مرسی ممنون.
شما لطف دارید.
ای بد نیستیم-روزگار به سختی داره میگزره
تو به تقصير خود افتادي از اين در محروم
از که مي نالي و فرياد چرا مي داري
Printable View
مرسی ممنون.
شما لطف دارید.
ای بد نیستیم-روزگار به سختی داره میگزره
تو به تقصير خود افتادي از اين در محروم
از که مي نالي و فرياد چرا مي داري
یاران ناموافق
در چار راه خستگی از هم جدا شدند
این یک درون معبد پندار ماند
آن یک به کنج صومعه اعتکاف
و هیچیک
با آنکه هیچیک
سیمرغ را دروغ نمی انگاشت
بالا نکرد سر سوی منشور قاف
از منوچهر آتشی
فلك كي بشنوه آه و فغونم
به هر گردش زنه آتش به جونم
يك عمري بگذرونم با غم ودرد
به كام دل نگرده آسمونم
من از جنوب چشمۀ عطش
من از جنوب ماسۀ مار
من از جنوب جنگل دکل
من از جنوب باغ ساکت خلیج
من از جنوب جنگل بزرگ آفتاب آمدم
من از جنوب تشنه زای شمال آب آمدم
کنون بیا مرا ببین پدر
بیا مرا ببین کنار جنگل بلند آب
چگونه تشنه مانده ام
چگونه رخ فشرده ام به ساقه های دیرتاب نور
در اشتیاق ذره ای عطش
پدر بیا! ببین
چگونه من سوی سراب آمدم
شاعر: منوچهر آتشی
مده اي رفيق! پندم که نظر بر او فکندم
تو ميان ما نداني که چه مي رود نهاني
مده اي رفيق! پندم که نظر بر او فکندم
تو ميان ما نداني که چه مي رود نهاني
یه کم برس باز به خودت
می خوام بیام تولدت
اونوقتا اینجوری نبود
راهت به این دوری نبود
حالا که عاشقت شدم
نیستی دیگه مال خودم
پاییز چه فصل زردیه
عاشقیم چه دردیه
گم شده باز بادبادکم
تو نمی یای به کمکم ؟
محبس خويشتن منم از اين حصار خستهام
من همه تن انالحقم كجاست دار خستهام
در همه جاي اين زمين همنفسم كسي نبود
زمين ديار غربت است از اين ديار خستهام
ترانه سرا: اردلان سرافراز
salam
..............
ماندهام سخت عجب كز چه سبب ساخت مرا
يا چه بوده است مراد وي از اين ساختنم
جان كه از عالم علوي ست يقين ميدانم
رخت خود باز برانم كه همانجا فكنم
.
ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود
رنج دوران برده ایم
ما برای آنکه ایران گوهر تابان شود
خون دلها خورده ایم
ما برای بوییدن بوی گل نسترن
چه سفرها کرده ایم
ما برای نوشیدن شورابه های کویر
چه خطرها کرده ایم