قصههاي از ياد رفته در تالار وحدت نواخته ميشود
گروه موسيقي سنتي خنيا ويژه بانوان،3 تا 5 خرداد، كنسرتي را با عنوان «قصههاي از ياد رفته» در تالار وحدت اجرا ميكند.
در اين برنامه گروه موسيقي خنيا به سرپرستي و خوانندگي«پري ملكي»،مجموعهاي از موسيقي دوره قاجار را كه زنان موسيقدان آن دوره، آنها را ساخته و يا خواندهاند را بازخواني ميكند.
بنا بر اين گزارش، در اين كنسرت نوازندگاني چون «پديده احرار نژاد»:تار،«رابعه افتخاري»:سه تار،«آوا ايوبي»تارباس و«مريم ملا»:تنبك،«پري ملكي» را به عنوان خواننده همراهي ميكنند.
اين گزارش ميافزايد:گروه موسيقي خنيا در سال 1373 به سرپرستي و خوانندگي«پري ملكي»تشكيل شد.اين گروه يكي از گروههاي پيشگام در عرصه موسيقي زنان است كه با انگيزه ايجاد زمينه براي بروز استعدادهاي زنان در حيطه هنر موسيقي شكل گرفت.گروه خنيا از سال 1379 از همكاري نوازندگان و خوانندگان مرد نيز بهره جسته و كنسرتهايي به صورت همخواني و همنوازي براي عموم اجرا كرده است. اين گروه از آغاز فعاليت خود تاكنون بيش از 150 اجرا در ايران و ديگر كشورها داشته است.
«پري ملكي» سرپرست گروه در سه فيلم مستند خسرو سينايي ـ گيزلا، ميان سايه و نور و آوازهاي سكوت و نيز در تنظيم موسيقي صحنهها و تعليم آواز با كيومرث پوراحمد در فيلم شب يلدا همكاري داشته است.
كنسرت گروه خنيا با عنوان «قصههاي از ياد رفته» ساعت 18 روزهاي فوق در تالار وحدت برگزار ميشود
.
هنگامه اخوان:همه اعضای خانه باید بیمه شوند
اینم سخنهای خانم اخوان :
در نخستین جلسه اصلاح اساسنامه که با حضور نمایندگان کانون های هشت گانه خانه موسیقی، تشکیل شد. کانون خوانندگان موسیقی ایرانی در این جلسه، پیشنها استفاده از حق بیمه اعضا با سابقه هشت سال و تغییر نوع عضویت در کانون ها را پیشنهاد داد.
هنگامه اخوان رئیس و نماینده کانون خوانندگان در این جلسه، با پیشنهاد تغییر رتبه بندی در عضویت خانه موسیقی گفت : «در حال حاضرخوانندگانی که وابسته یک و یا عضو پیوسته هستند می توانند از بیمه استفاده کنند.»
اخوان ادامه داد: «البته به تشخیص رئیس کانون کسانی که صلاحیت داشته باشند می توانند بدون وابستگی یک و بیش از دوازده سال سابقه هم بیمه شوند اما کانون خوانندگان معتقد است بهتر است امکان استفاده از بیمه برای خوانندگانی با سابقه هشت سال هم امکان پذیر باشد. برخی از این نوازندگان در سطح خوبی قرار دارند و درآمدشان کم است این بیمه باید برای آنها هم در نظر گرفته شود. چون بسیاری از آنها به این بیمه بیشتر از برخی استادان وابسته یک یا پیوسته نیاز دارند.»
رئیس کانون خوانندگان موسیقی ایرانی با اشاره به اینکه می توان به جای اصطلاح وابسته و پیوسته از عناوین مناسب تری استفاده کرد افزود: «این تقسیم بندی می تواند جزئی تر شود و از دوستدار، وابسته دو و یک یا پیوسته به عناوینی مثل متوسط، خوب، عالی و ممتاز تغییر کند. ضمن اینکه کسانی که خوب می خوانند هم بتوانند از بیمه استفاده کنند.»
گفتوگو با پري ملكي:قصههايي كه از ياد نميروند
پري ملكي دوست دارد بيوگرافياش همين چند كلمه باشد: «پري ملكي، متولد 1330، شاگردان زيادي در طول 30 سال گذشته داشته و از سال 1373 گروه موسيقي بانوان خنيا را تشكيل داده كه در سال 79 گروه همخوانان «خنيا» هم تشكيل ميشود.
» همين! اما واقعيت اين است كه پري ملكي در طول سالهاي فعاليتش در زمينه آواز در موسيقي كارهاي زيادي كرده تا آنجا كه در سال 1381 و در شانزدهمين جشنواره بينالمللي موسيقي فجر، به خاطر تلاش مستمر در عرصه موسيقي، موفق به دريافت جايزه و لوح قدرداني ميشود. او در طول اين سالها بيش از صد كنسرت در ايران و خارج از ايران برگزار كرده كه از مهمترين آنها ميتوان به كنسرت سال گذشتهاش در ساختمان يونسكو اشاره كرد.
در طول مصاحبه ما «منصور ملكي» همسر وي كه از همكاران قديمي و باسابقه مطبوعاتي ما در زمينه فيلم هم به شمار ميرود، حضور داشت كه به گفته پري ملكي بزرگترين حامي وي در تمامي فعاليتهاي هنرياش بوده است.
«پري ملكي» طي روزهاي 3 تا 5 خردادماه در تالار وحدت كنسرتي را با نام «قصههاي از ياد رفته» با گروه بانوان خنيا برگزار كرد. گروهي پنج نفره به همراه نوازندههاي تار، تار باس، كمانچه، تنبك و سهتار كه برخي از آنها از نوازندههاي اركستر موسيقي ملي ايران بودند.
چه شد كه تصميم گرفتيد اين كنسرت را براي بانوان اجرا كنيد؟
بيشتر به خاطر محتوا، ماهيت و حال و هواي قطعات كه آثاري بودند كه براي بانوان نوشته شده بودند.
اعضاي گروه شما هميشه ثابت هستند؟
ميشود گفت تقريبا، من يك گروه مختلط دارم و يك گروه مخصوص بانوان كه برخي از اعضاي آنها مشترك است، اما گاه به ما افرادي هم اضافه ميشود.
ايده و اسم «قصههاي از ياد رفته» از كجا آمد؟
ببينيد من معتقدم زماني كه يك موسيقيدان ميخواهد كنسرت برگزار كند، بايد هدف داشته باشد حالا اگر قرار است اين كنسرت براي بانوان برگزار شود حتما بايد حرفي داشته باشد يا حداقل براي من اگر اينطور نباشد دوستداشتني نيست. دوست ندارم برنامه سطح پايين، معمولي يا تكراري برگزار كنم. هدف من اين نيست كه فقط خانمها بيايند، دو ساعت سرگرم شوند و بعد هم بروند. دوست دارم كه در نهايت چيزي به آنها اضافه شود و وقتي از سالن بيرون ميروند احساس كنند كه به دانش موسيقيشان افزوده شده. قطعاتي كه براي اين برنامه انتخاب شدند، بيشتر قطعاتي بودند كه كسي آنها را نشنيده و به گوش مردم ناآشناست. اين قطعات مربوط به دورهاي خاص بودند، دوره اي كه مردم كمتر از موسيقي به خصوص موسيقي بانوان آن دوره خبر داشتند.
چه قطعاتي را براي اين برنامه در نظر گرفتيد؟
«قصههاي از ياد رفته» برميگردد به محتواي كار ما. اين كارها، كارهايي بود كه تاريخ آن مربوط مي شود به اوايل دوره قاجار. كارهايي بودند كه يا توسط خانمها يا براي آنها ساخته شده بودند و خب به هر حال در آن زمان زنان موسيقيدان كم نبودند، چه نوازنده، چه ترانهسرا، چه آهنگساز... در آن دوره موسيقيهاي اركسترال نبودند. اندروني و بيروني بوده است، يعني موسيقياي كه بزمي بوده، موسيقي بيشتر در خدمت حكومت بوده است. ما چهار قطعه در قسمت اول اجرا كرديم به همراه چند تصنيف از شاعرهاي به نام «مهستي» مربوط به قرن پنجم و تصانيفي از «سلطان خانم» كه ظاهرا يكي از زنان ناصرالدينشاه بوده است، و قطعهاي از «سوسوخانم» كه اين خانم در آن زمان نوازنده و معلم تار بوده است و در اواخر عمرش مستخدمهاي داشته كه تار او را زير چادرش ميگرفته و دست در دست او تا خانه شاگردانش ميرفته كه او بتواند به آنها درس بدهد. اين قطعات، قطعاتي بودند كه به هر حال از آن زمان مانده بودند . در قسمت دوم به جز قطعات آوازي، تصانيفي داشتيم از شيدا كه براي خانمها ساخته بوده و قطعات ديگر كه مشخص نبود خواننده يا آهنگسازش چه كساني بودهاند.
اين قطعات را از كجا تهيه كرديد؟
به هرحال اين قطعات را ميشود با كيفيتهاي خيليخيلي بد گير آورد. قديمها- حدودا بيست يا بيست و پنج سال پيش- معلمي داشتم كه بسياري از تصانيف قديمي را به من آموزش داد.
در اين تصانيف قديمي چه ويژگيهايي ديديد كه آنها را به جاي آثار جديد انتخاب كرديد؟
تصانيف قديمي خيلي خالصترند. خيلي بيشتر با احساسهاي ما نزديكترند، به زعم من خيلي ماندگارند، انگار تلنگري به آدم ميزنند كه ديگر آنها را از ياد نميبري و يكبار شنيدن كافي است تا آنها را براي هميشه به ياد بسپاري. زماني كه من بسياري از اين تصانيف را با شاگردان جوانم كار ميكنم ميبينم كه چقدر اين قطعات برايشان جالب است، چقدر تازه و جذاب و البته تاثيرگذار است، در حالي كه كارهاي جديد اصلا اينطور نيستند. شايد از هر 100 قطعه جديد، يكياش اينطوري بشود كه آن يكي هم برگرفته از حال و هواي قديم است. من نميدانم چرا اين اتفاق افتاده است اما احساسم اين است كه چون الان هيچ چيزي سرجاي خودش نيست اينطور شده. چون در آن زمان آهنگساز سر جايش بوده، خواننده سر جايش، نوازنده و ترانه سرا هم همينطور. همه نميخواستند با يك دست صد تا هندوانه را بلند كنند. ممكن است خيلي از شرايط فعلي از جمله هزينههاي بالاي موسيقي روي اين جريان تاثير گذاشته باشد. اما الان شاهد اين هستيم كه يك خواننده، هم ميخواهد آهنگسازي كند، هم بنوازد و ...ببينيد اگر كارهاي قديمي تا اين اندازه خوب از آب در ميآمد به اين دليل بود كه محصول حس جمعي بود. يعني هركسي وقتي فكرش را در جمع شكل بدهد طبيعتا به آن انديشههاي متفاوتتر و چهبسا جذابتري افزوده ميشود كه خودشان ميتوانند دستمايههاي يك كار بهتري را فراهم كنند. در واقع تصنيفهاي قديمي كارهاي تيمي خوبي بودند. مثلا تصانيف مرحوم تجويدي يا آقاي خرم واقعا ماندگارند. يعني شما هزار بار هم كه به اين تصانيف گوش كنيد خسته نميشويد. خوب، وقتي هم كه با اين استادان صحبت ميكنيد ميبينيد كه در آن زمان ترانه سرا كار خودش را كرده، آهنگساز و خواننده و نوازنده هم كار خودشان را. هركسي با حس خودش و از ديد خودش كه در جمع معنا پيدا ميكرده به آن قطعه نگريسته است و لذا آن قطعه تا به امروز ماندگار شده است. به هر حال الان اوضاع اينطور نيست، نه تصانيف و نه كنسرتها، شما كنسرت ميرويد اما وقتي بيرون ميآييد احساس نميكنيد چيزي به شما اضافه شده است. البته در اين دوره هم آهنگسازان خوبي چون آقاي پرويز مشكاتيان داريم كه آثارشان بي نظير است.
بياييد از زاويه ديگري به كار شما نگاه كنيم. شما در كنسرت «قصههاي از ياد رفته»، يكسري از قطعات را بازخواني و بازسازي كرديد. كاري كه از بس اين روزها زياد شده، وزارت ارشاد قانوني صادر كرده كه ديگر به هيچ آلبوم بازخواني مجوز نميدهد. نگاه شما به بازخواني و اين تصميم ارشاد چطور است؟
من فكر ميكنم تصميم خوبي باشد. به اين دليل كه بسياري از مردم با ترانهاي كه فلان خواننده در سالهاي خيلي دور خوانده خاطره دارند و تصوير شيريني از آن روزها برايشان مانده، حالا يكي بيايد و به معموليترين شكل، آن ترانه را دوباره اجرا كند و تمام آن خاطرهها را خراب كند. من فكر ميكنم تصميم درستي بوده است. اول همين موضوع كه مطرح كردم و دوم اينكه شايد با اعلام اين مطلب، برخي به فكر بيفتند و خلاقيتي، حركتي، تكاني از خودشان نشان بدهند. تا كي تقليد؟ مثلا آقاي افتخاري يا آقاي اصفهاني چرا بايد قطعات قديمي را به آن شكل بازخواني كنند. آن هم در شرايطي كه همه امكانات فراهم است تا شما قطعه جديد داشته باشيد و آهنگ تازه بخوانيد. پس بايد اين كارهاي قديمي را رها كنند.
با شما موافقم و فكر ميكنم كه كار شما مثل بقيه اين بازخوانيها نيست، چون اصلا سراغ قطعات آشنا نرفتيد و اتفاقا كنسرتتان به احياي آن قطعات هم كمك ميكرد.
دقيقا همينطور است. بله زماني آثار با كيفيت خوبي وجود دارند مثل قطعات سال 1330 به اينطرف، اما كارهاي قبل از آن اصلا وجود ندارند يا با كيفيت خيلي بد وجود دارند. من كنسرتي را چند سال پيش اجرا كردم با نام «تهران 1330» كه در اين كنسرت ترانههايي را از خانم «غزال» كه در سال 1307 فوت كرده اند، اجرا كردم. و جالب اينجاست كه خيلي از موسيقيدانان بزرگ اين خواننده را نميشناختند با اينكه قطعات وي بسيار زيبا و در دوره خودش مدرن بودند و خوب چه بسا اگر دوباره اجرا نميشد، براي هميشه از بين رفته بودند.
به طور كلي نظرتان در مورد كنسرتهاي بانوان چيست؟
در مجموع ديد خوبي ندارم، چون خانمها بيشتر از اينكه براي شنيدن موسيقي به طور خالص به كنسرت بيايند، براي تفريح ميآيند. ديدشان به موسيقي در كنسرتها جدي نيست. نميشود در اين فضا كارهاي سنگين و جدي اجرا كرد و اين اصلا خوب نيست. من اولين زني هستم كه بعد از انقلاب فعاليتم را بار ديگر از سر گرفتم اما ببينيد اغلب كنسرتهاي بانوان كيفيت ندارد و مهمتر از آن بازتاب ندارد. شما كنسرت برگزار ميكنيد اما در سكوت خبرنگاري هم نميآيد تا برنامه شما را ببيند كه بعد بازتاب آن را جايي بخوانيد و براي ادامه كار دلگرم شويد. هنري هم كه بازتاب نداشته باشد، در همان جا دفن ميشود، از سويي آهنگسازي هم براي آنها كار نميسازد.
براي اين كنسرت اسپانسر داشتيد؟
بله، شركت فرهنگي «رادنوانديش» اسپانسر ما بود. اما متاسفانه براي اجرا در تالار وحدت اسپانسر گرفتن خيلي سخت است، چون حتما بايد يك شركت فرهنگي اسپانسر آن شود و خودتان بهتر ميدانيد كه اغلب شركتهاي فرهنگي، فقير هستند. اتفاقا دوست داشتم در مورد اين موضوع صحبت كنم. دوست دارم مردم بدانند كه وقتي بليت كنسرتي هفت هزار تومان گذاشته ميشود، واقعا شايد به گروه نهايتا دو هزار تومان برسد. كاري به گروههايي كه بليتهايي به قيمتهاي كلان ميفروشند، ندارم. من به خودمان كار دارم كه بعد از اجراي هر برنامهاي كه براي نوازندهاش حداقل سه چهار ماه وقت برده است، 300، 400 هزار تومان ميماند، آن هم در صورت استقبال مردم از آن كنسرت. اما به هر حال موسيقي عشق و حيات ماست من اينها را گفتم كه لااقل مردم بدانند.
برخي از كنسرتها به صورت خيريه برگزار ميشود كه در كنسرتهاي بانوان اين اتفاق زياد ميافتد. شما هم كنسرتهايي را به اين شكل برگزار كردهايد، نظرتان در مورد كنسرتهاي خيريه چيست؟
من كنسرتهاي مختلفي را در اين سبك برگزار ميكنم. اين شيوه از كنسرت هم متاسفانه باب شده و دوست ندارم كه فقط و فقط به بهانه خيريه مردم را به سالن موسيقي بكشانم. هر سال كنسرت خيريهاي را به نفع مجمع معلولان جسمي رعد برگزار ميكنم. چون از نزديك فعاليت و شيوه خرج كردن درآمد كنسرت را ديدهام. ديدهام كه حساب و كتابشان درست است و به اين افراد معلول رسيدگي بسيار خوبي دارند. آموزشهاي مختلف در قالب كارگاه به اين معلولان كمك كرده تا از عضو سالمشان استفاده خوبي بكنند و احساس بيفايده بودن را نداشته باشند. امسال تابستان هم برايشان برنامهاي برگزار ميكنم. از موسسات ديگر هم تا به حال درخواستهاي زيادي شده اما تا زماني كه ندانم اين پول واقعا چطور خرج ميشود، نميتوانم قبول كنم.
لينك مطلب:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دریا دادور، خواننده با سبکی مخصوص
دریا در روزهای ۲۸ و ۲۹ ماه مه برابر با هفتم و هشتم خرداد، در تئاتر ژیمناز پاریس کنسرت دارد. او کار خواندن را با سبک اپرا شروع کرد.
بعدها در زمینه موسیقی باروک و موسیقی قرون وسطی هم تحصیل کرد و آواز ایرانی را هم به علاقه و پشتکار خودش آموخت.
دریا دادور در یک محیط فرهنگی-هنری بزرگ شده و از کودکی به خواندن علاقه داشته ومی خوانده است.
او بعد از پایان تحصیلاتش، اپرا میخوانده، کارهایش را طراحی می کرده و آهنگ می ساخته، اما بعد از مدتی احساس کرده که به عنوان یک ایرانی باید در کارش گوشه هایی از فرهنگ خود را نیز وارد کند.
بنابر این کم کم فرهنگ و ریشه های خود را در کارش وارد کرده و زبان خاص خود را یافته است.
دریا با استفاده از تکنیک و تمرین توانایی استفاده از رنگهای مختلف صدایش را بدست آورده. او می گوید برای انجام کار هنری هیچ چیز نباید باعث شود که هنرمند از کارش باز بماند.
منبع : بي بي سي فارسي
همکاری و همدلی راز موفقیت ما است
شهلا میلانی ، عضو هیات مدیره کانون خوانندگان کلاسیک گفت : ما باید همکاری ها و همدلی ها را زیاد کنیم ، بدون کینه و ناراحتی و با صمیمیت و محبت ، کنار هم کار کنیم وباید بدانیم که در مقابل هم نیستیم بلکه کنار هم هستیم .
شهلا میلانی در خصوص راه های فعال تر شدن خانه موسیقی در گفت و گو با سایت خانه گفت: به نظرمن باید انگیزه کار و تحرک را برای موزیسین ها بیشتر کرد و از سوی دیگر مسائل و مشکلات هنرمندان را با صحبت با مسئولین و دولت تشریح کنیم . مردم ما بسیار مشتاق موسیقی هستند اما موارد استفاده آنها بسیار کم است .
میلانی در ادامه با اشاره به اینکه گردهمایی ها وتجمعات اهالی موسیقی باید بیشتر باشد گفت : ما هنرمندان نبایدغافل از احوال هم نباشیم حتما نباید جلسه جدی باشد بلکه حتی می تواند تجمع دوستانه برای احوالپرسی تشکیل بدهیم الان همه شاخه های خانه از هم بی خبرند حتی خود من بسیاری از اعضای کانونها را نمی شناختم که این خیلی بد است .
این خواننده موسیقی کلاسیک در باره بازنشسته شدن نوازندگان گفت:این مسئله غم انگیزی است ما هرگز نباید تجربه را نادیده بگیریم درحالی که ما باید به جای تعطیلی ارکستر 10 ارکستر دیگر دایر کنیم .
وقت کارایی هنرمند زمان پیشکسوتی او است من نمی گویم تقصیر شخص یا نهاد بخصوصی است بلکه کارها از روی بی اطلاعی است .
مثلا من در خارج از کشور کار گروه کر آتش نشانها را دیدم که بسیار عالی و اشتغال زا بود یا مثلا در آلمان شاگردی دارم که می گوید در اداره انها کارمند از ملیت های مختلف لباس محلی خودش را می پوشد و برنامه در جاهای مختلف اجرا می کند این برای اشتغال زایی خیلی مهم است و به نظر من بهتر است مسئولین کشوری جلسات زیادی با مسئولین خانه داشته باشند ما بایددر جامعه و بین افراد و مسئولین روشن نماییم که موسیقی بخشی از معنویت است.
وی در ادامه افزود :برخی از اعضا ،خانه را انتفاعی می بینند و درک نمی کنند که اینجا یک نهاد غیرانتفاعی است . به نظر من ما باید همکاری ها و همدلی ها را زیاد کنیم ، بدون کینه و ناراحتی و با صمیمیت و محبت در کنار هم کار کنیم ما در مقابل هم نیستیم بلکه کنار هم هستیم .
میلانی در پایان با تاکید برتلاش بیشتر برای جاانداختن خانه موسیقی گفت: شناساندن موسیقی به همدیگر ، دعوت از هنرمندان ، اجرای کنسرتهای آموزشی ، بهبود اقتصاد هنرمندان ،تهیه مسکن و مسائل رفاهی و...از اولویت های کاری خانه موسیقی است که امیدوارم با همدلی همه اعضا محقق شود.