها هستند از این  رو این موشکها بسیار در بین کشورهای دارای مرزهای زمینی زیاد طرفدار دارند. این  قبیل موشک های را می توان بر ضد انواع اهداف میدان جنگ مانند تانکها ، نفر برها ،  خودروها ، توپها و سنگرها تیر بار استفاده می شود.اولین بار در دهه 40 میلادی در  جریان جنگ جهانی دوم در سال 1945 آلمان ها اولین موشک ضد تانک هدایت شونده جهان را  با نام  X-1  در دهه 50 و 60 موشکهای ضد تانک حمل شونده توسط نفر دچار کم مهری از طرف فرماندهان  نظامی قرار گرفتند زیرا آنها معتقد بودند که راکتها غیر هدایت شونده چون بازوکا و  یالاو می توانند از پس تانکها بر آیند. با شروع دهه 70 و ورود تانکهای قدرتمند و با  زرهای ضخیم تر و پیشرفته این راکت اندازها کارایی خود را تا اندازه ای از دست  دادند. را ساختند که با اشغال آلمان هرگز  فرصت استفاده در میدان جنگ را پیدا نکرد. 
    تانکها می توانستند قبل از اینکه سرباز پیاده با راکت انداز خود به فاصله مورد نظر  برای آتش برسد ، او را مورد هدف قرار بدهند و این مسأله در صحرا و دشتهای باز  مشکلات بیشتری را فراهم می کرد. در جریان جنگ سال 1973 اعراب و اسرائیل ، این رژیم  با بیش از 2200 تانک به مصر حمله برد. در این جنگ موشکهای ضد تانک ارزش عملیاتی خود  را ثابت کردند زیرا موشک های ضد تانک  AT-3  مالیوتکا تعداد زیادی از تانکهای اسرائیلی را مورد هدف قرار دادند. این اولین آزمون  برای موشکهای ضد تانک بود که کارایی خود را نشان دادند. 
از این پس ارتش ها دست به توسعه و خرید موشکهای هدایت شونده ضد تانک زدند. بسیاری  از ارتشها ترجیح می دهند برای مقابله با تانکها دشمن بجای به خدمت گرفتن تانکها و  بالگردها فراوان در کنار آنها موشکهای ضد تانک بیشتری را به خدمت بگیرند ( اگرچه  بدون تانک و بالگرد ضد تانک در هیچ جنگی نمی توان در مقابل تانکها پیروز شد ).  تانکهای مدرنی چون آبرامز و یا لکرک شاید بتوانند از پس یک تانک  T-72  بر بیایند ولی از پس یک سرباز مخفی شده در پشت درختان در حالی که مجهز به یک موشک  ضد تانک با برد 2000 تا 4000 متر است به سختی بر می آید. در این مقاله به طور مختصر  به موشک های ضد تانک مورد استفاده نیروهای پیاده که در حال تولید هستند می پردازیم.  بعضی از این مدلها بر روی نفر برها زرهی و یا تانکهای سبک شناسایی نصب شده و بعضی  از روی شانه و تعدادی نیز از روی سه پایه شلیک می شوند. دو مورد اخیر بیشترین  استفاده را توسط نیروهای پیاده دارد. 
   سیستم هدایت این موشک ها طی 4 دهه گذشته به این صورت تکمیل شده است. در اوایل  سالهای دهه 60 میلادی موشکهایی چون  AS-10  و 11 ساخت فرانسه و یا موشک کبرا ساخت آمریکا موشکهای هدایت همزمان بودند که کاربر  باید موشک را مستقیمآ به وسیله چشم در خط راستا دید نگه داشته تا موشک در یک راستای  مستقیم به هدف برخورد کند. این موشکها نیاز زیادی به دقت کار برداشت و یک یا دو  درجه خطای دید ، کاربر باعث به خطا رفتن موشک می شود. ولی نسل دوم موشکهای ضد تانک  هدایت شونده همچون تاو و یا هات این امکان را به کاربر می داد که تنها با نگه داشتن  علامت هدف گیر بر روی هدف ، سایت هدف گیری به طور خودکار با تعقیب گرمایی خروجی  موشک ، آن را به طرف هدف به صورت نیم خودکار هدایت کند. امروز نسل سوم این موشکها  همچون موشکهای بهسازی شده تاو و  FF  ، میلان 3 و جاولین از توانایی شلیک کن فراموش استفاده می کنند که بعد از قفل موشک  بر روی هدف تمامی کارها از تعقیب گرفته تا اصلاح مسیر موشک به طرف هدف به صورت  خودکار انجام می شود. یکی از محبوب ترین روشهای هدایت روش هدایت سیمی نیمه خودکار  است که به دلیل سادگی کارکرد و سادگی خود سیستم و همچنین ارزان تمام شدن آن علیرغم  نداشتن دقت نسبت به موشکهای هدایت لیزری و یا تلویزیونی چون از کارکرد بسیار بالایی  برخوردار است طرفداران زیادی دارد. به جرات می توان گفت که امروزه 80% از موشکهای  ضد تانک هدایت شونده موجود در جهان از نوع هدایت سیمی نیمه خودکار می باشد که با  وجود گذشت سه تا چهار دهه از توسعه بعضی از این موشکها همچنان با بهسازی گسترده بر  روی طرح اولیه بر روی خط تولید قرار دارند. یکی از محبوب ترین موشکهای ضد تانک جهان  که بیش از 66000 فروند از آن توسط 44 کشور جهان به خدمت گرفته شده موشک هدایت سیمی  BGM71  تاو می باشد که توسط کمپانی ری تاو در سال 1972 تولید شد. 
  این  موشک که از بالگرد نیز پرتاب می شود دارای یک لانچر و یک سه پایه برای پرتاب می  باشد.در حال حاضر تنها دو مدل از موشک تاو در حال تولید است که شامل   BGM-71F  ملقب به  TOW2B  و   BGM-71FF  می باشد که البته گفته می شود که برای امور صادراتی مدل   BGM-71E  ملقب به  TOW2A  نیز تولید می شود. مدل  F  و  E  دارای سر جنگنده دو مرحله پشت سر هم و توانایی پرواز در بالاتر از خط دید و یورش به  هدف از بالای سر آن است . برد موثر این دو نمونه 3750 متر می باشد و گفته شده که  مدل  F  از توانای نفوذ در 700 میلیمتر زره برخوردار بوده و دارای یک سر جنگنده به وزن 5/12  کیلوگرم و زمان پرواز 21 ثانیه می باشد. 
     پیشرفته ترین نمونه تاو  TOWFF  می باشد که به جای هدایت سیمی از هدایت تصویر برداری فروسرخ استفاده می کند. این  مدل بر خلاف مدلهای دیگر تاو که دارای هدایت نیمه خودکار هستند دارای هدایت تمام  خودکار است و نیازی به هدایت کاربر ندارد. البته  TOWFF  تنها از بالگرد پرتاب می شود و باید در بالگرد مورد نظر نیز تغییراتی حاصل شود. از  دیگر موشکهای ضد تانک آمریکایی باید به موشک  M-47  دراگن اشاره کرد که اصلیترین موشک ضد تانک هدایت شونده شانه پرتاب ارتش آمریکا در  دهه 70 تا 90 تا زمان ورود به خدمت موشک جاولین نام برد که دارای هدایت سیمی است و  دارای برد 1000 متر می باشد. این موشک دارای برد کمی نسبت به تاو است که دلیل آن  کوچکی و در نهایت سوخت کمتر آن است. البته در عوض این موشک را می توان به راحتی  توسط یک نفر حمل کرد که این مورد در مورد تاو صدق نمی کند. وزن کل سیستم دراگن شامل  لانچر و موشک کمتر از 18 کیلوگرم است این در حالی است که وزن سیستم پرتاب تاو در  مدل  F  ،  92  کیلوگرم است.در حال حاضر تنها مدل ارتقا یافته دراگن که با نام دراگن 2 شناخته می  شود به صورت محدود تولید می شود. این مدل دارای برد بیشتر 1500 متر و توانایی نفوذ  در 500 میلیمتر زره را دارد. اگر چه نیروی زمینی ارتش امریکا در حال جایگزینی دراگن  با جاولین است ولی سپاه تفنگ داران دریایی همچنان از این سلاح استفاده می کند.موشک  جاولین پیشتاز موشکهای ضد تانک هدایت شونده قابل حمل توسط نفر است. این موشک که  توسط کمپانی لاکهید مارتین توسعه پیدا کرد از سال 1994 وارد مرحله تولید و از سال  1996 عملیاتی شده است. این موشک بر اساس نیاز نیروی زمینی و سپاه تفنگ داران دریایی  آمریکا برای تولید موشک ضد تانک جدید و جایگزین با موشک  M47  دراگن توسعه پیدا کرد.این موشک دارای هدایت تصویر به رادار فرو سرخ نصب شده بر  دماغه موشک است و دارای توانایی شلیک کن فراموش کن می باشد که در میان موشکهای ضد  تانک شانه پرتاب کم نظیر می باشد. این موشک بر روی لانچر پرتاب دارای یک صفحه  مانیتور برای هدف گیری موشک به وسیله دوربین فروسرخ نصب شده بر روی دماغه موشک است  و یک دسته هدایت برای هدایت همزمان موشک به طرف هدف در صورت نیاز توسط کاربر. کاربر  می تواند بعد از شلیک موشک به هدف گیری و آتش به طرف هدف دیگر اقدام نماید و یا حمل  را ترک کند. همچنین این موشک را می توان پشت موانع زمینی شلیک و بعد آن را به طرف  هدف هدایت کند. این قابلیتهای را تاو و دراگن ندارند. این موشک دارای برد 2000 متر  و وزن سر جنگنده 4/8 کیلوگرم است. گفته شده این موشک می تواند در 600 میلیمتر زره  نفوذ کرده و 28 کیلوگرم وزن کامل سیستم می باشد. تا کنون 20000 فروند از این موشک  تولید شده و به 10 کشور جهان صادر شده است. در اروپا نیز سیستم های مشابه تولید و  به خدمت گرفته شده است. از جمله آنها می توان به موشک های هات ، میلان ، بیل ،  اریکس ،  MBTLAWاشاره  کرد. 
   هات  همتای اروپایی تاو می باشد که برای استفاده در بالگردها ضد تانک توسعه پیدا کرد ولی  به صورت دراز در نیروهای زرهی نیز مورد استفاده قرار گرفت. موشک هات دارای هدایت  مشابه موشک تاو می باشد ولی این موشک دارای سیستم شلیک و حمل توسط نفر نیست و تنها  زره پوشها و نفربرها می توانند آن را حمل کنند. موشک بیل پیشروی موشکهای ضد تانک  قابل حمل توسط نفر است.این موشک دارای هدایت سیمی و توسط کمپانی ساب سوئد طراحی شده  است. بیل قابلیت حمل توسط نفر را داراست و از روی سه پایه شلیک می شود. این موشک در  دهه 70 میلادی طراحی شده و باید آن را اولین موشک ضد تانک هدایت شونده اروپایی قابل  حمل توسط نفر دانست. 
   موشک ضد تانک بیل که در سال 1988 مدل بهسازی شده ان با نام بیل 2 توسعه پیدا کرد  همچنان در حال تولید است به بیش از 10 کشور جهان فروخته شده است. بیل دارای برد 150  تا 2200 متر می باشد و می تواند زرهی به قطر 900 میلیمتر را دز هم بکوبد که نسبت به  رقیبان دیگرش کارایی بهتری دارد.امروزه مدل بیل 2 که تنها مدل تولیدی موشک بیل است  از یک سر جنگنده دو مرحله و از توانایی پرواز در بالاتر از خط دید به میزان 5/1 متر  برخوردار است که امتیاز بزرگی برای موشکهای ضد تانک است زیرا این موشک ها از بالا  بر روی برجک تانک که آسیب پذیرترین قسمت یک تانک است برخوردار می کنند. وزن این  سیستم کمی نسبت به جاولین سنگین تر است و وزن کامل با موشک برابر با 57 کیلوگرم  است. وزن لانچر با سه پایه 5/31 کیلوگرم می باشد. زمان پرواز این موشک 13 ثانیه است  و به دلیل بهره گیری از سیستم فروسرخ از توانایی استفاده در شب برخوردار است. از  جمله قابلیت بیل 2 نسبت به مدلهای اولیه توانای انفجار موشک بر فراز هدف است که  بیشترین میزان خسارت را به آن می رساند. در صورت تنظیم موشک قبل از برخورد به برجک  بر روی آن منفجر شده و موج ویرانگر باعث تخریب زره می شود. 
    موشک ضد تانک میلان نیز از جمله موشک های ضد تانک اروپایی می باشد که با طور گسترده  به خدمت گرفته شده است. این موشک که توسط کمپانی دایملر بنز آلمان و داسو فرانسه  طراحی شده و در واقع هدف از طرح آن ساخت موشک قابل حمل توسط نفر برای استفاده در  کنار موشک بزرگتر هات بود. میلان که از سال 1972 تولید شده است در واقع رقیب  اروپایی بیل می باشد. آخرین مدل میلان که هم اکنون در حال تولید است میلان 3 در سال  1996 عرضه شده است. این مدل که از توانایی پرواز در بالاتر از خط دید و انفجار بر  فراز هدف برخوردار است در نمونه میلان 3 از یک سایت جلونگر فروسرخ برای انجام  عملیات های شبانه و همچنین تعقیب خودکار هدف بهره می گیرد. در مدلهای میلان 1 و 2  این موشک به صورت نیم خودکار هدایت می شود ولی در میلان 3 این موشک بعد از قفل بر  روی هدف به صورت خودکار هدف را بصورت هدایت سیمی تعقیب می کند. میلان می تواند  اهدافی را در فواصل 400 تا 2000 متر مورد هدف قرار دهد و دارای یک سر جنگنده با  70/2 کیلوگرم است که در مقابل موشک های جاولین با وزن 4/8 کیلوگرم و بیل با 6  کیلوگرم بسیار ناچیز و کم توان است. وزن لانچر موشک 4/16 کیلوگرم و موشک 73/6  کیلوگرم است با این موشک می توان زرهی با قطر 352 میلیمتر را رد هم کوبید.  
   این  موشک با وجود سبکی و سادگی عملکرد دارای وزن سر جنگنده کم و توانایی نفوذ بسیار  پایین ولی دارای قیمت بسیار ارزانی می باشد از این رو تاکنون در 41 کشور جهان به  خدمت گرفته شده است. البته گفته شده که میلان 3 از موشکهایی چون بیل و تاو از دقت  بیشتری برخوردار است. 
موشک اریکس نیز از جمله موشکهای ضد تانک نوین اروپایی است که توسط آلمان و فرانسه  طراحی شده است.اگرچه که این موشک با فاصله دو سال زودتر از جاولین به خدمت گرفته شد  ولی نمی توان کارایی آن را با این موشک کارآمد مقایسه کرد و تا حدی این موشک دارای  کارایی در حد دراگن آمریکایی متعلق به دهه 70 دانست. اریکس موشکی است با هدایت سیمی  که در سال 1994 به مرحله عملیاتی رسیده است و تا کنون در حدود 50000 فروند از آن  سفارش شده است و به کشورهای فرانسه ، آلمان ، کانادا ، نروژ ، بلژیک و برزیل تحویل  داده شده است. برد این موشک 600 متر است و دارای سرعت 245 متر در ثانیه می باشد.  این موشک می تواند زرهی به قطر 900 میلیمتر را بشکافد و از یک سر جنگنده 5/3  کیلوگرمی استفاده می کند. موشک اریکس به روش نیمه خودکار مانند تاو و یا بیل هدایت  شده و کاربر باید نشانه گذار سایت را تا زمان برخورد موشک به هدف بر روی آن نگه  دارد. 
    موشک اریکس اگرچه یک موشک هدایت شونده کارآمد برای درگیری های نزدیک میدان جنگ است  و بر خلاف موشک هایی چون میلان و بیل می توان آن را از روی شانه نیز شلیک کرد ولی  این موشک را از نظر کارایی باید حتی از موشک ضد تانک دراگن امریکایی نیز در سطح  پایین تری به حساب آورد. بر کم و سر جنگنده کوچک از جمله مشخصات پایین تر نسبت به  دراگن است. راکت  RPG-29  ساخت روسیه که از سال 1991 به مرحله تولید رسیده دارای مشخصات یکسان با اریکس آن هم  به عنوان یک راکت است. این راکت از توانایی نفوذ در یک زره 500 میلیمتری و برد 800  متر برخوردار است و وزن لانچر با راکت 8/18 کیلوگرم می باشد. البته اریکس دارای  سیستم هدایت است که این مسئله کمی نیست و ارزش عملیاتی آن در میدان جنگ مشخص می  شود. اریکس دارای دقت به مراتب بیشتر نسبت به دراگن و یا میلان و دیگر موشکهای هم  گروه خود است و کمپانی سازنده می گوید که ضریب برخورد این موشک به هدف 95% می باشد.  البته سر جنگنده این موشک علارقم کوچکی قدرت نفوذ خوبی نسبت به دراگن ( 900 میلیمتر  در مقابل 500 میلیمتر ) در زره دارد ولی کارایی آن بر ضد اهداف دیگر همچون ساختمان  ها کم است. با وجود آن وزن کم این موشک و سادگی کاربر و قدرت خوب نفوذ در زره از  دلایل پر طرفدار بودن این موشک است که از این رو آنرا با موشک میلان مقایسه کرد.  وزن لانچر پرتاب این موشک با تجهیزات کامل تنها 5/12 کیلوگرم است و در مجموع با  موشک و بدون سه پایه 5/17 کیلوگرم وزن دارد. طی دو دهه گذشته کشورهای اروپایی تلاش  به ساخت موشک جدید ضد تانک کردند که مافوق صوت و دارای برد بیشتری باشد.  
   تلاش برای ساخت یک موشک ضد تانک هدایت خودکار در دهه 80 منجر به ساخت تریگات  MR  در دهه 90 شد. نمونه زمینی پرتاب تریگات که توسط نیروهای پیاده حمل میشود با همکاری  دو کشور انگلستان و فرانسه و مشارکت کمپانی دایمر بنز آلمان تکمیل شد ، در واقع نوع  تکمیل شده تریگات  LR که یک موشک ضد تانک هواپرتاب برای پرتاب از بالگرد های نوین  تایگر اروپایی است توسعه داده شد.  MR  و  LR  دارای برد کمتر و ابعاد کوچکتری است از این رو این موشک مانند تاو نیست که همان مدل  هواپرتاب آنرا می توان از زمین نیز شلیک کرد. این موشک که از سال 2000 در حال تحویل  به سه کشور یاد شده است دارای طرفداران زیادی دز کشورهای دیگر است البته این موشک  رقیب دیگری در اسراییل با نام اسپایک دارد. تریگات از هدایت لیزری خط دید استفاده  می کند و تا برخورد موشک کاربر باید هدف را با نشانه گذار لیزری تعقیب کند ولی  هدایت موشک به سمت هدف کاملآ خودکار بوده و به واسطه استفاده از یک سیستم فروسرخ  جلو نگر امکان استفاده از این موشک در شب نیز وجود دارد. برد این موشک بین 200 تا  2500 متر می باشد. 
    تریگات برای جایگزینی موشک میلان که طی 3 دهه به طور گسترده ای توسط آلمان ، فرانسه  و انگلستان به کار رفته توسعه پیدا کرد که البته به حق نیز جایگزینی شایسته برای  این موشک بود.وزن یک سیستم کامل تریگات به همراه لانچر واحد هدایت حدود 45 کیلوگرم  است البته وزن موشک و وزن سر جنگنده همچنان نا معلوم می باشد.موشک با سرعت صوت به  هدف خود یورش می برد همچون موشک بیل 2 دارای فیوز مجاورتی برای انفجار موشک بر فراز  هدف و توانایی پرواز در بالاتر از خط دید برخوردار است. نمونه هواپرتاب تریگات که  همان مدل  LR  می تواند 1200 میلیمتر در زره نفوذ کند ولی معلوم نیست مدل زمین پرتاب تریگات چقدر  قدرت نفوذ دارد. همچنین گفته شده این موشک می تواند اهدافی با سرعت 150 کیلومتر در  ساعت را تعقیب و منهدم کند. اسپایدگیل نیز از جمله موشکهای ضد تانک کارآمد ساخت  اسرائیل است که توسط کمپانی رافاءل این رژیم طراحی شده. اسپایک مانند جاولین  امریکایی از سیستم هدایت تصویر بردار فروسرخ استفاده کرده. اسپایک را باید نزدیک  ترین رقیب جاولین به حساب آورد از جمله انکه هر دو این موشکها در رده موشکهای شلیک  کن فراموش کن می باشند. این سلاح در چهار مدل که سه مدل ان برای نیروهای پیاده و یک  مدل برای بالگرد تولید شده است. اولین مدل این سلاح اسپایک  SR  نامیده می شود که کوچکترین عضو این خانواده و در عین حال تنها مدل این موشک که می  توان آنرا از روی شانه شلیک کرد. این مدل نیز دارای هدایت تلویزیونی است و دارای  برد 50 تا 800 متر می باشد. وزن کل سیستم تنها 9 کیلوگرم است که از این رو آن را  باید سبک ترین موشک ضد تانک هدایت شونده جهان دانست.
    اسپایک  MR  (گیل) مدل دیگر برای نیروهای پیاده که از روی سه پایه شلیک می شود ولی البته در  موارد خاص قابلیت آتش از روی شانه را نیز دارد. این مدل که دارای دو سر جنگنده پشت  سر هم می باشد قابلیت شلیک به صورت قفل شده بر روی هدف و یا هدایت همزمان را دارد .  برد این مدل 200 تا 2500 متر است و از این لحاظ این مدل بیشترین شباهت را با جاولین  امریکایی دارد. وزن کل سیستم بدون موشک 26 کیلوگرم است و گلوله گذاری مجدد آن 15  ثانیه طول می کشد. نمونه این خانواده اسپایک  LR  است که مانند دیگر موشکهای این خانواده به روش هدایت تصویر بردار فروسرخ هدایت می  شود. این مدل نیز قابلیت حمل توسط نفر را داراست و از روی سه پایه شلیک می شود.LR  دارای برد 4000 متر و دارای دو کلاهک جنگی پشت سر هم با رو فیوز مجاورتی و برخوردی  می باشد. این مدل هم وزن مدل قبلی است ولی از لانچر بلندتری نسبت به مدل قبل  استفاده می کند. گفته شده این مدل دارای قدرت نفوذ در 1200 میلیمتر زره را داراست. 
هر سه این مدلها را می توان در حال قفل شده بر روی هدف و یا قفل نشده شلیک کرد. این  موشک را می توان مانند جاولین از پشت موانع زمینی به سوی هدف شلیک و بعد آنرا بر  روی هدف قفل کرد. روسها نیز در حال حاضر تنها سه نمونه موشک ضد تانک قابل حمل توسط  نفر تولید می کنند که شامل نمونه ارتقا یافته موشک ضد تانک مالیوکا با نام  مالیوتکای 2 که مجهّز به سیستم های هدایت رادیویی به جای هدایت سیمی و دارای یک سر  جنگنده پشت سر هم برای تخریب زره های نوین است. مالیوتکا 9M14  با برد 3000 متر و قدرت نفوذ 520 میلیمتر در مدل  C  ان یکی از کارآمدترین موشکهای ضد تانک است که کارایی خود را بارها به اثبات رسانده. 
دیگر موشک  AT-13  میتس که در واقع در خط تولید جایگزین موشک ضد تانک کارآمد  AT-7  شد.این موشک ضد تانک از سیستم های هدایت سیمی خط دید استفاده می کند و دارای وزن و  ابعاد کوچکی است تا یک نیروی پیاده بتواند به تنهایی از آن استفاده کند. این موشک  که دارای برد 1500 متر است می تواند در 950 میلیمتر زره نفوذ کند.  AT-13  دارای 5/13 کیلوگرم وزن و لانچر آن نیز 9 کیلوگرم وزن می باشد.  AT-13  را مانند پدرش  AT-7  از روی سه پایه شلیک می کنند. ولی نوین ترین موشک ضد تانک روسی که در سال 1992 هم  زمان با  AT-13  ارائه شد موشک سنگین تر و دوربرد تر  AT-14  کرنت که ان هم توسط  KBP  در روسیه ارائه شد و نزدیکترین رقیب شرقی تریگات  MR  می باشد. این مدل دارای یک هدایت لیزری تصویر بردار فروسرخ خط دید نیمه خودکار و  توانایی انجام عملیات در شب را دارد.  AT-14  دارای برد 6 کیلومتر از این رو دوربردترین موشک ضد تانک حمل شونده توسط فرد می  باشد. در جریان اشغال نظامی عراق چند دستگاه تانک پیشرفته  M1  آبرامز با آتش این موشک منهدم شد. ار آنجایی که این موشک در اختیار ارتش عراق از  طرف سوریه بود آمریکا مدعی است که این موشکها از طرف دولت سوریه که روابط خوبی نیز  با رژیم سابق بغداد داشت در اختیار این کشور قرار گرفته است. این مسئله به میزان  زیادی باید درست باشد زیرا ارتش سوریه در اواخر دهه 90 تعداد زیادی از این موشک را  از روسیه تحویل گرفته بود. در کشور ما ایران نیز موشک های ضد تانک به دست متخصصان  وزارت دفاع تولید می شود. از جمله این موشکها را می توان به موشکهای ضد تانک توفان  1 و 2 که در واقع همان موشک تاو آمریکا است که در زمان رژیم معدوم گذشته تحویل  ایران شده ولی امروزه در کشورمان به تولید رسیده است. 
توفان هم از نظر کارایی مشابه   BGM-71A  تاو می باشد که گفته شده می تواند در 400 تا 400 میلیمتر زره نفوذ کند. برد این مدل  3750 متر است که در این صورت نسبت به مدل   BGM-71A  ساخت امریکا 750 متر بیشتر است. توفان 2 نیز مدل ارتقا یافته توفان 1 با دو سر  جنگنده پشت سر هم که می تواند در زرهی به قطر 650 تا 760 میلیمتر نفوذ کند. این دو  نمونه موشک توسط نیروهای پیاده ارتش و بالگرد های ضد تانک کبرای هوانیروز قهرمان  شلیک می شود. 
  این  مدل از توفان دو را می توان با موشک   BGM-71E  تاو آمریکایی مقایسه کرد. همچنین سیستم هدایت موشک تاو  MGS2  (سایت هدایت) نیز در کشورمان تولید و در ارتش مورد بهره برداری قرار گرفته است.  موشک رعد نیز از جمله محصولات ضد تانک تولیدی در میهن عزیزمان است که در واقع نمونه  مهندسی معکوس  AT-3  مالیوتکا می باشد. گفته می شود این موشک از یک سر جنگنده پشت سر هم می باشد و از  الگوی پرواز بهینه سازی شده و زمان پرواز بیشتری برخوردار است. موشک ضد تانک صاعقه  نیز از جمله موشکهای ضد تانک تولید داخل است که شباهت زیادی از نظر کارایی به موشک  دراگن آمریکایی دارد و گفته شده دارای برد 1000 متر و از توانایی نفوذ در 500  میلیمتر زره و نمونه صاعقه 2 در 650 میلیمتر زره را دارد. 
    همچنین طی چند سال گذشته ایران دست به ساخت نمونه بومی موشک ضد تانک روسی  AT-7  اسپندرل در ایران زده که گفته شده این موشک دارای برد و سر جنگنده بهینه شده می  باشد. همچنین نشریه جینز ( متعلق به سازمان تحقیقاتی دفاعی جینز در انگلستان ) می  گوید که ایران در حال توسعه انواع موشکهای ضد تانک لیزری و هدایت سیمی با نامهای  تندر ، توسن و حافظ می باشد. موشکهای رعد ، توفان ،  AT-5  اسپندرل ( که در ایران  M113  نامیده می شود) در نمایشگاه دستاوردهای انقلاب اسلامی ( سال 1377 در تهران ) به  نمایش گذاشته شده است.